تلاش برای دستیابی به راهبرد جامع انتخاباتی
جدال اصلاحطلبان در غیاب مردم
مهرشاد ایمانی: اصلاحطلبان هنوز نتوانستهاند موضع دقیق و جامعی درباره انتخابات پیشرو اتخاذ كنند و تشتت آرا در میان نیروهای اصلاحطلب موج میزند. چندی پیش سعید حجاریان در اظهارنظری با تكیه بر باور پیشین خود مبنی بر آنكه نباید جنس بنجل به مردم ارائه داد، موضوع مشاركت مشروط در انتخابات را مطرح كرد و گفت در صورت ممكننبودن حضور نیروهای درجهیك اصلاحات در انتخابات، عطای آن را به لقایش میبخشیم. این نظر با واكنشهای متفاوتی همراه بود؛ بهنحویكه برخی آن را از اساس رد كردند و گفتند تنها سیاست اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو مشاركت است و سخنان حجاریان را نه مواضع جمعی اصلاحطلبان بلكه یك دیدگاه فردی دانستند. چنان كه محمد عطریانفر چندوقت پیش در گفتوگو با «شرق» گفت: «در حوزه نمایندگی بهدلیل ردصلاحیتهای گسترده، خیرالموجودین اصلاحطلبان به مجلس وارد شدند. قبول دارم که باید حساسیت بیشتری داشته باشیم، اما در این مقام نمیتوانیم مشروط وارد انتخابات بشویم... علاوه بر این، آقای حجاریان حداکثر میتواند بگوید من اینطور میاندیشم. زمانی میتوان گفت جریان اصلاحات موضعی رسمی گرفته است که شخص آقای خاتمی آن
موضع را اعلام کند و اظهارنظر فردی شخصیتها ملاک عمل کلی نیست». یا آنكه حسین مرعشی سیاست اصلاحطلبان در چند دوره گذشته را مشاركت در انتخابات دانست: «سیاست اصلاحطلبان در چند دوره گذشته این بوده است كه صحنه سیاسی كشور را به رقیب واگذار نكنند و بههمیندلیل با امكانات حداقلی كنار آمدند و مردم را تنها نگذاشتند؛ البته مردم نیز اصلاحطلبان را همراهی كردند. این همكاری مشترك بین اصلاحطلبان و مردم میتواند انگیزهای باشد برای اینكه چراغ سیاست اصلاحطلبانه خاموش نشود». یا حتی اسماعیل گرامیمقدم پا را فراتر از نقد و تحلیل گذاشت و گفت تجویز تحریم انتخابات و شرطگذاشتن بر آن بهقدری کهنه و ورشکسته است که دیگر محل بحث اصلاحطلبان نیست. البته برخی نیز از دیدگاه حجاریان دفاع كردند و حضور اصلاحطلبان را در شرایطی كه نتیجه متصور، صرفا حضور كمی اصلاحطلبان در مجلس باشد، چندان صحیح ندانستند.
از پارلمان اصلاحات تا اختلاف در مشاركت
چنین اختلافنظرهایی در شرایطی شكل گرفت كه پیشتر هم محمد خاتمی حمایت مجدد از لیستهای انتخاباتی را سخت دانسته بود: «دیگر خیلی سخت است به مردم بگوییم بیایید رأی بدهید. آیا فکر میکنید در دور آینده انتخابات به حرف من و شما مردم پای صندوقها خواهند آمد؟ بعید میدانم مگر اینکه در یک سال آینده تحولی رخ دهد». تمام این اختلافنظرها بر سر اصل مشاركت در انتخابات در حالی مطرح شد كه از سال 97 قرار بود مجمعی تحت عنوان پارلمان اصلاحات یا مجمع عالی اصلاحطلبان ایجاد شود تا احزاب كوچك در احزاب بزرگ ادغام و چند حزب تأثیرگذار با خطمشی كلی پارلمان مواضع خود را ترسیم كنند و از سوی دیگر احزاب در قبال فعالیت نمایندگان خود پاسخگو باشند كه نهتنها این موضوع محقق نشد، بلكه نیروهای اصلاحطلب تا این لحظه در اصل موضوع نیز با یكدیگر به توافق نرسیدهاند.
