درباره سریال «الحشاشین» و جهان عجیب آن
خامدستی
«الحشاشین» با همه سر و صدایی که به پا کرده و از اخوان المسلمین تا سکولارها در مصر و جهان عرب درباره آن حرف میزنند و در ایران هم هر جا سرک میکشید کسی مشغول تماشای آن است، اما از نظر ساخت سریالی و کیفیت فنی به هیچ وجه در وضعیت مناسبی قرار ندارد. سکانسها بسیار دمدستی و در برخی موارد فاجعهبار فیلمبرداری شده و تدوینگر گویا تنها راشها را به هم چسبانده است.
وقتی درباره اسماعیلیون در تاریخ اسلام و در ایران و منطقهای که بعدها خاورمیانه نامیده شد، حرف میزنیم باید دقت بیشتری به آنها کنیم. جماعتی که همچنان برای بسیاری رازآلود ماندهاند و حکایتهایشان هم در زمره جذابترین حکایتهایی است که مورخان آن را نگاشتهاند. احتمالا به دلیل همین رمز و راز هم بود که شور و علاقه عجیبی در رمضان 1445 هجری قمری در ایران و کشورهای منطقه درباره سریالی پیرامون اسماعیلیان بر پا شد. قصه اسماعیلیان برای بسیاری از مردم دنیاو به طور خاص ما ایرانیها به خاطر شخصیت حسن صباح همیشه جذاب بوده و در رمضان 1402-1403 هجری شمسی مصریها برای صنعت سرگرمی در باکس پخش بعد از افطار دست به ساخت سریالی 30 اپیزودی زدند که درست از میان همان جذابیت پیشگفته میگذشت.
باکس طلایی شبهای رمضان
«الحشاشین» در مهمترین باکس سال برای محصولات فرهنگی در کشورهای مسلمان خاورمیانه و شمال آفریقا پخش شد. روزهایی از سال که ماه رمضان به عنوان «زمانهای مبارک» در آغوش گرفته و با تولیدات فرهنگی گرامی داشته میشود. در چنین وضعیتی رمضان 2024 میلادی سریال عربی «الحشاشین» به نقطه برجسته این ایام تبدیل شد. درامی تاریخی که به اعماق قرن یازدهم سفر میکند و زمانه اوجگیری حسن صباح را نشان میدهد. این سریال با بودجه چشمگیر 12 میلیوندلاری، مخاطبان را در سراسر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به خود جذب کرد و روایتی را به آنان نشان داد که به شکل عجیبی در دنیای سریالهای تلویزیونی مورد کمتوجهی قرار گرفته بود.
اما پیش از بیان هر نکتهای درباره این سریال و شنیدن نقدهای فراوان ایرانیان با این زمینه که «چرا ایرانیها نباید درباره صباح و چهرههایی چون خواجه نظامالملک طوسی و عمر خیام سریال بسازند»، باید به این مساله اشاره کرد که «الحشاشین» دقیقا به همین دلیل ساده در ایران نیز مورد توجه قرار گرفت و به ناگاه در میان طرفداران سریالهای تلویزیونی و حتی کسانی که «گاهی» به این بخش از صنعت سرگرمی چنگ میزنند، اهمیت پیدا کرد. هر چند که مخاطبان ایرانی به همه نوع سریال از ساخته شده در مرزهای جغرافیایی خودمان تا هالیوودی و محصولات تولیدی کره جنوبی، ترکیه و... علاقهمند هستند،اما در این سالها کمتر پیش آمده بود که توجه نسل تازهی سریالبینهای ایرانی به سمت یک مجموعه عربی جلب شود. حتی در دوران اوجگیری شبکههای آنلاین همچون نتفلیکس که در همه دنیا و به زبان کشورهای مختلف نیز فیلم میساختند، کمتر سریالهای عربی ساخته شده، مورد توجه قرار گرفتند.
