ضربه زیست مدرن به جایگاه سالمندان در جامعه ایرانی
فریاد در کوچه بنبست
سر ساعت میآید، روی پله کنار میوهفروشی مینشیند و به عابران نگاه میکند. یک ساک کوچک جلوی پایش است. غروبها میآید محل بازی کودکان کنار سرای محله و بدون آنکه با کسی حرف بزند، به بازی کودکان نگاه میکند. غروبها آلاچیق کنار سرای محله میشود پاتوق سفیدموهای محله. چای میآورند و تا هوا تاریک شود، حرف میزنند، خاطره میگویند، گاهی یکی میزند زیر آواز، بیشتر تخته بازی میکنند و شطرنج. خانمها همان گپزدن را دوست دارند
شرق: سر ساعت میآید، روی پله کنار میوهفروشی مینشیند و به عابران نگاه میکند. یک ساک کوچک جلوی پایش است. غروبها میآید محل بازی کودکان کنار سرای محله و بدون آنکه با کسی حرف بزند، به بازی کودکان نگاه میکند. غروبها آلاچیق کنار سرای محله میشود پاتوق سفیدموهای محله. چای میآورند و تا هوا تاریک شود، حرف میزنند، خاطره میگویند، گاهی یکی میزند زیر آواز، بیشتر تخته بازی میکنند و شطرنج. خانمها همان گپزدن را دوست دارند. اما پیرزن فقط نگاه میکند. ساکش همیشه کنارش است. صبح تا غروب در خیابانهای اطراف سرای محله چهرهاش را میبینم که نگاه میکند. انگار دنبال گمشدهای باشد. تنهایی و سکوت زن با ساکی که نمیدانم نیاز روزانهاش است یا همه زندگیاش، تصویر پیری را تلخ میکند.
این مرحله از زندگی، زمانی است که ترمز شتاب زیستن کشیده شده و باید از اندوخته یک عمر زندگی استفاده کرد و از آن لذت برد. مانند همه جهانگردان سالمندی که در موزهها و مکانهای سنتی و تاریخیمان میبینیم؛ یک عمر کار کردهاند و حالا با اندوختههایشان آمدهاند دنیا را بدون غم نداشتنها ببینند. آنها حتما نگران هزینههای درمان، بازنشستگی، سقف خانه و میزبانی از فرزندان و نوهها نیستند. اما اینجا اینگونه نیست و به نظر میآید سالمندی در ایران دشواریهای زیادی دارد. نه فضاهای شهری با سالمندان مهربان است و نه سیستم درمانی و بیمه. حقوق بازنشستگان هم کفاف زندگی روزمره آنها را نمیدهد و سالمندان را به جای تورهای مسافرتی، بیشتر به صف دارو، خوراکیهای تنظیم بازاری و... هدایت میکند.
شتاب پیری در ایران
در کتاب آیندهپژوهی سالمندی جمعیت ایران، آماری از رشد سالمندی در ایران داده شده است. در این کتاب آمده است: همه جوامع در بحبوحه انقلاب سالمندی قرار دارند. برخی از آنها در مراحل اولیه سالمندی و برخی دیگر در مراحل پیشرفتهتر آن. بااینحال، سرعت سالمندشدن یا شیب سالمندی جمعیت کشورها با یکدیگر متفاوت است و عمدتا تابع سابقه تغییرات باروری و سطوح کنونی آن است. برخی از کشورهای توسعهیافته در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با پدیده سالمندی جمعیت مواجه بودند و سالمندشدن آنها با شیب ملایمی بیش از یک قرن طول کشید. برای مثال در فرانسه ۱۱۴ سال طول کشید تا نسبت جمعیت بالای ۶۵ سال از هفت به ۱۴ درصد افزایش یابد، درحالیکه این مسیر برای ایران ۲۰ سال طول میکشد. طبیعی است کشورهایی که سرعت سالخوردگی جمعیت آنها کند است، فرصت لازم و کافی برای ایجاد زیرساختها و تأمین منابع لازم برای مواجهه با این فرایند نوپدید جمعیتی را دارند، درصورتیکه ایران فرصت زمانی اندکی برای آمادگی و مواجهه با سالمندی جمعیت دارد.
