|

ورود شرکت‌های سنتی به بازار استارتاپی خوب است؟

گالیور در سرزمین لی‌لی‌پوت‌ها

سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها یکی از موضوعات کلیدی در توسعه اقتصادهای مدرن و پیشرو است. استارتاپ‌ها با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین و مدل‌های کسب‌وکار خلاقانه، توانسته‌اند نقش مهمی در ایجاد نوآوری و رشد اقتصادی ایفا کنند.

 مهدی محمدی-دانشیار دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران، رئیس هیئت‌مدیره انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایران: سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها یکی از موضوعات کلیدی در توسعه اقتصادهای مدرن و پیشرو است. استارتاپ‌ها با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین و مدل‌های کسب‌وکار خلاقانه، توانسته‌اند نقش مهمی در ایجاد نوآوری و رشد اقتصادی ایفا کنند. در ایران نیز استارتاپ‌ها به عنوان موتور محرک اقتصاد دانش‌بنیان شناخته می‌شوند. با این حال، چالش‌های متعددی در مسیر جذب سرمایه برای این شرکت‌های نوپا وجود دارد. در سال‌های اخیر، صنایع سنتی و بالغ به‌طور فزاینده‌ای به سمت سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها گرایش پیدا کرده‌اند. البته حضور این شرکت‌های بالغ صرفا در این سال‌های اخیر نیست، بلکه از ابتدای رشد اکوسیستم استارتاپی حضور ایرانسل، ستاد اجرایی، همراه اول، زر ماکارون، سام، برخی بانک‌ها و... نقشی مهم در جذب سرمایه و بزرگ‌شدن برخی از استارتاپ‌های مهم ایرانی داشته است که البته حضور آنها همراه با موفقیت و شکست بوده و نمی‌توان به همه این سرمایه‌گذاری‌ها به عنوان تجربه موفق نگاه کرد. در سال‌های اخیر نیز حضور شرکت‌هایی مثل گلرنگ و سرمایه‌گذاری‌هایش در صنعت لجستیک و فولاد مبارکه و سرمایه‌گذاری‌هایش در زنجیره صنعت فولاد و معدن و صنعت نسل 4 و سایر بازیگران سنتی با بلوغ بیشتری همراه بوده و کمتر تحت تأثیر هیجانات اولیه موجود در اکوسیستم استارتاپی ایران بوده است. هرچند هنوز برای ارزیابی این موج دوم ورود صنایع بالغ و بزرگ در اکوسیستم استارتاپی و دانش‌بنیان ایران زود است، ولی مشوق‌های قانون جهش تولید دانش‌بنیان می‌تواند هم در ایجاد تحریک و تشویق در این شرکت‌ها و هم در جهت‌دهی درست به این سرمایه‌گذاری‌ها بسیار تأثیرگذار باشد. توجه بیشتر به سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی و ورود به حوزه‌های دانش‌بنیان و نه صرفا کسب‌وکارهای زودبازده استارتاپی، در حال شکل‌دهی موج دومی است که می‌تواند نویدبخش تأثیر بهتر و عمیق‌تر دوجانبه میان استارتاپ‌ها و صنایع بالغ کشور در حیطه‌ای گسترده باشد.

به هر حال، دلایل متعددی وجود دارد که ضرورت ورود صنایع بالغ ایرانی را به سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها و دانش‌بنیان‌ها الزام می‌کند:

 1. صنایع سنتی برای بقا و رقابت در بازارهای جدید نیاز به نوآوری دارند. 

2. بازارها به‌سرعت در حال تغییرند و شرکت‌های سنتی باید به این تغییرات واکنش نشان دهند.

 3. بسیاری از استارتاپ‌ها در حال توسعه فناوری‌های پیشرفته هستند که می‌تواند به نفع صنایع بالغ باشد و از آنها برای بهبود فرایندها و محصولات خود استفاده کنند. 

4. سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها می‌تواند به تنوع سبد سرمایه‌گذاری شرکت‌های بالغ کمک کند و آنها را از ریسک‌های مربوط به رکود بازارهای سنتی محفوظ نگه دارد.

در ادامه این یادداشت، به بررسی مشکلات جذب سرمایه‌گذاری استارتاپ‌ها در ایران، دلایل ورود صنایع بالغ به این حوزه، و مزایا و معایب این روند خواهیم پرداخت.

