دانشدوستان کوچک خانه ما
تجربهای از ساخت یک آزمایشگاه کوچک
در سرآغاز این یادداشت میخواهم به چند موضوع اشارهکنم، ولی پیش از هر چیز باید بگویم بهانه این یادداشت سه دختر دلبندم هستند؛ اما درواقع مخاطب این یادداشت تمام دختران و پسران دلبند من در این کشورند. من پزشک هستم و هر روز با بیماران سروکار دارم. بیمارانی گاه کهنسال و گاه کودک، از تمام ردهها و طبقههای اجتماعی جامعه.
زهرا محبیپورکانی: در سرآغاز این یادداشت میخواهم به چند موضوع اشارهکنم، ولی پیش از هر چیز باید بگویم بهانه این یادداشت سه دختر دلبندم هستند؛ اما درواقع مخاطب این یادداشت تمام دختران و پسران دلبند من در این کشورند. من پزشک هستم و هر روز با بیماران سروکار دارم. بیمارانی گاه کهنسال و گاه کودک، از تمام ردهها و طبقههای اجتماعی جامعه. گاهی بیماری پیر میآید که باید با سادهترین زبان ممکن چند بار به او چگونه داروخوردن و چگونه رعایتکردن برخی موارد را بگویم و در پایان باید بپرسم: مادر جان متوجه شدی؟ فراتر از این پای حرفهایشان مینشینم و برایم از روزگار گذشتهشان میگویند و از دهههایی که با خطهای روی پیشانیشان مشخص است تعریف میکنند. گاهی هم بیمار من کودک یا نوجوانی کنجکاو است که وقتی او را معاینه میکنم، با کنجکاوی درباره ابزارهای پزشکی میپرسد. من در برخورد با این کودکان یا نوجوانان کنجکاو، اگر سرم خلوت باشد، توضیح کامل میدهم و اگر بیماران زیادی در انتظار باشند، توضیحی کوتاه میدهم و به او کتابی یا مرجعی را معرفی میکنم تا بخواند. برای اینکه مطمئن شوم پیگیری خواهد کرد، به او میگویم بار دیگر که آمدی برایم تعریف کن چه آموختی. از این مسئله بگذرم و به آن سه موضوع بپردازم.
1 دختران من به ترتیب کلاس پنجم و دوم دبستان را تمام کردهاند و سال آینده به ششم و سوم خواهند رفت. دختر کوچکم، رومینا هم چهارساله است و هنوز مدرسه نمیرود؛ اما تجربهام میگوید که فرایند آموختن خیلیخیلی زودتر از آن زمانی که بچهها مدرسه میروند، آغاز میشود. شاید بهتر باشد اینطور بگویم که فرایند آموختن با زایش نوزادان میآغازد. نکته مهمی که میخواهم به آن اشاره کنم، این است که حالا و در همین روز که مشغول نوشتن این یادداشت هستم، بعد از یک روز کاری سخت، یعنی 20 خردادماه، هر سه در خانه هستند و مدرسهها تعطیل شده است. حساب کردهام و دریافتهام دو دختر اول من در تابستان، با احتساب روزهایی از خرداد، چیزی در حدود صد روز تعطیل هستند و اگر تعطیلات نوروز و پنجشنبهها و جمعهها و برخی تعطیلات دیگر را بیفزاییم، به زبان ساده، نصف سال را تعطیل هستند. هدفم این نیست که بگویم حتما باید مدرسه بروند، بلکه هدفم این است که بگویم آموزش و آموختن نباید متأثر از اینهمه تعطیلات باشد. بنابراین باید تمام کسانی که مسئولیتی در امر آموزش دارند، از پدر و مادر تا مدارس و برنامههای تابستانی، این هدف را گم نکنند.
