|

تا اطلاع ثانوی «پلی‌بک» ممنوع است!

در سال 77، صداوسیما به مقتضای تغییرات چشمگیر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در جامعه، تحولی آشکار نشان می‌داد، صدای برخی خوانندگان جوان در میلاد دوباره موسیقی پاپ ایرانی، به ملودی زندگی جوانانی تبدیل شده بود که روشن و امیدوار به «روزهای خوب» که قرار بود بیاید، چشم دوخته بودند

تا  اطلاع ثانوی  «پلی‌بک» ممنوع  است!

سهیل   کیانی

در سال 77، صداوسیما به مقتضای تغییرات چشمگیر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در جامعه، تحولی آشکار نشان می‌داد، صدای برخی خوانندگان جوان در میلاد دوباره موسیقی پاپ ایرانی، به ملودی زندگی جوانانی تبدیل شده بود که روشن و امیدوار به «روزهای خوب» که قرار بود بیاید، چشم دوخته بودند؛ خشایار اعتمادی، شادمهر عقیلی، قاسم افشار، حسین زمان، محمد اصفهانی، علیرضا عصار و... .‌ کمتر‌کسی از متولدین اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 هست که نوای ساکسوفون فواد حجازی روی ترنم اشعار مولانا با صدای خاص، مقتدر و مسلط عصار را در ترانه «عیدانه» به یاد نداشته باشد؛ همان ترانه‌ای که در سال‌های 77 و 78 به‌طور متناوب از رادیو و تلویزیون پخش می‌شد و سبکی نو از آهنگ‌سازی و آواز‌خوانی را به مخاطبان معرفی می‌کرد. یا دوئت حماسی «قدسیان کاروان» با همراهی محمد اصفهانی در دوران اوج، با نمایش دف و آلات موسیقی و گروه کر، خود به یکی از نمودها و نمادهای تغییرات مدیریتی در صداو‌سیمای آن دوره تبدیل شد. جنس کار عصار در بین پاپ‌خوان‌های شهرت‌یافته آن دوره نیز خاص و اختصاصی خودش بود؛ چنان‌که کسانی که چندان با موسیقی دنیا و سبک کار آواز‌خوانان بزرگی همچون باب دیلن، لئونارد کوهن و جوان بائز آشنایی نداشتند، عصار را به دکلمه‌خوانی متهم می‌کردند! با‌این‌حال، عصار که موسیقی را تئوریک و روی اسلوب و اساس فرا گرفته بود، بر مشی و روش موسیقی و خوانندگی خود باقی ماند و تا همین امروز، طرفداران و هواخواهان خاص و البته پیگیر و پشتیبان خود را دارد. عصار تبدیل به نمادی از یک آرتیست کاربلد، فرهیخته، صاحب‌سبک و البته با اعتماد‌به‌نفس شد که امضای خاص خود را در موسیقی دارد و گزیده‌کار، آهسته و پیوسته، سطح کیفی آثار خود را حفظ کرده است. در زمینه مخاطب هم، تا همین امروز، با وجود گسترش چشمگیر صنعت موسیقی در کشور ما (کمی و کیفی) و برآمدن رقبایی تازه‌نفس و جاه‌طلب و جوان‌تر، کنسرت‌های علیرضا عصار پرمخاطب و پرطرفدار است. همه این توضیحات (بعضا توضیح واضحات)، از این‌رو ذکر شد که بگوییم‌ نام یا بهتر است بگوییم‌ «برند» علیرضا عصار در ذهن مخاطب موسیقی ایرانی، مرادف و معادل یک شخصیت آرتیستیک باوقار، با موسیقی خاص و شخصی و باکیفیت و البته یک «سلیقه»‌‌ هنری فرهیخته است. ازاین‌رو، وقتی نام عصار به‌عنوان مجری یک برنامه موسیقی‌محور در شبکه نمایش خانگی مطرح شد، حداقل استنباط نزد شنونده این بود که با برنامه‌ای مواجه خواهد شد که علاوه بر اینکه ارزش تماشا دارد، به واسطه همان سبک متمایز کاری و شخصیتی علیرضا عصار، با دیگر برنامه‌های ساخته‌شده با محور موسیقی (که کم هم نیستند) متفاوت خواهد بود. ایده برنامه البته ابدا بدیع نیست و چنان‌که خود عصار، با صداقت و صراحت، در ابتدای برنامه شرح داد، شبیه این برنامه پیش‌تر در شبکه‌های معروف دنیا ساخته شده که باز چنان‌که خود عصار می‌گوید، معروف‌ترین نمونه آن برنامه مشهور «موسیقی با جولز هالند» در شبکه بی‌بی‌سی جهانی است. با‌این‌حال، برنامه‌ای با تمرکز بر «دیدن و شنیدن موسیقی»، اولین بار با این شکل و شمایل در پلتفرم‌های ایرانی ساخته می‌شود. شو‌های موسیقی‌محور، چه در صدا‌و‌سیما و چه در شبکه نمایش خانگی، عمدتا بر دایره «استعدادیابی» یا «پخش آهنگ درخواستی» می‌گردند و «دیدن و شنیدن موسیقی» با مزاحمت حداقلی حرف و سخن و حاشیه‌روی، یک فرصت مغتنم است. از قضا‌‌ باید اذعان کرد که برنامه‌های ترکیبی، چه در شبکه‌های مختلف سیما و چه در پلتفرم‌ها، دچار یک نوع «پرحرفی» و «پرچانگی» مزمن شده‌اند. به عبارت دیگر، این «گپ‌و‌گفت»های عمدتا بدون طراحی، بداهه و تکرار مکررات حاصل از سؤالات کلیشه‌ای و تم‌های دستمالی‌شده، خود به معضلی سر راه جذابیت تبدیل شده است.