گفتوگوی اصلاحطلبان برای رفع سوءتفاهمها
برخی از اصلاحطلبان راهحل این تعارض را گفتوگو با شورای نگهبان دانستند؛ گفتوگویی كه از دیدگاه آنها میتواند به یك اقناع دوطرفه منجر شود تا شورای نگهبان با نگاهی موسع صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب را بررسی كند؛ چنان كه محسن رهامی در این زمینه گفته بود: «در نشستی که با شورای نگهبان داشتم، دیدگاه رهبری را درمورد مجالس نهم و دهم طرح کردم و همچنین چگونگی تقویت مجلس، ضمن رعایت و حفظ چارچوبهای قانون اساسی و نظرات رهبری در این گفتوگو مطرح شد. حال اگر آقای کدخدایی با کسانی دیگر هم جلسه داشته من اطلاعی ندارم.... در مجلس دهم من مسئول کمیته انتخابات و کمیته ائتلاف و رایزنی بودم، از کسانی که در مجلس گذشته تأیید نشدند لیستی تهیه و به آقای روحانی دادیم تا حتیالامکان از طریق مذاکره با رهبری مشکل حل شود».
همین موضع در سخنان اخیر محمد عطریانفر با خبرآنلاین مشاهده میشود: «رهبری جایگاه رفیعی در نظام جمهوری اسلامی دارند که قانونی و اعتقادی است و ما نمیتوانیم به این جایگاه بیتفاوت باشیم، ضمن اینکه شما اگر حتی برای دنیا هم بخواهی کار کنی، نمیتوانی از ظرفیتهای مهم و تعیینکننده در کشور غافل باشی. باور ما این است که اصلاحات همان باورهای نخستین سال ۵۷ را دارد، کاری هم به رقبا نداریم که میخواهند ما را با برچسب ضد ولایت فقیه دفع کنند، این هنر نیست، هنر آن است که شما در یک رقابت آنقدر توانمند باشی که بتوانی پیروز شوی، نه اینکه رقیب را از صحنه بیرون کنی. موقعیت رهبری به نحوی است که استعداد و استیذان باید از آن سمت باشد». چنین دیدگاههایی تلاش برای رفع سوءتفاهمهای موجود و جلب نظر مقامات عالی نظام شمرده میشود كه نشان از نگرانی اصلاحطلبان از رد صلاحیتها دارد؛ اما در قبال این نگرانی دو راهكار در نظر گرفته شده است: دسته نخست؛ یعنی سعید حجاریان و همفكرانش در بحث مشاركت مشروط باور دارند كه در صورت نبود نامزدهای اصلی باید از انتخابات كنار كشید و دسته دوم كه برای رفع این موضوع باور به رایزنی دارند، اما مشخص نكردهاند
كه درصورتیكه مذاكرات بهطوركامل نتیجه موردنظر جریان اصلاحات را تأمین نكرد، چه باید كرد؟ به نظر میرسد باز هم در این میان دو تفكر موجود است؛ برخی در حالت اخیر به سمت دیدگاه حجاریان سوق پیدا میكنند و برخی دیگر مسیر اصلاحی را جز صندوق انتخابات نمیدانند. شاید بتوان بهزاد نبوی را در این طیف برشمرد. او چند روز پیش در نشست حزب اتحاد ملت باصراحت گفته بود راهی جز شركت در انتخابات نمیشناسم: «تنها حرکت اصلاحی از صندوق رأی میگذرد، تا وقتی امکان برگزاری و حضور در انتخابات وجود دارد، اصلاحطلبی به بنبست نمیرود؛ بنابراین کماکان تنها راه اصلاحطلبان حضور در صحنه است... . منافع حاکمیت و مردم در برگزاری انتخابات پرشور است. به اصلاحطلبان میگویم آیه یأس نخوانند و برای پرشورکردن انتخابات دنبال راهکار باشید».
