|

درباره سریال «موجه: شهر باستانی»

تِکرار می‌کنند؟!

در شرایطی که دنباله‌ها و پیش‌درآمدها بخش مهمی از دنیای سریال‌های تلویزیونی و صنعت سرگرمی را تشکیل می‌دهند و معمولا تجربه‌های موفقی هم از کار در نمی‌آیند، «موجه: شهر باستانی» یک تکرار دل‌پذیر است. در این مینی‌سریال دوباره تیموتی اولیفانت برای بازی در نقش «ریلن گیونز» بازگشته است. این بازگشت از آن رو که، مانند سریال اصلی، بر اساس رمان دیگری از المور لئونارد اقتباس شده، کمک زیادی به ساختار درست و منطقی و فیلمنامه توجیه‌پذیر آن کرده است. همین خصوصیات است که «موجه: شهر باستانی» را به یک تکرار دل‌پذیر تبدیل می‌کند.

تِکرار می‌کنند؟!
خبرنگار: سجاد صداقت

«هنوز این دو فیلم را ندیده‌ام، اما این حقیقت که مردم سینماهای بزرگ را پر می‌کنند تا آن‌ها را ببینند و اینکه این دو فیلم دنباله یا پیش‌درآمد نیستند، و هیچ عددی کنار عنوانشان نیست، به این معنا که فیلم‌های یکتایی هستند، یک پیروزی برای سینماست.» این جملات فرانسیس فورد کاپولا درباره دو فیلم «باربی» و «اوپنهایمر» و فروش فوق‌العاده آنها در گیشه بیان شده و یادآور نکته‌ای بسیار کلیدی است. این یادداشت قرار نیست درباره فیلم‌های گرتا گرویگ و کریستوفر نولان باشد اما با توجه به حرف‌های کاپولا و انتقادهای صریح او از مرسوم شدن دنباله‌ها و پیش‌درآمدها در دنیای سریال‌های تلویزیونی احتمالا بتواند مورد توجه قرار بگیرد. تاکید کارگردان شهیر سینما بر «فیلم‌های یکتا» از آن ماجراهایی است که این روزها شبیه اکسیر فراموش شده است. نه تنها در سینما که در دنیای سریال‌های تلویزیونی هم این ماجرا بس پیچیده و پر از اتفاق مورد توجه قرار گرفته است.

اجازه دهید به عقب بازگردیم. سریال‌های تلویزیونی در برخی تفسیرها این‌گونه تعریف می‌شوند: فیلم‌هایی که نمی‌شد آنها را در قالب چند ساعت روایت کرد! این سال‌ها و با موفقیت هر مجموعه تلویزیونی باید منتظر بود تا دوباره همه شخصیت‌های محبوبی که بخشی از خاطرات ما بوده‌اند دوباره بازگردند.

هر چقدر سینمای هالیوود به ساختن دنباله‌ها و پیش‌درآمدها علاقه داشته و از قضا مورد استقبال مخاطبان هم واقع شده، سریال‌های تلویزیونی در همه این سال‌ها راه علاج را در ریسک کمتر یا بازگشت به نوستالژی‌ها دانسته‌اند. راهی که هر چند در نمونه‌های شگفت‌انگیزی مانند «بهتره با ساول تماس بگیری» (Better Call Saul) بسیار موفق بود اما همیشه هم راه به صلاح نبرده است. این نکته زمانی بیشتر به چشم می‌آید که با پدیده بازگشت به سریال‌های موفق روبه‌رو شویم.

شبکه‌های تلویزیونی و سازندگان مجموعه‌ها در همه این سال‌هایی که سریال‌ها در بهشت‌گونه‌ای رویایی مورد توجه بوده‌اند و انواع و اقسام چهره‌های مشهور یک‌بار تلویزیون را تجربه کردند، دل در گرو بازگشت به پروژه‌های موفق را داشتند. بازگشت‌هایی که به طرز عجیبی مورد استقبال قرار گرفتند اما از نظر کیفی آن کیفیت لازم را ارائه نداده‌اند.

احتمالا آن روزی که سازندگان «مایکل اسکافیلد» را از گور بیرون کشیدند تا پس از هشت سال دوباره سریال «فرار از زندان» را در قالب فصل پنجم ببینیم، یا آن روزی که «جک باور» دوباره پس از ۴ سال با سریال «۲۴: یک روز دیگر زندگی کن» (24: Live Another Day) بازگشت و یا حتی همین سال گذشته که «دکستر» را با سریال «دکستر: خون جدید» (Dexter: New Blood) بازگرداندند، تصور می‌کردند قرار است اتفاق خاصی رخ دهد. اما همه این بازگشت‌ها نه کیفیت مجموعه اصلی را داشتند و نه به دلیل گذر زمان داستان آنها اتفاق خاصی را رقم می‌زد.

