ماجرای خبرساز حضور «حسن مجیدی» داماد «مسعود پزشکیان» در اولین سفر خارجی رئیسجمهور چه بود؟
حضور «حسن مجیدی» داماد «مسعود پزشکیان»، در هیات همراه رئیسجمهوری در سفر به اقلیم کردستان عراق، موجب برخی طعنهها و انتقادات شده است.
به گزارش شبکه شرق، «مهرداد خدیر» درباره حضور «حسن مجیدی» داماد «مسعود پزشکیان»، در هیات همراه رئیسجمهوری در سفر به اقلیم کردستان عراق نوشت: «یکی از مشخصههای دولت سابق، دامادسالاری بود و اولا باید گفته شود خبر درست است یا نه و اگر آری به چه اعتباری؟ ثانیا اگر ربط موضوعی نداشته باشد به عنوان امین و در واقع امینتر شاید پذیرفتنی باشد، اما همین را هم ذکر کنند. هر چند حدس اصلی همان است که در بالا آمد. داماد در معیتِ دختر پزشکیان رفته که در واقع به جای همسر رییسجمهور همراه پزشکیان میرود، ولی همین را هم میتوانند توضیح دهند و البته قبول و رد آن را به افکار عمومی بسپارند، چون خاطرههای قبلی خوب نیست.»
«مهرداد خدیر» در یادداشتی نوشت: «حضور «حسن مجیدی» داماد «مسعود پزشکیان» رئیسجمهور، در هیات همراه رئیسجمهوری در سفر به اقلیم کردستان عراق موجب برخی طعنهها و انتقادات شده است. البته هنوز رسما، خبر و تصویر، تایید یا تکذیب نشده و این نوشته با فرض صحت عکس، منتشر شده است.
منتقدین سه دستهاند: یکی زخمخوردگان انتخابات نیمه تیر که ناگهان مناصب و امتیازات خود را از دست دادهاند و به زمین و زمان بد میگویند و بهانه میتراشند و یکی به وفاق میگوید نفاق و دیگری سه وزیر دولت جدید را قاتل میداند و سومی هر روز از سر خشم تیتر میزند و دنبال زاویهدارها میگردد. بر اینان حرجی نیست چون میپنداشتند ۵ سال دیگر هم سوار اسب مراد خواهند بود و حالا دنبال هر بهانه برای هجوماند و تخطئه.
گروه دوم مخالفان شرکت در انتخابات و قایلان به این نظرند که «همهشون مثل هماند» و رقابت و تفاوت جناحها را باور ندارند اگرچه قبل از انتخابات میگفتند مثل روز روشن است که معلوم است قالیباف از صندوق به درمیآید و بعد از مرحله دوم میگویند کاملا مشخص بود که از اول قرار بود پزشکیان رییس جمهور شود!
(این جماعت انقلاب ۵۷ را هم فتنه و کار آمریکا میدانند ولی نمیگویند اگر آمریکا سلطنت مورد علاقهشان را سرنگون کرده پس چگونه توقع دارند همان آمریکا حمله کند تا برگردند؟!)
دسته سوم اما دوستداران آقای پزشکیاناند و از جمله میتوان به توییت یک روزنامهنگارحامی او (محسن صالحیخواه) اشاره کرد که نوشته است: «خاطره خوبی از حضور اقوام سیاسیون در دنیای سیاست نداریم چون تَهِ کار ناخوشایند است.» طعنهای آشکار به دخالتهای همسر و برادر داماد رییس جمهور مرحوم در امور مختلف.
برخی هم نگراناند برای فشار به رییس جمهور بتوانند سراغ بستگان بروند چرا که اگر در صورت ایجاد مشکل اعتراض کند گفته خواهد شد چرا در مواقع دیگر ساکت است و اگر اعتراض نکند بگویند وقتی برای نزدیکترین کسان نتواند برای دیگران چگونه میتواند؟
۴ حالت متصور است:
اول اینکه شخص به صِرف دامادی و نه هیچ دلیل وشایستگی دیگری همراه هیات برود. مثل سفر خانوادگی منتها از جیب بیتالمال. طبیعی است که این حالت، پذیرفتنی نیست و رییسی و پزشکیان هم ندارد. به تعبیر خواجه شیراز: کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنی.
احتمال دوم این است که شخص دو وجه داشته باشد. یکی همراه و یار و مشاور رییسجمهور و در عین حال و دیگری داماد او هم باشد. یعنی صرفاً به خاطر دامادی همراه و عضو هیات نشده. در این فرض ایرادی ندارد ولی حتما باید توضیح داده شود که به صرف دامادی نیست و دلیل دیگری دارد. مثلا به خاطر این که در غیاب همسر درگذشته دخترشان دعوت شده و داماد پزشکیان به این اعتبار دعوت شده است.
حالت سوم این است که همراهی برای خیر و مصلحت عمومی و کار عامالمنفعه بوده است. مثلا دختران یک رییس جمهور اسبق دیگر از موقعیت و نفوذ پدر یکی برای گسترش درمان بیماریهای خاص و دیگری توسعه ورزش زنان استفاده میکردند چرا که هر درِ بستهای به روی آنان بازمیشد. این نه تنها اشکالی نداشت که مستحسن هم بود. منتها واقعا باید چنین باشد. نه این که کار عامالمنفعه پوششی برای کارهای دیگر باشد.
احتمال چهارمی هم هست و آن هم این که رییسجمهور داماد یا یکی از بستگان نزدیک خود را از حیث امانت و اعتماد همراه دارد. چراکه با این وضعیت نفوذ و بیاعتمادی به چشم خود هم نمیتواند اطمینان کند و اگر از حیث حفاظت اعتماد داشته باشد نگاه داری اسناد ملاحظاتی دارد. تا نقش چشم ناظر را ایفا کند و مراقب اوضاع باشد و در هر زمان از شبانه روز بتواند به خلوت رییس جمهور راه داشته باشد.
مهمترین مثالهای تاریخی هم اینهاست:
دکتر مصدق داماد خود- متین دفتری- را همراه میبرد و ایضا مهندس بازرگان از داماد خود (دکتر بنی اسدی) و برادر زاده (ابوالفضل بازرگان) برای پارهای امور خاص استفاده میکرد یا مثال آشناتر مرحوم سید احمد خمینی که کل دفتر امام و ارتباطات درونی و بیرونی را مدیریت میکرد.
در این که هر مقامی به فرد امینی نیاز دارد و چه بسا دامادی که میشناسیم کم هزینهتر از خیلیهای دیگر باشد تردیدی نیست ولی باید توضیح داد و رفع ابهام کرد.
نکته همان است. هنوز اتفاق بدی نیفتاده ولی خاطره خوبی نداریم خاصه این که همان ابتدا آقای پزشکیان به صراحت گفت «ادامه روند گذشته دیوانگی است». پس تا میتوانند باید از هر گونه تشبیه به روند گذشته و نه اشخاص گذشته بپرهیزند. یکی از مشخصههای دولت سابق دامادسالاری بود و اولا باید گفته شود خبر درست است یا نه و اگر آری به چه اعتباری؟ ثانیا اگر ربط موضوعی نداشته باشد به عنوان امین و در واقع امینتر شاید پذیرفتنی باشد اما همین را هم ذکر کنند.
هر چند حدس اصلی همان است که در بالا آمد. داماد در معیتِ دختر پزشکیان رفته که در واقع به جای همسر رییسجمهور همراه پزشکیان میرود ولی همین را هم میتوانند توضیح دهند و البته قبول و رد آن را به افکار عمومی بسپارند چون خاطرههای قبلی خوب نیست.»