نسبت سالمندی جمعیت برای تمام استانهای کشور در دو دهه آینده در حال افزایش است؛ بهطوری که در سال ۱۳۹۵ نسبت سالمندی جمعیت در هیچیک از استانهای کشور بالای ۱۵ درصد نبوده، اما برای سال ۱۴۱۵ نسبت سالمندان ۶۰ساله و بالاتر در ۲۰ استان از ۳۱ استان کشور، بیش از ۱۵ درصد خواهد شد و تنها برای استان سیستانوبلوچستان رقمی کمتر از ۱۰ درصد خواهد بود. در میان استانهای کشور، استان گیلان به دلیل باروری خیلی پایین و مقصد مهاجرتی سالمندان مهاجر، در سالمندی جمعیت همچنان پیشتاز است و برای سال ۱۴۱۵ حدود یکچهارم جمعیت این استان را سالمندان تشکیل خواهند داد. علاوه بر این، بررسی توزیع فضای شهری و روستایی سالمندان نیز اهمیت دارد. در دهه ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵، نسبت شهرنشینی سالمندان از ۶۴ به ۷۲ درصد افزایش یافته است. درواقع در سال ۱۳۹۵ حدود ۷۲ درصد سالمندان در مناطق شهری و ۲۸ درصد در مناطق روستایی ساکن بودهاند. همچنین شیوع سالمندی در مناطق روستایی اندکی بیشتر از مناطق شهری است که عمدتا ناشی از مهاجرت جوانان از مناطق روستایی است. در سال ۱۳۸۵ حدود هفت درصد جمعیت مناطق شهری سالمند بوده است که انتظار میرود در سال ۱۴۱۵ به ۱۶ درصد برسد. این نسبت برای مناطق روستایی در سال ۱۳۹۵ برابر با هشت درصد بوده است که در سال ۱۴۱۵ به ۱۷ درصد افزایش خواهد یافت.
تعداد سالمندان ۶۰ساله و بالاتر که در سال ۱۳۸۵ برابر با ۵٫۱ میلیون نفر بوده، در سال ۱۳۹۵ به ۷٫۴ میلیون نفر افزایش یافته است و پیشبینی میشود که این تعداد تا سال ۱۴۳۰ حدود چهار برابر شود و به ۲۹ میلیون نفر برسد. برای سالمندان ۶۵ساله و بالاتر که تعدادشان در سال ۱۳۸۵ برابر با ۳٫۷ میلیون نفر بود، در سال ۱۳۹۵ به حدود پنج میلیون نفر افزایش یافته است و این تعداد تا سال ۱۴۳۰ به ۲۰ میلیون نفر خواهد رسید. بررسی ترکیب جنسی سالمندان در کشور در دوره ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ بیانگر افزایش نسبت زنان سالمند است. در سال ۱۳۸۵، ۵۲ درصد سالمندان ۶۰ساله و بالاتر را مردان و ۴۸ درصد را زنان تشکیل میدادند، اما این نسبت در سال ۱۳۹۵ برای مردان به ۴۹ درصد کاهش و در مقابل برای زنان به ۵۱ درصد افزایش یافته است. نسبت جنسی (تعداد مردان به ازای هر صد زن در دوره سالمندی) از ۱۰۸ به ۹۷ کاهش یافته است. این کاهش برای مناطق روستایی است.
زنگ خطر پیری در کشور
اما این جمعیت رو به افزایش چه مشکلاتی دارند؟
اعظم نژادی، جامعهشناس و مدرس، در مورد بحران سالمندی در کشور میگوید: سالمندی رو به افزایش است؛ چراکه زاد و ولدی رخ نمیدهد. وقتی سالمند به لحاظ شأن و منزلت از سیستم خانواده حذف میشود، امکان انتقال فرهنگ نیز وجود نخواهد داشت و لذا با این اتفاق، فرهنگ از دست میرود؛ چراکه آموزشی وجود ندارد و سالمندان در میان افرادی که بر اساس منفعتهای اقتصادی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، جایی نخواهند داشت.
او ضمن تأکید بر آموزش از طریق خانوادهها و آموزش و پرورش میگوید: ظرفیتهای بسیار خوبی وجود دارد و باید از آنها استفاده کرد و به جوانان درخصوص افراد سالمند آموزش داد. در حال حاضر زنگ خطر پیری در کشور به صدا درآمده است. به گفته این جامعهشناس، اصلاح نگرش جامعه نسبت به سالمندان یکشبه اتفاق نمیافتد. جوانان باید از همان جوانی برای ورود به سالمندی آموزش بیینند تا بتوانند در این سن با افراد ارتباط گرفته و مشکلات خانواده را مرتفع کنند. باید تمرکز را روی سالمندان ببریم تا اهمیت موضوع برای جوانان ثابت شود.
سونامی پیری و آسیبهایش
صالح قاسمی، کارشناس حوزه جمعیت نیز سونامی پیری در ایران را چالشی بسیار بزرگ توصیف میکند و میگوید: این چالش همه ساختارهای کشور اعم از اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی و امنیتی را بهشدت دچار آسیب خواهد کرد. در ایران چند ویژگی موجب شده است تا آسیبهای پدیده سالخوردگی چند برابر شود. سرعت سالمندی جمعیت ایران بسیار بالاست و مسیری که بسیاری از کشورها در بیش از یک قرن طی کردند، ایران در ۳۰ سال طی خواهد کرد و از یک کشور جوان به یک کشور سالمند تبدیل خواهد شد.
وی ادامه میدهد: ویژگی دیگر ایران در پدیده سالخوردگی این است که کشورهای دیگر جهان پس از توسعهیافتگی و رشد اقتصادی به سالخوردگی جمعیت رسیدهاند، اما ما پیش از توسعه و پیشرفت اقتصادی به یک کشور سالمند تبدیل میشویم که این مسئله آسیبها را بیشتر خواهد کرد. این کارشناس با اشاره به تجربه کشورهای دیگر برای مدیریت پدیده سالخوردگی جمعیت میگوید: کشورهای توسعهیافته ضمن تدوین سند سالمندی، از طریق اعمال سیاستهای جمعیتی، مسئله سالخوردگی جمعیت را مدیریت کردهاند و بعضی از آنها موفق هم شدهاند.
