نظامیها؛ سوژه جدید علیه باشگاههای ایرانی
این روزها دیگر کمتر کسی حاضر میشود دربارهاش صحبت کند؛ نه مسئولان و مدیرعاملان باشگاههای مطرح ایرانی و نه در سطوح بالاتر، فدراسیون و وزارت ورزش. بهظاهر همه چیز آرام شده و حتی سر هواداران تیفوسی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال هم گرم این موضوع شده که تیمشان در نیمفصل دوم چه بازیکنانی را قرار است جذب کنند.
به گزارش روزنامه شرق، این روزها دیگر کمتر کسی حاضر میشود دربارهاش صحبت کند؛ نه مسئولان و مدیرعاملان باشگاههای مطرح ایرانی و نه در سطوح بالاتر، فدراسیون و وزارت ورزش. بهظاهر همه چیز آرام شده و حتی سر هواداران تیفوسی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال هم گرم این موضوع شده که تیمشان در نیمفصل دوم چه بازیکنانی را قرار است جذب کنند. حالا حتی کنایههای سرمربی تیمهای مطرح پایتخت به مدیر و وزیر هم کمتر شده و کسی رگ گردنش باد نمیکند که چطور دو تیم ریشهدار ایرانی باید از لیگ قهرمانان آسیا کنار بروند و کسی «ککش هم نگزد». در این میان، رعایتکردن همان فرمول همیشگی که تقصیرها را میشود گردن «قبلیها» انداخت، همچنان جواب میدهد؛ دولت کنونی میگوید مقصر دولت قبلی است، وزارت ورزش فعلی میگوید اهمال از سوی سلطانیفر بوده و مدیرعاملان جدید دو باشگاه هم با مطرحکردن بهانههای مشابه، تقصیرها را گردن مدیران قبلی میاندازند. تفاوت این دوره با دورههای قبلی اما در تصمیم عملی مسئولان کنفدراسیون فوتبال آسیا مبنی بر کنارگذاشتن استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان و البته عدم صدور مجوز حرفهای این دو باشگاه است. اینکه پیشتر میشده احتمالا با «پروندهسازی» مجوز گرفت و چه شده که در این دوره این حربه جواب نداده، ریشه در دلایل مختلفی دارد. شاید محکمترین دلیلش این باشد که قدرت رصد کنفدراسیون فوتبال آسیا بیشتر شده و تیمهای ایرانی را زیر نظر گرفته است؛ از شیوه مالکیت و مدیریت در این تیمها تا بررسی دخلوخرج.
همین دو مورد، در گزارشهای اخیری که AFC به آن استناد کرده، از دلایل محکم و اصلی برای کنارگذاشتن استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا بوده و طرف ایرانی را به تکاپو انداخته تا مشکلات را حل کند. قول مساعد وزیر ورزش کنونی به مسئولان AFC مبنی بر واگذاری مالکیت دو باشگاه مطرح ایرانی تا پایان فوریه، اوایل اسفند، در همین راستا بوده است. در کنار این مورد، اما به نظر میرسد موضوعات دیگری هم باعث حساسیت کنفدراسیون فوتبال آسیا در شیوه مدیریت باشگاههای ایرانی شده است. این یکی مربوط به حضور نظامیها در هیئتمدیره باشگاههاست. درست است که در ایران زیاد درباره این مورد بحث نشده و اشاراتی هرچند مختصر هم به آن نشده، ولی کنفدراسیون فوتبال آسیا ظاهرا تأکید زیادی روی برطرفشدن این مورد دارد. این سوژهای است که دکتر «جیمز درسی» در «گلوبال ویلیج» به آن پرداخته و نوشته: «بسیاری از تیمهای ایرانی علاوه بر اینکه دولتی هستند، از اعضای نظامی در هیئتمدیره باشگاه استفاده میکنند که AFC نسبت به آن انتقاد داشته و میخواهد این مورد برطرف شود». در کنار این موضوع، به چند بخش کلی دیگر اشاره شده که در ماه اخیر، زیاد با جزئیات
دربارهاش صحبت نشده است. در گزارشی که جیمز درسی نوشته، از الزامات تعلقگرفتن مجوز حرفهای به باشگاهها، علاوه بر سازوکار شفاف مالکیتی و مدیریتی، توسعه آکادمی جوانان، رشد و پرداختن به فوتبال زنان در باشگاهها و تأسیس دپارتمان مارکتینگ سودده است.
