تبارشناسی مجادلات راست با خانلری و اقبال و دیگران
نیکلا راست، نیکلا کج!
گزارشی متروک در تاریخ، از گزارشنویسی ناشناخته و پر رمز و راز پرده برمیدارد که جز گزارش اقتصادی، پژوهشهایی نیز در حوزههای دیگری ازجمله تاریخ و زبانشناسی و ادبیات داشته است: نیکلا راست یا نیکلا بلگاردسکی. محمد مالجو مؤلفِ کتاب «ادیسه راست»، تاریخ خُرد دربهدری راست را از 1304 تا 1338 روایت میکند. او نخستین بار در سال 1397 با «دهها برگ پراکنده از دستنوشتهای با خطوط کمرنگ و غالبا ناخوانا و مملو از خطخوردگی» مواجه میشود که لابهلای اوراق پروندهای در آرشیو ملی ایران خاک میخورد.
شیما بهرهمند-دبیر گروه فرهنگ: گزارشی متروک در تاریخ، از گزارشنویسی ناشناخته و پر رمز و راز پرده برمیدارد که جز گزارش اقتصادی، پژوهشهایی نیز در حوزههای دیگری ازجمله تاریخ و زبانشناسی و ادبیات داشته است: نیکلا راست یا نیکلا بلگاردسکی. محمد مالجو مؤلفِ کتاب «ادیسه راست»، تاریخ خُرد دربهدری راست را از 1304 تا 1338 روایت میکند. او نخستین بار در سال 1397 با «دهها برگ پراکنده از دستنوشتهای با خطوط کمرنگ و غالبا ناخوانا و مملو از خطخوردگی» مواجه میشود که لابهلای اوراق پروندهای در آرشیو ملی ایران خاک میخورد.
برگهایی بینظم و ترتیب که حکایت از مکتوبی با نظم و نسق درباره تجارت خارجی ایران حوالی سال 1320 داشت. نسخههای دستنویس پیدا میشود، اما مالجو در خلال تنظیم و تنقیح و تصحیح آن گزارش به پژوهش درباره «نوعی ادیسه انسانی» میرسد که در «حصارهای حصین دهلیزهای تاریک و متروک تاریخ» به فراموشی سپرده شده بود.
«هدف پژوهش عبارت بود از بازیابی و بازسازی مسیر طیشده پرفرازونشیبِ یک شخصیت ناشناخته اسرارآمیز طی نخستین دهههای عصر پهلوی در آینه اسناد پراکنده» و مالجو در روایتش کوشیده است تا «تاریخ خُرد ادیسه گزارشنویس» را در متن سیاسی کلانی بنشاند و بر زوایایی تاریک از تاریخ معاصر ایران نوری بتاباند. اما کار سختی در پیش است، «معما پشت معما بود که شکل میگرفت.
با هر سندی معمایی حل میشد اما معماهای جدیدی به میان میآمدند»؛ معماهایی که تا آخر حلنشده و کماکان لاینحل ماندهاند. مالجو به طرز مفصلی گزارش اقتصادی راست از اوضاع تجارت خارجی ایران را که در فاصله بعیدِ 83 سال به دست آمده، واکاوی میکند و قوت و ظرافت و صلابت و دقتِ این گزارش را نسبت به زمانهاش نشان میدهد. گذشته از این گزارش، در بخش جذابی از کتاب، مالجو به قصد نمایاندنِ وحدت روششناسانه راست، به دیگر مکتوبات و پژوهشهای غیراقتصادی او اشاره میکند بهویژه به مقالهای درباره «قبر یعقوببن لیث» و کتاب «پیدایش ضمایر فارسی»، که هر دو حرف و حدیثهایی در میان اهل فرهنگ پدید میآورد.
مالجو معتقد است روش تحقیق واحدی بر همه تحقیقاتِ اقتصادی و غیراقتصادیِ راست سایه افکنده بود تا حدی که میتوان از وحدت روششناسانه در آثار راست سخن گفت. ارکان کلیدی روشی که راست در آثار زبانشناسی و ادبی و تاریخیاش طی دهههای 1320 و 1330 به کار بست، پیشتر در گزارش اقتصادی سال 1320 سابقه و نمود داشت.
با اینکه از شواهد و قرائن چنین برمیآید که گزارش راست چندان در میان اهل فن موجب گفتوگو و جدال قلمی و فکری نبوده است، مالجو سعی دارد با تبارشناسی مجادلات قلمی بین راست و اهالی فرهنگ و ادبیات در قلمرو پژوهشهای غیراقتصادیاش، فرضیه «ناآزمودگی خبرگان ایرانی» را مطرح کند. به این معنا که درباره گزارش اقتصادی راست، آزمودگی خبرگان در حدی نبود که بتوانند بین دادههای آماری و وجوه گوناگون حیات اقتصادی جامعه ایرانی پیوند وثیقی برقرار کنند.
