یک سال بدون مهرجویی
داریوش مهرجویی بیتردید یکی از مفاخر سینمای ایران بود. او بعد از اتمام تحصیلش در آمریکا در رشته فلسفه، نخستین اثرش را به نام «الماس33» مقابل دوربین برد. فیلمی که اقبالی بین منتقدان و اهالی سینما و مخاطبانش نداشت. فیلم تحسینشده «گاو» دومین اثر مهرجویی است
شرق: داریوش مهرجویی بیتردید یکی از مفاخر سینمای ایران بود. او بعد از اتمام تحصیلش در آمریکا در رشته فلسفه، نخستین اثرش را به نام «الماس33» مقابل دوربین برد. فیلمی که اقبالی بین منتقدان و اهالی سینما و مخاطبانش نداشت. فیلم تحسینشده «گاو» دومین اثر مهرجویی است. این فیلم، سینمای ایران را که تا پیش از آن حضور کمرنگی در جشنوارههای جهانی داشت، به عنوان سینمایی متفکر و قابل اعتنا به منتقدان جهانی معرفی کرد. «گاو» بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر سینمای ایران را نیز هموارتر کرد. نگاه او به فلسفه در تمامی آثارش مشهود است. مهرجویی از جمله کارگردانهایی بود که شخصیتهای ماندگاری در سینمای ایران خلق کرد و به همین دلیل آثار او همواره از محبوبترین و برترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران به شمار میرود. داریوش مهرجویی جوایز متعدد بینالمللی دریافت کرد که از میان آنها میتوان به جایزه صدف طلایی بهترین فیلم جشنواره سنسپاستین، سه جایزه ذکر ویژه و جایزه بخش نگاه نو و جایزه فیپرشی از جشنواره فیلم برلین، جایزه فیپرشی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز و جایزه هوگو نقرهای جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو اشاره کرد. سال ۱۳۹۳ از سوی سفیر فرانسه جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه به مهرجویی اهدا شد. داریوش مهرجویی را میتوان یکی از فیلمسازانی دانست که در جریان موج نو سینمای ایران حضور پررنگی داشت. سه فیلم «گاو»، «قیصر» و « آرامش در حضور دیگران»، ساخته سه فیلمساز بزرگ ایران، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و ناصر تقوایی را میتوان شروع موج نو سینمای ایران دانست. احمد طالبینژاد از منتقدان صاحبنام ایرانی معتقد است اگر فیلم «گاو» ساخته نشده بود، شاید امروز چیزی به عنوان صنعت و هنر سینما نداشتیم. تأیید بنیانگذار جمهوری اسلامی از فیلم «گاو» و سفارش به اینکه فیلمهایی مثل آن ساخته شود، باعث شد نور امیدی در ذهن سینماگران بتابد. سینمایی که در سالهای بعد از انقلاب و این چهار دهه تدوام داشته است. ما امروز دارای صنعت سینما هستیم که هم در بعد جهانی و در داخل کشور تا حدودی مورد تأیید کارشناسان و نخبهگرایان است. شاخصترین شخصیت تأثیرگذار سینمای موج نو قطعا داریوش مهرجویی است. مهرجویی همیشه حتی در سادهترین فیلمهایش گرایش به فلسفه و نهانبودن بخشی از مسائل روز و زیست بشر را میبیند. مثلا در فیلم «آقای هالو» تصویر دهشتناکی از شهر و شهرنشینی به ما ارائه میدهد. در «دایره مینا» این موضوع به اوج میرسد. در فیلمهای بعد از انقلاب هم این گرایش فلسفی به نظرم بسیار پررنگتر دیده میشود. در «اجارهنشینها» که یک کمدی درجه یک ماندنی است، همین نگاه انتقادی مطرح میشود.