ادامه انتقادها از حکم شلاق مهدی یراحی
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «کدام تبلیغ علیه نظام موثر است؟» به احرای حکم شلاق مهدی یراحی اعتراض کرد.

به گزارش شرق؛ نظام در حال پرداخت هزینههایی است که بنده هنوز نمیدانم این هزینهها را آگاهانه و با تصمیم قبلی میپردازد و از پرداخت آن استقبال میکند یا علاقهای به این پرداختها ندارد، بلکه عملکرد برخی اجزای تندروی آنکه برخلاف رویههای قانونی است، چنین هزینههایی را بر حکومت تحمیل میکنند.
اجرای حکم شلاق مهدی یراحی از این جمله است. اولین پرسش درباره اتهام انتسابی است. تا آنجا که اطلاعات در دسترس است آقای یراحی برای خواندن و تولید یک ترانه اعتراضی «روسریتو» تحت تعقیب قرار گرفت. وی پیشتر از سال ۹۷ نیز چند مورد تولید هنری داشت که مطلوب ساختار سیاسی نبود و آن را مصداق تبلیغ علیه نظام یا اقدامی امنیتی میدانستند. با وجود این ترانهها و تولیدات موسیقایی وی در صدا و سیما پخش میشد که با اعلامیهای خواهان توقف آن شد. پس از آخرین ترانهاش، وی را در منزل خود در تهران بازداشت و در نهایت محاکمه و محکوم کردند. هنگام بازداشت ظاهرا یک شیشه الکل در منزلی که موقتا ساکن بوده، یافتند و آن را هم به عنوان مدرک اتهامی ضبط میکنند و به دلیل وجود همین مدرک، او را به ۷۴ ضربه شلاق نیز محکوم میکنند.
در حالی که با این کار خود موجب جری شدن او میشوید و برای مقابله با شما داوطلب اجرای حکم شلاق هم میشود. اتفاقا چیزی را متوجه نمیشوید، این است که تبلیغ اصلی یراحی علیه نظام در همین اقدام داوطلبانه او برای خوردن شلاق بود و نه آن خواندن ترانه. تبلیغ او علیه نظام به فعلیت در آوردن اراده دستگاه امنیتی در اجرای حکم بود. شاید بگویید که طرفداران ما که دلشان خنک شده است. تبلیغ علیه نظام که برای طرفداران شما نیست، برای مردم و دیگرانی است که موضع سفت و سخت طرفداری ندارند.
آیا مرجعی هست که بتواند اثرات این دو رویداد را در تبلیغ علیه نظام بسنجد؟ بدتر از آن را میتوان در تبعیضآمیز بودن احکام صادره دید. برای مثال در ماجرای فساد ۳.۷ میلیارد دلاری که اساسا تصور آن نیز موجب وحشت است، احکامی با تخفیف شدید صادر میشود ولی برای داشتن یک بطری الکل در منزل باید ۷۴ ضربه شلاق خورد.