چرا رغبتی برای نگهداری سالمندان وجود ندارد؟
محمدرضا دانشآذر، کارشناس دفتر مراقبتی سازمان بهزیستی تهران، درباره مشکلات سالمندان گفته است: از مجموع شش هزار سالمندی که در مراکز نگهداری بهزیستی در تهران وجود دارند، دوهزارو ۷۰۰ نفر سالمندانی هستند که مجهولالهویه بوده یا سرپرست غیرمؤثری دارند که توانایی حمایت از سالمند خود را ندارد. متأسفانه به دلیل افزایش مشکلات اقتصادی و هزینههای نگهداری سالمندان، رغبتی برای نگهداری از سالمندان در جامعه وجود ندارد و اکنون بار مالی نگهداری از سالمندان رهاشده روی دوش بهزیستی است.
جایگاه خدشهدارشده سالمندان
صفیالله ملکی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، مهمترین آسیب سالمندی را از دست رفتن اعتبار و پایگاه اجتماعی این قشر میداند و میگوید: در جامعه امروز و با شرایط زندگی فعلی، جایگاه سالمندان نیز از بین رفته است. همچنین تصوراتی که نسبت به این قشر وجود دارد، موجب از دست رفتن اعتماد آنها میشود. بنابراین برای رفع آسیبها، باید سه راهکار را به کار گرفت؛ اصلاح نگرش جامعه نسبت به سالمندان، اصلاح نگرش در سالمندان و تداوم مسائل اعتقادی راهکارهای مقابله با آسیبهای سالمندی است. او معتقد است: ۳۰ درصد سالمندان افسردگی دارند و ۷۰ درصد به دلیل نداشتن فرزند در خانه سالمندان نگهداری میشوند. بنابراین با توجه به اینکه فرزندان فرصت کافی و تعهد ندارند، باید خانه سالمندان فعال شود تا سالمندان از نظر بهداشتی و اجتماعی جایگاه مناسبی داشته باشند. همچنین باید از تجارب سالمندان استفاده شود؛ چراکه سرمایه جامعه هستند و نباید آنها را حذف کرد. اولین راهکار آن است که مشکلات این قشر از کانال خودشان حل شود.
ضرورت توانمندسازی و خروج سالمند از انزوا
حسامالدین علامه، رئیس اسبق دبیرخانه شورای ملی سالمندان، در این زمینه گفته است: حدود ۴۵ درصد از سالمندان حقوق بازنشستگی دریافت میکنند و حدود ۲۰ درصد هم تحت پوشش نهادهای کمیته امداد و سازمان بهزیستی کشور هستند و حداکثر یک میلیون تومان در هر ماه دریافت میکنند. او با اشاره به متوسط حقوق ماهانه بازنشستگان به مبلغ ۱۰ میلیون تومان میگوید: بیمه پایه به صورت آماری حدود ۹۶ است و چهار درصد باقی نیز برای بستری، خدمات رایگان دریافت میکنند. در حوزه بیمه تکمیلی که بسیار مهم بوده و بسیاری از خدمات تشخیصی و وسایل کمکمراقبتی را پوشش میدهد، هنوز یک بسته متناسبسازیشده با سالمندان وجود ندارد. ضمن آنکه حدود ۷۶ درصد از سالمندان برای خدمات سرپایی و ۷۲ درصد نیز برای خدمات بستری تحت پوشش بیمه تکمیلی نیستند. همچنین حدود ۱۷ درصد از سالمندان در گذر عمر خود به مراقبت موردی و موقت یا کامل و دائم احتیاج دارند که بسیار پرهزینه است. بنابراین حقوق بازنشستگی داشتن و تحت پوشش یک بیمه خوب مراقبت مستمر و بسته تکمیلی بودن، بسیاری از معضلات اقتصادی سالمندی را رفع میکند. علامه میگوید: سن متوسط بازنشستگی تقریبا ۵۰ سال است که از این سن تا ۷۵سالگی با توجه به افزایش امید به زندگی، اصطلاح جدیدی به نام سود جمعیتی دوم ایجاد شده است؛ به معنای آنکه سالمند باید توانمندی داشته باشد تا بتواند در اقتصاد خانوادگی و فامیلمحور با استفاده از پاداش بازنشستگی، نقشآفرینی داشته باشد. او وظیفه نهادهای مختلف سالمندی را توانمندسازی و خروج سالمند از انزوا میداند و میگوید: اگر سالمند فعال و خوشحال باشد و حضور اجتماعی او نیز تسهیل شود، سالمندی پویا و فعالی خواهد داشت و دیرتر به مراقبت و خدمات نگهداری نیاز خواهد داشت. در این زمینه همه باید کمک کنند و برای سالهای اضافهشدهای که جمعیت زیادی از جامعه تجربه میکنند، برنامهریزی جدیدی داشته باشند.