«برآمدن آفتاب زمستانی» و روایت تاریخ در آثار رضا جولایی
دیدن تاریخ
تاریخ، کلمهای جادویی برای ذهن انسان است. اندیشمندان متعددی برای تعریف این مفهوم تلاش کردهاند. فرانتس روزنتال در تعریف تاریخ میگوید: «وصف ادبی اعمالی که بر انسان، خواه افراد یا گروه وارد شده است و در سیر تحول و تطور گروه یا فردی معین، متجلی و مؤثر بوده است». تاریخ جدا از زندگی ما نیست.
یوسف مجیدی
تاریخ، کلمهای جادویی برای ذهن انسان است. اندیشمندان متعددی برای تعریف این مفهوم تلاش کردهاند. فرانتس روزنتال در تعریف تاریخ میگوید: «وصف ادبی اعمالی که بر انسان، خواه افراد یا گروه وارد شده است و در سیر تحول و تطور گروه یا فردی معین، متجلی و مؤثر بوده است». تاریخ جدا از زندگی ما نیست. همواره همراه ماست و بر همه وجوه زندگی ما تأثیرگذار. تاریخ برای ما کلاس درسی است که هیچگاه ما از آن چیزی نمیآموزیم، اما همیشه پدیدار است؛ در فرهنگ ما، در رفتار ما، در اندیشه ما و از همه مشهودتر در ادبیات ما. ارتباط تنگاتنگ ادبیات و تاریخ، و اثرگذاری بر یکدیگر کاملا عیان و مشهود است.
تأثیر روند تاریخ در ادبیات را میتوان در تغییر سبک از خراسانی به عراقی و تأثیر ادبیات بر تاریخ را در دوران مشروطه یافت. دورانی که ادیبان و شاعران نقش تعیینکنندهای بر روند و سیر تاریخ داشتند، به طوری که زبان اعتراضشان ادبیات بود. این رابطه تا به حال ادامه پیدا کرده است. حالا بعد از گذشت 117 سال از پیروزی مشروطه و 115 سال از یومالتوپ، ردپای آن در ادبیات داستانی مشهود است. شکست مشروطه شاید یکی از دردناکترین شکستهای ملت ایران باشد، در حافظهمان طوری ثبت شده است که با بیزاری تمام به تاریخ مینگریم.
این اتفاقات و رویدادهای تراژیک و غمناک در سراسر تاریخ ما یافت میشود. بخش تراژیک تاریخ موجب بهوجودآمدن عقده و رنجی دردآور در نهان ادبیات ما شده است. روایت از تاریخ به سوی امیدبخشی و پیروزی میرود اما در نهایت چیز دیگری نصیب ما میشود. همانطور که بیهقی میگوید: «گذشته را به رنج توان یافت». ردپای تاریخ در ادبیات داستانی معاصر، در کارهای رضا براهنی، بزرگ علوی، علیاشرف درویشیان، غلامحسین ساعدی و... یافت میشود. اما یکی دیگر از نویسندگانی که محوریت آثارش، وقایع تاریخی است، رضا جولایی است. از سوءقصد به محمدعلی شاه تا کشتن میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل. و در تابستان سال 1402 داستان جدید جولایی با نام «برآمدن آفتاب زمستانی» به چاپ رسید. راوی این کتاب نوجوانی به نام کامیار است که آنچه را در سالهای 1320 تا 1323 بر او و خانواده او گذشته، روایت میکند. سالهای جنگ و قحطی؛ دوران خفقان؛ دوران التهاب و حکمهای سنگین و طولانی.
خانوادهای متمول که حالا پسرشان بابک که در ارتباط با دکتر ارانی است و در حلقههای مطالعاتی او حضور داشته، بازداشت شده و تلاطمی شدید افراد خانه را فراگرفته است. شیرینی این قصه، راوی نوجوان و دید او است که رنگوبوی خامی ندارد. کامیار به علت آنکه پدر و مادرش را از دست داده، در خانه پدربزرگ و مادربزرگ و پیش داییهایش زندگی میکند. تنها نبود دایی بابک نیست که در دل افراد این خانه غمی نشانده است؛ روزگاری مهآلود، روزگاری که نهتنها قحطی نان، بلکه قحطالرجال هم هست. این هوا دیگر جایی برای عاشقی نمیگذارد. در این روزگار به قول شاملو: «دهانت را میبویند، مبادا که گفته باشی دوستت دارم». عشقی جانسوز و پنهان در نهان آدمها.
در این روزگار حرفهای عاشقان را کاغذها میشنوند. نقطه تمایز آثار جولایی با دیگر آثار تاریخی، ویژگیهای زبانی اوست. در «شکوفههای عناب» زمان رویدادها در دوران قاجار است، که این زمان، زبان خاص خود را دارد؛ تجلی کامل این نوع زبان را در کتاب احمد عبدالرحیم طالبوف میتوان یافت. زبان جولایی هم در این اثر از همان زبان تبعیت میکند. در اثر دیگر او «خنده خورشید، اشک ماه» که باز در همان دوره قاجار است، نحوه بلاغت در مقایسه با «شکوفههای عناب» متفاوت میشود، چراکه شخصیتها از ادیبان و درباریان تبدیل به مردم عامه و کوچهبازار میشوند. سیر تحول زبانی را که در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی آغاز شد، به طور کامل در «ماه غمگین، ماه سرخ» مشاهده میکنیم. نکته دیگری که در داستانهای جولایی درمییابیم، توجه او درباره اقلیتهای قومی و مذهبی است، مانند ارامنه، کلیمیها، گیلکها و حتی گرجیها یا لهستانیهایی که به مرور زمان در ایران ساکن شدند و حتی در ادبیات ما کمکم از یادها رفتند. برای مثال شخصیت پدر ژوزف در رمان «سوءقصد به ذات همایونی» یا شخصیت سونیا در مجموعه داستان «پاییز 32». در قصههای جولایی راوی تکصدا و مستبدانه قصه را روایت نمیکند و همواره در حال تغییر است.
داستان از دالانهای مختلفی روایت میشود و این را میتوان یکی از مزیتهای این شیوه روایت دانست. تکثر روایتکنندگان قصه وجوه کاملتری از ماجرا را پوشش میدهد، زیرا دیگر صرفا با عواطف و گفتههای یک نفر طرف نیستیم و تمام ابعاد ماجرا را از دیدگاههای مختلف نظارهگر هستیم. قصههای جولایی لذت خواندن تاریخ شبهخیالی است؛ رؤیای علاقهمندان به تاریخ معاصر پرماجرای ایرانیان. دیدن و حسکردن تاریخ، تاریخی که آنچنان هم شیرین نیست. اما آیا شیریننبودن تاریخ لذتِ خواندن آثاری مانند «روزگار سخت» یوسا یا تاریخ بیهقی را برای ما کم میکند!