مشکلات جذب سرمایه‌گذاری استارتاپ‌ها در ایران

به طور کلی استارتاپ‌های ایرانی با مشکلات مختلفی در راستای جذب سرمایه مواجهند که دلایل زیر بسیار تأثیرگذار است:

1. ریسک‌های بالا و عدم اطمینان از آینده: یکی از اصلی‌ترین چالش‌های جذب سرمایه برای استارتاپ‌ها، ریسک بالای این نوع سرمایه‌گذاری است. استارتاپ‌ها به‌طور ذاتی با عدم اطمینان و عدم قطعیت مواجهند. بسیاری از آنها ممکن است در مراحل اولیه شکست بخورند و این مسئله سرمایه‌گذاران را دچار تردید می‌کند. در اقتصاد رانتی ایران که فرصت‌های سرمایه‌گذاری کم‌ریسک‌تر و کوتاه‌مدت‌تری وجود دارد، معمولا سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها نمی‌تواند چندان جذاب و حتی عقلانی باشد.

2. نبود زیرساخت‌های مناسب: کمبود زیرساخت‌های مناسب در حوزه فناوری، حقوقی و مالی از دیگر موانع جذب سرمایه است. برای مثال، ضعف در زیرساخت‌های اینترنت، روند پیچیده سرمایه‌گذاری و تملک و ادغام استارتاپ‌ها و پیچیدگی و ابهام در ارزش‌گذاری مالکیت فکری و برند استارتاپ‌ها، چالش‌هایی را برای جذب سرمایه ایجاد می‌کنند.

3. فرهنگ سنتی کسب‌وکار: فرهنگ سنتی کسب‌وکار در ایران که مبتنی بر سرمایه‌گذاری‌های کم‌ریسک و پایدار است، با مدل‌های کسب‌وکار استارتاپی که نیازمند ریسک‌پذیری بالاتری هستند، سازگاری ندارد. این تفاوت فرهنگی، باعث می‌شود تا بسیاری از سرمایه‌گذاران سنتی تمایلی به ورود به این حوزه نداشته باشند.

4. نقدینگی محدود و کمبود سرمایه‌گذاران خطرپذیر واقعی: نقدینگی محدود و عدم حضور گسترده سرمایه‌گذاران خطرپذیر از دیگر مشکلات عمده در این حوزه است. بسیاری از سرمایه‌گذاران سنتی ترجیح می‌دهند سرمایه خود را در بخش‌های پایدارتر و با بازدهی مطمئن‌تری به‌ کار بگیرند. از سوی دیگر، بسیاری از صندوق‌های پژوهش و فناوری که ذاتا برای سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر مجوز گرفته‌اند، تنها کاری که نمی‌کنند، سرمایه‌گذاری خطرپذیر است و صرفا به کارگزاری صندوق نوآوری و شکوفایی و صدور ضمانت‌نامه و بعضا دادن وام‌های با بهره بالا و کوتاه‌مدت برای سرمایه در گردش به شرکت‌ها کفایت می‌کنند.

مزایای ورود صنایع بالغ به سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها

1. افزایش منابع مالی در دسترس استارتاپ‌ها و افزایش پایداری مالی آنها: ورود صنایع سنتی و بالغ به حوزه سرمایه‌گذاری استارتاپ‌ها می‌تواند به افزایش منابع مالی در دسترس این شرکت‌ها کمک کند. این امر باعث تسریع در رشد و توسعه استارتاپ‌ها می‌شود. سرمایه‌گذاری صنایع بالغ می‌تواند به افزایش پایداری مالی استارتاپ‌ها منجر شود. این پایداری به آنها کمک می‌کند تا بتوانند به طور مستمر و بدون نگرانی از کمبود منابع مالی، بر نوآوری و توسعه محصول تمرکز کنند.

2. انتقال دانش و تجربه و ارائه دارایی‌های مکمل به استارتاپ‌ها: شرکت‌های بالغ معمولا دارای دانش و تجربه‌ای گسترده در حوزه‌های مختلف کسب‌وکار هستند. انتقال این دانش به استارتاپ‌ها می‌تواند به آنها در بهبود فرایندهای خود و اجتناب از اشتباهات رایج کمک کند. علاوه بر این، معمولا استارتاپ‌ها نیازمند دارایی‌های مکملی مانند بازار، توان توزیع و فروش، بازاریابی، توانمندی‌های مدیریت سازمانی و مالی و... هستند که اینها به وفور در شرکت‌های بالغ وجود داشته و قابل انتقال به آنها است. شرکت‌های بزرگ معمولا شبکه‌های گسترده‌ای از ارتباطات دارند. این شبکه‌ها می‌توانند به استارتاپ‌ها در یافتن مشتریان جدید، ورود به بازارهای جدید و همکاری با شرکای استراتژیک

کمک کنند.

معایب و چالش‌های ورود صنایع بالغ به سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها

1. تفاوت‌های فرهنگی، ساختاری و استراتژیک: یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در این زمینه، تفاوت‌های فرهنگی و ساختاری بین شرکت‌های بالغ و استارتاپ‌ها است. اینها معمولا از دو دنیای متفاوت با دو DNA متفاوت نوآوری آمده‌اند که راهبردها و فعالیت‌ها و ساختارها و حتی شاخص‌های عملکردی آنها را متفاوت می‌کند. شرکت‌های بالغ اغلب ساختارهای مدیریتی پیچیده و بوروکراسی سنگین دارند که ممکن است با فرهنگ چابک و نوآورانه استارتاپ‌ها سازگار نباشد. استارتاپ‌ها معمولا دارای اهداف و استراتژی‌های بلندمدت متفاوتی نسبت به شرکت‌های بالغ هستند. اگر این تفاوت‌ها به‌درستی مدیریت نشود، ممکن است منجر به تعارض‌های استراتژیک و ناکارآمدی در همکاری‌ها شود.

2. خطر ازبین‌رفتن استقلال استارتاپ‌ها: ورود سرمایه‌گذاران بزرگ می‌تواند به کاهش استقلال استارتاپ‌ها منجر شود. این امر ممکن است بر تصمیم‌گیری‌های نوآورانه و ریسک‌پذیری آنها تأثیر منفی بگذارد و باعث شود استارتاپ‌ها از اهداف اصلی خود فاصله بگیرند.

3. وابستگی به صنایع سنتی: وابستگی بیش از حد به صنایع سنتی ممکن است باعث شود استارتاپ‌ها به جای تمرکز بر نیازهای مشتریان و بازارهای جدید، بیشتر به نیازهای سرمایه‌گذاران خود توجه کنند. این امر می‌تواند کاهش نوآوری و رشد آنها را در پی داشته باشد.

راهکارهای پیشنهادی برای بهبود همکاری‌ها میان صنایع بالغ و استارتاپ‌ها

ورود شرکت‌های بالغ در دنیای استارتاپ‌ها را می‌توان به ورود گالیور به لی‌لی‌پوت و سرزمین کوتوله‌ها تشبیه کرد. دو دنیای متفاوت فرهنگی و ساختاری و استراتژیک و با قابلیت‌های متفاوت که برای موفقیت همکاری میان آنها نیازمند ایجاد زبان مشترک و درنظرگرفتن این تفاوت‌ها در تعاملات دوجانبه است. در ادامه، چند راهکار کلیدی برای بهبود این همکاری‌ها پیشنهاد می‌شود:

1. تعیین انتظارات و اهداف مشترک: یکی از اولین گام‌ها در هر همکاری موفق، تعیین انتظارات و اهداف مشترک است. استارتاپ‌ها و صنایع سنتی باید از ابتدای همکاری، در مورد اهداف بلندمدت، میزان دخالت هر یک در تصمیم‌گیری‌ها و نحوه مدیریت اختلافات به توافق برسند. این کار می‌تواند از بروز سوءتفاهم‌ها و تعارضات جلوگیری و راه را برای همکاری مؤثرتر باز کند.

2. حفظ استقلال استارتاپ‌ها: برای جلوگیری از کاهش نوآوری و انعطاف‌پذیری استارتاپ‌ها، ضروری است که این شرکت‌ها استقلال خود را در تصمیم‌گیری‌ها و استراتژی‌های کلیدی حفظ کنند. صنایع بالغ می‌توانند به‌ جای دخالت مستقیم در مدیریت استارتاپ‌ها، نقش مشاور و حامی را ایفا کرده و از راهنمایی‌های استراتژیک خود برای تقویت نوآوری و رشد استارتاپ‌ها استفاده کنند.

3. ایجاد ساختارهای انعطاف‌پذیر برای همکاری: به منظور مدیریت تفاوت‌های فرهنگی و ساختاری، پیشنهاد می‌شود که ساختارهای همکاری انعطاف‌پذیری ایجاد شود. این ساختارها باید طوری طراحی شوند که بتوانند به نیازهای متفاوت هر دو طرف پاسخ دهند. معمولا شرکت‌های بالغ نیازمند ایجاد ساختارهای مجزا از شرکت اصلی برای مواجهه با استارتاپ‌ها هستند.

4. آموزش و توسعه فرهنگی متقابل: برای کاهش اختلافات فرهنگی، می‌توان برنامه‌های آموزشی و توسعه فرهنگی متقابل را اجرا کرد. این برنامه‌ها می‌توانند به کارکنان هر دو طرف کمک کنند تا با فرهنگ، روش‌های کاری و انتظارات طرف مقابل آشنا شوند و به این ترتیب، پایه‌ای برای همکاری موفق‌تر ایجاد کنند.