|

تحلیلی درباره رابطه ایران و عربستان

گرچه یک دهه اخیر پرتنش‌ترین دوره در روابط ایران و عربستان بود، اما نزاع‌های این دو کشور به همین یک دهه و حتی دوران جمهوری اسلامی محدود نمی‌شود. تعارضات ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک باعث شده که همواره و در اداوار مختلف، رویکردهای رقابتی بر روابط ایران و عربستان غالب باشد. در وجه ایدئولوژیکی، حاکم بودن مذهب شیعه در ایران و وهابیت در عربستان و تعارضات بین این دو مذهب، مکررا باعث ایجاد منازعاتی در روابط دوجانبه شده است.

تحلیلی درباره رابطه ایران و عربستان

دو سال پیش در عصر روز 19 اسفند 1401 (10 مارس 2023) اتفاقی در پکن رخ داد که مانند بمب در دنیا صدا کرد و تبدیل به تیتر اول تمام رسانه‌ها شد؛ «ایران و عربستان پس از 7 سال، روابط خود را احیا کردند».

گرچه یک دهه اخیر پرتنش‌ترین دوره در روابط ایران و عربستان بود، اما نزاع‌های این دو کشور به همین یک دهه و حتی دوران جمهوری اسلامی محدود نمی‌شود. تعارضات ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک باعث شده که همواره و در اداوار مختلف، رویکردهای رقابتی بر روابط ایران و عربستان غالب باشد. در وجه ایدئولوژیکی، حاکم بودن مذهب شیعه در ایران و وهابیت در عربستان و تعارضات بین این دو مذهب، مکررا باعث ایجاد منازعاتی در روابط دوجانبه شده است. در بعد ژئوپلیتیکی نیز ایران و عربستان به عنوان دو کشوری که از دیرباز به عنوان دو قدرت اصلی خاورمیانه شناخته می‌شوند، همواره در بازار انرژی و گسترش حوزه نفوذ سیاسی و نظامی خود با یکدیگر رقابت داشته‌اند.

علی‌رغم اینکه در دوره پهلوی اول، با امضای عهدنامه مودت میان ایران و حکومت تازه‌تاسیس آل‌سعود، عربستان متعهد به حفظ امنیت حجاج ایرانی شد، اما در دوره دوم پهلوی اعدام یکی از حجاج ایرانی در مکه، منجر به قطع روابطه ایران و عربستان به مدت 5 سال شد. پس از آن نیز با وجود ازسرگیری روابط، دو کشور همچنان رقابت‌های مرسوم خود را داشتند تا اینکه اعلام دکترین «دو ستونی نیکسون» در سال 1347، روابط ایران و عربستان را وارد مرحله‌ای جدید کرد. بر اساس این دکترین، ایران و عربستان به دو ستون اصلی در خاورمیانه برای حفظ منابع آمریکا تبدیل شدند؛ ایران در بعد سیاسی و عربستان در بعد اقتصادی. با وجود اینکه این تقسیم کار میان ایران و عربستان باعث ایجاد نوعی همگرایی میان این دو رقیب دیرینه شد، اما همچنان تعارضات بین آن‌ها باقی ماند و از جمله در مواردی مانند حمایت عربستان از حاکمیت امارات بر جزایر سه‌گانه ایرانی و حمایت از استقلال بحرین، خود را نشان می‌داد.

 

با پیروزی انقلاب اسلامی، بعد ایدئولوژیک رقابت‌های دو کشور پررنگ‌تر شد. عربستان که مانند دیگر کشورهای عربی از تحقق شعار صدور انقلاب ایران واهمه داشت، یکی از عوامل تحریک صدام برای حمله به ایران بود و در طول 8 سال جنگ نیز از آن حمایت کامل می‌کرد. در سال 66 و در ایام حج نیز زائران ایرانی در طی مراسم برائت از مشرکین، شعارهایی را علیه حمایت عربستان از صدام سردادند و همین باعث شد که پلیس عربستان به زائران ایرانی حمله کند و بیش از 300 تن از حجاج ایران را به شهادت برساند. این اقدام با واکنش شدیدا تند امام خمینی و دیگر مقامات ایرانی مواجه شد و مردم کشور نیز در اعتراض به این جنایت، به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد حمله کردند و یک دیپلمات عربستانی را کشتند. پس از این اتفاق بود که عربستان اقدام به قطع روابط خود با ایران کرد، تا اینکه در سال 70 و در دولت هاشمی رفسنجانی، مجددا روابط دو کشور از سر گرفته شد.

