|

گزارش «شرق» از چالش‌های حقوقی روزمره ‌

پیگیری‌های کوچک حقوقی که به جایی نمی‌رسد

معمولا طبق تجربه‌های عموم شهروندان، چالش‌های حقوقی روزمره، به دلیل نیاز به پیگیری مداوم، به جایی نمی‌رسد. برای مثال، از پیگیری چالش بین مستأجر و مالک تا مشکلات بین مشتری و صاحبان کسب‌وکار که هر‌کدام به نوعی نیاز به پیگیری دارد، اما بیشتر مردم در مواجهه با این مسائل از پیگیری صرف‌نظر می‌کنند؛ چون به هزینه زمانی و مالی بسیار زیادی نیاز دارد.

پیگیری‌های کوچک حقوقی که به جایی نمی‌رسد

شرق: معمولا طبق تجربه‌های عموم شهروندان، چالش‌های حقوقی روزمره، به دلیل نیاز به پیگیری مداوم، به جایی نمی‌رسد. برای مثال، از پیگیری چالش بین مستأجر و مالک تا مشکلات بین مشتری و صاحبان کسب‌وکار که هر‌کدام به نوعی نیاز به پیگیری دارد، اما بیشتر مردم در مواجهه با این مسائل از پیگیری صرف‌نظر می‌کنند؛ چون به هزینه زمانی و مالی بسیار زیادی نیاز دارد.

هیچ‌کس پاسخم را نداد

معصومه به‌تازگی موهای بلندش را در آرایشگاهی رنگ کرده، ولی طبق گفته‌های خودش، هیچ چیز آن‌طور که خودش می‌خواسته پیش نرفته و علاوه بر خسارت مالی، ظاهر موهایش هم خراب شده است. خودش این‌طور می‌گوید: «من تا به حال موهایم را حتی رنگ هم نکرده بودم. رنگی مدنظر داشتم و عکسش را هم به آرایشگاه نشان دادم و گفتم مثل همین می‌خواهم، ولی موی مرا خراب کرد، اصلا چیزی که می‌خواستم نشد و برای جبران خرابکاری که کردند مجبور شدم جای دیگر وقت بگیرم و کار آنها را درست کند. من حدود چهار‌میلیون‌و 600 هزار تومان هزینه کرده‌ام و وقتی به آرایشگر گفتم اصلا چیزی که من می‌خواستم نشده و موی من را خراب کردید، قبول نکرد و پولم را هم پس نداد. خلاصه دست من هم به جایی بند نبود. با اتحادیه آرایشگری تماس گرفتم تا من را راهنمایی کنند، اما جواب ندادند. من یک هفته هر روز به تمام شماره‌هایی که در سایت گذاشته‌اند، تماس گرفتم ولی هیچ‌کدام جواب ندادند‌ تا اینکه چند روز بعد متوجه شدم همان آرایشگاه که در محله تهرانسر موهای من را خراب کرد، بدون اجازه از من عکس موهایم‌ را برای تبلیغ در پیجش گذاشته است. اصلا نخواستم خودم اعتراضی کنم؛ چون افرادی به‌شدت بی‌ادب بودند. برای همین تصمیم گرفتم با پلیس فتا تماس بگیرم تا از این طریق اقدام کنم، اما آن هم چند بار تلاش کردم که به جایی نرسید. خلاصه دیدم از هیچ طریقی اقداماتم جواب نمی‌دهد و حتی برای موضوعی به این سادگی، نمی‌توانم حرفم را به جایی بگویم که فقط بشنوند. حتی قصد شکایت قضائی نداشتم، فقط دلم می‌خواست یک ارگان مربوطه با آنها تماس بگیرد و بابت کار غیرحرفه‌ای، خراب‌شدن موهای من و سوءاستفاده از عکسم به آنها تذکر دهد که گویا جایی نبود...».

دستم به جایی نرسید

مهسا، زن میانسالی است که چهار ماه قبل مستأجری را برای خانه خود پیدا کرده ولی حالا با مشکلاتی بین خودش و این مستأجر روبه‌رو شده است. او این‌طور می‌گوید: «از همان روزی که قرارداد را کامل بستیم، متوجه شدم اینها مستأجرهای خوبی نیستند؛ چون تمام فیش‌های واریز را جعل کرده بودند و بعد هم تا سه ماه اول فیش‌های جعلی اجاره برای من ارسال می‌کردند که چیزی به حساب من نمی‌آمد. خلاصه بهشان گفتم که متوجه این رفتار زشت‌ آنها هستم و دیگر این کار را نکردند و پول‌ها را برای من پرداخت کردند. حتی به بانک رفتم و کارمند بانک هم تأیید کرد آنها فیش جعلی ارسال کرده‌اند. در کنارش مدام دعوا و سروصدا دارند که برای من و خانواده‌ام آزاردهنده است و چند باری باعث درگیری شده. یک بار کار به پلیس کشید و همسایه‌ها اعتراض داشتند که اینها باعث اذیت ساکنان هستند. خلاصه من به شورای حل اختلاف رفتم تا راهنمایی بگیرم و آنها را زودتر از زمان قرارداد از خانه بلند کنم ولی آنها به من گفتند نمی‌توانم و دوندگی‌های این کار آن‌قدر زیاد است که دستم به جایی نمی‌رسد. من هم دست از پا درازتر برگشتم خانه. الان خودم و ساکنان دیگر ساختمان تحمل می‌کنیم تا زودتر سر سال شود و اینها بروند».

