آیا اکنون فرصت مناسبی برای راهاندازی استارتاپ است؟
رؤیای شیرین سعید
استارتاپ زدن یکی از سختترین کارهای دنیاست، در ایران اما کاری غیرمنطقی به نظر میرسد. شبکه اجتماعی X پر شده از پستهای بنیانگذارانی که از راهاندازی استارتاپ خود پشیمان هستند. یک روز اینترنت قطع میشود و یک روز سازمان مالیات سنگاندازی میکند، تحریم، فیلترینگ و نرخ ارز هم چند سال است که دست به دست هم دادند تا کمر کسبوکارهای آنلاین را بشکنند
استارتاپ زدن یکی از سختترین کارهای دنیاست، در ایران اما کاری غیرمنطقی به نظر میرسد. شبکه اجتماعی X پر شده از پستهای بنیانگذارانی که از راهاندازی استارتاپ خود پشیمان هستند. یک روز اینترنت قطع میشود و یک روز سازمان مالیات سنگاندازی میکند، تحریم، فیلترینگ و نرخ ارز هم چند سال است که دست به دست هم دادند تا کمر کسبوکارهای آنلاین را بشکنند. با این شرایط سعید محمدی، همبنیانگذار دیجیکالا معتقد است طی دو سه سال آینده یک موج قوی و جدید استارتاپی شکل میگیرد. او در نهمین کمپ استارتاپی «دیجینکست» گفت: «در حال حاضر فضای استارتاپی مساعد به نظر نمیآید و خیلی از افراد انگیزه ورود به بازار را ندارند. اتفاقا زمان شروع، وقتی است که اوضاع خوب نیست و نرخ تشکیل استارتاپها کم شده است». محمدی باور دارد سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتاپی طی دو سه سال آینده بهتر خواهد شد، این در حالی است که برادرش حمید محمدی، در نمایشگاه اینوتکس امسال نسبت به وضعیت اکوسیستم استارتاپی کشور هشدار داد و گفت پنجره اکوسیستم در حال بستهشدن است. حال این سؤال مطرح میشود که کدام نظر درست است؟ آیا باید به پیروی از مایکل شوماخر، اسطوره مسابقات فرمول یک، زمانی که دیگران ترمز میکنند پا را روی پدال گاز بیشتر فشار داد؟ یا رؤیای کارآفرینی را در خارج از مرزهای ایران دنبال کرد؟
اتفاق جدیدی رخ نداده که بتوان خوشبین بود
روئین صمدزاده، فعال بازار مالی و مدیر سابق سرمایهگذاری تپسی در پاسخ به این پرسش که آیا شرایط اکوسیستم استارتاپی برای سرمایهگذارها جذاب شده یا نه، گفت: «به جز عرضه عمومی سهام تپسی در بورس که آگاهانه و به اختیار سهامداران بوده، چه اتفاقی جدیدی در این اکوسیستم رخ داده که شرایط را تغییر دهد؟ آیا موانع ورود سایر استارتاپها به بورس برطرف شده است؟».
او اعتقاد دارد برخورد خوبی با سرمایهگذاران خصوصی که بیش از یک دهه پیش با قبول ریسک بالا، این اکوسیستم را ایجاد کردند، نشده است. صندوقهای خطرپذیر نیز به علت تفاوت نگاه بازار سرمایهای و حوزه خطرپذیر بد عمل کردند و در جذب سرمایه خوب عمل نشده است.
صمدزاده تنها قانون جدید جهش تولید دانشبنیان و استفاده از اعتبار مالیاتی را انگیزهای برای ورود گروههای بزرگ صنعتی به این حوزه میداند. البته قضاوت در مورد نتایج آن نیز زود و تعداد گروههای موفق صنعتی در کشور که توانایی مالی چنین ریسکی را دارند بسیار اندک است.
این فعال بازار مالی اعتقاد دارد برای شروع کسبوکار اولین موضوعی که اهمیت دارد، چشمانداز و فضای کسبوکار است: «متأسفانه در شرایط فعلی اقتصاد کشور، چشمانداز روشنی برای کسبوکارها از منظر توسعه کسبوکار با ماهیت ایرانی به سایر کشورها (مانند توسعه بینالمللی خدمات استارتاپها در دنیا)، موانع زیاد داخلی و اخلال هرازچندگاه نهادهای نظارتی در روند کسبوکارها، وجود ندارد».
