فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه:
حاکمیت به دنبال مشارکت بالا است، چون مشارکت بالا مشروعیت را بالا میبرد
سردار علایی گفت: آن دوستم را که با رهبری در ارتباط بودند، دیدم گفتم تا دیر نشده گشت ارشاد را جمع آوری نمایید، این ماجرا قبل از ماجرای مهسا امینی بود. مجدداً درخواست کردم گشت ارشاد را جمع کنید، زیرا باعث فاجعه در جامعه خواهد شد و سبب بیحجابی علنی و رسمی در جامعه خواهد شد. خب انجام نشد و آن فاجعه رخ داد.
به گزارش شبکه شرق، «مشارکت بالا» در انتخابات تبدیل به دغدغه جدی برای دلسوزان نظام شده است، خاصه بعد از دو انتخابات اخیر مجلس و ریاست جمهوری که درصد مشارکت مردم در انتخابات به شدت ریزش کرده بود. حسین علایی، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه و استاد دانشگاه تاکید دارد«حاکمیت به دنبال افزایش مشارکت در انتخابات است» اما تاکید می کند باید رضایت معیشتی مردم را فراهم کرد تا پای صندوق رأی بیایند.
سردار علایی با تاکید براینکه اگر انتخابات آزاد باشد مردم وارد صحنه می شوند، این را هم گفت که برخی «دوست دارند انتخابات رقابت بین خودی ها باشد»
سردار حسین علایی استاد دانشگاه و فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران به سوالاتی پیرامون نیروهای خودسر، افزایش مشارکت در انتخابات، رقابت های انتخاباتی، جزایر سه گانه و ...پاسخ داد.
علایی گفت: نیروهای نظامی هیچ موقع از اول انقلاب تا الان به صورت رسمی در فرآیند اجرای انتخابات دخالت نکرده اند. البته ممکن است کسانی علاقه مند بوده باشند که افراد همسو و همفکر با خودشان بیایند و درانتخابات مختلف رای بیاورند. لیکن از زمان حضرت امام ایشان نهی کردند که اولا افراد نیروهای مسلح عضو احزاب و گروه ها باشند.
بخش هایی از گفت و گوی سردار علایی را در ادامه می خوانید:
ثانیاً اینکه با احزاب مرتبط باشند.چون نیروهای مسلح متعلق به همه مردم و متعلق به کشور هستند و مربوط به هیچ حزب و جریان و گروه سیاسی نیستند،پس بنابراین قانوناً اجازه چنین کارهایی را ندارند.اما ممکن است افرادی به صورت شخصی چنین کارهایی را کرده باشند که در زمان ما من چنن چیزی را در نیروی دریایی ندیدم و بیاد ندارم که کسی از این کارها کرده باشد .
این را باید از خود آقای رضایی سوال کنید،لیکن موضع رسمی سپاه ، ارتش و نیروهای مسلح این است که انتخابات مال مردم است و کسی نباید در آن دخالت کند .البته علائق و علاقه همه افرادی که طرفدار انقلاب هستند این است که کسانی سر کار بیایند که طرفدار انقلاب باشند و به منافع ملی و توسعه کشور فکر کنند.
باید نمایندگان مجلس تصویب کنند تا نظارت استصوابی کنار گذاشته شود، شورای نگهبان باید به طرف حفظ حقوق مردم بیاید و از رای مردم در مقابل احتمال دخالت دولت و حاکمیت دفاع کند.نه اینکه برعکس شود و بشود ابزار حاکمیت برای کنترل آرای مردم. الان از دید بسیاری از مردم، شورای نگهبان یک همچین وضعی پیدا کرده است و این خیلی خطرناک است.
الان خیلی معلوم نیست و همه علاقه مند هستند که یک انتخابات آزاد و رقابتی و سالم برگزار شود.الزامات انتخابات آزاد و رقابتی این است که عملا دومرحله ای نشود. یعنی یک مرحله شورای نگهبان بخواهد افراد را انتخاب کند و یک مرحله هم مردم بخواهند از بین آنها افراد مورد نظر خود را انتخاب کنند و به آنها رای بدهند.
