|

درباره سریال «مردگان متحرک: دریل دیکسون»

از کوزه همان برون تراود..

وقتی سریال «مردگان متحرک» پس از 11 فصل به پایان رسید، می‌شد حدس زد که شبکه AMC به این سادگی دست از سر داستان واکرها برنمی‌دارد. آنها اسپین‌آف ساختن از این سریال را از میانه مجموعه اصلی آغاز کردند و حالا به «مردگان متحرک: دریل دیکسون» رسیده‌اند. قرار است در این سریال «دریل دیکسون» شخصیت محبوب «مردگان متحرک» را دنبال کنیم که سر از فرانسه در می‌آورد و وجه دیگری از تلاش آدم‌ها در دنیای پساآخرالزمانی «مردگان متحرک» را روایت می‌کند. روایتی که هر چند تفاوت چندانی با مجموعه اصلی ندارد اما همین تغییر زاویه دوربین احتمالا برای بسیاری از طرفداران خوشایند باشد؛ ؛ دنیایی که بدون «مردگان متحرک» برای آنان چندان قابل تحمل نیست!

از کوزه همان برون تراود..

داستان ساخت سریال‌های دنباله‌دار داستان‌هایی عجیب و گاهی در نوع خود غریب است. زمانی که یک سریال مورد توجه قرار می‌گیرد احتمالا همان لحظه‌ای است که می‌توان انتظار یک الگوی مشخص از استودیو‌های هالیوودی را داشت. آنها در پی هم فصل‌های متعددی برای یک مجموعه موفق می‌سازند و آن را تا جایی ادامه می‌دهند که خود بازیگران خسته می‌شوند و از سریال کنار می‌روند. گویی همان لحظه است که اسپین‌ها و ریبوت‌ها شکل می‌گیرند و تازه دنیای دیگری را تصویر می‌کنند. این همان اتفاقی است که در سال‌های رونق سریال‌سازی از ابتدای قرن بیست‌ویکم روی داده و اکنون که بیش از دو دهه از آن سال‌ها سپری شده نشانه‌های درخشان، کسل کننده و گاهی فاجعه را می‌توان از آنها سراغ گرفت.

اما در این میان داستان یک مجموعه فرق بزرگی با بقیه داشت. اگر در بسیاری از سریال‌ها سازندگان باید ایده‌پردازی می‌کردند و به نوعی برای پیشبرد فیلمنامه به داستان‌های تازه احتیاج داشتند، ماجرای «مردگان متحرک» (The Walking Dead) به کلی متفاوت بود. وقتی در سال 2010 اولین اپیزود «مردگان متحرک» از شبکه AMC پخش شد معلوم بود که مجموعه که فرانک دارابونت ساخته می‌تواند تا سال‌ها اتفاق متفاوتی را رقم بزند. هر چند که دارابونت همان 6 اپیزود ابتدایی فصل اول را ساخت و بعد از به نوعی از سریال کناره گرفت اما داستان «مردگان متحرک» که بر گرفته از کامیک‌بوکی به همین عنوان نوشته رابرت کرکمن و هنرمندی تونی مور بود، تا سال‌های زیادی ظرفیت این را داشت که بتواند یک داستان بلند را برای مخاطبانش روایت کند. در سریال اصلی داستان بر روی شخصیت ریک گرایمز (با بازی اندرو لینکلن) افسر پلیسی متمرکز است که در یک درگیری جاده‌ای مجروح می‌شود و به کما می‌رود. داستان از آنجایی آغاز می‌شود که ریک از کما خارج و متوجه می‌شود همه‌ چیز دگرگون شده است. این دگرگونی چنان عجیب است که او تا مدت‌ها درگیر فهمیدن این موضوع است که جهان جدید، جهانی متفاوت خواهد بود. جهانی که مرده‌ها پس از مردن دوباره به حالت زامبی یا آن‌گونه که در سریال گفته می‌شود «واکر» زنده می‌شوند. یک بیماری دنیا را به حالتی عجیب درآورده و از آن لحظه به بعد همه چیز درباره مرگ است. کل ماجرایی که در سریال در جست‌وجوی آن هستیم همین تلاش آدم‌ها برای زنده ماندن است. بقا کلید‌واژه اصلی «مردگان متحرک» است.

این سریال خیلی زود تبدیل به یک اتفاق متفاوت در دنیای سریال‌های تلویزیونی شد. زامبی‌های «مردگان متحرک» بر خلاف زامبی‌های سریال‌های دیگر عقل نداشتند، خون‌آشام نبودند و از قضا تنها راه کشتن آنها این بود که از ناحیه سر مورد ضربه قرار بگیرند. شاید ویژگی متفاوت «مردگان متحرک» به عنوان یک سریال از این ژانر در این بود که زامبی‌ها نقش اصلی را بازی نمی‌کردند. آنها نقش موجوداتی را داشتند که جهان تازه آدم‌های نجات‌یافته را تنظیم می‌کردند. داستان «مردگان متحرک» درباره روابط آدم‌ها در آخرالزمان و در کنار زامبی‌هایی بود که پس از مرگ دوباره زنده می‌شدند و در تعداد بسیار زیادی آدم‌ها را می‌خوردند. یک گاز آنها کافی بود تا هر انسان شب بمیرد و بعد از ساعتی دوباره زنده شود اما به شکل زامبی.