پرتاب به سه دهه قبل
گویی رمضان امسال به سه دهه قبل پرتاب شده بودیم. سالهایی که یکی از سریالهای رمضانی تلویزیون ایران محصولی از سوریه، لبنان و احیاناً مصر بود. از زمان راهاندازی تلویزیون مصر در سال 1960 - و ظهور ماه رمضان به عنوان فصل اوج سریالهای تلویزیونی - درام تاریخی و پیوند با مضامین اسلامی یک ویژگی ثابت این ایام بوده است و رمضان امسال این «الحشاشین» بود که به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد و تلاش کرد «تجربه ماه رمضان را با به تصویر کشیدن پیچیده رویدادهایی از قرن یازدهم غنی کند.»
«الحشاشین» را عبدالرحیم کمال، که به خاطر روایتهای جذاب و تاملبرانگیزش در جهان عرب شهرت دارد، نوشته و پیتر میمی آن را کارگردانی کرده است. گروه بازیگران این سریال هم مجموعهای از بهترینهای این صنعت در جهان عرب هستند. کریم عبدالعزیز نقش حسن صباح رهبر مرموز حشاشین را بازی میکند. در کنار او، نیکولا موعود لبنانی عهدهدار نقش عمر خیام است و فتحی عبدالوهاب نقش خواجه نظامالملک طوسی را ایفا میکند.
این سریال به ریشههای یک فرقه اسماعیلی نزاری میپردازد که بیشتر به دلیل ترور سیاستمداران و روشنفکران در سراسر جهان اسلام در قرن یازدهم تا سیزدهم شناخته شدهاند. افرادی که در الموت ساکن بودند. قلعهای که نام آن در زبان فارسی به معنای «لانه عقاب» است. گروه حشاشین که تمام جهان اسلام را به وحشت انداختند، سرانجام توسط ارتش هلاکوخان در سال 1256 از ایران و عراق محو شدند، سپس سلطان مملوک الظاهر بایبارس نیز آنها را در سوریه در سال 1273 شکست داد.
سه یار دبستانی
«الحشاشین» با یک پیوند عاطفی آغاز میشود. سریال بعد از یک افتتاحیه پر آب و تاب برای نشان دادن سرسپرده بودن وفاداران حسن صباح در قلعه الموت - مردی بدون هیچ چون و چرا «در راه امام» خود را از قلعه به پایین پرت میکند - به ۴۰ سال قبل فلشبک میزند و کودکی حسن صباح را نشان میدهد. روزگاری که ابوعلی و عمر دو دوست نزدیک او هستند و حسن به تدریج نشان میدهد که مایههای متفاوتی نسبت به همسالان خود دارد. این سه کودک ۱۰ سال بعد و در ایام نوجوانی با هم پیمان میبندند که هر یک به قدرت رسید بدون توجه به مکتب و تفکر دیگران آنها را به دستگاه قدرت وارد کند.
این پیمان با قسم به قرآن هم محکم میشود و ابتدای راهی است که سریال بر اساس آن بنا شده. نکته عجیب در اینجا همین ماجرای دوستی است. بیشتر ارجاعات تاریخی حاکی از آن است که این سه یکدیگر را میشناختند، اما دوستی دوران کودکی آنها ماجراهای بسیاری دارد. پیش از این نام کتاب «سه یار دبستانی» در روایات تاریخی در مورد آشنایی آنان ذکر شده بود اما سندیت این داستان به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و هیچ یک از تاریخشناسان از این داستان به عنوان داستانی حقیقی یاد نمیکنند. حتی در جایی دیگر اشاره شده بود که تفسیر فیلمنامهنویس «الحشاشین» این بوده که این ماجرا را احتمالا از رمان «سمرقند» نوشته امین معلوف در سال 1988 گرفته است. هر چه که بود داستان سریال با همین ماجرا آغاز میشود و بخش مهمی از مولفههای قدرت گرفتن حسن صباح نیز از مسیر همین داستان شکل میگیرد.