پس از آن ضمن اینکه همچنان نوعی سردی و بی‌اعتمادی در روابط دوجانبه ایران و عربستان حاکم بود، عرصه تنش دو طرف عمدتا به سوریه، عراق، یمن، لبنان و بحرین انتقال یافت. دولت اسد به عنوان یک حکومت شیعه متحد ایران و جبهه مقاومت، خوشایند سعودی‌ها نبود و عربستان با حمایت مالی و تسلیحاتی از ارتش آزاد سوریه و برخی از دیگر گروه‌های معارض سوری، سعی در سقوط اسد داشت تا با روی کار آمدن یک دولت سنی میانه‌رو، موازنه قدرت در منطقه به نفع اعراب تغییر کند. این در حالی است که در جریان تمام تحولات سوریه، ایران حمایت سفت و سختی از دولت اسد داشت. لذا سوریه عملا به یک میدان نزاع بین ایران و عربستان تبدیل شده بود. در یمن نیز درگیری عربستان و با حوثی‌ها (انصارالله) و حملات این گروه به زیرساخت‌های نفتی عربستان از یک سو و حمایت قاطع ایران از آنان، باعث شد این کشور نیز به عرصه جنگ نیابتی ایران و عربستان تبدیل شود. به همین ترتیب در عراق، لبنان و بحرین نیز تعارضات شیعی و سنی و تلاش ایران و عربستان برای ایجاد تغییرات متناسب با منافع خود، این کشورها را به محلی برای نزاع جمهوری اسلامی و سعودی‌ها بدل کرده است.

عربستان حتی در قبال برجام نیز هیچ گاه رویکرد مثبتی نداشت، زیرا هر توافقی که بتواند مسیر حضور بیشتر ایران در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی باز کند را به ضرر خود می‌دید. یکی از اصلی‌ترین اقدامات عربستان برای سنگ‌اندازی در مسیر توافق ایران با غرب، در آذرماه 93 رخ داد؛ وقتی که ایران و 1+5 در واپسین مراحل مذاکرات قرار داشتند و انعقاد توافق قریب‌الوقوع بود. در این هنگام وزیر وقت عربستان خود را به وین رساند و با انجام دیداری با جان کری، سعی کرد وی را از توافق با ایران منصرف کند. بسیاری معتقدند تعویق 6 ماهه انعقاد برجام نتیجه همین سفر بود.

 

در نیمه دوم سال 94، وقوع حادثه منا و شهادت بیش از 460 ایرانی در بیت‌الله‌الحرام و در ادامه اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه مخالف آل‌سعود، باعث شد تنش‌های بین ایران و عربستان به نقطه اوج خود برسد و سپس اقدام خودسرانه تعدادی از اعضای جریانات معلوم‌الحال سیاسی در ایران و حمله آنان به سفارت و کنسولگری عربستان، نفتی بر این آتش شد. در شامگاه 12 دی 94، نیروهای منتسب به جناح رادیکال، در حالی با مواد آتش‌زا به اماکن دیپلماتیک عربستان در تهران و مشهد حمله کردند و پرچم این کشور را پایین آوردند، که تنها دو هفته تا موعد اجرای برجام باقی بود و دو سال و نیم مذاکرات تیم سیاست خارجی دولت وقت با 6 قدرت جهانی و امضای برجام، در حال نشان دادن چهره‌ای جدید و صلح‌طلب به ایران بود. اما حمله به سفارت و کنسولگری عربستان، تا حد زیادی آن تلاش‌ها را خنثی و به اسرائیل کمک کرد همچنان روایت امنیتی‌سازی از ایران را حفظ کند.

