چگونگی شکلگیری انحصار در بازارهای دیجیتال و آثار مخرب آن برای مصرفکنندگان
چرا وجود رقابت در بازارهای مختلف حیاتی است و ما به عنوان مصرفکنندگان باید نگران کاهش رقابت و ایجاد انحصار باشیم؟ شاید بهترین راه برای پاسخ به این سؤال یک مثال باشد: داستان روزهایی که بازار سیمکارت تلفن همراه ایران در اختیار یک بازیگر، یعنی شرکت مخابرات بود و دسترسی به سیمکارت دشوار؛ به نحوی که داشتن سیمکارت ارزشی مشابه با داشتن خود گوشی تلفن همراه داشت و برای خرید سیمکارت باید پس از ثبتنام در انتظار برندهشدن در قرعهکشی میماندید!
مهدی شیخ زینالدین
در یک بازار رقابتی، کسبوکارها به دلیل نگرانی کمترشدن سهم خود و افزایش سهم رقبا، دائم در تکاپو هستند تا با نوآوریهای مختلف، قیمت، کیفیت و تنوع محصولات را بهبود ببخشند؛ شرایطی که ما به عنوان مشتریان برنده آن هستیم. اما دور از ذهن نیست که برخی کسبوکارها برای فرار از این تکاپو به دنبال حذف رقبا از بازار و ایجاد وضعیت انحصاری باشند که بتوانند با ارائه حداقلی از کیفیت و تنوع، بیشترین سود را کسب کنند؛ راه خطرناکی که میتوان آن را با ایدهها و رفتارهای ضدرقابتی مختلفی دنبال کرد؛ مثلا با تلاش برای محدودکردن استفاده مشتریان از خدمات یا کالاهای رقبا با استفاده از قطعات خاصی که توسط دیگران قابل تعمیر نیستند، یا طراحی قراردادهایی که همکاری با رقبا را غیرممکن یا دشوار کرده باشد.
رفتارهای ضدرقابتی و شکلگیری انحصار در بازارهای مختلف وجود دارد، اما این موضوع در بازارهای دیجیتال و پلتفرمی رنگوبوی متفاوتی دارد. در بازارهای پلتفرمی که خودبهخود نیز در گذر زمان تعداد بازیگران کاهش یافته و به تعداد انگشتشماری در هر حوزه میل میکند، رفتارهای ضدرقابتی اثرات بیشتری از دیگر بازارها داشته و با احتمال بالاتری به شکلگیری انحصار منجر شوند. انحصارهای شکلگرفته نیز شدیدتر از دیگر بازارها بوده و بهسختی میتوان پس از شکلگیری انحصار یک پلتفرم رقابت را در آن بازار احیا کرد. اما پلتفرمهای دیجیتال چه ویژگی خاصی دارند که باعث این وضعیت میشود؟ در ادامه این موضوع را تشریح میکنیم.
اثر شبکهای و آسیبپذیری بازارهای پلتفرمی دربرابر انحصار
نخست بایستی در نظر داشته باشیم که برخلاف بازارهای سنتی که یک فروشنده یک خدمت را به یک مشتری میفروشد، در بازارهای پلتفرمی که آنها را بازارهای دوسویه نیز مینامند، بازیگرانی نظیر پلتفرمها حضور دارند که به عنوان واسطه یک مجموعه افراد (سویه اول بازار) را به مجموعه دیگری از افراد (سویه دوم بازار) متصل میکنند. به عنوان مثال، تاکسیهای اینترنتی که مسافران را به رانندگان متصل میکنند یا پلتفرم خردهفروشی آنلاینی که فروشندگان را به مشتریان متصل میکند.
در نتیجه این نوع از فعالیت پلتفرمها، پدیده جالبی رخ میدهد: وقتی تعداد کاربران پلتفرم زیاد میشود، رضایت دیگر کاربران نیز افزایش مییابد و این خود باعث جذب کاربران جدید به شبکه میشود؛ پدیدهای که آن را با نام «اثر شبکهای» توصیف میکنند. مثلا در شبکههای اجتماعی هرچه تعداد کاربر عادی زیاد شود، همه کاربران رضایت بیشتری خواهند داشت؛ چون تعداد بیشتری از آشنایانشان در پلتفرم حضور دارند. یا مثلا هرچه تعداد رانندگان حاضر در یک پلتفرم تاکسی اینترنتی بیشتر باشد، مسافران رضایت بیشتری خواهند داشت و برعکس.