مردی با قدرتهای ماورایی
البته فیلمنامهنویس «الحشاشین» فقط این شبه افسانه را به میان نمیآورد و برای آب و تاب بیشتر هر اندازه که قدرت ماورایی برای حسن صباح نیاز داشته را به خدمت میگیرد. در صحنهای از اپیزودهای ابتدایی، صباح در کودکی توسط چند کودک دیگر تعقیب میشود و در چاهی متروکه میافتد. اودر آنجا با زنی در ماورالطبیعه برخورد میکند که اصرار دارد حسنتاریکی را به نور ترجیح دهد. چنین است که حسن با آن زن دست میدهد و از چاه بیرون میآید. در اپیزودهای بعدی هم در خواب و بیداری و در میان رویا و واقعیت این زن را میبینیم. سریال بدون شک قصد دارد از حسن صباح چهرهای سیاه بسازد و بر این اساس فرقه او را نیز به خاک و خون بکشد. در جایی دیگر سریال برای نشان دادن قدرتهای ماورایی حسن صباح، پیشگویی رویاها و درمان مادر خلیفه فاطمی و امام اسماعیلیهالمستنصر بالله را نشان میدهد که به ملاقات او با خلیفه میانجامد. سناریو «الحشاشین» به گونهای طراحی شده که حسن صباح را انسانی نشان دهد که از قدرتهای ماوراییاش در راه هدف استفاده میکند و به زودی فرقه نزاری را به پا خواهد کرد. او در سریال برای رسیدن به هدف هر کاری انجام میدهد و به هیچ قاعدهای هم پایبند نیست. این عدم پایبندی اتفاقا از باور او به آیینی که دارد ناشی میشود اما سریال در زیرلایههای خود قدرتطلبی حسن صباح را بیش از دیگر خصوصیاتش به رخ مخاطب میکشد.
اما ساختمان درامی که فیلمنامهنویس برای «الحشاشین» بنا کرده باید به «سه یار دبستانی» وصل شود و بر همین اساس داستان به جای اینکه تنها روی حشاشین متمرکز باشد به سه مسیر مختلف میرود تا ضمن پیشرفت درام، شهرها و مناطق مختلف جهان صباح، خیام و طوسی را هم به نمایش بگذارد. البته معلوم نیست چرا وقتی صباح به مصر سفر میکند تا امام خویش را ملاقات کند، ما باید همزمان دو مرد دیگر را در اصفهان و سمرقند ببینیم و داستانهای عاشقانهشان را هم بشنویم.
کیفیت نازل و فاجعهبار
اما از همه آنچه فیلمنامه «الحشاشین» در اختیار ما قرار میدهد که بگذریم یکی از برجستهترین نکاتی که به شکلی عجیب و بسیار واضح در این سریال مشخص است، خامدستانه بودن این مجموعه است. احتمالا این ادعا برای سریالی با این بودجه بالا که در چهار کشور فیلمبرداری شده و بازیگرانی از کشورهای مختلف عربی و آفریقایی هم در آن بازی میکنند، راه به انصاف نبرد. اما اگر به خودمان اجازه دهیم و اندکی از فضای سریال و آدمهایش - که هر یک علاقهمندانی در ایران دارد - فاصله بگیریم متوجه یک نکته کلیدی میشویم. مصریها با همه تلاشی که در همه این سالها برای در آوردن سری در میان سرها در صنعت سریالسازی داشتهاند، باز هم وقتی میخواهند به سراغ یک روایت تاریخی - آن هم در میانه تاریخ اسلام - بروند گویی یکی از نازلترین کیفیتها را به مخاطبان عرضه میکنند. این همان مشکل اساسی است که پاگیر «الحشاشین» هم میشود.
«الحشاشین» با همه سر و صدایی که به پا کرده و از اخوان المسلمین تا سکولارها در مصر و جهان عرب درباره آن حرف میزنند و در ایران هم هر جا سرک میکشید کسی مشغول تماشای آن است، اما از نظر ساخت سریالی و کیفیت فنی به هیچ وجه در وضعیت مناسبی قرار ندارد. سکانسها بسیار دمدستی و در برخی موارد فاجعهبار فیلمبرداری شده و تدوینگر گویا تنها راشها را به هم چسبانده است. در یکی از قسمتهای ابتدایی، زمانی که حسن صباح به همراه خانواده خود به مصر میرسد، سکانسی در سریال وجود دارد که قصد دارد به مخاطب نشان دهد که مصر و دولت فاطمیون از قحطی رنج میبرند. این سکانس به اندازهای ضعیف و بد طراحی و اجرا شده که نشان میدهد پول، بازیگران، لوکیشن و... اگر درست در جای خود قرار نگیرند، نتیجه دقیقا مانند «الحشاشین» میشود.