احتمالا با همین دست‌ فرمان بود که شبکه FX از سه هفته پیش پخش سریال «موجه: شهر باستانی» (Justified: City Primeval) را آغاز کرد. بازگشت شخصیت «ریلن گیونز»، ۸ سال پس از پایان سریال پرطرفدار «موجه» (Justified)، احتمالا یک اتفاق بسیار مهم در دنیای سریال‌های تلویزیونی است. واکنش بسیار زیاد مخاطبان به این سریال دنباله هم به خوبی نشان می‌دهد که افراد زیادی برای بازگشت این شخصیت محبوب چشم انتظار بوده‌اند.

سریال «موجه» که اولین بار در سال 2010 و در ۱۳ اپیزود پخش شد درباره مارشال ریلن گیونز بود که به دلیل اعمال روش‌های غیرمعمول در اجرای قانون، از میامی فلوریدا به لگزینگتون کنتاکی تبعید می‌شود. لگزینگتون برای هر مارشال دیگری به غیر از ریلان جای مناسبی به نظر می‌رسد، اما هارلان شهر کوچکی در حومه لگزینگتون جایی است که ریلان به دنیا آمده و بزرگ شده است. مارشال گیونز بعد از سال‌ها دوری دوباره به هارلان بر می‌گردد و با گذشته‌اش و آدم‌های مربوط به آن یعنی پدر خلافکارش، همسر سابقش و دوست دوران کودکی و جوانی‌اش بوید کراودر، روبرو شود. او که سال‌ها از این گذشته و آدم‌ها فرار می‌کرده است، باید به عنوان مأمور قانون با آنها که اکثرشان خلافکاران محلی هستند، روبرو شود.

«موجه» از آن سریال‌هایی بود که در زمان پخش به دلایل مختلفی مورد توجه قرار گرفت. بازی درخشان تیموتی اولیفانت در نقش اصلی و نوع مواجهه‌ای که نسبت به برقرار کردن قانون دارد، فیلمنامه درست و حسابی و در نهایت پایان‌بندی جذاب و راضی‌کننده از آن اتفاقاتی بود که انتظار بازگشت «موجه» را برای همگان منطقی جلوه می‌داد.

با چنین پیش‌زمینه‌ای مارشال محبوب «موجه» در «موجه: شهر باستانی» با موهای سفید شده و یک دختر ۱۴ ساله باز می‌گردد. ریلن گیونز که هشت سال قبل کنتاکی را ترک کرده، حالا در میامی ساکن است و سعی می‌کند در زندگی‌اش به عنوان یک مارشال آمریکایی و پدر بودن برای یک دختر ۱۴ ساله تعادل ایجاد کند. اما برخوردی تصادفی در یکی از بزرگراه‌های فلوریدا او را به سمت دیترویت هدایت می‌کند. مارشال در آن‌جا با «کلمنت منسل» یا «وحشی اوکلاهما» مواجه می‌شود، یک جنایتکار خشن و روانی که درگیری‌های فراوانی برای او به وجود می‌آورد.

اینجا همان نقطه‌ای است که «موجه: شهر باستانی» را به یک اتفاق متفاوت تبدیل می‌کند. این دنباله با نمونه‌های پیشین فرقی اساسی دارد. اگر اکثر دنباله‌ها از نظر کیفی چندان چنگی به دل نمی‌زنند، این سریال، که قرار است ۸ اپیزود داشته باشد و تاکنون ۳ اپیزود ابتدایی پخش شده است، بسیار پرشور آغاز می‌شود. اپیزود پایلوت «موجه: شهر باستانی» نشان می‌دهد که سازندگان با برنامه‌ریزی دقیقی برای ساخت این ریبوت اقدام کرده‌اند. «موجه: شهر باستانی» مانند سریال اصلی که بر اساس رمان «آتش در سوراخ» المور لئونارد الهام گرفته شده بود، این بار بر اساس رمان «شهر باستانی» همین نویسنده ساخته شده است. این اقتباس به شدت به جذاب و با قاعده بودن دنباله کمک کرده است و فضا را به سمتی می‌برد که در همین 3 اپیزود پخش شده بتوان با جدیت گفت که با یک ریبوت موفق طرف هستیم و می‌توان خوشحال بود که این بازگشت و تکرار رخ داده است.

سریال «موجه: شهر باستانی» با پی‌ریزی یک دوگانه از همان ابتدا نشان می‌دهد که قصدی برای بزرگ کردن جهان داستان ندارد و در این مینی‌سریال قرار است یک داستان سر راست و جنگ بین خیر و شر را بدون آنکه زیاده‌گویی کند، دنبال کنیم. این خصوصیت باعث شده که در همین سه اپیزود ابتدایی پخش شده با ریتم مناسب و پر از حادثه، شاهد یک جنگ تمام عیار باشیم. جنگی که حضور مارشال ایالتی جذاب داستان ما آن را بسیار درست پیش برده است.