اختلافات حزبی
در كنار تمام اختلافنظرهای تئوریك بر نقش اصلاحطلبان در انتخابات مجلس در سال جاری، در میانه همین بحثها احزاب جبهه اصلاحات نیز نهتنها با یكدیگر به وحدت نرسیدند كه به نظر رسید حجم اختلافها بیشازپیش شد؛ بهنحویكه به واسطه موضوعی كه برای شهردار اسبق تهران پیش آمد، اعضای احزاب اصلاحطلب بر یكدیگر انتقادهای متعدد مطرح كردند. انتقادها حتی فراتر از موضوع ابتدایی رفت و به كنشگریهای احتمالی حزبی در آیندهای نزدیك تسری داده شد. چنان كه در همان ایام شائبهای مبنی بر نزدیكشدن حزب كارگزاران به علی لاریجانی و ائتلاف احتمالی با او در انتخابات آینده به گوش رسید؛ موضوعی كه در صورت صحت ممكن است به انشقاق در میان جبهه اصلاحات منجر شود. از این شائبه چندی نگذشته بود كه بازهم عطریانفر آن را تكذیب كرد و در جدیدترین اظهارنظر حسین مرعشی، سخنگوی حزب كارگزاران در گفتوگو با «نامهنیوز» احتمال ائتلاف کارگزاران-لاریجانی-باهنر را از اساس رد كرد و گفت كه هیچ زمینهای دراینباره وجود ندارد. طرح این موضوع چندان به معنای وجود وفاق میان كارگزاران با دیگر احزاب اصلاحطلب تعبیر نمیشود؛ زیرا اگر به نشانههای اخیر در سخنان اعضای
كارگزاران توجه كنیم، درمییابیم كه گرچه شاید كارگزاران خود را از جریان اصلاحات جدا نكند؛ اما اختلافنظرهای مهمی میان آنها با احزابی مانند اتحاد ملت وجود دارد. كافی است برای پیبردن به این موضوع به بخش دیگری از سخنان اخیر عطریانفر توجه كنیم: «من پاسخ میدهم؛ اما شما میتوانید نپذیرید. کارگزاران ادعایی برای لیدری ندارد و این نسبت را فقط در حد اتهام میشود دید... ؛ اما یک چیز را اعتراف میکنم و آن این است که کارگزاران مانع بزرگی برای دیگر احزاب در عرض خودش است که میخواهند ادعای لیدری کنند». او در پاسخ به اینكه چه كسانی ادعای لیدری جریان اصلاحات را دارند، گفته است: «مشخصا دوستان اتحاد ملت یا مشارکت. ما باید این باور را نشان دهیم که خاتمی و مرحوم رفسنجانی، چقدر اصولی در عرصه سیاست فکر میکردند. این افراد متعلق به همه جریان اصلاحات است و کسی نمیتواند خاتمی را به نفع خودش مصادره کند؛ آنهم تنها به اعتبار اینکه ارتباطشان بیشتر است. ارتباطگرفتن دردی را دوا نمیکند، تفکر اصلاحی مهم است. اگر این نسبت رعایت نشود، در لایههای پایینتر هم این دعواها وجود خواهد داشت. امیدوارم یک روز کارگزاران بتواند این ظرفیت را در
حدی داشته باشد که لیدر جریان اصلاحات باشد».
تكثر روزافزون مواضع
باز هم میتوان به موضوع شركت در انتخابات بازگشت؛ در واقع اصلاحطلبان در چند موضوع اختلافنظرهای حلنشدهای دارند؛ نخست در اصل شركتکردن یا شركتنکردن در انتخابات و دوم در رویكردهای حزبی. با جمع این دو چالش انتخابات پیشرو برای جبهه اصلاحات هنوز در ابهام است؛ زیرا در بعد نظری و عملی اختلافها لاینحل باقی مانده است. این شرایط زمانی پیچیدهتر شد كه مرتضی الویری كه معمولا نظرات شورای سیاستگذاری را اعلام میكند، چند روز پیش به «خبرآنلاین» گفت كه این امكان وجود دارد كه شورا هیچ فهرستی برای انتخابات مجلس ارائه ندهد: «اگر به هر دلیلی مسیر حرکت اصلاحطلبان برای حضور مؤثر در انتخابات آینده بسته شود، به عبارتی قلعوقمع کاندیداها شروع شود و ما به مقطعی برسیم که ببینیم از طریق صندوق رأی حتی کوچکترین قدمی نمیتوانیم برای اصلاحات برداریم، به طور طبیعی سرفصل جدیدی باز خواهد شد که ممکن است هیچ فهرستی ارائه ندهیم که علت آن هم این است که نمیتوانیم فهرستی را به جامعه معرفی کنیم که در آینده نتوانیم از آن دفاع کنیم. در این شرایط است که بگوییم ما فهرستی نخواهیم داد... . بعد از اینکه شورای نگهبان بررسی صلاحیتها را در دستور
کار قرار داد و فهرستها مشخص شد، در آن مقطع اگر اصلاحطلبان ببینند که حضور آنها در انتخابات برای حل مشکلات مردم میسر است، به طور طبیعی با شور و هیجان حضور پیدا خواهند کرد؛ اما اگر ببینید این امید وجود ندارد، سیاست دیگری را اجرائی میکنند». اگر گفته الویری درست باشد و شورای سیاستگذاری فهرستی ارائه ندهد، آن وقت باید دید كه حزب كارگزاران كه به گفته مرعشی براساس تصمیمات این شورا حركت میكند، آیا در انتخابات حضور خواهد یافت یا خیر. ذكر این موضوع دلالت بر پیچیدگی اوضاع میان اصلاحطلبان
بر سر موضع انتخاباتی است.
پالایش درونی
این شرایط عجیب باعث شده است تا برخی چهرهها بیش از آنكه مشكلات اصلاحطلبان را بیرونی بدانند، بر پالایش درونی تأكید كنند؛ برای مثال محمد نعیمیپور، عضو حزب اتحاد ملت، به «ایرنا» گفته است: «آقای خاتمی در این حد که از مشاورانش بخواهد، انجام داده است و اعتراض کرده و حرفش را هم زده است؛ اما چون آن طرف بنیهای وجود نداشته، توجه کافی به این موارد نشده است. پس گفتن ایشان کفایت نمیکند. معتقد هستم سازوکارهای مشخص و روشنی وجود دارد تا اگر کسی انتخاب شد، پاسخگو باقی بماند. اگر کسی از طریق فراکسیون وارد عمل شد، پاسخگو باشد به کسی که میتواند این مکانیسم را فراهم و دنبال کند. متأسفانه مسئله بدتری هم وجود دارد که میتواند مشکلات را چند برابر کند. ممکن است کسی اسم اصلاحطلب برای خودش انتخاب کند؛ اما در واقع فرصتطلب و منصبطلب است. دوغ و دوشاب در اصلاحطلبی پذیرفتنی نیست. معتقدم اگر کسانی که در مجموعه فهرستها حضور داشتند، مرتکب تخلف شدند، به صراحت اعلام شود که آنها را بهعنوان مجموعه اصلاحطلبان قبول نداریم. از کارهای اساسی اصلاحطلبان، پالایش درونگروهی است. اصلاحطلب کسی است که خود را وقف کشور و وقف اصلاح امور کرده
است؛ بنابراین اگر اسم کسی اصلاحطلب بود؛ اما تنها چشمش به صندلی و کرسی بود، او را اصلاحطلب ندانید».
در نهایت آنچه اكنون از پسِ این حجم از نظرات متفاوت به دست میآید، این است كه تا این لحظه كه فقط چند ماه تا انتخابات مجلس باقی مانده است، هیچ رویكرد دقیق، عینی و اجرائی درباره انتخابات از سوی اصلاحطلبان وجود ندارد و گرچه برخی باور دارند كه اصلاحات همچنان بهدرستی از سرمایه اجتماعی خود بهره بجوید، اما اصلاحات در گرفتاری كشمكشها و شاید ناامیدیها عملا آرامآرام خود را از صحنه انتخابات كنار میكشد، باز هم نه كناركشیدنی از جنس دیدگاه حجاریان بلكه از پسِ دعواهای درونجناحی میانحزبی.بنابراین شاید بخش مهمی از مشكلات جریان اصلاحات فقط معطوف به نوع نگاه شورای نگهبان به نیروهای اصلاحطلب نباشد؛ بلكه از اختلافاتی نشئت میگیرد كه باید حل شود.