بسیاری از جریانات سیاسی مدعی هستند که نظارت استصوابی، عملاً انتخابات را گزینشی می کند و ما از انتخابات آزاد و رقابتی فاصله می گیریم، می گویند باید فقط روش عدم تایید صلاحیت بجای شیوه احراز صلاحیت تغییر پیدا کند و به روشی که در زمان حضرت امام وجود داشت برگردیم و آن این بود که فقط اگر کسی اشکالات اساسی داشت به طوری که مراجع قانونی او را به دلایل فساد مالی و یا چیزهای دیگر تأیید نکردند، او را رد بکنند.
در غیر این صورت باید همه تایید شوند و نباید کسی به راحتی رد صلاحیت شود.اصل بر برائت است.اصل بر این است که همه افراد صلاحیت دارند مگر استثنا. در روش احراز صلاحیت اصل بر این است که هیچ کس صلاحست ندارد مگر ما آن را احراز کنیم،در حالی که بر اساس قانون اساسی و بر اساس آن چیزی که در دنیا شناخته شده است، اصل بر این است که همه مردم صلاحیت دارند ،مگر عکس ان به دلایل قانونی و مستند ثابت شود.
ما کسی را نداریم که صلاحیت نداشته باشد مگر اینکه مراجع چهارگانه ای که قانونی هستند آنها به یک دلیلی که قانون تعیین کرده است بگویند ایشان این اشکالات را دارد.پس بنابراین مرجع تعیین صلاحیت مردم هستند ،اصلا انتخابات برای این است که مردم بگویند چه کسانی خوب هستند و صلاحیت دارند.
حالا اگر که مردم فردی را انتخاب کردند و او کسی بود که اتفاقا دارای اشکالاتی بود که مراجع قانونی آن را ندیده باشند در بررسی اعتبارنامه ها نمایندگان مجلس به آن رسیدگی می کنند.نه اینکه از قبل با نظارت استصوابی ما مشخص کنیم که چه کسانی به دلایل گرایش های سیاسی اصلا نمی توانند در انتخابات شرکت کنند وتشخیص ما است که چه کسانی می توانند و چه کسانی نمی توانند.
این می شود انتخابات دو مرحله ای و غلط است،بنابراین مهم ترین مسئله برای انجام انتخابات این است که انتخابات آزاد و رقابتی باشد و سالم برگزار شود. آزاد یعنی همه بتوانند در آن شرکت کنند و رقابتی یعنی همه احزاب بتوانند در آن حضور داشته باشند و با هم رقابت بکنند و بخواهند از یکدیگر جلو بیفتند. سالم هم یعنی اینکه هر رایی که به صندوق ریخته می شود همان خوانده شود. یعنی حاصل رای مردم هم شمرده شود ،هم خوانده شود و هم اعمال شود. بنابراین انتخابات خوب باید این سه شاخص را داشته باشد.
باید نمایندگان مجلس تصویب کنند تا نظارت استصوابی را کنار بگذارند، شورای نگهبان باید به طرف حفظ حقوق مردم بیاید و از رای مردم در مقابل احتمال دخالت دولت و حاکمیت دفاع کند.نه اینکه برعکس شود و بشود ابزار حاکمیت برای کنترل آرای مردم.
الان از دید بسیاری از مردم، شورای نگهبان یک همچین وضعی پیدا کرده است و این خیلی خطرناک است.باید همانطور که در قانون اساسی پیش بینی شده شورای نگهبان برگردد به آن وظایفی که قانون اساسی برایش تعریف کرده است. قانون اساسی گفته است شورای نگهبان در کنار مردم باشد و مراقبت کند از دخالت دستگاه هایی که قدرت را در اختیار دارند( حالا چه دولت و چه غیر دولت) و ممکن است در انتخابات دخالت کنند و نگذارند آرای مردم آن چنان که باید به صحنه بیاید.
انقلاب اسلامی آمد که مردم همیشه حاکم بر سرنوشت خود باشند، انقلاب اسلامی می خواست آن اشکالی که در زمان شاه وجود داشت که حاکمیت ملی برقرار نبود را برطرف کند،انقلاب اسلامی می خواست که مردم هر نسلی انتخاب گر حاکمان خودشان باشند،نه دیگران برایشان انتخاب بکنند.
