بیونگچول هان، گزینه فیلسوف قرن
سارترِ عصر مجازی
بیونگچول هان، فیلسوف و نظریهپرداز کرهای-آلمانی را نامزد جدید عنوان «فیلسوف قرن» خواندهاند. نشریه «نیویورکر»1 مینویسد: هان همچون سارترِ عصر مجازی، وضعیت غالب یأس دیجیتالیِ نه کاملا ناامیدکننده ما را بهروشنی بیان میکند. چول هان به روایت آدریان ناتان وست در نشریه «لسآنجلس ریویو آو بوکز»2 میتواند یکی از بهترین نامزدها برای فیلسوف دوران کنونی باشد.
پارسا شهری: بیونگچول هان، فیلسوف و نظریهپرداز کرهای-آلمانی را نامزد جدید عنوان «فیلسوف قرن» خواندهاند. نشریه «نیویورکر»1 مینویسد: هان همچون سارترِ عصر مجازی، وضعیت غالب یأس دیجیتالیِ نه کاملا ناامیدکننده ما را بهروشنی بیان میکند. چول هان به روایت آدریان ناتان وست در نشریه «لسآنجلس ریویو آو بوکز»2 میتواند یکی از بهترین نامزدها برای فیلسوف دوران کنونی باشد. ناتان وست معتقد است هان، هایدگر را دوباره فراخوانده است تا این بار به افسردگی و بیپناهی سوژه آنلاین بیندیشد. «امروز، هستیشناسی اگزیستانسیال هایدگر باید بازنویسی شود، زیرا انسان دیگر خود را بهمنزله سوژه تسلیمشونده باور ندارد، بلکه در عوض خود را سوژهای خویشتنساز و خودبهینهساز میشمارد. بیگمان، تکامل از سوژه به پروژه قبل از ظهور رسانه دیجیتال در حال وقوع بوده است. باوجوداین، این فرمول برقرار است: صور هستی یا زندگی در هر زمان، در مراحل بحرانی، خواستار فرمهایی از بیان هستند که تنها در یک رسانه جدید به شکوفایی میرسند. صورتهایی که زندگی به خود میگیرد، به رسانههای همهگیر وابسته است». درواقع سوژه در پیِ موفقیت، دیگر در معرض کنترل خارجی قرار ندارد، بلکه زیر بار نوعی آزادی، از خود بهرهبرداری میکند. بهرهبرداریای که با خودش ضرورت بازده مثبت را به همراه دارد. از آنجا که سوژه خود را بهمنزله یک پروژه میشناسد، دیگر بین کار و فراغت تمایز نمینهد و درگیری بیوقفه او در فرایند تولید خویشتن موجب ظهور شماری از امراض میشود، از افسردگی گرفته تا فروپاشی عصبی. «اگرچه مفهوم سوژه در پیِ موفقیت اغواکننده است، اما هان را به قلمروهایی تاریک میکشاند. اول اینکه ارتباط آن با بازتابهای دیجیتالِ خویشتن هرگز کاملا روشن نیست. حتی اگر مدیریت حضور آنلاین بخشی از کار هویتسازی باشد، بهسختی میتوان فرستادن توییت یا نوشتن وبلاگ را بهطور ویژه فرساینده در نظر گرفت؛ برای بسیاری، اینجور کارها نوعی وقفه در ساعات طولانی وقتگذرانی جلوی صفحهکلید هستند. این اظهارنظر او که افسردگی نوعی مرض خودشیفتگی است و مشخصه افرادی است که به واسطه جستوجوی خودخواسته موفقیت از درون تهی شدهاند، مبنای اندکی در متون پزشکی یا گواهی مبتلایان به افسردگی دارد. سرانجام، طرح این پرسش بجاست که سوژه در پیِ موفقیت تا چه اندازه حقیقتا مشخصه مدرنیته است». ناتان وست مینویسد: «اگرچه بیست سال از زمان انتشار نخستین کتابش میگذرد -اولین کتاب او یک تکنگاری خواندنی درباره مفهوم مود در آثار هایدگر بود- آثار او فقط از سال ۲۰۰۹ به این سو به دیگر زبانها