وجود اثر شبکهای باعث میشود افراد تمایل داشته باشند سراغ بزرگترین پلتفرم بروند. به عنوان مثال، زمانی که یک راننده قصد دارد میان دو پلتفرم تاکسی آنلاین انتخاب کند، منطقی است سراغ پلتفرمی برود که مسافران بیشتر و در نتیجه درخواست سفر بیشتری دارد. در این حالت پلتفرمهای دیگر باید به طرق متفاوت برای رانندگان جذابیت ایجاد کرده و رقابت کنند؛ مثلا با بهبود شرایط پرداخت یا نوآوری در شیوه اتصال رانندگان به مسافران. به بیان دیگر، در بازارهای پلتفرمی بزرگترین بازیگر ذاتا دست بالاتر را دارد و در چنین شرایطی اقدامات ضدرقابتی بزرگترین بازیگر میتواند ضربههای شدیدی به رقبا وارد کرده و با حذف آنها بازار به سمت انحصار حرکت کند.
رفتارهای ضدرقابتی در بازارهای پلتفرمی ایران: قرارداد انحصاری
رفتارهای ضدرقابتی میتوانند به طرق مختلفی انجام شود که در مقدمه نیز به یکی از آنها اشاره کردیم: تلاش برای افزایش هزینه جابهجایی کاربران به پلتفرمهای رقیب. این هزینه میتواند خیلی کم باشد؛ مثلا هزینه پیوستن به یک شبکه اجتماعی جدید صرف چند لحظه برای ثبتنام است یا میتواند خیلی زیاد باشد؛ مثلا هزینه جداشدن از یک ارائهکننده اینترنت ثابت و پیوستن به ارائهکننده دیگر. افزایش این هزینه میتواند افراد را در یک پلتفرم قفل کند. به این معنی که افراد بدون پرداختن هزینهای هنگفت توان خروج از یک رابطه با یک پلتفرم را ندارند.
قفلشدن کاربران در یک پلتفرم، نهتنها به ضرر افراد است، بلکه به دیگر پلتفرمها نیز آسیب وارد میکند؛ وقتی فرد نمیتواند بهراحتی از یک پلتفرم خارج شود مجبور است کیفیت کمتر و قیمت بیشتری را تحمل کند و رقیب نیز نمیتواند شبیه به یک رقابت عادلانه با ارائه خدمات بهتر او را جذب کند.
یک مصداق بارز از ایجاد هزینه جابهجایی، انعقاد قرارداد انحصاری است. به عنوان مثال، شنیدهها حاکی است که در حوزه تسهیلاتیاری یا همان لندتک، شرکت دارای سهم بازاری غالب از طریق عقد قرارداد انحصاری با فروشندگان آنها را از عقد قرارداد با دیگر شرکتهای تسهیلاتیار منع میکند. فروشندگان نیز به علت سهم بازار زیاد و مشتریانی که این شرکت میتواند به واسطه حضور خود در دیگر بازارها فراهم کند، قرارداد را میپذیرند. در این شرایط و در نتیجه اثر شبکهای، مشتریان و مصرفکنندگان خدمات نیز بهتدریج به آن پلتفرم روی آورده و به دلیل قطع دسترسی به بخش عمدهای از فروشندگان و در نتیجه مهاجرت مشتریان، امکان فعالیت دیگر پلتفرمها به مرور کمتر و کمتر میشود.
تبعات انحصار در بازارهای دیجیتال و اهمیت حیاتی رقابت در آنها
در نتیجه انجام رفتارهای ضدرقابتی مورد اشاره و پس از بین رفتن انگیزه رقابت دیگر پلتفرمها در نتیجه قفلشدن فروشندگان و مصرفکنندگان، بازار به وضعیتی انحصاری میل میکند. در چنین شرایطی که کاربران، انتخابی غیر از پلتفرم انحصارگر ندارند، این پلتفرم انگیزه و فرصت زیادی برای سوءاستفاده از قفلشدگی کاربران خواهد داشت و میتواند بهتدریج سطح خدماتی که به طرفین میدهد را کاهش دهد. به عنوان مثال میتواند نرخ کارمزد دریافتی از فروشندگان را افزایش داده یا تنوع خدمات خود را به مصرفکنندگان کاهش دهد.
با در نظر داشتن این تبعات، واضح به نظر میرسد که چرا رقابت در بازارهای دیجیتال از یکسو حیاتی و از سوی دیگر بهشدت آسیبپذیر است و لازم است فعالانه و با تدابیر نظارتی از وجود حداقلی از رقابت در این بازارها حفاظت کرد. در صورت عدم مراقبت و تداوم رفتارهای ضدرقابتی نظیر عقد قرارداد انحصاری با هدف افزایش هزینه جابهجایی بازیگران، ممکن است در مدت کوتاهی یک بازار پلتفرمی به تسخیر یک پلتفرم مسلط و انحصارگر دربیاید؛ اتفاقی که درنهایت آثار منفی آن برای استفادهکنندگان از پلتفرم، چه مصرفکنندگان خدمات و چه ارائهکنندگان متجلی خواهد شد.