تو را به زبان فارسی دوست دارم

سوفیا... عشقم... امروز روز عشق‌وعاشقی است. البته خارجی‌ها همان‌طور که حقوق بشر را از کوروش ما دزدیدند، همان‌طور که مولوی را از ما دزدیدند، بردند قونیه، همان‌طور که تام‌وجری را از موش و گربه عبید زاکانی دزدیدند و کارتون ساختند، همان‌طور که ترامپ را از روی احمدی‌نژاد دزدیدند و کردندش رئیس‌جمهور آمریکا، همان‌طور که جشنواره فيلم را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند اسکار، همان‌طور که جوشانده شلغم و زنجبیل ملاپیناس را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند کپسول، همان‌طور که خط میخی را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند صفر و یک و باهاش برنامه‌نویسی کامپیوتری کردند، همان‌طور که آب‌زیپو را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند آپولو و هواش کردند، همان‌طور که هواکردن کفتر را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند هواکردن هواپیما، همان‌طور که آبگوشت را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند پیتزا، همان‌طور که درشکه را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند لامبورگینی، همان‌طور که سوزاندن پشکل در تنور را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند غنی‌سازی انرژی، همان‌طور که بازی‌های گرگم‌به‌هوا و چاله‌شیطون را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند راگبی، همان‌طور که کباب را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند گریل و همان‌طور که عشق را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند لاو، حالا هم روز عشق‌وعاشقی را که سپندارمذگان نام داشت از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند ولنتاین و به هم خرس هدیه می‌دهند. واقعا که. اما سوفیا... به هر زبان و لهجه‌ای که باشد، من تو را به زبان فارسی دوست دارم. عاشق بی‌زبان تو؛ میدون دوم.

سوفیا... عشقم... امروز روز عشق‌وعاشقی است. البته خارجی‌ها همان‌طور که حقوق بشر را از کوروش ما دزدیدند، همان‌طور که مولوی را از ما دزدیدند، بردند قونیه، همان‌طور که تام‌وجری را از موش و گربه عبید زاکانی دزدیدند و کارتون ساختند، همان‌طور که ترامپ را از روی احمدی‌نژاد دزدیدند و کردندش رئیس‌جمهور آمریکا، همان‌طور که جشنواره فيلم را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند اسکار، همان‌طور که جوشانده شلغم و زنجبیل ملاپیناس را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند کپسول، همان‌طور که خط میخی را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند صفر و یک و باهاش برنامه‌نویسی کامپیوتری کردند، همان‌طور که آب‌زیپو را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند آپولو و هواش کردند، همان‌طور که هواکردن کفتر را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند هواکردن هواپیما، همان‌طور که آبگوشت را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند پیتزا، همان‌طور که درشکه را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند لامبورگینی، همان‌طور که سوزاندن پشکل در تنور را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند غنی‌سازی انرژی، همان‌طور که بازی‌های گرگم‌به‌هوا و چاله‌شیطون را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند راگبی، همان‌طور که کباب را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند گریل و همان‌طور که عشق را از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند لاو، حالا هم روز عشق‌وعاشقی را که سپندارمذگان نام داشت از ما دزدیدند و اسمش را گذاشتند ولنتاین و به هم خرس هدیه می‌دهند. واقعا که. اما سوفیا... به هر زبان و لهجه‌ای که باشد، من تو را به زبان فارسی دوست دارم. عاشق بی‌زبان تو؛ میدون دوم.