تغيير جايگاه بازيگران سوريه
سيدعلي خرم . استاد حقوق بينالملل
سوريه پس از هشت سال با همت ايران و همراهي حزبالله و کمک هوايي روسيه، در سال گذشته بالاخره توانست کمر گرايشات تروريستي داعش را بشكند و وحدت، يکپارچگي و تماميت ارضي دوسوم کشور را محقق کند و مردم سوريه دگربار طعم آرامش را چشيدند و آوارگان و پناهندگان بهتدريج به کشور بازگشتند. ايران همين همت را براي کشور عراق هم انجام داد و قبل از اينکه نفوذ داعش در عراق عمقي و همهجاگير شود، جرثومه اين افراطيگري و گروه تروريستي را از سر مردم و کشور عراق پاک كرد. اگرچه دولتمردان عراق ناسپاسي کرده و در راستاي علايق آمريکا و عربستان سعي كردند نقش خطير ايران در اين تحول تاريخي و سرنوشتساز را کمرنگ كنند ولي فداکاريهاي ايران براي عراق و سوريه و مبارزه با تروريسم، در تاريخ منطقه براي هميشه باقي خواهد ماند. اما روي ديگر سکه سوريه، تغييرات در جايگاه و نقش بازيگران اين صحنه است. تا اوايل سال جاري، جناح ايران، سوريه و حزبالله با حمايت هوايي روسيه نقشآفرين صحنه بودند که ترکيه هم از جناح بهوجودآورنده داعش و ساير گروههاي تروريستي يعني عربستان و قطر جدا شد و به جناح اول پيوست و به جاي حمايت از داعش، راه مبارزه با اين گروه
تروريستي را در پيش گرفت. اما در شش ماه گذشته چهار تحول عمده ايجاد شد که ترکيببندي قدرت بازيگران را عوض كرده است: اول خروج آمريکا از برجام و اعمال فشار بر ايران، دوم تغيير جهت روسيه از حمايت از نقش ايران در سوريه، سوم سوءاستفاده اسرائيل از موقعيت پيشآمده و اقدام به برخي تحركات در سوريه در راستاي سياستهاي آمريکا و روسيه و چهارم تغيير جايگاه ترکيه از عضو همراه جناح اول، به بازيگري مستقل در صحنه سوريه که در پرتو مانورهاي ماهرانه رجب طيب اردوغان، رئيسجمهور ترکيه، در گيرانداختن عربستان در واقعه قتل فجيع و مظلومانه جمال خاشقجي صورت گرفته و ترکيه مابازاي آن را از آمريکا طلب ميكند. بهعبارت ديگر اراده مستحکم اردوغان در پيگيري چگونگي قتل خاشقجي و برملاکردن نقش اول محمد بنسلمان در اين قتل سياسي و پادرمياني آمريکا براي راضيکردن اردوغان نسبت به رهاكردن موضوع، فرصت و فضاي مناسبي براي ترکيه به وجود آورده است که اهداف ديرينه خود را برآورده كند. از جمله اهداف ترکيه، رفع تحريمهاي آمريکا و مقابله با پکک و کردهاي سوريه و تسلط بر آنها بود. آمريکا بهطور غيرمنتظرهاي براي ارائه هرگونه اطلاعات درباره سه نفر از رهبران
پکک مبلغ 12 ميليون دلار تعيين کرد که موجب خشنودي ترکيه شد. اما اردوغان درصدد است سيگنال لازم براي ورود به منطقه کردنشين سوريه را از آمريکا بگيرد و به دنبال يکسري عمليات نظامي، يکسوم خاک سوريه را که در اختيار کردهاست، به تصرف خود درآورد تا در آينده چه شود و بهعنوان امتياز مذاکره با سوريه و جناح ايران و روسيه به کار گرفته شود. در اين ميان روسيه هم دچار نوعي انفعال شده و در صورت توافق آمريکا و ترکيه، اقدام مهمي از دست آنها برنميآيد زيرا خود در تضعيف نقش همراهان خود در سوريه پيشقدم شدند. مشخص نيست تحولات سوريه به کجا خواهد رفت. از ياد نبريم که اردوغان از مخالفان سرسخت بشار اسد بوده و تا همين يک سال پيش شعار سرنگوني وي را ميداد. اگر کلاف در دست اردوغان قرار گيرد و يکسوم سوريه را به اشغال خود درآورد، آن را به عنوان مابازايي براي سرنگوني بشار اسد به کار ميبرد. آيا امکان دارد ترکيه جايگاه دست اول در تحولات سوريه پيدا کند؟ تحولات سياسي هم در آمريکا درهمريخته و نامشخص است.
دونالد ترامپ ممکن است با ديوانگيهايش سعي کند دست بازرس مولر را کوتاه کند تا تباني ترامپ با روسيه در انتخابات و تباني او با عربستان و امارات عليه ايران افشا نشود. در صورت چنين اقدامي، برعکس در شرايط ملتهب آمريکا احتمالا واکنشهاي تندتري به وجود خواهد آورد که شايد ترجمان آن در صحنه سوريه به تغيير مجدد جايگاه بازيگران بينجامد و سوريه مسير ديگري در پيش گيرد.