از آن پس عربستان از طریق همکاری با اقدامات ضدایرانی اسرائیل و همراهی با سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران، سعی کرد خصومت با جمهوری اسلامی را به بالاترین حد ممکن برساند. با توجه به اینکه این شرایط اوضاع منطقه را هم متشنج‌تر کرده بود، برخی از کشورها برای میانجی‌گری میان ایران و عربستان اعلام آمادگی کردند. بر همین اساس عراق به عنوان کشور میزبان مذاکرات ایران و عربستان انتخاب شد، اما 5 دور مذاکره در این کشور، عملا نتیجه‌ای را در بر نداشت. نهایتا اسفندماه دو سال پیش، با حضور شمخانی دبیر شورای عالی ملی ایران، العیبان مشاور امنیتی ملی عربستان و وانگ‌یی رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب کمونیست، توافق عادی‌سازی روابط ایران عربستان با میانجی‌گری چین در پکن امضا شد.

علی‌رغم اینکه در ابتدا، از سمت مقامات ایرانی طوری وانمود می‌شد که این توافق به طور کامل حلال مشکلات روابط دوجانبه ایران و عربستان و مسائل منطقه است، اما در عمل نتایج حاصله به آن شدت که بیان می‌شد، نبود؛ کما اینکه دو سال پس از عادی‌سازی روابط، هنوز سفارت و کنسولگری عربستان ساختمان‌های رسمی خود را دریافت نکرده‌اند و هیأت‌های دیپلماتیک عربستان، در دو هتل در تهران و مشهد مستقرند. لذا بسیاری معتقدند توافق راهی بود که دو طرف برای کنترل تنش‌ها و مهار یکدیگر به کار بستند. حتی در مقاطعی اتفاقاتی از جمله عوض کردن سالن کنفرانس وزرای امور خارجه دو کشور در وزارت خارجه ایران به علت وجود عکس سردار سلیمانی یا لغو بازی فوتبال سپاهان و الاتحاد به علت وجود تندیس حاج قاسم در ورزشگاه، بدبینی‌هایی را در روابط تازه‌احیاءشده ایران و عربستان ایجاد کرد که با مدیریت دو طرف، به چالش خاصی تبدیل نشد. البته که نظارت‌های دائمی چین بر روند توسعه روابط ایران و عربستان و برگزاری دو نشست سه‌جانبه به منظور بررسی میزان پیشرفت این روابط، خود عاملی موثر در حفظ توافق اسفندماه است.

با این وجود بسیاری معتقدند ایران در توافق با عربستان، بیشتر از اینکه امتیاز گرفته باشد، امتیاز داده است، زیرا در عین حال که این توافق باعث توقف حملات یمن به عربستان شد، دستاورد ملموسی برای ایران نداشته است. به علاوه همچنان بحث عادی‌سازی روابط با اسرائیل که از مهمترین خطوط قرمز ایران است نیز توسط عربستان مطرح می‌شود و به نظر می‌رسد اگرچه سعودی‌ها بحث تشکیل کشور فلسطینی را به عنوان پیش‌شرط خود برای این کار مطرح کرده‌اند، اما دیر یا زود این اتفاق در قبال تحقق خواسته‌های دیگر عربستان مانند انعقاد تفاهمنامه‌ امنیتی با آمریکا، رخ خواهد داد.

 

روابط ایران و عربستان در بهترین نقطه ممکن قرار دارد

کامران کرمی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه معتقد است در اوایل انعقاد توافق با عربستان، دولت ایران نسبت به آن بزرگنمایی می‌کرد و اکنون اگرچه آن انتظارات غیرواقع‌بینانه برآورده نشده است، اما با توجه به شرایط منطقه و رقابت‌‌های دیرینه ایران و عربستان، اکنون روابط این دو کشور در بهترین نقطه ممکن قرار دارد.  

وی  با بیان اینکه در ابتدای انعقاد توافق با عربستان، نوعی بیش‌برآوری از سوی تصمیم‌گیران ایران نسبت به آن مطرح شد، اظهار کرد: این باعث شکل‌گیری انتظارات حداکثری به ویژه در حوزه اقتصادی شد؛ انتظاراتی مبنی بر اینکه قرار است عربستان یک سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی را در اقتصاد ایران انجام دهد. در صورتی که اگر ماهیت رقابتی روابط ایران و عربستان را درک کنیم، به غیرواقع‌بینانه بودن این انتظارات پی می‌بریم.

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه با بیان اینکه عربستان بر اساس دکترین مهار از طریق مذاکره وارد رابطه با ایران شد، اضافه کرد: پیش از این عربستان می‌خواست به اشکال تهاجمی و از طریق ورود به اتحادها، یارگیری‌های سیاسی در منطقه و همراهی با پروژه فشار حداکثری، ایران را مهار کند، اما به دلیل عدم دستیابی به توفیق، وارد مذاکره با جمهوری اسلامی شد تا از این طریق به هدف خود دست یابد. لذا با توجه به رقابت دیرینه‌ای که حتی از پیش از انقلاب ایران و عربستان با یکدیگر داشته‌اند، اکنون نباید ارزش استراتژیک این رابطه را صرفا معطوف به مسائل اقتصادی بدانیم؛ همین که توافق اسفندماه 1401 منجر به بازگشت روابط سیاسی دوجانبه و مدیریت تنش‌های منطقه‌ای شده، بسیار ارزشمند است.

کرمی با بیان اینکه روابط ایران و عربستان تحت نظارت چین به پیش می‌برد و فراتر از یک رابطه تاکتیکی و مصلحتی است که صرفا مدیریت تنش را دنبال کند، گفت: دو طرف به این رابطه نیازمندند. ما در بعد سیاسی و دیپلماتیک، کاملا مطابق با همان توافق مارس 2023 قرار داریم، اما روابط اقتصادی متناسب با روابط سیاسی پیشرفت نکرده است. البته خود عربستان تمایل به روابط اقتصادی با ایران دارد، اما تحریم‌ها و همچنین عدم شناخت تجار عربستانی از بازار ایران، باعث عدم تحقق این امر شده است.

وی در خصوص اینکه برخی معتقدند امتیازاتی که ایران به عربستان داده، بسیار بیشتر از ان چیزی است که دریافت کرده است، عنوان کرد: این طرز فکر ناشی از همان نگاه اقتصادی به روابط ایران و عربستان است و باعث شده برخی فکر کنند ما به عربستان برای توقف حملات یمن به این کشور کمک کردیم، بدون اینکه هیچ آورده‌ای برایمان داشته باشد. در حالیکه حتی قبل از توافق ما و عربستان، یمن چند دور مذاکره با این کشور داشت. اساسا ما توافق جدیدی را با عربستان امضاء نکرده‌ایم که ذیل آن امتیازات کلانی را داده باشیم، بلکه توافق اسفند 1401، همان معاهده‌های امنیتی و همکاری‌های جامع است در اواخر دهه 70 شمسی بین دو طرف منعقد شده بود و دو سال گذشته نیز روابط ما و عربستان بر اساس این دو معاهده احیا شد، نه یک توافق جدید.

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه با بیان اینکه داشتن یک رابطه باثبات با عربستان بسیار ارزشمندتر از داشتن رابطه با بسیاری از دیگر کشورهاست، اظهار کرد: عقلانیت دو طرف باعث شد با وجود شرایط پرالتهاب خاورمیانه خصوصا پس از 7 اکتبر، رابطه مناسبی را پایه‌گذاری کنند. لذا با توجه به تنش و رقابتی که همیشه جزو لاینفک روابط ایران و عربستان بوده، اکنون رابطه این دو کشور در مطلوب‌ترین نقطه ممکن قرار دارد. تماس‌هایی که فراتر از روابط دوجانبه بین دو کشور انجام می‌شود و تبادل نظراتی که در حوزه‌های سوریه و یمن صورت می‌گیرد، نشان می‌دهد ایران و عربستان به خوبی از ظرفیت رابطه خود برای کنترل تنش‌های منطقه‌ای استفاده می‌کنند. البته این وضعیت با رابطه ایده‌آل منطقه‌ای و شکل‌گیری همکاری‌های منطقه‌ای بسیار فاصله دارد و بسیار هم بعید است که خصوصا در 4 سال آینده با ترامپ مواجه هستیم، روابط ما و عربستان به چنین سطحی برسد.