صمدزاده ریسک حضور در چنین فضایی را بالا میداند، موضوعی که با مشاهده وضعیت فعلی کسبوکارهای بزرگ استارتاپی و مشکلاتی که با آن مواجهند، آشکار است. بعضا این مشکلات هم ارتباطی با ماهیت کسبوکار ندارد و شاهد برخوردهای عموما سلیقهای، درگیری مداوم با رگولاتور و رقابت نهادهای دولتی و خصولتی با استارتاپهای خصوصی هستیم.
به گفته او سرمایهگذار برای سرمایهگذاری علاوه بر ریسک، به هزینه فرصت نیز نگاه میکند؛ یعنی اگر امروز در یک استارتاپ سرمایهگذاری کند، نگاه میکند که چه فرصتهای سرمایهگذاری را از دست میدهد و آیا بازدهی سرمایهگذاری در استارتاپ با سایر فرصتها قابل مقایسه است یا نه؟
صمدزاده با بیان اینکه یکی از معیارهای بازدهی، نقدشوندگی از طریق عرضه سهام در بورس یا خروج سهامداران است به «فنزی» گفت از این منظر جز تپسی عملا سایر سرمایهگذاریهای انجامشده در استارتاپها قدرت نقدشوندگی لازم را در بازاری مانند بورس ندارند: «با توجه به فضای کسبوکار و برخوردهایی که با سرمایهگذاران خصوصی شده، عملا تعداد سرمایهگذاران در اکوسیستم نوآوری بسیار محدود است. سهامداران فعلی برای خروج باید به انتظار ورود سرمایهگذاری صنعتی و بزرگ یا ورود دستوری سرمایهگذار نهادی باشند تا با ارزشی توافقی (که عموما بسیار کمتر از انتظار استارتاپهاست) و با اعمال تخفیف نقدی سرمایه خود را خارج کنند».
او با این شرایط موج جدیدی در اکوسیستم استارتاپی نمیبیند؛ اگرچه قبول دارد ورود گروههای صنعتی بزرگ مانند گلرنگ و ایجاد سوپر اپ از سمت این گروه میتواند امیدبخش باشد. اما به اعتقادش هنوز برای قضاوت در مورد موفقیت این ورود زود است؛ چراکه تفاوتهای زیادی بین فضای کسبوکارهای استارتاپی با کسبوکارهای صنعتی وجود دارد و ایجاد این تعادل و فهمیدن آن زمانبر است.
صمدزاده معتقد است تا زمانی که ورود استارتاپها به بورس تسهیل نشود و چشمانداز خروج منطقی برای مؤسسین و سهامداران اولیه فراهم نشود، وضعیت ورود سرمایه به اکوسیستم نوآوری بهتر نخواهد شد. همچنین تا زمانی که استارتاپها درگیری مداوم با نظارتهای سلیقهای رگولاتور و سایر نهادهای نظارتی و حواشی داشته باشند، نمیتوانند تمرکز کافی بر رشد داشته باشند. در کنار همه این موارد خروج سرمایه انسانی نیز خود قصه پردردی است که بارها و بارها در مورد آن صحبت شده است.
راهاندازی استارتاپ در شرایط فعلی منطقی نیست
فرخ شهابی یکی از کارآفرینانی است که با توجه به تحریمها و شرایط کشور، استارتاپش را به خارج از ایران منتقل کرد. همبنیانگذار «فرمالو» از جمله افرادی است که اعتقاد دارد در شرایط فعلی، راهاندازی استارتاپ در ایران منطقی نیست. او این موضوع را نه یک نظر شخصی بلکه گفتهای بر پایه منطق میداند و برای تأیید آن چند سؤال مطرح کرد. اینکه آیا میتوان در کشوری که احتمال قطع اینترنت در آن وجود دارد، استارتاپ راه انداخت؟ درحالیکه اینترنت برای استارتاپ یک زیرساخت است و چیز تزئینی نیست، اینترنت مثل برق برای کسی که محصول برقی تولید میکند، حیاتی است.