مهرشاد ایمانی: اصلاحطلبان هنوز نتوانستهاند موضع دقیق و جامعی درباره انتخابات پیشرو اتخاذ كنند و تشتت آرا در میان نیروهای اصلاحطلب موج میزند. چندی پیش سعید حجاریان در اظهارنظری با تكیه بر باور پیشین خود مبنی بر آنكه نباید جنس بنجل به مردم ارائه داد، موضوع مشاركت مشروط در انتخابات را مطرح كرد و گفت در صورت ممكننبودن حضور نیروهای درجهیك اصلاحات در انتخابات، عطای آن را به لقایش میبخشیم. این نظر با واكنشهای متفاوتی همراه بود؛ بهنحویكه برخی آن را از اساس رد كردند و گفتند تنها سیاست اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو مشاركت است و سخنان حجاریان را نه مواضع جمعی اصلاحطلبان بلكه یك دیدگاه فردی دانستند. چنان كه محمد عطریانفر چندوقت پیش در گفتوگو با «شرق» گفت: «در حوزه نمایندگی بهدلیل ردصلاحیتهای گسترده، خیرالموجودین اصلاحطلبان به مجلس وارد شدند. قبول دارم که باید حساسیت بیشتری داشته باشیم، اما در این مقام نمیتوانیم مشروط وارد انتخابات بشویم... علاوه بر این، آقای حجاریان حداکثر میتواند بگوید من اینطور میاندیشم. زمانی میتوان گفت جریان اصلاحات موضعی رسمی گرفته است که شخص آقای خاتمی آن
موضع را اعلام کند و اظهارنظر فردی شخصیتها ملاک عمل کلی نیست». یا آنكه حسین مرعشی سیاست اصلاحطلبان در چند دوره گذشته را مشاركت در انتخابات دانست: «سیاست اصلاحطلبان در چند دوره گذشته این بوده است كه صحنه سیاسی كشور را به رقیب واگذار نكنند و بههمیندلیل با امكانات حداقلی كنار آمدند و مردم را تنها نگذاشتند؛ البته مردم نیز اصلاحطلبان را همراهی كردند. این همكاری مشترك بین اصلاحطلبان و مردم میتواند انگیزهای باشد برای اینكه چراغ سیاست اصلاحطلبانه خاموش نشود». یا حتی اسماعیل گرامیمقدم پا را فراتر از نقد و تحلیل گذاشت و گفت تجویز تحریم انتخابات و شرطگذاشتن بر آن بهقدری کهنه و ورشکسته است که دیگر محل بحث اصلاحطلبان نیست. البته برخی نیز از دیدگاه حجاریان دفاع كردند و حضور اصلاحطلبان را در شرایطی كه نتیجه متصور، صرفا حضور كمی اصلاحطلبان در مجلس باشد، چندان صحیح ندانستند.
از پارلمان اصلاحات تا اختلاف در مشاركت
چنین اختلافنظرهایی در شرایطی شكل گرفت كه پیشتر هم محمد خاتمی حمایت مجدد از لیستهای انتخاباتی را سخت دانسته بود: «دیگر خیلی سخت است به مردم بگوییم بیایید رأی بدهید. آیا فکر میکنید در دور آینده انتخابات به حرف من و شما مردم پای صندوقها خواهند آمد؟ بعید میدانم مگر اینکه در یک سال آینده تحولی رخ دهد». تمام این اختلافنظرها بر سر اصل مشاركت در انتخابات در حالی مطرح شد كه از سال 97 قرار بود مجمعی تحت عنوان پارلمان اصلاحات یا مجمع عالی اصلاحطلبان ایجاد شود تا احزاب كوچك در احزاب بزرگ ادغام و چند حزب تأثیرگذار با خطمشی كلی پارلمان مواضع خود را ترسیم كنند و از سوی دیگر احزاب در قبال فعالیت نمایندگان خود پاسخگو باشند كه نهتنها این موضوع محقق نشد، بلكه نیروهای اصلاحطلب تا این لحظه در اصل موضوع نیز با یكدیگر به توافق نرسیدهاند.