سوريه پس از هشت سال با همت ايران و همراهي حزبالله و کمک هوايي روسيه، در سال گذشته بالاخره توانست کمر گرايشات تروريستي داعش را بشكند و وحدت، يکپارچگي و تماميت ارضي دوسوم کشور را محقق کند و مردم سوريه دگربار طعم آرامش را چشيدند و آوارگان و پناهندگان بهتدريج به کشور بازگشتند. ايران همين همت را براي کشور عراق هم انجام داد و قبل از اينکه نفوذ داعش در عراق عمقي و همهجاگير شود، جرثومه اين افراطيگري و گروه تروريستي را از سر مردم و کشور عراق پاک كرد. اگرچه دولتمردان عراق ناسپاسي کرده و در راستاي علايق آمريکا و عربستان سعي كردند نقش خطير ايران در اين تحول تاريخي و سرنوشتساز را کمرنگ كنند ولي فداکاريهاي ايران براي عراق و سوريه و مبارزه با تروريسم، در تاريخ منطقه براي هميشه باقي خواهد ماند. اما روي ديگر سکه سوريه، تغييرات در جايگاه و نقش بازيگران اين صحنه است. تا اوايل سال جاري، جناح ايران، سوريه و حزبالله با حمايت هوايي روسيه نقشآفرين صحنه بودند که ترکيه هم از جناح بهوجودآورنده داعش و ساير گروههاي تروريستي يعني عربستان و قطر جدا شد و به جناح اول پيوست و به جاي حمايت از داعش، راه مبارزه با اين گروه
تروريستي را در پيش گرفت. اما در شش ماه گذشته چهار تحول عمده ايجاد شد که ترکيببندي قدرت بازيگران را عوض كرده است: اول خروج آمريکا از برجام و اعمال فشار بر ايران، دوم تغيير جهت روسيه از حمايت از نقش ايران در سوريه، سوم سوءاستفاده اسرائيل از موقعيت پيشآمده و اقدام به برخي تحركات در سوريه در راستاي سياستهاي آمريکا و روسيه و چهارم تغيير جايگاه ترکيه از عضو همراه جناح اول، به بازيگري مستقل در صحنه سوريه که در پرتو مانورهاي ماهرانه رجب طيب اردوغان، رئيسجمهور ترکيه، در گيرانداختن عربستان در واقعه قتل فجيع و مظلومانه جمال خاشقجي صورت گرفته و ترکيه مابازاي آن را از آمريکا طلب ميكند. بهعبارت ديگر اراده مستحکم اردوغان در پيگيري چگونگي قتل خاشقجي و برملاکردن نقش اول محمد بنسلمان در اين قتل سياسي و پادرمياني آمريکا براي راضيکردن اردوغان نسبت به رهاكردن موضوع، فرصت و فضاي مناسبي براي ترکيه به وجود آورده است که اهداف ديرينه خود را برآورده كند. از جمله اهداف ترکيه، رفع تحريمهاي آمريکا و مقابله با پکک و کردهاي سوريه و تسلط بر آنها بود. آمريکا بهطور غيرمنتظرهاي براي ارائه هرگونه اطلاعات درباره سه نفر از رهبران
پکک مبلغ 12 ميليون دلار تعيين کرد که موجب خشنودي ترکيه شد. اما اردوغان درصدد است سيگنال لازم براي ورود به منطقه کردنشين سوريه را از آمريکا بگيرد و به دنبال يکسري عمليات نظامي، يکسوم خاک سوريه را که در اختيار کردهاست، به تصرف خود درآورد تا در آينده چه شود و بهعنوان امتياز مذاکره با سوريه و جناح ايران و روسيه به کار گرفته شود. در اين ميان روسيه هم دچار نوعي انفعال شده و در صورت توافق آمريکا و ترکيه، اقدام مهمي از دست آنها برنميآيد زيرا خود در تضعيف نقش همراهان خود در سوريه پيشقدم شدند. مشخص نيست تحولات سوريه به کجا خواهد رفت. از ياد نبريم که اردوغان از مخالفان سرسخت بشار اسد بوده و تا همين يک سال پيش شعار سرنگوني وي را ميداد. اگر کلاف در دست اردوغان قرار گيرد و يکسوم سوريه را به اشغال خود درآورد، آن را به عنوان مابازايي براي سرنگوني بشار اسد به کار ميبرد. آيا امکان دارد ترکيه جايگاه دست اول در تحولات سوريه پيدا کند؟ تحولات سياسي هم در آمريکا درهمريخته و نامشخص است.
دونالد ترامپ ممکن است با ديوانگيهايش سعي کند دست بازرس مولر را کوتاه کند تا تباني ترامپ با روسيه در انتخابات و تباني او با عربستان و امارات عليه ايران افشا نشود. در صورت چنين اقدامي، برعکس در شرايط ملتهب آمريکا احتمالا واکنشهاي تندتري به وجود خواهد آورد که شايد ترجمان آن در صحنه سوريه به تغيير مجدد جايگاه بازيگران بينجامد و سوريه مسير ديگري در پيش گيرد.