آیا در کشوری که اداره مالیات نه براساس سود، ضرر، هزینه و سایر فاکتورهای دیگر مالیات تعیین میکند، میتوان شرکت و استارتاپی راهاندازی کرد که قرار است ضررده باشد و درآمد خود را خرج رشد کند؟
آیا در کشوری که سرمایهگذار خارجی نیست، سرمایهگذارهای داخلی هم وابستگی به دولت دارند، امکان ورود استارتاپها به بورس نیست و فعالیت مستقل هم تقریبا غیرممکن است، میتوان استارتاپی ساخت که فرصت خروج برای سرمایهگذاران آن فراهم باشد؟
به گفته شهابی بیشتر کشورهای دنیا، فراهمکننده خدمت برای کسبوکارها هستند و بستری برای آنها آماده کرده و در قبال خدمات نیز توقع مالیات دارند، درحالیکه در ایران چنین وضعیتی حاکم نیست. او فیلترهای ناگهانی، بدون حکم قضائی و اثبات اتهام را از دیگر چالشهای استارتاپها در ایران دانست.
شهابی معتقد است از طرف دیگر تحریمها فشار زیادی به استارتاپها میآورند چراکه نمیتوانند از زیرساختهای بینالمللی یا سیستم بینالمللی بانکها استفاده کنند. او تورم را نیز مشکل دیگری دانست که موجب شده سرمایهگذاری در ایران بیمعنی شود، مخصوصا استارتاپی که سرمایهگذاری روی آن درازمدت است.
به باور این فعال استارتاپی، سرمایهگذاری در کشوری که تورم بالاست، زمانی معنا دارد که سرمایهگذاری روی دارایی مثل مسکن یا روی دلار و پروژههای ارزآور باشد تا تورم را جبران کند: «اگر استارتاپی در ایران زده شود، چون نه میتواند ملک داشته باشد و نه به خاطر تحریمها ارزآوری کند، سرمایهگذاری روی آن غیرمنطقی است؛ چراکه سرمایهگذار محاسبه میکند و میبیند هر چقدر هم سرمایه بگذارد باز هم به تورم نمیرسد. آن هم در روزگاری که نرخ شکست استارتاپها در دنیا و ایران بسیار بالاست. تورم بهتنهایی موجب میشود کشور صنایع تولیدی نداشته باشد، همه استارتاپها نیز صنایع تولیدی حساب میشوند چه مارکتپلیس باشند، چه B2B یا B2C».
او البته یک خبر خوب برای آنها که علاقهمندند استارتاپ راه بیندازند، دارد: «اکوسیستم استارتاپی در دنیا رو به جلو میرود و علم و دانش خود را با دیگران به اشتراک میگذارد. بنابراین همه میتوانند به مطالبی که نیاز دارند دسترسی داشته باشند. این یک خبر خوب برای کسی است که به دنبال راهاندازی استارتاپ است که به تجربه و دانش فعالان داخلی و خارجی دسترسی دارد و میتواند ایده خود را شروع کند».
شهابی بخش پایانی سخنان خود را به گفتهای از استیو جابز، همبنیانگذار اپل اختصاص داد: «استیو جابز میگوید زمانی که سیلیکون ولی و استارتاپها قرار بود در آمریکا شکل بگیرند، شانس بزرگ ما این بود که در آمریکا اقتصاد وابسته به دولت نبود، یعنی اگر دولت عوض شود همه چیز زیر و رو نمیشود و تصمیمهایی که پارسال گرفتیم، امسال و پنج سال بعد هم درست هستند. به این دلیل است که آمریکا میتواند رشد کند و خیلی از کشورهای دیگر نمیتوانند».