از سوی دیگر یکی از افتخارات سازندگان سریال این است که مخاطبش هر 10 دقیقه میتواند یک صحنه اکشن تماشا کند.
این هم از طنز زمانه ما و وضعیت کاریکاتورگونهای است که صنعت سرگرمی برای مخاطبانش به بار آورده است. بدون شک «الحشاشین» به خوبی نشان میدهد که با چه پدیدهضعیفی روبهرو هستیم.
خرده داستانهای بیدلیل
کیفیت پایین «الحشاشین» را میتوان در خردهداستانهای دیگر مانند داستان عشق یوسف و نورهن نیز مشاهده کرد. رابطهای که برای سالها ادامه پیدا میکند و سریال به طرز عجیبی آن را به عنوان یکی از خردهداستانهای ضعیفش انتخاب کرده است. البته فیلمنامهنویس گرامی دلیل این ماجرا را در قسمتهای پایانی نشان میدهد اما در کل «الحشاشین» با این همه سر و صدا در جهان عرب و صد البته در ایران به سریالهای روز دنیا نزدیک هم نمیشود.
این سریال یک عنوان فرعی هم دارد: دروغها و قهرمانان الهام گرفته از تاریخ، که ممکن است اشارهای به ساختار کلاسیک روایت تاریخیسنتی باشد که بر مبارزه بین خیر و شر، یا حقیقت و دروغ تکیه دارد. با این حال، این مفهوم همبه دلیل آنکه سریال فاقد ساختار منسجمیاست، ابتر میماند و تنها خود را در قامت برنامههای فرهنگی بر اساس عجله که گاهی نهادهای ایرانی در مناسبتها اجرا میکنند نشان میدهد.
انتخاب نام «الحشاشین» هم یکی دیگر از کارهایی است که نویسنده تنها برای جذابیت بیشتر داستان تخیلی خود روی سریال قرار داده است. هیچکس با اطمینان نمیداند که آیا گروه حسن صباح واقعا همانطور که از نام سریال پیداست از حشیش استفاده کردهاند یا نه؟ به طور مثال مارکوپولو در طول توصیف خود به این واقعیت اشاره میکند که چگونه صباح نسخهای از بهشت توصیف شده در قرآن را با کمک مواد تغییردهنده ذهن به رزمندگان خود نشان میدهد و خودکشی را برای آنها آسان میکرد. اما مارکوپولو به سختی منبع قابل اعتمادی است: «افسانه حشاشین در روایت مارکوپولو به اوج خود رسید، و واژه حشاشین که ریشه آن فراموش شده بود، به عنوان واژهای معمولی به معنی «آدمکش» وارد زبان انگلیسی شد. در واقع حشاشی (Assassin) در زبان انگلیسی به کسیگفته میشود که با اهداف و عقاید خاصی که از نظر خود مثبت است به قتل فردی، یا افرادی مخصوص در جامعه میپردازد. نحوه انجام عملیاتفداییان بدین گونه بود که نقشه ترور یا عملیات مربوط در خفا اما اجرایآن در ملأعام و گاهی بهصورت مخفیانه، و جانفشانی به قصد احتیاطدر اطلاعات چاشنی کارشان بود.»
برای همنشینی در شبهای رمضان سال بعد!
داستان «الحشاشین» در نهایت ماجرای زندگی حسن صباح با اضافه و کم بسیار است که البته از نظر سینمایی حرف چندانی برای گفتن ندارد. سریال «الحشاشین» هیچ یک از جذابیتهای لازم برای وقت گذاشتن و تماشا کردن را ندارد اما اگر مشتاق هستید یک روایت خامدستانه و پر از اغراق با استفاده از رویههای مذهبمدارانه تماشا کنید، احتمالا این 30 اپیزود میتواند برای شبهای بعد از افظار رمضان سال بعد به شدت به کار آید.