عیسی کلانتری در گفتوگو با «شرق» با انتقاد از سیاستهای محیطزیستی دولت عنوان کرد:
با وضعیت مدیریتی فعلی امیدی به احیای دریاچه ارومیه نیست
در سالهای اخیر احیای دریاچه ارومیه یکی از چالشهای مهم زیستمحیطی کشور بوده است. ستاد احیای این دریاچه که در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی با تلاش و برنامهریزیهای گستردهای آغاز شد، توانست پروژههای بزرگی از جمله انتقال آب از رودخانه زاب، احداث تصفیهخانهها و کاهش مصرف آب کشاورزی را به پیش ببرد. اما با تغییر دولتها، روند اجرای این برنامهها دچار وقفه شد.


شهرزاد همتی: در سالهای اخیر احیای دریاچه ارومیه یکی از چالشهای مهم زیستمحیطی کشور بوده است. ستاد احیای این دریاچه که در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی با تلاش و برنامهریزیهای گستردهای آغاز شد، توانست پروژههای بزرگی از جمله انتقال آب از رودخانه زاب، احداث تصفیهخانهها و کاهش مصرف آب کشاورزی را به پیش ببرد. اما با تغییر دولتها، روند اجرای این برنامهها دچار وقفه شد.
هرچند سرما و بارشهای اخیر باعث بازیهای رسانهای درباره بازگشت زندگی به دریاچه ارومیه شد، اما واقعیت آن است که فاجعه بزرگتر از آن است که با سرمای دوهفتهای در شرایطی که ایران درگیر خشکسالی مفرط است، امیدی به احیای آن داشت. عیسی کلانتری، رئیس سابق سازمان حفاظت محیط زیست و دبیر پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه، در مصاحبهای به بررسی اقدامات انجامشده، موانع پیشرو و نقش دولتهای مختلف در این بحران پرداخته است. او معتقد است اگرچه هنوز امکان احیای دریاچه وجود دارد، اما ادامه این روند به تصمیمگیری قاطع و پیگیری جدی دولت نیاز دارد. در غیر این صورت، سرنوشت دریاچه ارومیه با خطر نابودی کامل روبهرو خواهد شد.
از زمان ایجاد ستاد احیای دریاچه ارومیه تا امروز، چه اتفاقاتی برایش افتاده؟ در ابتدا چه موقعیتی داشت و الان کجاست؟ کلا سؤال این است که به چند درصد اهدافی که میخواستید، رسیدید؟
ببینید، ستاد احیا به صورت واقعی از زمان ریاستجمهوری آقای دکتر روحانی شروع شد. ایشان در اولین جلسه دولتشان بر مبنای اصل 338 قانون اساسی، ستاد احیا را تشکیل دادند و آقای چیتچیان را که وزیر نیرو در دولتشان بود، به عنوان دبیر ستاد احیا منصوب کردند و خودشان متناوبا به همراه ایشان ریاست ستاد را بر عهده داشتند. بعد از حدود چهار، پنج ماه از سپریشدن مسئولیت آقای چیتچیان به عنوان هم وزیر نیرو و هم دبیر ستاد احیا، ایشان به آقای روحانی اعلام کرد نمیتواند هم وزیر نیرو و هم دبیر ستاد احیا باشد و تنها یکی از این دو مسئولیت را میتواند قبول کند. البته من به آقای چیتچیان پیشنهاد دادم که کار سختش فقط یک سال اول است و شما تقریبا نصف راه را هم گذراندید. بعد از مطالعات اولیه، دیگر شما کاری به آن صورت جدی انجام نخواهید داد و این دستگاههای اجرائی هستند که بر مبنای برنامهریزی ستاد، هرکسی مکلف خواهد بود مسئولیتش را انجام دهد.
ایشان نپذیرفتند و از من خواهش کردند که شما (یعنی من) دبیری ستاد احیا را بپذیرم. البته من داوطلب این کار بودم؛ چراکه اعتقاد داشتم که دریاچه باید احیا شود و خشکشدن دریاچه ممکن است به جابهجایی میلیونها نفر و کوچ از دریاچه بینجامد. آقای دکتر روحانی که بنده را منصوب کرد، عرض کردم که من کارهای اجرائی را بدون مطالعات دقیق و کافی انجام نخواهم داد. گفتند این مطالعات چقدر وقت میبرد؟ گفتم به صورت شبانهروزی و با همکاری کشورهای مختلف حداقل بین شش الی هشت ماه فرصت مطالعه باید وجود داشته باشد.