 

کرمی در خصوص تأثیرات توافق احتمالی عربستان و اسرائیل برای عادی‌سازی روابط با یکدیگر، بیان کرد: عربستان برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل، اولا می‌خواست به عنوان امتیاز خود، با آمریکا پیمان نظامی ببندد و ثانیا خواهان بهبود شرایط غزه بود. اکنون اما هیچ کدام این‌ها محقق نشده است و لذا احتمالا حداقل تا یک سال آینده، روابط بین عربستان و اسرائیل عادی نشود. اما در هر صورت حتی اگر توافقی هم بین این دو شکل بگیرد، ایران نهایتا در حد یک اظهار نظر واکنش نشان خواهد داد، نه بیشتر. کما اینکه وقتی امارات اسرائیل را به رسمیت شناخت نیز ایران به جز چند اظهار نظر در مذمت این کار و تأکید بر اینکه امارات نباید تبدیل به پایگاهی نظامی برای اسرائیل شود، واکنش دیگری نشان نداد و هیچ اخلالی در روابط ما با امارات ایجاد نشد. در صورت عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل نیز احتمالا ما شاهد واکنشی مشابه از سمت ایران باشیم و بعید است در روابط ما اختلالی ایجاد شود.

 

روابط ایران و عربستان باید فراتر از توافق اسفند 1401 باشد

فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز معتقد است روابط ایران و عربستان ظرفیت‌های بسیاری دارد، اما تحولات منطقه‌ای و گاها زیاده‌خواهی‌های رهبر جوان عربستان مانع از تحقق این امر به میزانی مناسب شده است.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار جماران با بیان اینکه روابط ایران و عربستان متأثر از تحولات منطقه‌ای است، عنوان کرد: ایران و عربستان دو کشور قدرتمند منطقه هستند و نزدیکی آنان به یکدیگر موجب ارتقای جایگاه کشورهای اسلامی در معادلات بین‌المللی می‌شود. روابط ایران و عربستان باید فراتر از توافق اسفند 1401 باشد و هر دو طرف هم به این موضوع علاقه‌مندند، اما تحولات منطقه‌ای و گاها زیاده‌خواهی‌های رهبر جوان عربستان، مانع از این امر شده که به نظر قابل حل است.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه ایران همواره به دنبال گسترش روابط با اعراب بوده است، افزود: روابط ایران و عربستان را می‌توان در سه سطح دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی دسته‌بندی کرد. در سطح نخست، دو کشور هیچ مشکلی با یکدیگر ندارند و روابط‌شان هر روز گرم‌تر می‌شود. اما در سطح منطقه‌ای، طبیعتا بین دو کشور در بحث‌هایی مانند یمن اما و اگرهایی وجود دارد. در سطح بین‌المللی نیز ایران مخالف هر گونه دخالت کشورهای فرامنطقه‌ای در روابط دوجانبه است.

وی با تأکید بر اینکه ایران و عربستان باید در کنار هم برای ثبات کشورهای اسلامی تلاش کنند، گفت: جنایات در غزه و حوادث لبنان و سوریه، برای تمام کشورهای اسلامی دردناک بود. عربستان هیچ گاه به دنبال روابط با اسرائیل نیست، زیرا اساسا جامعه اسلامی چنین اجازه‌ای را به حکومت سعودی نمی‌دهد. هرگز نباید فکر کرد با وجود جنایات اسرائیل در غزه و کشتار بیش از 50 هزار انسان مظلوم، عربستان همچنان به دنبال عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است.

منبع: جماران