مالجو نحوه برخورد خبرگان اقتصادی با شیوه تحقیقی نامأنوسِ راست با «تهلهجه بیگانه» را به حوزه فرهنگ تسری داده و به مجادلات قلمی راست و اهل فرهنگ اشاره میکند. «چهبسا بتوان اختلافنظرهای احتمالی بر سر روش تحقیقِ گزارش اقتصادی راست را به کمک صورتبندی اختلافنظرها درباره روش تحقیق پژوهشهای غیراقتصادیاش شبیهسازی کرد».
به هر تقدیر، نوع برخورد اصحاب فرهنگ با مکتوبات راست در حیطه تحقیقات فرهنگی نیز روشنگر است. اوج انتقادات به زمانی برمیگردد که راست کتاب «پیدایش ضمایر فارسی» را در سال 1333 منتشر کرد. مدتی بعد پرویز ناتلخانلری در نقدی بر کتاب راست، آن را نمونه درخوری میداند، منتها برای غیرعلمیبودن تحقیقی در حیطه زبانشناسی که نتایج عجیبی رقم میزند.
خانلری نقدش را توفانی آغاز میکند: «این کتاب نمونه و مثالی است برای نشاندادن این معنی که تتبع و تحقیق و مطالعه وقتی که از روی روش و میزان درست علمی انجام نگیرد، چه نتایج عجیب و غمانگیزی ممکن است به بار بیاورد». مالجو شرح میدهد که موضوع بحث خانلری تحقیق راست درباره «اشتقاق و وجه تسمیه الفاظ» است.
البته گویا نیکلا راست به دیریابی و بداعتِ روش تحقیق خود آگاه بوده و ازاینرو در خاتمه کتابش آورده است: «در خاتمه... ممکن است این نکته را اضافه نمود که متخصصین علم زبانشناسی توجه خودشان را به آن عطف خواهند نمود که در اساس تطبیقات و مقایسات شباهت لغوی گذارده نه شباهت مفهوم کلمه با ظاهر لغوی آن بدین طریق زودتر و دقیقتر معلوم و واضح میشود» و بلافاصله مینویسد: «اینگونه رویه علمی و طرز بررسی چگونگی بستگی فیمابین ظاهر و باطن کلمه یعنی بستگی ذاتی بین لباس لفظی واژه و روح مفهومی آن به این اندازه تازگی داشته و مؤلف به خود امید میدهد از ناحیه متخصصین پذیرفته خواهد شد».
امیدی که چندان راه به جایی نمیبرد و تا 83 سال بعد که گزارش اقتصادی راست پیدا شود و محققی به آثار غیراقتصادی راست و وحدت روششناسانه او در آثارش اشاره کند و به بداعت و ظرافتی که در زمانه خود درک نشد، مجادلات قلمی تند اهل فرهنگ از تباهشدنِ امید راست حکایت دارد. نقد خانلری بر کتاب «پیدایش ضمایر فارسیِ» راست در حلقههای ادبی و زبانشناسی چنان سرایت میکند که دیگران ازجمله ایرج افشار نیز به قول مالجو، پا جا پای خانلری میگذارد: «آقای نیکلا راست که از مردان با فضل است... کتاب حاضر را با نظری خاص انتشار داده است.
شاید چنین قصد دارد که نظر دانشمندان را راجع به عقاید تازه و ابداعی خود درخصوص بعضی از مباحث زبانشناسی دریابد. نویسنده در این کتاب بر این عقیده است که ضمایر شخصی فارسی روی اساس قواعد صرفونحوی به وجود نیامده، بلکه عوامل و نکات و تحولات تاریخی در آن کاملا مؤثر و مستتر است». اما برخلاف تصور خانلری و افشار، راست نه هیچ روش جدیدی در زبانشناسی ابداع کرده بود و نه هیچ ایده تازه و ابداعی پیش کشیده بود.
راست سه سال بعد، نه مستقیم بلکه به همان «شیوه محترمانه همیشگیاش» بهطور غیرمستقیم به این ایراد پرداخت و نوشت: «این موضوع بیشتر به مطالب زبانشناسی عمومی مربوط است و در قسمی از علم زبانشناسی و از طرف محققین آن در اطراف ایجاد اقسام کلام جداگانه از مدتی بحث میشود» و بعد این اقسام را برمیشمارد و مینویسد طرفدار کدام نظریه است.
اصحاب فرهنگ و چهبسا خبرگان اقتصادی، در سالهای 1320 و بعدتر، پژوهشهای راست را که مبتنی بر مشاهده تجربی یعنی گردآوری اطلاعات درباره دنیای واقعی بود، برنمیتابید و از اینرو ابرهیم پورداود نیکلا راست را «نیکلا کج» میخواند یا عباس اقبالآشتیانی تعبیر «نوشتههای سراپا مهمل نیکلا راست» را به کار میبرد و شماری دیگر از این دست تعابیر و تعریضات، اما به نظر مالجو منشأ اختلافنظر پورداود و اقبال و خانلری با راست بر سر روش تحقیق هرچه بود، مسبب ارتباطگیری نابسنده خبرگان نهچندان آزموده ایرانی با تحلیلهای اقتصادی راست شده و این گزارش را به پستوی تاریک تاریخ رانده بود، تا سالها بعد که در کتاب «ادیسه راست» مرئی شد.