از خیرش گذشتم

محمود، فروشگاه کوچک لوازم‌خانگی‌فروشی دارد؛ از لوازم تزیینی تا لوازم برقی. چند ماه قبل مشتری پس از خرید میزی به فروشگاه مراجعه می‌کند تا میز را پس بدهد که محمود خودش روایت می‌کند: «روی میز یک شیشه می‌خورد که هنگام خرید همه چیز سالم بود و حتی ما چند باری همه چیز را برای فروش چک می‌کنیم. ایشان کالا را خرید و رفت و بعد از یک هفته میز را پس آورد، آن هم بدون شیشه. گفتند شیشه شکسته و می‌خواهم میز را پس بدهم. به ایشان گفتیم ما اجازه این کار را نداریم و شیشه‌اش هم که شکسته. خلاصه ایشان داد و فریاد به راه انداخت و رفت. فردای آن روز برگشت و گفت اگر میز را پس نگیرید به جرم گران‌فروشی از شما شکایت می‌کنم و دوباره داد و فریاد راه انداخت که جلوی مشتری‌ها اصلا جالب نبود. من دیدم به هر شکلی بخواهم از این مشتری شکایت کنم دوندگی خواهد داشت که از خیرش گذشتم و میز را با ضرر از او پس گرفتم».

توان این همه دوندگی را ندارم

پریسا، دختر جوانی است که هراز‌گاهی برای ماساژ به یکی از کلینیک‌های سلامت می‌رود. بار آخری که رفته به دلیل ماساژور غیرحرفه‌ای با مشکل مواجه شده و خودش می‌گوید: «بار آخر که برای ماساژ رفتم، وسط کار عضله گردنم گرفت. با درد شدید ماساژور کار را تمام کرد. همان‌جا مسئولان کلینیک از من عذرخواهی کردند و گفتند این خانم از ابزارهای اشتباه برای شما استفاده کرده و برای همین دچار چنین مشکلی شدید. به من گفتند به خانه بروم و دوش آب گرم بگیرم خوب می‌شود. من هم به خانه رفتم و دوش گرفتم، ولی اصلا خوب نشدم. حتی فردای آن روز به استخر آب گرم رفتم ولی باز هم خوب نشدم. بعد خودشان فیزیوتراپی برای من فرستادند که گفت ماساژور مبتدی بوده. دوباره با کلینیک تماس گرفتم و توضیح دادم که من بهتر نشدم ولی آنها صریحا گفتند دیگر به ما ربطی ندارد. من واقعا جا خوردم. من گفتم حالم خوب بود و برای ریلکس‌شدن به کلینیک شما آمدم و با این درد روبه‌رو شدم، حتی خودتان قبول دارید که ماساژورتان اشتباه کرده ولی به من گفتند دیگر خودتان شخصی می‌توانید در مورد این ماساژور اقدام کنید و به ما ربطی ندارد. حتی با وکیل هم صحبت کردم، گفت دوندگی بسیار زیادی دارد. مثلا باید به فیزیوتراپی می‌رفتم تا تأیید کند آنها مقصر بودند و بعد از انجام این کارها تازه روال حقوقی شروع می‌شود. هنوز هم خیلی از رفتار غیرحرفه‌ای این مجموعه ناراحتم ولی توان جسمی و زمانی دوندگی برای این کار را ندارم».

از پیگیری منصرف شدم

شیما، مادر جوانی است که به‌تازگی برای مراسم جشنی به آرایشگاه رفته و متوجه شده هزینه‌ای بسیار بالاتر از چیزی که در اول گفته بودند از او دریافت کردند که خودش می‌گوید: «در اول به من گفتند برای آرایش صورت خاص باید دو میلیون هزینه کنم. من این هزینه را پرداخت کردم و بعد دیدم میان نوع موادی که برای صورت من و صندلی کنارم که نوع معمولی خواسته بود استفاده کردند، تفاوتی وجود ندارد. خلاصه همان چند ساعت متوجه شدم معیار خاصی برای دریافت پول از مشتری ندارند. فردای آن روز با اتحادیه آرایشگرها تماس گرفتم تا این موضوع را از آنها پیگیر شوم که کسی پاسخم را نداد و من دیگر از پیگیری منصرف شدم».

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها