|

اسد در قلب بحران / چه سرنوشتی در انتظار سوریه است؟

بشار اسد بار دیگر خود را رو در رو با یک وضعیت بحرانی می‌بیند. البته زنگ خطر بحران در سوریه نه از سال ۲۰۱۱ و آغاز اعتراضات و سپس جنگ داخلی، بلکه تقریبا از پنج سال پیش از آن زده شد.

اسد در قلب بحران / چه سرنوشتی در انتظار سوریه است؟
مهسا مژدهی روزنامه‌نگار

به گزارش شرق؛ از سال ۲۰۰۶ هشدارهای فراوانی در خصوص وقوع یک وضعیت ناگوار در سوریه که ریشه در خشکسالی و نارضایتی کشاورزان و گروه‌های تحت تبعیض داشت، ‌به گوش می‌رسید که در نهایت به جنگ داخلی در این کشور انجامید.

 

خشکسالی و مهاجرت

 

اولین‌بار توماس فریدمن ستون‌نویس نیویورک‌تایمز توجهات را به بحران جدی خشکسالی در سوریه جلب کرد. او البته زنگ‌خطر یک بحران زیست‌محیطی را نه تنها در مورد سوریه، بلکه در سرتاسر خاورمیانه به صدا در آورد.

 

فریدمن به مدرکی استناد کرد که بر اساس آن سفارت آمریکا در سوریه به خشکسالی ویرانگری اشاره می‌کند که از سال ۲۰۰۶ آغاز شده و تاکید دارد یک میلیون نفر از این بحران بی‌سابقه آسیب دیده‌اند. گزارش فریدمن، در ابتدای اعتراضات در سوریه منتشر شد.

 

تا سال ۲۰۱۱ در سوریه، خشکسالی به نابودی محصولات کشاورزی و افزایش قیمت موادغذایی منجر شد. ناظران معتقدند در آن زمان یکی از علل بروز جنگ‌داخلی در سوریه همین خشکسالی ویران‌گر بود. درحال حاضر خشکسالی در سوریه کماکان ادامه دارد و دورنمایی از بهبود وضعیت دیده نمی‌شود.

 

مهاجرت در سوریه بر اثر عوامل زیست‌محیطی هنوز هم ادامه دارد و از بحران‌هایی است که بشار اسد برای رویارویی با آن آمادگی ندارد. بخش بزرگی از  گروه‌های اجتماعی، وابسته به کمک‌های بشردوستانه هستند و به‌نظر می‌رسد میزان کمک‌ها در آینده نزدیک کاهش پیدا کند.

 

بحران انرژی

 

سوریه با بحران شدید انرژی مواجه است. به‌طور معمول شهروندان این کشور تنها دو ساعت در روز برق دارند. علت اصلی این بحران تخریب زیرساخت‌های مرتبط با انرژی در جنگ‌داخل است. بر اساس گزارش‌ها، حدود ۱۶۵ دکل از ۳۴۵ دکل برق فشار قوی در سوریه منهدم یا به سرقت رفته‌اند و نیروگاه‌های اصلی تولید برق نیز آسیب دیده‌ و تعمیر نشده است.

 

دولت اسد پیش از جنگ داخلی روزانه حدود ۳۵۰ هزار بشکه نفت تولید می‌کرد که این میزان به حدود ۲۴ هزار بشکه در سال‌های اخیر رسیده است. بخش‌ عمده‌ای از میادین نفتی و گازی سوریه تحت‌کنترل گروه‌های مسلح و نیروهای خارجی قرار دارد و دست دولت از آن کوتاه است.

 

فقر و ناکارآمدی و عدم اطمینان به آینده

 

صلیب سرخ جهانی تابستان سال گذشته اعلام کرد ۹۰ درصد از جمعیت سوریه زیرخط فقر زندگی می‌کنند و بیش از ۱۵ میلیون نفر نمی‌توانند بدون کمک‌های بشردوستانه زندگی کنند. همه اینها در شرایطی است که جنگ داخلی در سوریه ۱.۲ تریلیون دلار به اقتصاد این کشور آسیب زده است.

 

وضعیت اقتصادی به همراه نرخ هولناک بیکاری، باعث شده تا سوری‌هایی که کشور خود را ترک نکرده‌اند، آینده‌ای در مقابل خود نبینند. به اعتقاد بسیاری این موضوع به تمایل جوانان سوریه‌ای به پیوستن به گروه‌های تندرو منجر شده است.