گفتوگوی اصلاحطلبان برای رفع سوءتفاهمها
برخی از اصلاحطلبان راهحل این تعارض را گفتوگو با شورای نگهبان دانستند؛ گفتوگویی كه از دیدگاه آنها میتواند به یك اقناع دوطرفه منجر شود تا شورای نگهبان با نگاهی موسع صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب را بررسی كند؛ چنان كه محسن رهامی در این زمینه گفته بود: «در نشستی که با شورای نگهبان داشتم، دیدگاه رهبری را درمورد مجالس نهم و دهم طرح کردم و همچنین چگونگی تقویت مجلس، ضمن رعایت و حفظ چارچوبهای قانون اساسی و نظرات رهبری در این گفتوگو مطرح شد. حال اگر آقای کدخدایی با کسانی دیگر هم جلسه داشته من اطلاعی ندارم.... در مجلس دهم من مسئول کمیته انتخابات و کمیته ائتلاف و رایزنی بودم، از کسانی که در مجلس گذشته تأیید نشدند لیستی تهیه و به آقای روحانی دادیم تا حتیالامکان از طریق مذاکره با رهبری مشکل حل شود».
همین موضع در سخنان اخیر محمد عطریانفر با خبرآنلاین مشاهده میشود: «رهبری جایگاه رفیعی در نظام جمهوری اسلامی دارند که قانونی و اعتقادی است و ما نمیتوانیم به این جایگاه بیتفاوت باشیم، ضمن اینکه شما اگر حتی برای دنیا هم بخواهی کار کنی، نمیتوانی از ظرفیتهای مهم و تعیینکننده در کشور غافل باشی. باور ما این است که اصلاحات همان باورهای نخستین سال ۵۷ را دارد، کاری هم به رقبا نداریم که میخواهند ما را با برچسب ضد ولایت فقیه دفع کنند، این هنر نیست، هنر آن است که شما در یک رقابت آنقدر توانمند باشی که بتوانی پیروز شوی، نه اینکه رقیب را از صحنه بیرون کنی. موقعیت رهبری به نحوی است که استعداد و استیذان باید از آن سمت باشد». چنین دیدگاههایی تلاش برای رفع سوءتفاهمهای موجود و جلب نظر مقامات عالی نظام شمرده میشود كه نشان از نگرانی اصلاحطلبان از رد صلاحیتها دارد؛ اما در قبال این نگرانی دو راهكار در نظر گرفته شده است: دسته نخست؛ یعنی سعید حجاریان و همفكرانش در بحث مشاركت مشروط باور دارند كه در صورت نبود نامزدهای اصلی باید از انتخابات كنار كشید و دسته دوم كه برای رفع این موضوع باور به رایزنی دارند، اما مشخص نكردهاند
كه درصورتیكه مذاكرات بهطوركامل نتیجه موردنظر جریان اصلاحات را تأمین نكرد، چه باید كرد؟ به نظر میرسد باز هم در این میان دو تفكر موجود است؛ برخی در حالت اخیر به سمت دیدگاه حجاریان سوق پیدا میكنند و برخی دیگر مسیر اصلاحی را جز صندوق انتخابات نمیدانند. شاید بتوان بهزاد نبوی را در این طیف برشمرد. او چند روز پیش در نشست حزب اتحاد ملت باصراحت گفته بود راهی جز شركت در انتخابات نمیشناسم: «تنها حرکت اصلاحی از صندوق رأی میگذرد، تا وقتی امکان برگزاری و حضور در انتخابات وجود دارد، اصلاحطلبی به بنبست نمیرود؛ بنابراین کماکان تنها راه اصلاحطلبان حضور در صحنه است... . منافع حاکمیت و مردم در برگزاری انتخابات پرشور است. به اصلاحطلبان میگویم آیه یأس نخوانند و برای پرشورکردن انتخابات دنبال راهکار باشید».