بازگردانده شده است». این نویسنده به حالت دروننگرانه کتاب نخست هان اشاره میکند که بر آثار بعدی او نیز حاکم بوده است و بعد با کتاب «قدرت چیست؟» چرخشی مشخص به سوی امر سیاسی، بهویژه به سوی مدلهای تاریخی اجبار در آثار او پدیدار میشود. در سال ۲۰۱۰، هان کتاب ساختارشکن خود با نام «جامعه فرسودگی» را منتشر کرد که مورد توجه قرار گرفت و در ایران نیز از آثار شناختهشده این فیلسوف است. درواقع بعد از انتشار این کتاب بود که آثار هان به بیش از ده، بیست زبان ترجمه شد. از دید «لسآنجلس ریویو آو بوکز»، آثار هان در مقایسه با دیگر متفکران مُد روز، از ژان لوک نانسی گرفته تا اسلاوی ژیژک، به نحوی شگفتانگیز آسانفهم هستند و به پیچیدگی دیالکتیکی که باعث شده تا بسیاری از خوانندگان تجربهگرا بیدرنگ نظریه انتقادی را طرد کنند، گرایش چندانی ندارد. «شاید این ناشی از آن باشد که هان به زبان دوم مینویسد؛ در جملات او آن بندهای وابسته پیچیدهای که فلسفه آلمانی، درست یا نادرست، بهخاطر آنها شهرت دارد کم است و اگرچه هنگامی که کتابش را میخوانید، سبک تلگرافگونه او میتواند ملالآور باشد، صراحت او نشاطبخش است». ناتان وست دغدغه اصلی هان را روشنساختن دگرگونیها در تجربه سوبژکتیویته طی گذار از جامعه پساصنعتی به جامعه دیجیتال میداند و معتقد است نوشتار هان روشن اما پرطمطراق است و او درباره ماهیت موذیانه فعالیتهای دیجیتال نافذانه سخن میگوید، سیلی که عدم همرنگی با جماعت را با نوعی تصویرِ بیقدرت اما (از نظر روانشناختی) مسحورکننده جایگزین میسازد. هان شبکههای اجتماعی را افراطیترین جلوه برابری دموکراسی میخواند و میگوید امکاناتی که دونالد ترامپ در توییتر دارد، فینفسه، فرقی با کودکان پناهجوی سوری یا فقیرترین کارگران آسیای شرقی ندارد. شبکههای اجتماعی «فاصله» را که بنیاد ساختارها و سلسلهمراتبهای اجتماعی است، از میان برداشتهاند. بدینترتیب سیلابی به راه افتاده است که دوست و دشمن در آن غرق شدهاند. بیونگچول هان سودای اندیشیدن به این سیلاب را دارد؛ اندیشیدنی که به تعبیر او مستلزم «کندی، سردرگمی و فاصله» است. چول هان نئولیبرالیسم را سرمایهداری لایکها میخواند و باور دارد که سرمایهداری در عصر نئولیبرال بهجای سختگیری، اغواگر شده است. جورج اورول آینده غرب را جامعهای انضباطی میدانست، اما دنیا در سال ۱۹۸۴، شباهت چندانی به پیشبینیهای ضدآرمانشهری او نداشت. اپل بهتازگی مکینتاش را عرضه کرده بود و رایانهها که نویدبخش آزادی و دسترسی همگانی بودند، با سرعت پیشرفت میکردند. بعد نوبت اینترنت، گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی رسید. خبری از جامعه انضباطی نبود. اما فیلسوف عجیبوغریب و منزوی آلمانی، بیونگچول هان، میگوید فریب نخورید؛ حالا تکتک ما انسانها، برادر بزرگتر شدهایم.
1. «بیونگچول هان؛ نامزد جدید عنوان فیلسوف قرن»، کایل چایکا، ترجمه مهدی حافظی، وبسایت ترجمان
2. «فیلسوف فیسبوک؛ درآمدی بر اندیشه بیونگچول هان»، آدریان ناتان وست، ترجمه علی برزگر، وبسایت ترجمان