ما و اينترنت و پليس فتا
فائزه طباطبایي. وكيل
براي ثبت شكايت به دادسراي جرائم رايانهاي رفته بودم. موکلم ايميلي دريافت کرده بود که اگر تا فلان روز فلان مبلغ نپردازي، تمام ايميلهايت هک شده و اطلاعات کامپيوتر شرکتت از بين خواهد رفت. طبيعتا موکل مبلغ را نپرداخته بود و در نتيجه تمام اطلاعاتش نابود شده بود. نشسته بودم طبقه اول که شکوائيهام ثبت شود؛ اما نگاهم به ميز روبهرو بود و گوشم به ميز کناری. کنجکاو بودم که اينهمه آدم اينجا چه کار ميکنند؟ يکي عکسهاي خصوصياش در فضاي مجازي پخش شده بود، ديگري تهديد شده بود، يک نفر ديگر ميگفت با کارتش خريد اينترنتي شده و شارژ خريداري شده؛ درحاليکه کارتش دست خودش است. آنقدر حواسم به شنيدن داستانهاي متفاوت حضار بود که معطلي نيمساعته براي ثبت شکايت آزارم نداد. يک خانم آنجا نشسته بود و روزي صد شکايت ثبت ميکرد، حدود 15 پرونده در ساعت، يعني براي هر پرونده فقط ميتوانست چهار دقيقه وقت بگذارد، موضوع شکايت را بخواند، مدارک ضميمه را چک کند، هزينه ثبت شکايت را دريافت کند و بفرستد براي نفر بعد که بعد از اخذ دستور به شعبه ارجاع بدهد.کار من هم با همين روال انجام شد. بعد از اينکه موضوع را براي رئيس شعبه توضيح دادم، به پليس
فتا براي بررسي موضوع نامه نوشت. پليس فتا هميشه در ذهنم کلمه باابهتي بود؛ اما تا آن روز نميدانستم که فتا مخفف چيست؟ «فضاي توليد و تبادل اطلاعات ايران».در سالن نهچندان بزرگي 25 ميز چسبيده به هم، بدون پارتيشن گذاشته شده بود و افسرهاي جوان و تحصيلکرده فتا آنجا نشسته بودند. در برابرشان انبوهي پرونده شکايت و آدمهاي شاکي که هرکس فکر ميکرد اين آقا فقط مسئول پرونده اوست!سالن نه خنککننده مناسب داشت، نه تهويه! ساکت که ميشدي، صداي همهمه گنگي ميآمد که تمرکز را دشوار ميکرد. با وجود همه اينها افسرهاي پليس فتا آرام، خوشبرخورد و مؤدب بودند.کارشناس توضيح داد که اسم اين هکرها باجافزاست و از بيرون از کشور ارسال ميشود، باج را هم وجه رايج مملکت نميخواهد، بيتکوين ميخواهد که يک پول اينترنتي است. سوادم به حرفهايش قد نميداد! بايد برميگشتم و اصطلاحاتي را که گفته بود، جستوجو ميکردم و ميخواندم تا بفهمم چه گفت؛ اما به جاي اين کار يک يادداشت نوشتم که بگويم:
- در سايتهايي که واسطه فروش هستند و صرفا آگهي نصب ميکنند، حواستان باشد که به کارت آگهيدهنده بيعانه پرداخت نکنيد.
- در زمان خريد اينترنتي يا با دستگاه کارتخوان، به محض اينکه تراکنش ناموفق بود، سريع برای تعويض رمز اول و دوم کارت خود اقدام كنيد.
- عکسهاي شخصي با لباس راحتي منزل يا لباسهاي نامتعارف در هر گروه مجازي نگذاريد، ممکن است سر از جاهاي عجيبوغريب درآورد!
- در صورت بروز هرگونه مشکل در فضاي اينترنت، مسئله را پيگيري کنيد. حتي اگر عدد کوچک يا تهديد دور از ذهن بود.
براي ثبت شكايت به دادسراي جرائم رايانهاي رفته بودم. موکلم ايميلي دريافت کرده بود که اگر تا فلان روز فلان مبلغ نپردازي، تمام ايميلهايت هک شده و اطلاعات کامپيوتر شرکتت از بين خواهد رفت. طبيعتا موکل مبلغ را نپرداخته بود و در نتيجه تمام اطلاعاتش نابود شده بود. نشسته بودم طبقه اول که شکوائيهام ثبت شود؛ اما نگاهم به ميز روبهرو بود و گوشم به ميز کناری. کنجکاو بودم که اينهمه آدم اينجا چه کار ميکنند؟ يکي عکسهاي خصوصياش در فضاي مجازي پخش شده بود، ديگري تهديد شده بود، يک نفر ديگر ميگفت با کارتش خريد اينترنتي شده و شارژ خريداري شده؛ درحاليکه کارتش دست خودش است. آنقدر حواسم به شنيدن داستانهاي متفاوت حضار بود که معطلي نيمساعته براي ثبت شکايت آزارم نداد. يک خانم آنجا نشسته بود و روزي صد شکايت ثبت ميکرد، حدود 15 پرونده در ساعت، يعني براي هر پرونده فقط ميتوانست چهار دقيقه وقت بگذارد، موضوع شکايت را بخواند، مدارک ضميمه را چک کند، هزينه ثبت شکايت را دريافت کند و بفرستد براي نفر بعد که بعد از اخذ دستور به شعبه ارجاع بدهد.کار من هم با همين روال انجام شد. بعد از اينکه موضوع را براي رئيس شعبه توضيح دادم، به پليس
فتا براي بررسي موضوع نامه نوشت. پليس فتا هميشه در ذهنم کلمه باابهتي بود؛ اما تا آن روز نميدانستم که فتا مخفف چيست؟ «فضاي توليد و تبادل اطلاعات ايران».در سالن نهچندان بزرگي 25 ميز چسبيده به هم، بدون پارتيشن گذاشته شده بود و افسرهاي جوان و تحصيلکرده فتا آنجا نشسته بودند. در برابرشان انبوهي پرونده شکايت و آدمهاي شاکي که هرکس فکر ميکرد اين آقا فقط مسئول پرونده اوست!سالن نه خنککننده مناسب داشت، نه تهويه! ساکت که ميشدي، صداي همهمه گنگي ميآمد که تمرکز را دشوار ميکرد. با وجود همه اينها افسرهاي پليس فتا آرام، خوشبرخورد و مؤدب بودند.کارشناس توضيح داد که اسم اين هکرها باجافزاست و از بيرون از کشور ارسال ميشود، باج را هم وجه رايج مملکت نميخواهد، بيتکوين ميخواهد که يک پول اينترنتي است. سوادم به حرفهايش قد نميداد! بايد برميگشتم و اصطلاحاتي را که گفته بود، جستوجو ميکردم و ميخواندم تا بفهمم چه گفت؛ اما به جاي اين کار يک يادداشت نوشتم که بگويم:
- در سايتهايي که واسطه فروش هستند و صرفا آگهي نصب ميکنند، حواستان باشد که به کارت آگهيدهنده بيعانه پرداخت نکنيد.
- در زمان خريد اينترنتي يا با دستگاه کارتخوان، به محض اينکه تراکنش ناموفق بود، سريع برای تعويض رمز اول و دوم کارت خود اقدام كنيد.
- عکسهاي شخصي با لباس راحتي منزل يا لباسهاي نامتعارف در هر گروه مجازي نگذاريد، ممکن است سر از جاهاي عجيبوغريب درآورد!
- در صورت بروز هرگونه مشکل در فضاي اينترنت، مسئله را پيگيري کنيد. حتي اگر عدد کوچک يا تهديد دور از ذهن بود.