بررسی که کردند، دیدند از وظایف مهندسین مشاور برای مطالعه وضعیت دریاچه به مراتب فراتر است، چون هم مسائل فنی را شامل میشود و هم شامل مسائل اجتماعی و هم اقتصادی و سیاسی و مدیریتی است. گفتم بهتر است کنسرسیومی متشکل از دانشگاهها با محوریت دانشگاه شریف برای مطالعات بگذاریم و همین اتفاق هم افتاد که دانشگاه شریف با محوریت خود دانشگاه و با همکاری 12 دانشگاه مادر کشور با حدود بیش از 12 مهندس مشاور به صورت شبانهروزی شش ماه تمام آمدند و فعالیت کردند. فقط یک روز یعنی روز اول فروردین سال ۱۳۹۳ آن هم با تأکید من تعطیل شد و 8 تیرماه 1393 ما مطالعات انجامشده را به ستاد احیا بردیم و ستاد به ریاست آقای دکتر روحانی تشکیل جلسه داد و حدود سه ساعت بحث شد و 27 زیرمجموعه مطالعاتی را راهکار ستاد احیا تصویب کرد.
بعد از مدت حدود شش، هفت ماه آقای روحانی اصرار کرد که 27 مرحله حذف شود که علت این حذف هم فشارهای سیاسی و اجتماعی بود. آن هم حذف 50 هزار هکتار زراعت آبی در منطقه و پرداخت خسارت به زارعین بود که چون تا بقیه پروژهها به ثمر برسد، ما بتوانیم حدود 500 میلیون مترمکعب آب جدید وارد دریاچه کنیم که دریاچه خشک نشود؛ چون اگر کامل خشک شود، دیگر تقریبا احیای آن غیرممکن است.
26 کار دیگر هم به صورت موازی و کاملا جدی شروع شد. در طول هفت سال پس از مطالعات، انتقال آب از رودخانه زاب تا مهرماه 1400 معادل 99 درصد کار پیشرفت فیزیکی داشت و 500 میلیون دلار برای هم احداث سد و هم احداث 36 کیلومتر تونل انتقال و حدود 50 کیلومتر کانال انتقال به دریاچه ارومیه فراهم شده بود؛ منتها آبی هنوز وارد دریاچه نشده بود.
پروژههای بزرگ دیگری مثل تصفیهخانههای بزرگ شهر تبریز و ارومیه که نزدیک به 200 میلیون مترمکعب آب را وارد دریاچه میکردند، با پیشرفت بالای 96-97 درصد تحویل دولت آقای دکتر رئیسی داده شد و همینطور کارهای فرهنگی و اجتماعی و آموزشی منطقه هم شروع شد. صرفهجویی 40درصدی آب کشاورزی در حوزه سیمینهرود و زرینهرود تقریبا تا 29 تا 30 درصدش انجام شده بود که با این آبهای اضافی، دریاچه در شهریورماه 1400 که تحویل دولت دکتر رئیسی شد، 3.9 میلیارد مترمکعب آب داشت. بعد از دولت دکتر رئیسی، کار به جای ستاد احیا که در دانشگاه شریف بود و خود آقای جهانگیری به صورت مرتب جلساتش را هر ماه و بعضی وقتها ماهی دو بار تشکیل میداد، به استاندار آذربایجان غربی واگذار شد. اینجا تضاد منافع به وجود آمد؛
چون استاندار یکسری وظایف دارد و ستاد احیا یکسری وظایف در مقابل استانداری داشت و اینها سبب شد که کار رها شود و به جایی رسید که در مهرماه 1403 یعنی حدود چهار، پنج ماه پیش آب دریاچه از 3.9 میلیارد به حدود یک میلیارد مترمکعب رسید. چون آب دریاچه باید اول سال آبی اندازهگیری شود و تقریبا همه کارها فراموش شد و اتفاق خاصی نیفتاد. حتی بعضی از پروژهها که 97 درصد پیشرفت فیزیکی داشت همانطور ماند. متأسفانه آقای پزشکیان که من فکر میکردم در زمان نمایندگی مجلسشان بهشدت پیگیر کارها بودند و انصافا در زمانی که در دولت روحانی نماینده مجلس بود، یکی از اهداف اصلی ایشان پیگیری احیای دریاچه ارومیه بود که حداقل ماهی یک بار با ما جلسه میگذاشت و مشکلات را پیگیری میکرد، برای این کار تلاش نکرد.