آنچه که امام خمینی در زمان حیات می گفتند این بود که مردم باید حس بکنند که واقعا دارند افراد مورد نظر خود را انتخاب می کنند و واقعا با انتخاب افراد مطلوب، سیاست هایی را که قبول ندارند را می خواهند تغییر دهند. فلسفه انتخابات هم مفهومش همین است.فرق انتخابات با براندازی در این است که مردم با انتخابات، حق دارند تغییرات اساسی در سیستم حکومتی خودشان ایجاد کنند و در روش ها و در ساختار حکمرانی با آرای خودشان تغییر ایجاد کنند و نیاز به دعوا و درگیری و اقدامات چریکی و مسلحانه ندارند.
در کشور آزاد است که مردم بیایند و بجای اینکه برای گفتن حرف های خود در خیابانها داد بزنند بیایند پای صندوق و برای خواسته های خود اقدام کنند. ساز و کار صندوق های رای را گذاشته اند برای اینکه مردم هر از چند گاهی بیایند و اگر تغییراتی در ذهن و یا خواسته هایشان اتفاق افتاده است را از طریق رای دادن اعمال کنند .
معیشت مردم بسیار سخت است .هر دولتی که بتواند وضعیتی به وجود بیاورد که مردم نسبت به معیشت شان احساس آرامش بیشتری بکنند در رضایت آنها تاثیر خواهد داشت.رضایت هم باعث افزایش مشارکت خواهد شد.
چون منشاء حکومت مردم هستند و خداوند این حق را طبق قانون اساسی به مردم واگذار کرده است. بنابراین وقتی مردم منشا حاکمیت و تعیین حاکمان خود هستند باید قادر باشند این حق را اعمال بکنند و اعمال این حق از طریق صندوق های رای امکان پذیر است. بنابراین اگر انتخابات با سه اصلی که عرض کردم،آزاد ،رقابتی و سالم برگزار شود مردم همیشه حس می کنند که هر اتفاقی هم که در کشور می افتد، نتیجه آرای خودشان است. اگر کشور خوب اداره می شود خودشان خواسته اند و اگر کشور بد اداره می شود نتیجه آرای خودشان است.
مهمترین مسئله برای هر حکومتی سرمایه اجتماعی است،سرمایه اجتماعی وقتی تقویت می شود که مردم احساس کنند که در سرنوشت خودشان مشارکت جدی دارند و خودشان هستند که سرنوشت خودشان را تعیین می کنند .
انتخابات در واقع بیانگر این موضوع است و یک نوع سازو کار اجرایی جهت افزایش سرمایه اجتماعی است.بنابراین اگر انتخابات باعث افزایش سرمایه اجتماعی شود علامت این است که مردم این انتخابات را قبول داشته اند و اگر باعث کاهش سرمایه اجتماعی شود علامت این است که انتخابات آن گونه که مردم انتظار داشتند برگذار نشده است.
مهم ترین مسئله این است که در حکمرانی مطلوب، حاکمیت نباید در احوال شخصیه مردم دخالت کند. حکومت و دولت، خدمت گذار مردم است نه حاکم بر مردم .این موضع را هم اسلام گفته است و هم در سخنان امام وجوددارد.
امام می فرمودند شما خود را خدمت گذار مردم بدانید و نه حاکم بر مردم .امام می فرمود شما ولی مردم نیستید ،شما وکیل مردم هستید.شما باید بروید خواسته های مردم را دنبال کنید نه اینکه بروید و بر مردم حکومت کنید.بنابراین مسئله مهم این است که باید کسانی که در حکومت هستند بپذیرند که آنها خدمت گذارو کارگذار مردم هستند و باید خواست مردم را دنبال کنند .
خواست مردم اکثرا همسو با خواسته ها و دیدگاه های اسلامی است . مردم که مخالف اسلام نیستند و با اسلام و قرآن ضدیتی ندارند.ولیکن مردم دوست ندارند که حکومت در همه شئونات آنها مداخله کند. چه لباسی بپوشند،چه نپوشندو چگار بکنند ،مردم که سربازان یک پادگان نیستد که شما بخواهید همه چیز را برای آنها تعیین کنید.اگر مردم در شرکتی کار می گردند مثل هواپیمایی آنوقت حکومت آنجا می تواند بگوید وقتی برای من خدمت می کنی جه لباسی باید بپوشی.بنظر من اگر حکومت و همه دستگاه های حاکمیتی بپذیرند که به سبک زندگی مردم کار نداشته باشند و مردم را آزار و اذیت ندهند و بگذارند مردم زندگی خود را بگنند خیلی از مسائل حل خواهد شد.