او این را به معنای امنیت و پایداری اقتصاد میداند و معتقد است که اقتصاد امن و پایدار به موفقیت شرکتها کمک میکند. نکته مهمی که در کشور ما نادیده گرفته میشود و استارتاپها نمیتوانند حتی برای یک ماه آینده خود برنامهریزی کنند. نمیدانند ماه آینده اینترنت دارند؟ فیلتر نیستند؟ چند نفر از همتیمیهایشان مهاجرت کردند؟ و دلار چه قیمتی دارد؟
بحران حباب داتکام در ایران تکرار میشود؟
داوود دهقان، مدیر شتابدهنده «تریگآپ» اصفهان اعتقاد دارد این روزها کمتر کسی حاضر است ریسک کارآفرینی و راهاندازی استارتاپ را به جان بخرد، مگر اینکه یک جریان درآمدی حداقلی یا به قول قدیمیها آب باریکه داشته باشد، یا اینکه از نظر مالی تأمین شده یا ایدهاش از ابتدا درآمدزا باشد. او از شرایط اقتصادی کشور و اتفاقات رخداده در حوزه IT و اینترنت بعد از آبان 1398 به عنوان دلایل افزایش ریسک کارآفرینی یاد کرد. دهقان کاهش کیفیت ایدهها و تیمها، افزایش بیاعتمادی به فضای کسبوکارهای آنلاین، فیلترینگ و تحریمها، کاهش تعداد و کیفیت بنیانگذاران و منتورها به علت مهاجرت را از جمله بزرگترین و جدیترین چالشهای استارتاپها دانست.
او با اشاره به اینکه ذات استارتاپ با عدم قطعیت عجین شده است و به خودی خود ریسکهای زیادی دارد، گفت زمانی که فاندرها در شرایط مملکتی و حاکمیتی هم با عدم قطعیت روبهرو باشند بسیار اذیتکننده است و ریسکهای کار را چند برابر میکند: «فرض کنید با چند نفر به طور همزمان شطرنج بازی میکنید، یکی اداره مالیات است، یکی سازمان بیمه تأمین اجتماعی، یکی رقیب شما و... که ناگهان دولت میز را تکان میدهد و نمیدانی مهرههایت کجا بودند؟ مثلا با قطع اینترنت، کارمندانت را از دست میدهی چون از یک سو منبع درآمد ماهانهای که داشتی قطع شده از سوی دیگر به سرمایهگذار قول رشد و سهم بازار بیشتر دادهای و وجود این عدم قطعیت در ابعاد ملی و حکومتی که اصلا هم قابل پیشبینی نیست، بسیار آزاردهنده است».
دهقان البته نسبت به آینده کاملا ناامید نیست: «یکی دو سال اخیر با توجه به حضور بازیگران جدید و CVCها که نقدینگی خوبی دارند، میتوان امید داشت که در سالهای آینده شرایط بهتر شود. استارتاپهایی مانند اسنپ و تپسی نیز در سالهای اخیر جای خود را در زندگی عادی عموم مردم باز کردهاند». اگرچه او شرایط فعلی را شبیه بحران حباب داتکام در سال 2000 آمریکا میبیند: «وضعیت اقتصادی، مهاجرت سرمایههای انسانی، سرعت اینترنت و فیلترینگ دست به دست هم میدهند تا در دو-سه سال پیشرو با شرایط سختی مواجه باشیم، اما گذشتگان و تاریخ به ما نشان داده است که بعد از هر سختی، آسانی در انتظار ماست. بنابراین اگر استارتاپی بتواند در این دو سه سال آتی دوام بیاورد، میتواند تا حد خوبی جای پای خود را سفت کند. مثل حباب داتکام که هر شرکتی که زنده از آن بیرون آمد، به نوعی رویینتن (نامیرا) شد؛ آمازون، گوگل، Ebay و...».
دهقان که سابقه مشاوره حوزه تجارت الکترونیک و کسبوکارهای آنلاین را در کارنامه دارد، به تیمها و استارتاپها در شرایط فعلی توصیه میکند تا هزینههای غیرضروری را به حداقل برسانند و مباحث حوزه مالی را بهخوبی فراگرفته و پیاده کنند. او این نکات را شرط تابآوری استارتاپها در شرایط فعلی میداند.
به اعتقاد او استارتاپهایی شانس بقا و جذب سرمایه بیشتری دارند که هرچه زودتر به درآمدزایی و نقطه سربهسر برسند: «طبق یکی از مقالات hbr که اخیرا منتشر شده، دوران تکشاخ بودن استارتاپها به پایان رسیده و استارتاپها باید مانند شتر تابآوری خود را بالا ببرند، حتی روند سرمایهگذاری خطرپذیر در مقیاس جهانی در سالهای اخیر و پساکرونا رو به کاهش بوده است».