تغییراتی که اخیرا در باشگاههای استقلال و پرسپولیس صورت گرفته و مدیریت آکادمی این دو باشگاه به دست بازیکنان قدیمی سپرده شده، به قرار در راستای همین اهدافی است که کنفدراسیون فوتبال آسیا در نظر گرفته است. حالا بدون بررسی شروط دیگر، اگر کنفدراسیون فوتبال آسیا روی حضورنداشتن چهرههای نظامی در باشگاههای ایرانی تأکید داشته باشد، کار در ادامه مسیر دشوارتر میشود. اولین دشواری مربوط به خروج دولت از باشگاهداری است که بعید است این اتفاق در آیندهای نزدیک رخ دهد. در واقع سخت است که پذیرفته شود دولت بهراحتی قید مدیریت در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را بزند و آنها را خصوصی به معنای واقعی کند. شاید سپردن مدیریت این باشگاهها به نهادهای خصولتی یا نهادهای دولتیای که ارتباط کمتری با سطوح بالا همچون وزارت داشته باشند، در این مورد کارگشا باشد. درباره حضور نظامیها در هیئتمدیره اما بحث و جدل میتواند فراتر هم برود؛ همین حالا، مدیرعامل باشگاه استقلال یکی از چهرههای نظامی است که سابقه فعالیت در سپاه را هم در کارنامه داشته است. بااینحال، سردار آجرلو در عرصه مدیریت ورزش هم از قدیمیهاست و ثبات این روزهای استقلال در
فوتبال ایران، برگرفته از مدیریت جدید است. البته آجرلو تنها مدیر نظامی در فوتبال ایران نبوده و از دیرباز تاکنون آنها در امر باشگاهداری یا مدیریت باشگاهها ایفای نقش کردهاند. باشگاه تراکتور سالها زیر نظر سپاه پاسداران فعالیت میکرد و شاید یکی از دلایل فروش این باشگاه به محمدرضا زنونی، همین سختگیریهای اعمالشده از سوی نهادی همچون کنفدارسیون فوتبال آسیا هم باشد. روزگاری که تراکتور زیر نظر سپاه بود، چهرههای زیادی که سابقه نظامی داشتند، روی صندلی مدیریت این باشگاه نشستند که تعدادی از آنها در این امر موفق و عدهای ناکام بودند. اکبر غمخوار، مصطفی آجرلو، کریم ملاحی، احمد شهریاری، علی صلاحی، ناصر شفق، محمدحسین جعفری و... چهرههایی نظامی بودند که در فوتبال ایران فعالیت کرده و بعضا آماده فعالیت مجدد در عرصه مدیریت فوتبال هستند. ضمن اینکه همین حالا تیمی نظامی مثل فجر سپاسی در لیگ برتر ایران مشغول به فعالیت است و سازوکار کاملا جداگانهای دارد.
به این ترتیب، به نظر میرسد غیر از مقولههای رایجی که پیش از این درباره عدم اعطای مجوز حرفهای به باشگاههای ایرانی صحبت شده، کنفدراسیون فوتبال آسیا سوژه دیگری هم داشته باشد که این یکی مربوط به جدایی چهرههای نظامی از هیئتمدیره باشگاههاست.
باشگاههای ایرانی البته آنقدر در حداقلها ماندهاند (از زیرساخت تا مارکتینگ و مالکیت مشترک) که مشخص نیست اصرار کنفدراسیون فوتبال آسیا مبنی بر نبودن نظامیها در هیئتمدیره باشگاهها چقدر در عدم صدور مجوز حرفهای در این دوره نقش داشته باشد. با وجود این، حتی اگر در این دوره تأثیرش کم باشد، شایسته است تا در ادامه مسیر، اقدامی عملی برای حرفهایکردن باشگاههای ایرانی به معنای واقعی و تام آن صورت پذیرد؛ موردی که البته نیاز به همتی مثالزدنی دارد.