ایشان که رئیسجمهور شد، من خوشبین بودم که احیای دریاچه ارومیه جزء کارهایی خواهد بود که مثل دکتر روحانی جزء اولویتهایش قرار خواهد داد؛ ولی بعد از مدتی که وقت تلف شد و کار را به دست آقای دکتر عارف سپرد، من دیگر تصور کردم زمان دکتر رئیسی دارد تکرار میشود، به خصوص از زمانی که آقای دکتر عارف استاندار آذربایجان غربی را مسئول ستاد احیا معرفی کردند، یقین حاصل کردم که در دوران آقای پزشکیان هم مثل دوران آقای دکتر رئیسی با دریاچه بازی خواهد شد. الان با اینکه حدود پنج ماه است که از فصل آبی گذشته و شاید پرآبترین زمانهای سال هم هست، هنوز ظرفیت آب دریاچه به وضعیت مناسب نرسیده است.
من فکر میکنم آقای دکتر پزشکیان اگر در وضعیت دریاچه تجدیدنظری نکند، چه در مورد مسئولیت آقای دکتر عارف و چه در مورد مسئولیت آقای استاندار آذربایجان غربی که خودش (یعنی خودِ شخصیت حقوقیاش را عرض میکنم، با شخصیت حقیقیاش کاری ندارم) یکی از مصرفکنندگان و هدردهندگان اصلی آب دریاچه است، من خیلی امیدوار نیستم که دریاچه روزگار خوشی داشته باشد.
با شما اصلا مشورتی نشد؟
والا من پیشنهاد دادم آقای چیتچیان را که وزیر نیروی سابق بود و علاقهمند هم بود و کار کمتری هم داشت، به عنوان دبیر ستاد احیا بگذارند که از قرار آقای عارف نپسندیده و آقای رحمانی، استاندار ارومیه را به عنوان مسئول ستاد احیا گذاشتند.
سازمان حفاظت از محیط زیست (خانم انصاری) چه؟ در این مورد نظری نداشتند؟ شما با ایشان صحبت نکردید؟
من با خانم انصاری صحبت کردم و گفتم که حتما مسئولیت اجرائی احیای دریاچه را سازمان محیط زیست به عهده نگیرد، برای اینکه سازمان محیط زیست یک دستگاه نظارتی است. حالا من که در ستاد احیا مسئول بودم، چون قبل از اینکه به محیط زیست بروم مسئول بودم، گفتم رئیس ستاد احیا باید با رئیس برنامه و بودجه درگیر شود، با وزیر نیرو درگیر شود، با خزانه درگیر شود، با بانک مرکزی درگیر شود، با وزیر جهاد کشاورزی درگیر شود و... کار شما نیست؛ چون اگر بخواهید با همه اینها درگیر شوید، کار محیط زیستتان زمین میماند. بنابراین خانم انصاری خیلی عاقلانه و آگاهانه خودش را کنار کشید.
آقای کلانتری، شما فکر میکنید که به صورت علمی در چه شرایطی هستیم؟ ما خیلی کارها میتوانستیم بکنیم که نکردیم و از دست رفت و الان هم میگویند امکانش وجود دارد که دریاچه ارومیه احیا شود. به نظر شما واقعا امکان احیای دریاچه ارومیه وجود دارد یا عملا ما دیگر باید آن را مرده بدانیم؟
خوشبختانه هنوز میشود به داد آن رسید. آن کارهای سختافزاریاش، خب چون ما الان سالی 600 میلیون مترمکعب آب جدید از رودخانه زاب وارد دریاچه میکنیم که قبلا نبود. این سه سال است که انجام میشود یا کاهش آب مصرفی کشاورزی. اگر آقای رئیسجمهور بخواهد، قابلیت احیا دارد. اگر آقای رئیسجمهور بخواهد به آقای عارف پاس بدهد و آقای عارف هم به استاندار آذربایجان غربی پاس بدهد، امیدی برای احیای آن وجود ندارد. ولی راهحل علمی اجرائی برای احیای آن وجود دارد و خوشبختانه تقریبا 90 درصد سرمایهگذاریها برای احیا را گرفته و فقط کارهای نرمافزاری برای 10 سال آینده است که به 14.7 میلیارد مترمکعب برسد.
نه، اگر آقای رئیسجمهور بخواهند، قطعا احیا میشود، ولی با این وضع احیا نخواهد شد. با آقای عارف و آقای رحمانی احیا نخواهد شد.