|

«می‌باشد» نادرست «نمی‌باشد»

دکتر اندیشه قدیریان. عضو هیئت‌مدیره مؤسسه «درنگستان اندیشه»

چندی است که جُنگ بامدادی «حالا خورشید»، به مجری‌گریِ آقای مهندس رضا رشیدپور، با برگزاریِ پویشی مردمی، از بینندگان خود، خواسته تا از نامه‌های اداری و هرگونه دست‌نوشته‌ای که در آن فعلِ «می‌باشد» به کار رفته است، عکس بگیرند و به روابط‌عمومی آن برنامه ارسال کنند.
چنان‌که به خاطر دارم، مجریِ نکته‌سنج و نیکخواهِ این جُنگِ پربیننده، از سال‌های گذشته تا امسال، پیوسته از نادرستیِ فعل «می‌باشد»، سخن گفته و استعمال آن را در مکاتبات اداری و...، تقبیح و تخطئه کرده است. این‌جانب، در وهله نخست، به‌عنوانِ یک ایرانیِ علاقه‌مند به زبان رسمیِ کشورش و در وهله دوم به‌عنوان یکی از دانش‌آموختگان ممتاز رشته زبان و ادبیات فارسی، وظیفه خود می‌دانم از حساسیتِ آن مجریِ دانا و توانا نسبت به استفاده ما ایرانیان از واژگانِ صحیح و سخته در گفتار و نوشتار، قدردانی کنم و به وی یادآور شوم که کاربرد فعلِ «می‌باشد» مانند بسیاری از واژگان و افعالِ موجود در زبانِ امروزین مورد استفاده ما، پیشینه‌ای کهن دارد و در کلام شمار قابل ‌ملاحظه‌ای از ادیبان سخن‌سنجِ این سامان، به کار رفته است.
ما در فارسی با قراردادن «می»، پیش از بُن مضارع و افزودنِ شناسه‌های ـَمـَد، یم، ید، ند، به پایانِ آن، «مضارع اخباری» می‌سازیم.
مثلا بن مضارعِ مصدرِ «شدن»، «شو» است که طبقِ قاعده یادشده، «می‌شوم»، «می‌شوی»، «می‌شود» و...، افعال مضارع اخباری به‌دست‌آمده از آن هستند.
«بودن» نیز مصدری است که بن مضارع آن «باش» است و با قرارگرفتنِ این بُن، میانِ «می» و شش شناسه پیش‌گفته، افعالِ «می‌باشم»، «می‌باشی»، «می‌باشد»، «می‌باشیم»، «می‌باشید» و «می‌باشند» به دست می‌آیند.
این‌جانب برای ابرازِ مستدل ناهمداستانیِ خود با آن مجریِ ارجمند، شواهدی معدود از شعر و ادب فارسی را در ادامه این یادداشت، ذکر می‌کنم و داوری درباره اظهاراتم را به انصافِ آن عزیز و کارشناسانان باریک‌بین زبان و ادبیات فارسی، وامی‌گذارم.
گر صحبت او خواهی از صحبتِ خود بگذر
با خویش چو باشم من، با یار «نمی‌باشم» (فیض کاشانی)
چرا تازه «نمی‌باشی» ز الطافِ ربیعِ دل؟
چرا چون گل نمی‌خندی؟ چرا عنبر نمی‌سایی؟ (مولوی)
گویند: چرا چو ما «نمی‌باشی»
بر آلِ رسولِ مصطفی دشمن؟ (ناصرخسرو)
چون نزدِ تو ما ز جمله او باشیم
سودای تو می‌پزیم و خوش «می‌باشیم» (سنایی غزنوی)
سخن بگوی چو من در سخن «نمی‌باشم»
که در حضورِ تو با خویشتن «نمی‌باشم» (اوحدی مراغه‌ای)
به دیدارِ تو هستیم آرزومند
به گفتار تو «می‌باشیم» خرسند (سلمان ساوجی)
ما چو در سایه الطافِ خدا «می‌باشیم»
هرچه پاشند به ما ما به جهان می‌پاشیم (شاه نعمت‌الله ولی)
دل در دو جهان هیچ نخواهم بستن
با آنکه مرا خوش است خوش «می‌باشم» (عراقی)
چون بوعلی درآمد، شیخ گفت: ما را اندیشه زیارت «می‌باشد»؛ بوعلی گفت: ما در خدمت «می‌باشیم» (اسرارالتوحید/ محمدبن‌منور)
پای مردان را «نمی‌باشد» نگار
بلکه باشد غرقِ خون از نیشِ خار (عمان سامانی)
روز و شب «می‌باشد» آن ساعت که همچون آفتاب
گفتنی است اهل قلم نیز تا زمانی که بتوانند از فعل «است» استفاده کنند، از به‌کاربردن «می‌باشد» می‌پرهیزند و تنها هنگامی که ببینند تکرارِ «است»‌ها، از فصاحت کلامشان می‌کاهد، به استعمالِ «می‌باشد» قلم می‌آلایند؛ همان‌گونه که «می‌گردد» را نیز زمانی به کار می‌برند که ظرفیتِ نوشته‌شان به‌دلیلِ بالارفتنِ تعدادِ «می‌شود»‌ها پر شده باشد.