حالا اگر این ابعاد را در نظر بگیرد، 11 فصل برای سریال اصلی و 6 اسپین‌آف از آن اصلا زیاد به نظر نمی‌رسد. در این دنیا می‌شد به طور روزافزون سریال ساخت و بدون توقف نشان داد که دنیای سریال‌های تلویزیونی زنده است. احتمالا در یک دهه ابتدایی بعد از پخش سریال «مردگان متحرک» هم این قانون به طور جدی برقرار بود. اما دیگر پس از مدتی باید همه چیز عوض می‌شد. نه تنها سریال اصلی بعد از چند فصل اهمیت خود را از دست داد که اسپین‌آف‌ همزمان آن، «از مردگان متحرک بترسید»، هم دیگر آن توجه را به خود جلب نکرد. بهترین راه‌حل در این میان که به ذهن سازندگان سریال رسید این بود که با پایان سریال اصلی، شخصیت‌های محبوب آن را نگاه دارند و برای هر یک مسیر تازه‌ای تصویر کنند. بر همین اساس بود که ابتدا « مردگان متحرک: شهر مرده» (The Walking Dead: Dead City) با حضور «مگی» (با بازی لورن کوهن) و «نیگان» (با بازی جفری دین مورگان) و بعد از آن «مردگان متحرک: دریل دیکسون» با حضور دریل دیکسون (با بازی نورمن ریدس) و  البته با وعده حضور «کارول» (با بازی ملیسا مک‌براید) و در ادامه « مردگان متحرک: آن‌هایی که زندگی می‌کنند» با حضور «ریک» (با بازی اندرو لینکلن) و «میشون» (با بازی دانای گوریرا) رونمایی خواهد شد. 6 شخصیت محبوب سریال اصلی در سه اسپین‌آف جمع شده‌اند تا فرانچایز «مردگان متحرک» را پیش ببرند.

پس از پخش «مردگان متحرک: شهر مرده»، حالا و در جدیدترین رویداد «مردگان متحرک: دریل دیکسون» پخش خود را از شبکه AMC آغاز کرده است. سریالی که از قضا AMC به آن امید زیادی بسته و گفته می‌شود از فرانچایزهای قبلی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. البته که باید به این نکته هم توجه کرد که شخصیت دریل در سریال اصلی هم بسیار محبوب بود و ترکیب او با شخصیت «کارول» می‌تواند مسیری متفاوت را برای این سریال به وجود آورد.

تاکنون 2 اپیزود از فصل اول این سریال که 6 اپیزود خواهد داشت، پخش شده است. دریل در پاریس به ساحل می‌رسد و تلاش می‌کند تا چگونگی و دلیل رسیدن به آنجا را متوجه شود. این سریال سفر او را در یک فرانسه دنبال می‌کند، زیرا او امیدوار است راهی برای بازگشت به خانه پیدا کند. با این حال، همانطور که او سفر می‌کند، اتفاقاتی در مسیر برای دریل به‌وجود می‌آید و برنامه او را پیچیده می‌کند. اما در نهایت ما با یک اسپین‌آف از دنیای «مردگان متحرک» روبه‌رو هستیم. با همان مقیاس‌ها و موارد و همه چیزهایی که پیش از این می‌شناختیم. قرار است در این اسپین‌آف‌ها با آدم‌های جدید آشنا شویم و گذری دوباره به گذشته آنها داشته باشیم. با این الگوی حرکت در زمان واقعی و فلش‌بک به گذشته شخصیت‌های تازه دوباره «مردگان متحرک» در اسپین‌آف دریل دیکسون به همان اصل خویش بازگشته است. اصلی که در نهایت سریالی را به مخاطب عرضه می‌کند که مسیر ابتدایی و انتهایی آن همان است که در سریال اصلی دیده بودیم. تماشای دو اپیزود ابتدایی این اسپین‌آف هم ما را مطمئن‌تر می‌کند که قرار نیست یک اتفاق متفاوت را ببینیم. در نهایت ماجرا همان است که بود اما با گشترش داستان و اتفاقاتی که ممکن است با تغییر لوکیشن و شخصیت‌ها اندکی جذاب‌تر به نظر برسد. «مردگان متحرک: دریل دیکسون» و احتمالا سایر اسپین‌آف‌های این مجموعه نمونه بارز همان شعر معروف است که «از کوزه همان برون تراود که در اوست». اگر فکر می‌کنید که قرار است از این اسپین‌آف چیزی بیش از سریال اصلی به دست بیاورید احتمالا مسیر اشتباهی را طی خواهید کرد.