اگر مردم حس کنند که حکومت به سمت اجرای خواسته های آنها می رود مشارکت افزایش پیدا می کند اما اگر حس بکنند حضور شان در انتخابات تاثیری در سیاست ها و اصلاح روش های حکمرانی ندارد نمی دانم چه اتفاقی می افتد.
بالاخره مهمترین مسئله مردم در حال حاضر معیشت آنها است ،الان معیشت مردم بسیار سخت است .هر دولتی که بتواند وضعیتی به وجود بیاورد که مردم نسبت به معیشت شان احساس آرامش بیشتری بکنند در رضایت آنها تاثیر خواهد داشت.رضایت هم باعث افزایش مشارکت خواهد شد.
الزامات انتخابات آزاد و رقابتی این است که عملا دومرحله ای نشود. یعنی یک مرحله شورای نگهبان بخواهد افراد را انتخاب کند و یک مرحله هم مردم بخواهند از بین آنها افراد مورد نظر خود را انتخاب کنند و به آنها رای بدهند. بسیاری از جریانات سیاسی مدعی هستند که نظارت استصوابی، عملاً انتخابات را گزینشی می کند و ما از انتخابات آزاد و رقابتی فاصله می گیریم.
چون در ایران کسی نمی تواند بدون هماهنگی با دستگاه های حاکمیتی اقدامی انجام بدهد که باعث اخلال در سیستم باشد. بنظرم چنین چیزی وجود ندارد. اگر کسانی هستند که ممکن است اسم خودسر را روی آنها بگذارند من بعید می دانم ما در کشور افراد خودسر داشته باشیم.
الان همه به دنبال این هستند که اتفاقی بیفتد که مشارکت مردم در انتخابات افزایش پیدا کند،حتی برای کسانی که شما اسم خودسر روی آنها می گذارید وضعیت مطلوب این است که مردم به تعداد زیادی پای صندوق های رای بیایند چون اگر مردم پای صندوق ها نیایند، مشروعیت حکومت زیر سوال می رود.
بنابراین آنها هم طبیعتا دنبال این افزایش مشارکت هستند. اما ممکن است که آنها دوست نداشته باشند گروهی که آنها را قبول ندارند سر کار بیایند که این بحث جدایی است.
مردم اگر حس کنند که دارند واقعاً آزادانه انتخاب می کنند مشارکت می کنند و اگر هم مشارکت نکردند مشکلی نیست و چیزی زیر سوال نمی رود . مشکل اینجا به وجود می آید که ما نگرانیم افرادی که می خواهیم انتخاب کنیم با مشارکت کم انتخاب شوند.در همه جای دنیا صرف مشارکت کم دلیل بر عدم مشروعیت نیست.
انتخابات اگر آزاد باشد خود به خود، مشارکت به وجود می آید چون رقابت اتفاق می افتد و هر کسی دنبال این است که نفرات خودش از صندوق رأی بیرون بیاید و می آیند رای می دهند که این اتفاق بیفتد و مشارکت بالا می رود اما زمانی مشارکت پایین می آید که مردم نتیجه انتخابات را از قبل روشن شده بدانند. در این حالت می گویند چه نیازی است که ما پای صندوق برویم.
دولت باید بپذیرد که انتخابات مال مردم است و مردم باید دولت ها و نمایندگان مجلس را انتخاب کنند نه دستگاه های حکومتی ،تا این را نپذیرند هیچ اتفاقی نمی افتد.
حاکمیت به دنبال مشارکت بالا است ،چون مشارکت بالا مشروعیت را بالا می برد،اگر این روشی که شما می فرمایید باشد که مشارکت پایین می آید.
قبل از اینکه ماجرای مهسا امینی پیش بیاید پیشنهادی به یکی از دوستان دادم و گفتم این را به رهبری برسانند. گفتم بیایید دو کار انجام دهید: اول اینکه بگذارید خانم ها به ورزشگاه بروند و دیگر اینکه گشت ارشاد را جمع کنید و گفتم دلیل اینکار هم این است که شما مجبور به این نوع تصمیمات خواهید شد.