این را نیز می‌افزایم که کهنگیِ ساختارِ «می‌باشد» و قدمت استعمال آن در متون ادبی یا محدودیت‌های وزنی‌ای که منجر به انتخاب این فعل از سوی شاعران شده است، نمی‌تواند و نباید نویسنده و شاعر امروز ما را از استعمال این فعلِ صحیح، محروم کند و موجبات رسوایی رسانه‌ای‌اش را فراهم آورد.
تردید نداریم که آثار طرازاول ادب فارسی، مهم‌ترین مرجع برای سنجش درستی یا نادرستی یک واژه، فعل و تعبیر و ترکیب به شمار می‌آیند و اینکه ما استفاده از واژه‌ای را تنها برحسب سلیقه نوشتاری خود، خوش نمی‌داریم، برهان قاطعی بر نادرستی استعمال آن، از سوی دیگران نخواهد بود.
چه نیکوست که جُنگ‌های چالشی و محبوبی چون «حالا خورشید» که پویش‌های مردمی مهم و مفیدی برگزار می‌کنند، با طرح موضوعات غیراصولی، خرده‌گیری اهل فن را برنینگیزند و وقت و فکر مخاطبان خویش را با اظهارات غیرکارشناسانه هدر ندهند.

چندی است که جُنگ بامدادی «حالا خورشید»، به مجری‌گریِ آقای مهندس رضا رشیدپور، با برگزاریِ پویشی مردمی، از بینندگان خود، خواسته تا از نامه‌های اداری و هرگونه دست‌نوشته‌ای که در آن فعلِ «می‌باشد» به کار رفته است، عکس بگیرند و به روابط‌عمومی آن برنامه ارسال کنند.
چنان‌که به خاطر دارم، مجریِ نکته‌سنج و نیکخواهِ این جُنگِ پربیننده، از سال‌های گذشته تا امسال، پیوسته از نادرستیِ فعل «می‌باشد»، سخن گفته و استعمال آن را در مکاتبات اداری و...، تقبیح و تخطئه کرده است. این‌جانب، در وهله نخست، به‌عنوانِ یک ایرانیِ علاقه‌مند به زبان رسمیِ کشورش و در وهله دوم به‌عنوان یکی از دانش‌آموختگان ممتاز رشته زبان و ادبیات فارسی، وظیفه خود می‌دانم از حساسیتِ آن مجریِ دانا و توانا نسبت به استفاده ما ایرانیان از واژگانِ صحیح و سخته در گفتار و نوشتار، قدردانی کنم و به وی یادآور شوم که کاربرد فعلِ «می‌باشد» مانند بسیاری از واژگان و افعالِ موجود در زبانِ امروزین مورد استفاده ما، پیشینه‌ای کهن دارد و در کلام شمار قابل ‌ملاحظه‌ای از ادیبان سخن‌سنجِ این سامان، به کار رفته است.
ما در فارسی با قراردادن «می»، پیش از بُن مضارع و افزودنِ شناسه‌های ـَمـَد، یم، ید، ند، به پایانِ آن، «مضارع اخباری» می‌سازیم.
مثلا بن مضارعِ مصدرِ «شدن»، «شو» است که طبقِ قاعده یادشده، «می‌شوم»، «می‌شوی»، «می‌شود» و...، افعال مضارع اخباری به‌دست‌آمده از آن هستند.
