|

نوروز و اسرار ناشنیده باورهای شگفت‌انگیز در گوشه‌و‌کنار جهان

نوروز، این جشن دیرینه بهاری، در هر سرزمینی با مجموعه‌ای از افسانه‌ها، اعتقادات مرموز و نمادهای رازآلود همراه است. در پس هر آیین، جهانی از معنا نهفته که گاه مرز بین واقعیت و خیال را محو می‌کند. از پرچم‌های خود‌جنب تا اسب‌های آسمانی، از سفره‌های سخنگو تا سنگ‌های جادویی، باورهای نوروزی همچون گنجینه‌ای پنهان، رازهای نسل‌ها را در خود حفظ کرده‌اند. در این سفر، به کشف ناشنیده‌ترین اعتقادات نوروزی در سرزمین‌هایی می‌پردازیم که کمتر از آنها سخن گفته شده است.

نوروز و اسرار ناشنیده باورهای شگفت‌انگیز در گوشه‌و‌کنار جهان

نوروز، این جشن دیرینه بهاری، در هر سرزمینی با مجموعه‌ای از افسانه‌ها، اعتقادات مرموز و نمادهای رازآلود همراه است. در پس هر آیین، جهانی از معنا نهفته که گاه مرز بین واقعیت و خیال را محو می‌کند. از پرچم‌های خود‌جنب تا اسب‌های آسمانی، از سفره‌های سخنگو تا سنگ‌های جادویی، باورهای نوروزی همچون گنجینه‌ای پنهان، رازهای نسل‌ها را در خود حفظ کرده‌اند. در این سفر، به کشف ناشنیده‌ترین اعتقادات نوروزی در سرزمین‌هایی می‌پردازیم که کمتر از آنها سخن گفته شده است.

 

افغانستان؛ پرچم مقدس مزار شریف و جنبش اسرارآمیز

 

در شهر مزار شریف، مراسم «علم‌گردانی»، یکی از باشکوه‌ترین آیین‌های نوروزی است. پرچم سبزرنگی که گفته می‌شود متعلق به امام علی است، هر‌ساله در اول نوروز برافراشته می‌شود. باور عمیقی وجود دارد که این پرچم در طول مراسم به صورت خود به خود می‌لرزد و این جنبش، نشانه حضور امام و فرستادن برکت به زمین است. مردم معتقدند اگر سایه پرچم بر فردی بیفتد، تا پایان سال از هر بلایی در امان می‌ماند. افسانه‌ها می‌گویند در یکی از سال‌های دور، هنگامی که دشمنان قصد حمله به مزار شریف را داشتند، پرچم به شکل معجزه‌آسایی چنان تند تکان خورد که دشمنان گمان کردند لشکری عظیم پشت آن است و فرار کردند.

 

آذربایجان؛ تخم‌مرغ‌های نجواگر و پیشگویی آینده

 

آذربایجانی‌ها در شب نوروز، تخم‌مرغ‌های آب‌پز را به شیوهای خاص تزیین می‌کنند؛ روی هر تخم‌مرغ، آرزوها یا نام اعضای خانواده با رنگ‌های طبیعی نوشته می‌شود. هنگام تحویل سال، تخم‌مرغ‌ها را به آرامی بر زمین می‌زنند. باوری قدیمی وجود دارد که نخستین تخم مرغی که ترک می‌خورد، آرزوی صاحبش در سال جدید برآورده می‌شود.

 

جالب‌تر آنکه برخی زنان سالخورده، تخم‌مرغ‌ها را کنار گوش خود می‌گیرند و ادعا می‌کنند می‌توانند نجواهای ارواح نیاکان را از طریق آنها بشنوند. این نجواها معمولا پیشگویی‌هایی درباره آب‌وهوا، محصولات کشاورزی یا ازدواج‌های آینده است.

 

ترکمنستان؛ رازهای پنهان در قابلمه سوملک

 

پخت سوملک (حلوایی از جوانه گندم) در ترکمنستان‌ فرایندی آیینی است که با افسانه‌ها گره خورده. زنان هنگام هم‌زدن دیگ بزرگ سوملک، باید داستان‌های قدیمی را بازگو کنند. آنها باور دارند که هر‌چه داستان‌ها طولانی‌تر و غمگین‌تر باشند، سوملک شیرین‌تر می‌شود؛ چرا‌که اشک زنان، شکر را جادو می‌کند.

 

افسانه‌ای قدیمی می‌گوید: «روزی دختری فقیر، تنها دارایی‌اش را، یک مشت گندم، برای نجات مادر بیمارش جوانه داد و سوملک پخت. اشک‌های او که از ته دل می‌ریخت، سوملک را چنان شیرین کرد که مادرش شفا یافت». از آن پس، هر قطره اشک در سوملک، نماد امید به معجزه شد.