 

خلا دموکراسی

بعد از جنگ داخلی تمرکز بشار اسد بر روی حفظ قدرت در مناطق تحت نظارت دولت و بهبود روابط با برخی از کشورهای عربی بوده است. در داخل این کشور، نهادهای دموکراتیک کماکان به شدت ضعیف بوده و شهروندان از مشارکت سیاسی خودداری می‌کنند. از طرف دیگر اسد خود را ملزم به برقراری انتخابات آزاد و استقرار حکومتی دموکراتیک در سوریه نمی‌داند.

 

در واقع بحران‌های اقتصادی، دست و پنجه نرم کردن با گروه‌های تروریستی و نیروهای خارجی باعث شده تا دولت پاسخگوی کسانی که به‌دنبال استقرار دموکراسی در سوریه هستند، نباشد.

 

در زمان جنگ داخلی، بشار اسد پیش‌نویس یک قانون اساسی جدید را به همه‌پرسی گذاشت که برخی از اختیارات حزب بعث را محدود کرد و مدت زمان ریاست‌جمهوری را به دو دوره هفت ساله کاهش داد. اما ناظران آن را نمایشی و فاقد مشروعیت واقعی می‌دانند. از سوی دیگر سلامت انتخاباتی که در سال ۲۰۲۱ برگزار شد، مورد سوال قرار دارد.

 

استدلال طرفداران دولت این است که اسد در میان بحران‌های فراوان سوریه، زمانی برای رسیدگی به خواسته‌های دموکراتیک مخالفان ندارد و باید قبل از هر چیز فکری به‌حال نیروهای خارجی و گروه‌های تروریستی در خاک سوریه کند.

 

نابودی زیربناها

 

براساس برآوردها، بازسازی زیرساخت‌های نابود شده در جنگ داخلی سوریه، به صدها میلیارد دلار پول نیاز دارد. با وجود آنکه اسد در سال‌های ابتدایی پس از بحران تلاش‌هایی برای جذب سرمایه‌گذاران خارجی از خود نشان داد اما او تا امروز موفق به بازسازی کشور نشده است.

 

بحران نیروی انسانی که در پس آوارگی و مهاجرت میلیون‌ها سوری ایجاد شده، مساله دیگری است که سوریه نتوانسته است آن را جبران کند. در واقع بسیاری از تحصیل‌کردگان و نیروهای کارآمد سوری در ترکیه و لبنان و اردن و اروپا و کانادا مستقر شده‌اند و خیال بازگشت به کشور را ندارند.

 

در کنار همه بحران‌های زیست‌محیطی و اقتصادی و انسانی که اسد با آنها در سوریه روبه‌روست، بخش عمده‌ای از جامعه سنی مذهب سوریه، معتقدند که مورد تبعیض قرار می‌گیرند. این همان نقطه‌ای است که گروه‌های مسلح و تروریستی مخالف اسد از جمله تحریرالشام که عامل اصلی بحران اخیر به‌حساب می‌آید، بر آن تکیه کرده‌اند.

 

بشار اسد شانس زیادی برای اینکه بار دیگر بتواند سوریه را یک‌پارچه کند، ندارد. سوریه حتی پیش از اینکه مخالفان مسلح به سمت ادلب و حلب راه بیفتند، به وضوح به مناطق تحت کنترل دولت، مناطق تحت کنترل کردها و مناطق تحت کنترل گروه‌های مخالف تقسیم می‌شد. این تقسیم‌بندی‌ها فقط جغرافیایی نیستند؛ بلکه ریشه در فرهنگ و بافت اجتماعی این کشور دارد و چنین وضعیتی، بازگشت به یکپارچگی را دشوار می‌کند.

 

بحران اقتصادی و مشکلات در زیرساخت‌ها دلیل دیگری است که شانس اسد را کم می‌کند. او تاکنون برنامه‌ای برای عبور از این اوضاع ارائه نکرده است.

 

سوریه برای اینکه بتواند در آینده دست به کاهش بحران‌ها بزند،‌ نیاز به جلب اعتماد کشورها دارد. او با بازگشت به اتحادیه عرب بخشی از این مسیر را رفته است اما بخش دیگر مربوط به کشورهای غربی است.

 

سوریه تحت تحریم‌های ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار دارد و همین تحریم‌ها مانعی اساسی برای سرمایه‌گذاری در این کشور بوده‌اند. با این‌حال اسد تا امروز تلاشی برای جلب اعتماد آنها، پس از یک جنگ خونبار داخلی نکرده است.