این غلط است، بخاطر اینکه حکومت چنین چیزی نمی خواهد. حکومت مایل است مشارکت بالا اتفاق بیفتد و در عین حال افراد مطمئن سر کار بیایند واین زمانی اتفاق می افتد که فضا باز باشد و همه بتوانند در انتخابات شرکت کنند.
به هر حال نیروی خالص ساز قابل توجه هستند که آقای لاریجانی خطر آن را متذکر شدند و هم اینکه اگر قرار است کشور به سمت توسعه پیش برود آنها اغلب منافع شان را از دست می دهند. بنابراین این نکته مهم است که آیا حاکمیت به اجماعی رسیده که این حرکت نیروهای خالص ساز در شرایط کنونی محدود شود و یک انتخابات ازادی وجود داشته باشد.چون یک موقع است که ما می گوییم که خواست حاکمیت است و یک موقع می گوییم این اراده اعمال می شود. دوم اینکه اگر بخواهیم یک انتخابات پر شوری داشته باشیم در حوزه توسعه باید چه کارهایی انجام دهیم ؟
سیاست رسمی حاکمیت این است که مشارکت بالا برود، بنابراین برای اینکه بستر های افزایش مشارکت را ایجاد کنند باید به سمت رفع اشکالاتی که در انتخابات قبلی وجود داشته و سبب کاهش مشارکت شده است بروند، خالص سازی که شما می فرمایید این مفهوم را دارد که افرادی که خودمان میپسندیم بر سر کار بیایند که این دو باهم نمیخواند زیرا زمانی که مشارکت را بالا میبرید طیف های مختلف مردم زمانی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند علامت این است که آدم های خودشان را میخواهند بر سر کار بیاورند، بنابراین مشارکت بالاخواهد رفت و تنوع در افراد انتخاب شده بوجود خواهد آمد پس از این جهت اگر اصل بر مشارکت بالا باشد باید فضا برای حضور قشر های مختلف مردم و احزاب و طبقات متفاوت باز شود تا این مشارکت افزایش یابد و این موانع قبلی باید برطرف شود مهم ترین موانع هم این است که مردم حس میکنند نتیجه انتخابات از قبل مشخص است البته نه اینکه چه کسی سر کار می آید بلکه منظور این است که چه طیفی قرار است بر سر کار بیاید این سبب میشود یک طیف از مشارکت خود را کنار بکشد.
بنده اطلاعی ندارم اما آنچه میبینم این است که خیلی از افراد دوست دارند انتخابات رقابت بین خودی ها باشد .
به نظر من بحثی بوده است که از قبل جریان داشته است و ایران به دنبال این بوده است که برجام را با آمریکا به یک نتیجه ای برسانند؛ آمریکایی ها به دنبال این بوده اند که فعلا برجام را کنار بگذارند و روی مسائل موردی توافق حاصل شود مسائل زندانیان نیز از زمان دولت قبل مطرح شده بود و زمان دولت قبل قرار بود انجام شود و این موضوع معطل مانده بود تا به حال که یک توافق حداقلی صورت گرفته است.
اگر ما آن توافقات را در آن زمان انجام داده بودیم باید در این زمان توافقات جدیدی را انجام میدادیم. این پول در کنترل آمریکا است بنابراین در توسعه ما نقشی نخواهد داشت و نفت در برابر غذا و دارو است.
جزایر سه گانه برای ایران است و همیشه به همین شکل بوده است و هیچ گاه از کنترل ایران خارج نشده است تنها در یک زمانی انگلیسی ها آنجا را اشغال کرده اند که بعد از اینکه آن اشغال رفع شد جزایر مجدد در اختیار حاکمیت ایران قرار گرفت بنابر این جزایر در طول تاریخ متعلق به ایران بوده است و غیر از ایران هیچ کشور دیگری در آنجا حاکمیت نداشته است.
این جزایر توسط انگلیس اشغال شده است اما در حاکمیت انگلیس هم قرار نگرفته است و در حاکمیت ایران بر آنها برقرار بوده است. اما در اینجا مسئله امنیت جزایر است که خیلی مهم است.