اختلافات حزبی
در كنار تمام اختلافنظرهای تئوریك بر نقش اصلاحطلبان در انتخابات مجلس در سال جاری، در میانه همین بحثها احزاب جبهه اصلاحات نیز نهتنها با یكدیگر به وحدت نرسیدند كه به نظر رسید حجم اختلافها بیشازپیش شد؛ بهنحویكه به واسطه موضوعی كه برای شهردار اسبق تهران پیش آمد، اعضای احزاب اصلاحطلب بر یكدیگر انتقادهای متعدد مطرح كردند. انتقادها حتی فراتر از موضوع ابتدایی رفت و به كنشگریهای احتمالی حزبی در آیندهای نزدیك تسری داده شد. چنان كه در همان ایام شائبهای مبنی بر نزدیكشدن حزب كارگزاران به علی لاریجانی و ائتلاف احتمالی با او در انتخابات آینده به گوش رسید؛ موضوعی كه در صورت صحت ممكن است به انشقاق در میان جبهه اصلاحات منجر شود. از این شائبه چندی نگذشته بود كه بازهم عطریانفر آن را تكذیب كرد و در جدیدترین اظهارنظر حسین مرعشی، سخنگوی حزب كارگزاران در گفتوگو با «نامهنیوز» احتمال ائتلاف کارگزاران-لاریجانی-باهنر را از اساس رد كرد و گفت كه هیچ زمینهای دراینباره وجود ندارد. طرح این موضوع چندان به معنای وجود وفاق میان كارگزاران با دیگر احزاب اصلاحطلب تعبیر نمیشود؛ زیرا اگر به نشانههای اخیر در سخنان اعضای
كارگزاران توجه كنیم، درمییابیم كه گرچه شاید كارگزاران خود را از جریان اصلاحات جدا نكند؛ اما اختلافنظرهای مهمی میان آنها با احزابی مانند اتحاد ملت وجود دارد. كافی است برای پیبردن به این موضوع به بخش دیگری از سخنان اخیر عطریانفر توجه كنیم: «من پاسخ میدهم؛ اما شما میتوانید نپذیرید. کارگزاران ادعایی برای لیدری ندارد و این نسبت را فقط در حد اتهام میشود دید... ؛ اما یک چیز را اعتراف میکنم و آن این است که کارگزاران مانع بزرگی برای دیگر احزاب در عرض خودش است که میخواهند ادعای لیدری کنند». او در پاسخ به اینكه چه كسانی ادعای لیدری جریان اصلاحات را دارند، گفته است: «مشخصا دوستان اتحاد ملت یا مشارکت. ما باید این باور را نشان دهیم که خاتمی و مرحوم رفسنجانی، چقدر اصولی در عرصه سیاست فکر میکردند. این افراد متعلق به همه جریان اصلاحات است و کسی نمیتواند خاتمی را به نفع خودش مصادره کند؛ آنهم تنها به اعتبار اینکه ارتباطشان بیشتر است. ارتباطگرفتن دردی را دوا نمیکند، تفکر اصلاحی مهم است. اگر این نسبت رعایت نشود، در لایههای پایینتر هم این دعواها وجود خواهد داشت. امیدوارم یک روز کارگزاران بتواند این ظرفیت را در
حدی داشته باشد که لیدر جریان اصلاحات باشد».