در این میان، ساخت و پخش برنامه‌ای که قصد دارد مستقیم و سرراست‌ سراغ هدف اصلی خود، «دیدن و شنیدن موسیقی» برود و «لذت از موسیقی» را با مخاطبان خود به اشتراک بگذارد، تجربه‌ای است که دست‌کم به انجامش می‌ارزد. خوبی آن، این است که خود عصار از نظر شخصیتی خیلی اهل این پرحرفی‌ها و کلیشه‌بازی‌ها نیست. این موضوع‌ را از همان گفت‌وگوهای نه‌چندان مطولی که در بین اجراها بین او و آرمان گرشاسبی انجام می‌شود، می‌توان دریافت. او به جای سؤال‌های تکراری همیشگی، صرفا با یک توضیح اجمالی درباره سوابق و مصادیق جدا‌شدن یک ستاره از یک گروه موفق موسیقی، از او می‌خواهد درباره دلایل جدا‌شدنش از پروژه موفق «چارتار» توضیح دهد. یا نحوه صمیمی به اشتراک گذاشتن تجربه احساسی ساخت آهنگ و ترانه برای شریک زندگی میان دو خواننده حرفه‌ای از دو نسل، گرچه از جنس گفت‌وگو است، اما کاملا با همان هدف «دیدن و شنیدن موسیقی» هم‌بسته و مکمل است. یکی از بهترین محسنات و امتیازات «کنسرتینو»، این است که پدیده‌ای به نام «پلی‌بک» در آن جایی ندارد. به نظر می‌رسد که عصار، به‌عنوان یک موسیقی‌دان پایبند به اصول حرفه‌ای و با پرنسیب، حاضر به مصالحه و مسامحه در این زمینه‌ها نیست‌ و چه خوب که نیست! در واقع با شعار «پلی‌بک ممنوع»، استیج کنسرتینو خود تبدیل به یک «عیار» در نمایش مهارت، تسلط و حرفه‌ای‌گری گروه‌ها و خوانندگان در اجرای بدون «دوپینگ» می‌شود. از اتفاق، در قسمت نخست، اجراکنندگان دو استیج دو و سه، یعنی گروه «اوهام» و «آرمان گرشاسبی»، خود به مصداق این محک و مقایسه تبدیل شدند. تردیدی نیست که گروه «اوهام» زمانی که در اواخر دهه 70 به عرضه موسیقی خود پرداخت، موفق شد مفهومی به نام «موسیقی تلفیقی» را که تا پیش از آن‌ یک امر نخبگانی بود، برای مخاطب عام‌تر موسیقی معرفی کند. قطعاتی همچون «درویش»، «آلوده» و «در کوی مغان»، بی‌تردید به بخشی از خاطرات حافظه موسیقایی یک نسل تبدیل شدند. با‌این‌حال، اجرای «اوهام»‌ که اعضای آن بعد از سال‌ها دوباره در کنار هم قرار گرفتند‌ و نواختن معروف‌ترین آهنگ این گروه یعنی «درویش»، به‌خصوص از نظر تنظیم و وکال دارای ضعف‌های نسبتا مشهودی بود. در نقطه مقابل، آرمان گرشاسبی نشان داد‌ علاوه بر بهره‌داشتن از حنجره‌ای پخته و مهارت در تکنیک‌های تحریر و آواز، در اجرای غیراستودیویی هم مسلط است. تنظیم آهنگ‌های اجراشده توسط او هم تنظیم حرفه‌ای‌تر و گوش‌نوازتری بود. این مقام مقایسه، حاصل پایبندی به اصول حرفه‌ای توسط عوامل برنامه و جلوگیری از دستکاری در روح اجرای زنده است. در واقع، قرار است چهره‌ها و گروه‌های مشهور مارکت موسیقی ایرانی، با داشته‌های واقعی خود روی استیج «کنسرتینو» حاضر شوند تا مخاطبان خاص‌تر این برنامه (که قطعا تفاوت‌هایی با مخاطبان برنامه‌های استعدادیابی موسیقی و امثال آن دارند)، فرصت ارزیابی شخصی از عیار هنری گروه‌های مختلف داشته باشند. اما نقطه اوج «کنسرتینو»، به باور نگارنده، بخش معرفی استعداد آوازی جوان برنامه و هم‌خوانی او با مجری برنامه است. دخترخانم نوجوان، حنانه فدوی، این فرصت را پیدا کرد که از طریق هم‌خوانی با یکی از چهره‌های نامدار و کهنه‌کار موسیقی پاپ، هنر خود را با مخاطبی گسترده به اشتراک بگذارد.