2 به تجربه دریافتهام بچههای ما در کارهای آزمایشگاهی ضعف دارند. در ضرورت آزمایشگاه میخواهم یک مثال نامتعارف بزنم از در کتاب خاطرات تهران و بیروت که دربرگیرنده خاطرات دوره نوجوانی پروفسور ایوری فقید از سالهای حضورش در ایران و لبنان است؛ آن زمان که ایران بودند، جا و گوردون، در تهران به مدرسهای با نام کامیونیتی اسکول میرفتند. مدرسهای با استانداردهای بالا در همان زمان. موضوع به چیزی در حدود 70، 80 سال پیش بازمیگردد. مادر این دو پسر که آن زمان دبیرستانی بودند، درمییابد که پسران در مدرسه آزمایشگاه شیمی ندارند و چون خودش دانشآموخته میکروبیولوژی بود و ضرورت کار آزمایشگاهی را میدانست، مسئله را به مدیر مدرسه اطلاع میدهد. مدیر هم با روی گشوده از مارگارت ایوری دعوت میکند تا خودش تدریس آزمایشگاه شیمی را بر عهده بگیرد. آن زمان در ایران و با آن کمبود تجهیزات، مدیران کامیونیتی اسکول آزمایشگاه شیمی را راهاندازی میکنند زیرا به اهمیت آزمایشگاه آگاه بودند. بهراستی هم از دل آن مدرسه و آن آزمایشگاه پروفسور ایوری فقید برخاست که کارهای پژوهشیاش و خاطراتش از آزمایشگاههایی مانند کوندیش خواندنی است. دیگر پسر مارگارت هم از معروفترین پزشکان نوزادان کمتر از 40 روزه شد و از معتبرترین کتابها را در این باره نوشت. هر دو پسر ردپای آزمایشگری را در زندگی علمیشان داشتند. با گفتن این مثال میخواهم بگویم آزمایشگاه بسیار برای رشد علمی و شکوفایی کودکان، نوجوانان و دانشجویان ضروری است. در دورهای که در اینترنت کلاسهای درس نظری در بهترین دانشگاههای جهان در دسترس است و افراد میتوانند از کیهانشناسی تا برخی درسهای نظری پزشکی را از پشت لپتاپ بهخوبی بیاموزند، اما تجربه آزمایشگاهی چیزی نیست که بتوان از پشت لپتاپ آموخت. آزمایشگاه چه بسیار مدرن و چه ابتدایی جایی است که باید خود بچهها حضور داشته باشند و خودشان تجربه کنند. خودشان روشها و پروتکلها را اجرا کنند. به همین دلیل است که از ضرورت و اهمیت آزمایشگاه در دنیا با وجود این همه امکان آموزش مجازی کاسته نشده است.
3 من در این یادداشت کوتاه میخواهم درباره تجربه راهاندازی یک آزمایشگاه خانگی برای دخترانم بگویم و خانوادهها را تشویق کنم که آنها هم دستبهکار شوند. چرا آزمایشگاه؟ شاید نخستین پرسشی که به ذهن خوانندگان و بهویژه پدرها و مادرها خطور میکند این باشد که چرا اساسا باید در خانه یک آزمایشگاه درست کنند. دلیل آن موارد زیر است:
کودکان و نوجوانان ما تا پیش از اینکه به مدرسه بروند، سخت کنجکاو هستند تا با همهچیز بازی کنند و گاهی خرابکاری کنند. درواقع کودک با بازیکردن و شکستن و بهزمینزدن بهنوعی نخستین گامهای آزمایشگری را برمیدارد. به همهچیز به دیده شگفتی مینگرد و از اینکه تیله میغلتد و آب میریزد و سنگ شیشه را میشکند و چاقو میوهها را میبرد، در شگفت میشود و دوست دارد خودش با دستانش بیازماید. کمی بعدتر مغز و دست کودک هماهنگ میشود و میتواند کارهایی را با ظرافت و دقت بیشتری انجام دهد. مثلا یاد میگیرد پیچی را باز کند. یا میآموزد که با جورچینها خانه بسازد و بسیاری کارهای دیگر. اگر میخواهید بدانید بچهها تا چه اندازه میتوانند مهارتهایی را به کار ببندند، اجازه دهید با ابزارهای ایمن و آسیبنرسان بازی کنند. تا پیش از مدرسه به دلیل ترس از آسیب یا به هر دلیل دیگر، پدر و مادر واژههای «نکن، دست نزن،» را بسیار به کار میبرند. پس از اینکه به مدرسه میروند هم درگیر مشق و آزمون و امتیاز میشوند. راستش را بگویم، در هر دو دختر مدرسهایام، آزمایشگاه را حلقه مفقوده میدانم که بیشک در آینده پیامدهایی خواهد داشت. اگر بچهها امروز ذهن آزمایشگری نداشته باشند و نتوانند آزمایشهای ساده را انجام دهند، طراحی کنند، تفسیر کنند و در یک کلام رفتار و اندیشه آزمایشگری را نیازمایند، در آینده مهندسانی خواهند شد که حتما دیدهاید؛ از انجام سادهترین کارهای خانه اعم از دریلزدن و کارهای برقی و تعمیراتی ناتوان هستند. در عرصه کار هم هر آنچه تئوری خواندهاند، بلد نیستند در عمل به کار بندند. این مسئله نهفقط درباره مهندسان که پزشکان و شاید همه درست باشد. بخشی از توان و مهارت حل مسئله در مفاهیم نظری همچون فیزیک و ریاضی نهفته است و بخشی هم در کار آزمایشگاهی.