اینکه کشور های جنوبی خلیج فارس هر چند وقت یکبار مسأله جزایر رامطرح میکنند آنها اهداف خاص خودشان را دارند و به دنبال فشار بر ایران هستند و طبیعتا قدرت های بزرگی مانند چین و روسیه هم زمانی که مقاماتشان به آن کشور ها میروند، کشورهای عربی به ازای امتیازاتی که به آن کشور ها میدهند دوست دارند که اینها در حد حرف از ادعای آنها حمایت کنند.
درحال حاضر مسئله مهم این است که امنیت جزائر تنها با استفاده از قدرت نظامی تامین نمیشود، بلکه مهم ترین راهکار توسعه امنیت، توسعه ی اقتصادی است. ما این سه جزیره را باید تبدیل به سه قطب بزرگ اقتصادی برای ایران کنیم و این کار امکان پذیر است و من این حدود ۴۰ سال است که این حرف را می گویم.
این سه جزیره سه ظرفیت بزرگ برای ما است در داخل خلیج فارس، ما باید این سه جزیره را تبدیل به سه شهر بزرگ نماییم و برای آنها مشاوران بین المللی در نظر بگیریم و این مشاوران طرح سه شهر را در آنجا تهیه کنند. یعنی طرح معماری و شهر سازی برای اینها تهیه نمایند. اینکه کجا باید اسکله باشد؟ کجا فرودگاه باید قرار بگیرد؟ کجا بندر باید قرار داشته باشد ،تاسیسات چگونه باشد، آب آنها چگونه تامین شود ،انرژی مورد نیازچگونه تامین شود ،چه میزان از انرژی خورشیدی استفاده شود؟ چه ماموریت هایی باید برای این جزایر تعریف کرد چه میزان کاربری تفریحی داشته باشد؟ چه میزان گردشگری؟ و برای مثال در حوزه ی اقتصادی به چه شکل باشد؟ باید معمارها و شهر ساز های بزرگ روی این جریان کار کنند،طرح تهیه شود سپس این موضوع را واگذار کنند به سرمایه گزاران بزرگ که اینها را آنها بسازند.
خوشبختانه ایرانیان وطن پرست و علاقه مند به ایران بسیار هستند که حاضر هستند این کار را انجام دهند. ما اگر صد برج در این سه جزیره طراحی نماییم و هر برج را به یک سرمایه گزار بزرگ بدهیم صدتا سرمایه گزار جمع کرده ایم ، مدیریت کلانش هم با دولت باشدو سرمایه گذاری آن با مردم باشد تا اینها بتوانند یک کار بزرگ انجام دهند .
پیشنهاد بعدی بنده این است که بین تنب بزرگ و تنب کوچک هم پل بزنیم. این کار در دریا امکان پذیر است اگر به چین تشریف ببرید شاهد خواهید بود بسیاری از جزایر را با پل های بزرگی که همه نوع ماشینی از روی آنها عبور میکند به هم وصل کرده اند. ما هم میتوانیم تنب بزرگ و کوچک هم از طریق پل به یکدیگر وصل کنیم.
ما میتوانیم این کار را انجام دهیم زیرا عمق خلیج فارس آنقدر زیاد نیست حداکثر ۸۰ متر است و این کار امکان پذیر است،ما سه طرح بزرگ میخواهیم در اینجا اجرا نماییم که این سه جزیره تبدیل به سه جزیره مهم شود که ایرانیان و حتی غیر ایرانیان در آنجا تردد نمایند.
اگر دقت کنید بعضی از کشورهای همسایه ی ایران آمده اند خاک از جای دیگر برده اند و جزیره ی مصنوعی درست کرده اند و در آنجا طرح های مهمی را اجرا کرده اند. ما سه جزیره عالی داریم و میتوانیم این کار را انجام دهیم. اینکار سبب افزایش امنیت جزائر میشود.
قدرت نظامی ما باید پیرامون جزایر و اطراف جزایر قرار گیرد که اینها را نگه دارد. اگر برنامه ریزی شود که شبانه روز صد هزار ایرانی در این جزایر زندگی نمایند چگونه ممکن است کشورهای عربی دائما حرف غلط خودشان را تکرار نمایند. این جزائر را باید به سرعت تبدیل به سه محل فعال کنند و این کار قطعا امکان پذیر است. متاسفانه اخیرا شاهد بودم که استانداری هرمزگان اعلام کرده است که هرکسی حاضر است در جزیره ی ابوموسی زندگی کند سیصد متر زمین به آن میدهیم این کار خراب کردن طرح است.