تكثر روزافزون مواضع
باز هم میتوان به موضوع شركت در انتخابات بازگشت؛ در واقع اصلاحطلبان در چند موضوع اختلافنظرهای حلنشدهای دارند؛ نخست در اصل شركتکردن یا شركتنکردن در انتخابات و دوم در رویكردهای حزبی. با جمع این دو چالش انتخابات پیشرو برای جبهه اصلاحات هنوز در ابهام است؛ زیرا در بعد نظری و عملی اختلافها لاینحل باقی مانده است. این شرایط زمانی پیچیدهتر شد كه مرتضی الویری كه معمولا نظرات شورای سیاستگذاری را اعلام میكند، چند روز پیش به «خبرآنلاین» گفت كه این امكان وجود دارد كه شورا هیچ فهرستی برای انتخابات مجلس ارائه ندهد: «اگر به هر دلیلی مسیر حرکت اصلاحطلبان برای حضور مؤثر در انتخابات آینده بسته شود، به عبارتی قلعوقمع کاندیداها شروع شود و ما به مقطعی برسیم که ببینیم از طریق صندوق رأی حتی کوچکترین قدمی نمیتوانیم برای اصلاحات برداریم، به طور طبیعی سرفصل جدیدی باز خواهد شد که ممکن است هیچ فهرستی ارائه ندهیم که علت آن هم این است که نمیتوانیم فهرستی را به جامعه معرفی کنیم که در آینده نتوانیم از آن دفاع کنیم. در این شرایط است که بگوییم ما فهرستی نخواهیم داد... . بعد از اینکه شورای نگهبان بررسی صلاحیتها را در دستور
کار قرار داد و فهرستها مشخص شد، در آن مقطع اگر اصلاحطلبان ببینند که حضور آنها در انتخابات برای حل مشکلات مردم میسر است، به طور طبیعی با شور و هیجان حضور پیدا خواهند کرد؛ اما اگر ببینید این امید وجود ندارد، سیاست دیگری را اجرائی میکنند». اگر گفته الویری درست باشد و شورای سیاستگذاری فهرستی ارائه ندهد، آن وقت باید دید كه حزب كارگزاران كه به گفته مرعشی براساس تصمیمات این شورا حركت میكند، آیا در انتخابات حضور خواهد یافت یا خیر. ذكر این موضوع دلالت بر پیچیدگی اوضاع میان اصلاحطلبان
بر سر موضع انتخاباتی است.
پالایش درونی
این شرایط عجیب باعث شده است تا برخی چهرهها بیش از آنكه مشكلات اصلاحطلبان را بیرونی بدانند، بر پالایش درونی تأكید كنند؛ برای مثال محمد نعیمیپور، عضو حزب اتحاد ملت، به «ایرنا» گفته است: «آقای خاتمی در این حد که از مشاورانش بخواهد، انجام داده است و اعتراض کرده و حرفش را هم زده است؛ اما چون آن طرف بنیهای وجود نداشته، توجه کافی به این موارد نشده است. پس گفتن ایشان کفایت نمیکند. معتقد هستم سازوکارهای مشخص و روشنی وجود دارد تا اگر کسی انتخاب شد، پاسخگو باقی بماند. اگر کسی از طریق فراکسیون وارد عمل شد، پاسخگو باشد به کسی که میتواند این مکانیسم را فراهم و دنبال کند. متأسفانه مسئله بدتری هم وجود دارد که میتواند مشکلات را چند برابر کند. ممکن است کسی اسم اصلاحطلب برای خودش انتخاب کند؛ اما در واقع فرصتطلب و منصبطلب است. دوغ و دوشاب در اصلاحطلبی پذیرفتنی نیست. معتقدم اگر کسانی که در مجموعه فهرستها حضور داشتند، مرتکب تخلف شدند، به صراحت اعلام شود که آنها را بهعنوان مجموعه اصلاحطلبان قبول نداریم. از کارهای اساسی اصلاحطلبان، پالایش درونگروهی است. اصلاحطلب کسی است که خود را وقف کشور و وقف اصلاح امور کرده
است؛ بنابراین اگر اسم کسی اصلاحطلب بود؛ اما تنها چشمش به صندلی و کرسی بود، او را اصلاحطلب ندانید».
در نهایت آنچه اكنون از پسِ این حجم از نظرات متفاوت به دست میآید، این است كه تا این لحظه كه فقط چند ماه تا انتخابات مجلس باقی مانده است، هیچ رویكرد دقیق، عینی و اجرائی درباره انتخابات از سوی اصلاحطلبان وجود ندارد و گرچه برخی باور دارند كه اصلاحات همچنان بهدرستی از سرمایه اجتماعی خود بهره بجوید، اما اصلاحات در گرفتاری كشمكشها و شاید ناامیدیها عملا آرامآرام خود را از صحنه انتخابات كنار میكشد، باز هم نه كناركشیدنی از جنس دیدگاه حجاریان بلكه از پسِ دعواهای درونجناحی میانحزبی.بنابراین شاید بخش مهمی از مشكلات جریان اصلاحات فقط معطوف به نوع نگاه شورای نگهبان به نیروهای اصلاحطلب نباشد؛ بلكه از اختلافاتی نشئت میگیرد كه باید حل شود.