ضرورت دیگر آزمایشگاه برای کودکان، تمرین و مهارتورزی در کار گروهی است. کودکان برای انجام کار فردی تا حدی ناتوان هستند و ناچار باید به آنان کمک کرد. این کمک میتواند بهجای دخالت بزرگترها با همکاری خودشان باشد. این روزها که بیشتر بچهها تکفرزند هستند، پیشنهاد میکنم برای انجام آزمایشها از دوستان خودشان کمک بگیرید و با مادران یا پدران بچههای دیگر هماهنگی کنید. حتی میتوان از یکی از پدرها یا مادرها که مهارت آزمایشگاهی دارد خواست تا در خانه یکی از بچهها یا در همان محیط مدرسهشان کارهای آزمایشگاهی را راه بیندازند.
آزمایشگاه سبب میشود بچهها چند چیز را بیاموزند؛ نخست اینکه یاد میگیرند با دقت گوش کنند و با دقت ببینند. افزایش این دو مهارت را دست کم نگیرید. سپس یاد میگیرند بین دست و مغز و بدنشان هماهنگی ایجاد کنند تا بتوانند روش کار آزمایشگاهی را پیش ببرند. از اینها مهمتر خلاقیتشان شکوفا میشود. فقط یک نکته را از یاد نبرید،. اینکه هر کودکی و هر نوجوانی توان و مهارتی دارد. یکی در کارهای آزمایشگاهی بسیار زبردست و دیگری شاید کُند باشد. اجازه دهید همه بیاموزند و همه لذت ببرند. دیگر اینکه آزمایشگاه را به شکل متکلم وحده برگزار نکنید. بگذارید بچهها ایدههایشان را بگویند.
در پاسخ به این پرسش که چرا باید در خانه آزمایشگاه درست کنیم هم باید بگویم، نخست اینکه تنوع آزمایشها در خانه بالاست. دیگر اینکه هزینه اقتصادی چندانی ندارد و شاید ناچیز باشد. کل افراد خانواده هم میتوانند در آن حضور داشته باشند. تصور کنید پدر و مادر و فرزندان همگی یک آزمایش هیجانانگیز را باهم اجرا کنند. منابع هم بهوفور در دسترس است. کافی است در اینترنت جستوجو کنید تا دهها سایت و کتاب پیدا کنید که شما را در ساختن یک آزمایشگاه ساده کمک خواهند کرد.
تجهیز آزمایشگاه
شاید یکی از نخستین دغدغههای پدر و مادر این باشد که چگونه آزمایشگاه را تجهیز کنیم؟ میدانم که فشار اقتصادی چنان است که اجازه هیچگونه کار اینچنینی را نمیدهد زیرا کافی است قیمت سادهترین وسایل را که برای یک آزمایشگاه استاندارد تعریف شده، ببینید. قیمتها چنان است که پدر شرمسار و مادر اندوهگین میشود که چرا نمیتوانند چند چیز ساده را تهیه کنند. اما من میخواهم راهکار دیگری را ارائه کنم. بزرگمعلم کودکان کشورمان، توران خانم میرهادی جملهای دارد که میگوید: غم بزرگ را باید به کار بزرگ تبدیل کرد. حالا ما نیز باید غم فشار اقتصادی را به کار خلاقانه تبدیل کنیم و نگذاریم فشار مالی روند آموزشی را بیش از پیش مختل کند. برای ساختن آزمایشگاه، نخست جایی ایمن را در خانه یا در حیاط مشخص کنید. سپس بار دیگر به موارد ایمنی آن دقت کنید و کارهایی را که به ایمنسازی آن کمک میکند، انجام دهید. به دو چیز نیاز دارید؛ یکی میز آزمایش و دیگری قفسهای که ابزارها در آن چیده شود. پیش از هر چیز برای آزمایشگاه کوچکتان نامی برگزینید. ما نام آزمایشگاه کوچک دختران را «ابوریحان بیرونی» گذاشتهایم و آن را روی برگهای چاپ کردهایم. همچنین در برگهای دیگر با خط خوش نوشتهایم: در آزمایشگاه اول ایمنی، دوم مراقبت، سوم کار. بچهها باید از همین حالا بیاموزند که کارها باید طبق پروتکل انجام شود. بسیاری از خطاهای فنی و پزشکی صرفا به دلیل رعایتنکردن پروتکلها رخ میدهند و خسارات مالی و جانی به بار میآورند. از آشپزخانه شروع کنید و از چیزهایی که دارید استفاده کنید. هیچ اشکالی ندارد که از