در آنجا باید یک طرح ملی بنا نهاده شود یک جایی مانند وزارت راه و شهر سازی و یا وزارت گردشگری باید متولی این کار شود و مشاوران بزرگ را دعوت کند در آنجا و طرح های بزرگ را مطرح نمایند. پیمان کاران بزرگ را دعوت کنند. آنوقت مردم و شرکت های سرمایه گذاری در آنجا سرمایه گذاری نمایند. آنجا بیابان نیست که هر تکه اش را به یک شخص دهند در آنجا باید کارهای بزرگ صورت پذیرد.
همه کسانی که مسئولیتی در حاکمیت دارند بپذیرند که سیستم مدیریت، گرفتن بازخورد از عملکردها است. اگر همه اشخاص همانطور که در اسلام آمده هر روز بنشینند حاصل عملکردشان را در حوزه های مختلف برسی نمایند ،جاهایی که ایراد دارد سیستم را اصلاح کنند و برروش های غلط اصرار نورزند.
انتخابات اگر آزاد باشد خود به خود، مشارکت به وجود می آید چون رقابت اتفاق می افتد و هر کسی دنبال این است که نفرات خودش از صندوق رأی بیرون بیاید و می آیند رای می دهند که این اتفاق بیفتد و مشارکت بالا می رود اما زمانی مشارکت پایین می آید که مردم نتیجه انتخابات را از قبل روشن شده بدانند. در این حالت می گویند چه نیازی است که ما پای صندوق برویم.
من قبل از اینکه ماجرای مهسا امینی پیش بیاید پیشنهادی به یکی از دوستان دادم و گفتم این را به رهبری برسانند. گفتم بیایید دو کار انجام دهید: اول اینکه بگذارید خانم ها به ورزشگاه بروند و دیگر اینکه گشت ارشاد را جمع کنید و گفتم دلیل اینکار هم این است که شما مجبور به این نوع تصمیمات خواهید شد. مجبور می شوید اجازه دهید خانم ها به ورزشگاه وارد شوند زیرا فیفا شما را مجبور خواهد کرد.
دوم اینکه این گشت ارشاد یک اشکالی در اجرا دارد و آن اینکه زمانی که پلیس خانم زورش به یک خانمی که فکر میکند بد حجاب است نمیرسد، پلیس مرد دخالت میکند و کار خلاف شرع میکند. خودم این را در خیابان دیده بودم که پلیس مرد دست آن خانم را میگیرد و به داخل ون میبرد. ما میخواهیم با یک خلاف شرع مقابله کنیم، خودمان خلاف شرع دیگری انجام میدهیم و این مردم را و حتی خانواده های چادری را ناراحت کرده است.
خانواده هایی که معتقد به اسلام هستند، این شیوه را قبول ندارند. این شیوه را اگر اصلاح نکنید دچار مشکل می شوید و مجبور به اصلاح این کار می شوید، اما تحت فشار دیگران و نه با اختیار خودتان، بنابر این به ضرر شما خواهد بود. بهتر است که خودتان چاره ای برای این کار بیاندیشید. بعد از آن هم شاهد بودیم که فیفا اجبار کرد که خانم ها به ورزشگاه بروند.
مدتی بعد که آن دوستم را که با رهبری در ارتباط بودند، دیدم گفتم تا دیر نشده گشت ارشاد را جمع آوری نمایید، این ماجرا قبل از ماجرای مهسا امینی بود. مجدداً درخواست کردم گشت ارشاد را جمع کنید، زیرا باعث فاجعه در جامعه خواهد شد و سبب بیحجابی علنی و رسمی در جامعه خواهد شد. خب انجام نشد و آن فاجعه رخ داد.
بعد از آن هم خیلی از اشخاصی که حجاب را قبول دارند به دلیل آنکه بگویند سیاست هایتان غلط است تظاهر به کم حجابی میکنند. به نظر بنده بزرگترین کاری که باید مسئولینی که مسبب این وضعیت هستند بکنند این است که هرروز طلب استغفار کنند. دوم حاسبوا قبل ان تحاسبوا را اجرا نمایند. اگر اسلام را هم قبول ندارند و میخواهند علمی کار کنند بازخورد از کارشان بگیرند و کارهای غلط را انجام ندهند.