 

قزاقستان؛ هفت موهبت سوپ نَورُز کُژه

 

قزاق‌ها سوپ نوروزی نَورُز کُژه را از هفت ماده اصلی می‌پزند؛ آب، گوشت، نمک، آرد، شیر، شکر و ذرت. هر ماده نماد یک موهبت الهی است:

نمک: وفاداری در روابط

شیر: پاکی نوزادان

ذرت: اتحاد قبیله‌ها

باوری عجیب وجود دارد که اگر کسی هنگام خوردن این سوپ، ذرات آرد روی لباسش بریزد، تا نوروز بعدی مهمان‌نوازترین فرد قبیله خواهد بود. همچنین‌ ریختن کمی سوپ بر زمین، پیشکشی به ارواح نگهبان طبیعت محسوب می‌شود.

 

سوریه (مناطق کرد‌نشین)؛ آتش ابدی کاوه آهنگر

 

در قامیشلو، کردها هر‌ساله کوهی از هیزم را به شکل اژدها می‌چینند و در شب نوروز آتش می‌زنند. این آتش باید ۴۰ روز روشن بماند و باور دارند که شعله‌های آن، نفس اژدهای ضحاک را که کاوه آهنگر شکست داد، برای همیشه خاموش می‌کند. خاکستر این آتش مقدس شمرده می‌شود، مردم آن را در کیسه‌های کوچک ریخته و به گردن می‌آویزند تا از نظر بد در امان بمانند.

 

افسانه‌ها می‌گویند اگر کودکی در این شب متولد شود، تا پایان عمر توانایی دیدن سایه ارواح را خواهد داشت.

 

بوسنی و هرزگوین؛ طلسم پوست ذرت

 

در برخی روستاهای بوسنی، نوروز با آیین پوست ذرت جشن گرفته می‌شود. کشاورزان پوست‌های ذرت را به شکل عروسک‌هایی می‌بافند و بالای در خانه‌ها می‌آویزند. آنها باور دارند این عروسک‌ها، ارواح گرسنه زمستانی را سیر می‌کنند تا وارد خانه نشوند. هر‌چه عروسک بزرگ‌تر باشد، قدرت محافظتی آن بیشتر است.

 

جالب آنکه در پایان نوروز، این عروسک‌ها را نمی‌سوزانند، بلکه در مزارع دفن می‌کنند تا خاک را حاصلخیز کنند. آنها معتقدند روح عروسک‌ها به الهه باروری می‌پیوندد.

 

داغستان (روسیه)؛ رقص روح کوهستان

 

در داغستان، مردان قفقازی نوروز را با رقصی مرموز به نام خلخال جشن می‌گیرند. آنها ماسک‌های چوبی ترسناک می‌پوشند و با حرکاتی تند، دور آتش می‌چرخند. آنها باور دارند‌ این رقص، ارواح کوهستان را بیدار می‌کند تا برکت بهاری را به دره‌ها بیاورند.

 

افسانه‌ای قدیمی می‌گوید: «در گذشته، ارواح کوهستان خفته بودند و زمستانی بی‌پایان بر زمین حاکم بود. تا اینکه رقص خلخال‌ آنها را بیدار کرد و بهار آمد». حتی امروزه‌ اگر رقصندگان اشتباهی انجام دهند، مردم انتظار بارش برف در بهار را دارند.

 

پاکستان (مناطق بلوچستان)؛ شن‌های جادوگر

 

بلوچ‌های پاکستان در صبح نوروز‌ به بیابان می‌روند و الگوهایی پیچیده روی شن‌ها می‌کشند. این الگوها معمولا شکل مار، خورشید یا ستاره هستند. مردم باور دارند که نخستین حیوانی که ردپایش روی این الگوها بیفتد، پیامی برای سال جدید دارد:

 

مار: هشدار برای مراقبت از سلامت

شتر: نوید سفرهای پربرکت

پرندگان: خبر از میهمانان ناخوانده

این آیین به پاتِنگ معروف است و نتایج آن جدی گرفته می‌شود؛ حتی برخی تصمیمات مهم زندگی مانند ازدواج یا مهاجرت را به آن وابسته می‌کنند.

 

نوروز؛ آینه اسرار هستی

 

این باورها، هرچند عجیب، نشان می‌دهند که نوروز فقط جشن تغییر فصل نیست. این آیین کهن، پنجرهای به جهانی نادیدنی است؛ جهانی که در آن، هر ذره طبیعت، هر حرکت باد‌ و هر شعله آتش، پیامی از نیاکان یا نشان‌های از خدایان را در خود دارد. نوروز به ما یادآوری می‌کند که شاید حقیقت، آن سوی واقعیت‌های ملموس پنهان باشد؛ در رازهایی که نسل‌هاست در قالب نمادها و افسانه‌ها زنده مانده‌اند.