چند مدل قاشق و لیوان و استکان برای تجهیز استفاده کنید. جاهای دیگر خانه را هم بگردید و هرآنچه به فکرتان میرسد و میشود از آن برای آزمایشی استفاده کرد، بردارید. چیزهای سادهای را که برای ساخت کاردستی استفاده میشود هم برای آزمایشگاه کنار بگذارید. حتی از ابزارهای آزمایشی همچون موچین هم غافل نشوید. چیزهایی مانند خطکش و ترازو و دماسنج که کمیتهای اندازهپذیر را یاد میدهند بسیار مهماند. همچنین از جعبهابزار خانه که آچار و پیچگوشتی و انبردست و پیچ و مهره دارد، غافل نشوید. خلاصه اینکه حتی تکهای چوب را هم از دست ندهید و به آزمایشگاه کوچکتان بیاورید. در این مرحله باید نکته مهمی را به بچهها یاد دهید و همواره یادآور شوید. چیدمان وسایل آزمایشگاه را همیشه رعایت کنند. وسایل آزمایشگاه سبد اسباببازی نیست که وسایل را بدون نظم در آن بریزند. همچنین یادشان بدهید که همیشه وسایل آزمایشگاه را بشویند یا پاک کنند و سر جای خودش بگذارند. همه اینها به این دلیل است که فضای آنجا تا حد ممکن شبیه به آزمایشگاه باشد. این نکته را هم فراموش نکنید که هیچ آزمایشگاهی در دنیا یکروزه کامل و مجهز نمیشود، بلکه با گذر زمان و برحسب نیاز و بهمرور این اتفاق میافتد. اگر کمی ذوق به خرج بدهید و فضای جایی که برای آزمایشگاه اختصاص دادهاید، این اجازه را میدهد، جدول تناوبی و عکسی از یک دانشمند، مثلا لویی پاستور یا ماری کوری را در آزمایشگاه به دیوار بزنید. این بخش را بیش از این ادامه نمیدهم و مابقی را به خلاقیت و شرایط خودتان میسپارم و فقط این نکته پایانی را یادآور میشوم که چشمها را بشویید و به هر چیزی به دیده ابزاری بنگرید که در آزمایشگاه به کار میآید یا نه.
آزمایشهای مغزپرور
حال میرسیم به این مسئله که چه آزمایشهایی را با همراهی بچهها انجام دهیم. پیشنهاد من این است که آزمایشها را به سه بخش فیزیک و شیمی و زیست تقسیم کنید. همچنین برخی ایدههای خلاقانه را هم در ذهن داشته باشید. مثلا من از دخترانم خواستم جرم یک سنگ کوچک را که از حیاط برداشتهاند، بدون ترازو حدس بزنند. هدفم این است که بتوانند ترازویی خلاقانه بسازند و بتوانند حدسزدن درست را یاد بگیرند. سوزنی را روی آب شناور کنید، برگ درختان را زیر ذرهبین بگذارید، با چند سیم ساده لامپ و زنگ درست کنید، آزمایشهایی را در رابطه با انرژی ترتیب دهید، از بچهها بخواهید در شیشههای شفاف نوشابه گیاه برویانند، در خاک سیبزمینی بکارند، چیزی را با دقت بالا با چاقو ببرند و دهها آزمایش دیگر. در بازار و اینترنت کتابهایی هست که صدها آزمایش ابتکاری را یاد میدهد. در کنار این کتابها خودتان هم هر آزمایشی را که امکان اجرا داشت، انجام دهید. آزمایشها مغزپرور هستند و بذری را که امروز در مغز کودکان میکارید، شاید روزی دانشمندی شود که در آزمایشگاهش شاهکاری بیافریند. یادتان نرود که برای سادهترین آزمایشها حتی زدن میخ به چوب هم بخواهید بچهها گزارش کاری بنویسند ولو خیلی ساده و ابتدایی. به آنها یاد دهید وقتی میخواهند چنین چیزی بنویسند از خودشان بپرسند جرم میخ چقدر است، طول میخ چقدر است، جنس میخ از چیست، ضخامت چوب چقدر است و مواردی اینچنین. اگر بتوانید به بچهها یاد دهید که گزارش آزمایشگاه را به شکل دقیق و نه داستان و کلیگویی بنویسند، کاری مغزپرور انجام دادهاید. در پایان برای تمام کسانی که با خواندن این یادداشت دستبهکار ساخت آزمایشگاه میشوند، آرزوی لحظاتی خوش را دارم.