«بودن» نیز مصدری است که بن مضارع آن «باش» است و با قرارگرفتنِ این بُن، میانِ «می» و شش شناسه پیش‌گفته، افعالِ «می‌باشم»، «می‌باشی»، «می‌باشد»، «می‌باشیم»، «می‌باشید» و «می‌باشند» به دست می‌آیند.
این‌جانب برای ابرازِ مستدل ناهمداستانیِ خود با آن مجریِ ارجمند، شواهدی معدود از شعر و ادب فارسی را در ادامه این یادداشت، ذکر می‌کنم و داوری درباره اظهاراتم را به انصافِ آن عزیز و کارشناسانان باریک‌بین زبان و ادبیات فارسی، وامی‌گذارم.
گر صحبت او خواهی از صحبتِ خود بگذر
با خویش چو باشم من، با یار «نمی‌باشم» (فیض کاشانی)
چرا تازه «نمی‌باشی» ز الطافِ ربیعِ دل؟
چرا چون گل نمی‌خندی؟ چرا عنبر نمی‌سایی؟ (مولوی)
گویند: چرا چو ما «نمی‌باشی»
بر آلِ رسولِ مصطفی دشمن؟ (ناصرخسرو)
چون نزدِ تو ما ز جمله او باشیم
سودای تو می‌پزیم و خوش «می‌باشیم» (سنایی غزنوی)
سخن بگوی چو من در سخن «نمی‌باشم»
که در حضورِ تو با خویشتن «نمی‌باشم» (اوحدی مراغه‌ای)
به دیدارِ تو هستیم آرزومند
به گفتار تو «می‌باشیم» خرسند (سلمان ساوجی)
ما چو در سایه الطافِ خدا «می‌باشیم»
هرچه پاشند به ما ما به جهان می‌پاشیم (شاه نعمت‌الله ولی)
دل در دو جهان هیچ نخواهم بستن
با آنکه مرا خوش است خوش «می‌باشم» (عراقی)
چون بوعلی درآمد، شیخ گفت: ما را اندیشه زیارت «می‌باشد»؛ بوعلی گفت: ما در خدمت «می‌باشیم» (اسرارالتوحید/ محمدبن‌منور)
پای مردان را «نمی‌باشد» نگار
بلکه باشد غرقِ خون از نیشِ خار (عمان سامانی)
روز و شب «می‌باشد» آن ساعت که همچون آفتاب
گفتنی است اهل قلم نیز تا زمانی که بتوانند از فعل «است» استفاده کنند، از به‌کاربردن «می‌باشد» می‌پرهیزند و تنها هنگامی که ببینند تکرارِ «است»‌ها، از فصاحت کلامشان می‌کاهد، به استعمالِ «می‌باشد» قلم می‌آلایند؛ همان‌گونه که «می‌گردد» را نیز زمانی به کار می‌برند که ظرفیتِ نوشته‌شان به‌دلیلِ بالارفتنِ تعدادِ «می‌شود»‌ها پر شده باشد.
این را نیز می‌افزایم که کهنگیِ ساختارِ «می‌باشد» و قدمت استعمال آن در متون ادبی یا محدودیت‌های وزنی‌ای که منجر به انتخاب این فعل از سوی شاعران شده است، نمی‌تواند و نباید نویسنده و شاعر امروز ما را از استعمال این فعلِ صحیح، محروم کند و موجبات رسوایی رسانه‌ای‌اش را فراهم آورد.
تردید نداریم که آثار طرازاول ادب فارسی، مهم‌ترین مرجع برای سنجش درستی یا نادرستی یک واژه، فعل و تعبیر و ترکیب به شمار می‌آیند و اینکه ما استفاده از واژه‌ای را تنها برحسب سلیقه نوشتاری خود، خوش نمی‌داریم، برهان قاطعی بر نادرستی استعمال آن، از سوی دیگران نخواهد بود.
چه نیکوست که جُنگ‌های چالشی و محبوبی چون «حالا خورشید» که پویش‌های مردمی مهم و مفیدی برگزار می‌کنند، با طرح موضوعات غیراصولی، خرده‌گیری اهل فن را برنینگیزند و وقت و فکر مخاطبان خویش را با اظهارات غیرکارشناسانه هدر ندهند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها