ای کاش دلتنگیها تمومی داشت
رضا ابری
دیشب خواب دیدم در کلبه چوبی مثل همیشه مشغول گپ و خندههای بلند هستیم.
حال خوبی بود و با خودم فکر میکردم که ای کاش در دنیای واقعی این فرصت را داشتیم تا هرازگاهی عزیزانِ رفته از این خاک را ببینیم و به آغوش بکشیم.آقای مظاهری مردی بزرگ و دوستداشتنی و مثل یک پدر حامی بود؛ یک روز در اوج سختیها به من گفت: نذار هیچ وقت توی دام غم و غصه بیوفتی، مشکل برای مرد هست و الان وقتشه که از احساس قلبی و ایمانت پیروی کنی. و چه بهموقع و درست گفته بود... .
عاشق زندگیکردن بود و امروز اثرات ماندگار مهرورزی ایشان نشان از زندهبودن و تعالی روح پرمهرش دارد و تا همیشه در قلب ما ماندگار است.
دیشب خواب دیدم در کلبه چوبی مثل همیشه مشغول گپ و خندههای بلند هستیم.
حال خوبی بود و با خودم فکر میکردم که ای کاش در دنیای واقعی این فرصت را داشتیم تا هرازگاهی عزیزانِ رفته از این خاک را ببینیم و به آغوش بکشیم.آقای مظاهری مردی بزرگ و دوستداشتنی و مثل یک پدر حامی بود؛ یک روز در اوج سختیها به من گفت: نذار هیچ وقت توی دام غم و غصه بیوفتی، مشکل برای مرد هست و الان وقتشه که از احساس قلبی و ایمانت پیروی کنی. و چه بهموقع و درست گفته بود... .
عاشق زندگیکردن بود و امروز اثرات ماندگار مهرورزی ایشان نشان از زندهبودن و تعالی روح پرمهرش دارد و تا همیشه در قلب ما ماندگار است.