جزیره ثبات در دریای توطئه
سه جزیره بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک از جزایر مهم خلیج فارس محسوب میشوند که تسلط بر آنها مساوی با تسلط بر خلیج فارس و محققشدن منافع ملی است. این سه جزیره به عنوان مثلث دفاعی خلیج فارس محسوب میشوند و این به معنی بقای دریانوردی و نفوذ در زیرسیستم خلیج فارس در خاورمیانه است. اعمال حاکمیت دولت ایران بر این جزایر و بهویژه بوموسی با پستی و بلندیهایی در قبل و بعد از انقلاب همراه بوده است.
محمدحسین یاوری: سه جزیره بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک از جزایر مهم خلیج فارس محسوب میشوند که تسلط بر آنها مساوی با تسلط بر خلیج فارس و محققشدن منافع ملی است. این سه جزیره به عنوان مثلث دفاعی خلیج فارس محسوب میشوند و این به معنی بقای دریانوردی و نفوذ در زیرسیستم خلیج فارس در خاورمیانه است. اعمال حاکمیت دولت ایران بر این جزایر و بهویژه بوموسی با پستی و بلندیهایی در قبل و بعد از انقلاب همراه بوده است.
اگرچه اعمال حاکمیت بر جزایر سهگانه به شکل تاریخی حق قانونی دولت ایران محسوب میشود، مضاعف بر این در قبل از انقلاب، حاکمیت ایران بر این جزایر از سوی دولت امارات و بهویژه شارجه پذیرفته شد. علاوهبرآن، کشور انگلستان نیز هنگام پایان استعمار خود در خلیج فارس بر حق حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه تأکید کرد. این جزایر، بهویژه بوموسی، با داشتن جمعیتی اماراتی در خاک جزایر ایران همراه بوده و به عنوان یکی از مسائل خلیج فارس محسوب شده است.
علاوهبر بهانه جمعیتی، سایر موارد جغرافیایی، سیاسی و حقوق دریاها سبب شده است که این جزایر همواره عنصر تنشزا برای سیاست خارجی ایران در مقابل امارات و سایر بازیگران مهم محسوب شوند. مسئله جزایر سهگانه و ایستادن در کنار ادعای امارات متحده عربی علیه حاکمیت ایران بر این جزایر، همواره اهرمی در سیاست خارجی کشورهای دوست و دشمن علیه سیاست خارجی ایران محسوب
شده است.
سیاست اهرم فشار جزایر سهگانه با افتوخیزهای ایران در سیاست بینالملل رابطه مستقیم دارد. به این معنی که در دورانی که رابطه ایران با نظام بینالملل رابطه خوبی باشد، سایر دولتهای نظام بینالملل از حق قانونی ایران حمایت میکنند. اما زمانی که رابطه ایران با نظام بینالملل، بهویژه از نوع غربی، بد باشد، آن زمان از دوستان گرفته تا دشمنان علیه حق قانونی ایران و موافق ادعای کاذب
امارات متحده عربی میشوند.
از زمان خروج ترامپ از برجام و در ادامه، حمله طوفانالاقصی به اسرائیل، ما شاهد افزایش سیاست اهرم فشار جزایر سهگانه بر سیاست خارجی ایران هستیم. به طوری که طیف وسیعی از دولتهای دوست و دشمن از ادعای کاذب امارات حمایت کردند و علیه حق قانونی حاکمیت ایران بر این جزایر بیانیه صادر کردند و باعث برانگیختهشدن احساسات اولین دولت تاریخ بشریت شدند.
در آخرین بیانیه صادرشده از سوی اتحادیه اروپا، جزایر سهگانه بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به عنوان حق حاکمیت امارات متحده عربی شناخته شد و در ادامه ایران را به اشغال این جزایر محکوم کرد. بسیاری از تحلیلگران سیاسی درباره این بیانیهها و بهویژه آخرین آن، نگاه اماراتی-ایرانی دارند. به این معنی که امارات درحال مشروعیتبخشی به حق غیرقانونی خود درباره جزایر سهگانه در آب گلآلود روابط ایران با نظام بینالملل است تا در زمانی مناسب، مثلا درگیری ایران با نظام بینالملل یا اسرائیل، پرچم خود را بر این جزایر ن
صب کند.
جدا از این تحلیلهای مفید، نکتهای که نباید از دید دولت-ملت ایران پنهان بماند، شباهت مسئله جزایر سهگانه با مسئله هستهای ایران است. به این معنی که علاوهبر امارات و ایران، نیروی سومی که سبب شانتاژ و اهمیتیافتن بیشتر این مسئله میشود نیز وجود دارد و آن نیز اسرائیل است. شباهت این ماجرا به مسئله هستهای این است که مسئله امنیتی شماره یک خاورمیانه در ابتدا مسئله اعراب و اسرائیل یا مسئله فلسطینی و اسرائیلی بود و ماجرای هستهای ایران جزء مسائل کماهمیت خاورمیانه بود. در طول سالهای ریاستجمهوری هاشمی و خاتمی، مسئله هستهای مسئلهای کماهمیت نسبت به مسئله امنیتی اسرائیل بود، اما در دوران احمدینژاد با تبلیغات گسترده اسرائیل، مسئله هستهای ایران به عنوان مسئله امنیتی شماره یک خاورمیانه بهجای مسئله امنیتی اسرائیل شناخته شد و سبب ضربه به منافع ملی ایران و فراموشی مسئله اسرائیل و فلسطین در نظام بینالملل شد.
حال اگر به بیانیه اتحادیه اروپا توجه کنیم، ایران به عنوان اشغالگر جزایر سهگانه خلیج فارس معرفی شده است؛ کلمهای که پیشتر در نظام بینالملل و بهویژه از سوی دولت ایران علیه اشغالگری اسرائیل بر فلسطین استفاده شده بود. اگر ما جمعیت عربی اسرائیلی را با جمعیت عربی بوموسی در کنار هم قرار دهیم، به این نتیجه میرسیم که اسرائیل در سالهای آینده به دنبال این است که ایران را مانند خود با اعراب درگیر کند و مسئله اعراب و ایران را مانند اعراب و اسرائیل به جهان معرفی کند و با این کار از محبوبیت ایران بین آزادیخواهان کشورهای عربی بکاهد و از لحاظ اعتقادی و نیروی انسانی به محور مقاومت که نیروی آزادیخواه بین اعراب منطقه است، آسیب جدی بزند و آن را بیاعتبار کند و ایران را مانند خود آلوده اشغالگری کند تا فردا به ایران بتواند بگوید «دیگ به دیگ میگه روت سیاه»، پس تو مشغول مسئله اشغالگری خود باش و من نیز مشغول اشغالگری خود. درنهایت، مانند مسئله هستهای ایران که به امنیتیشدن منجر و باعث فراموشی مسئله امنیتی اسرائیل در خاورمیانه شد، این بار نیز مسئله اشغالگری اسرائیل با مسئله اشغالگری جزایر سهگانه خلیج فارس به فراموشی سپرده شود.
امید است که مجموعه سیاست خارجی ایران، از دیپلماسی تا نظامی، به دنبال راهکاری مفید همراه با ویژگی صلحخواهی و آرامش برای ثبات حقوق جزایر در این دریای توطئه باشند و جلوی برچسبزنی اشغالگری نسبت به حق قانونی کشور با آگاهیدادن جهانی نسبت به این حق قانونی گرفته شود.