اغمای برجام
حسن هادي . کارشناس روابط بينالملل
لطفا برجام را از مرگ نجات دهيد؛ شايد اين درخواست ميليونها ايراني در اين روزها باشد و شايد درخواست ميليونها نفر در اقصا نقاط جهان. چقدر سخت است بازگشت به عقب. چقدر دشوار است پذيرش قرارگرفتن مجدد ذيل فصل هفت منشور ملل متحد. روزهاي زيادي در انتظار بهبارنشستن برجام گذشت. برجام فرازونشيبهاي بسياري را تحمل کرد. اکنون سوت پايان بازي در حال بهصدادرآمدن است. برجام در مجلسمان به آتش کشيده شد و در خيابانها سلاخي شد. بحراني از دل بحران ديگر بيرون ميآمد و چشم همه به برجام بود. عدهاي منتظر و خسته براي رسيدن به آرامشي ماندگار و عدهاي ديگر، نداي مظلوميت و وااسفا سر ميدادند. سالها تلاش مجاهدانه و خستگيناپذير فرزندان اين مرزوبوم ناديده گرفته شد و هنوز هم عدهاي در خارج و داخل مشتاقند که بحراني ديگر آغاز شود. در اين ميان برخي بحراندوست شدند و برخي بحرانستيز. بايد ببينيم چه بر سر جسم نيمهجان برجام خواهد آمد. مکانيسم ماشه برخلاف انتظار خيليها، آغاز شد؛ مکانيسمي که در خود برجام پيشبيني شده بود. فقط ۶۵ روز ديگر تا ادامه حيات يا ممات برجام فرصت باقي است. روزهاي سختي بر برجام ميگذرد. فرزند خلف صلح، اينبار به اغما رفته است. اين روزها التهاب و سردرگمي در ميان دولتمردان بسيار مشهود است. بايد چارهاي انديشيد و با دلسوزي تمام به فکر راهحلي بود. حفظ نظام و منافع ملي بايد هدف غايي باشد. اگر هدف اين است، پس همدلی در داخل و نجات برجام و همگرايي بينالمللي در خارج از راههای پیشرو است. مقاومت حداکثري تاکنون بسيار کارآمد و هوشمندانه و تأثيرگذار بود، ولي ادامه آن تدبير بيشتري ميطلبد. برجام بهعنوان دستمايه يک اجماع مقبول و مشروع بينالمللي بهترين طريق در نيل به يک همگرايي و ائتلاف پايدار است. وحدت در سايه همفکري و انسجام حاکميتي و تزريق اعتماد به درون جامعه و بسط آن به بيرون از مرزها داروي مفيدي است برای اين فضاي پيچيده. اقناع تودهاي با اطلاعرساني دقيق و صادقانه بايد به طور مستمر مورد توجه قرار گيرد. نبايد براي پيشبرد سياستهاي جناحي و اقليتي يا حتي اکثريتي از شور و هيجانات تودهاي استفاده کرد. نبايد در پس هيجانات اجتماعي پنهان شد. نبايد به عده قليلي که بيپروا از اين ابزار به وفور استفاده ميکنند و از عدم آگاهي مردم در بسياري از موارد و مواضع به سود خود بهره ميبرند اجازه چنين کاري را داد. خيابانها نبايد تبديل به صحنه کارزار و تسويهحسابهاي جناحي شوند. بايد به شعور و شور مردم احترام گذاشت و اگر نظرخواهي نيز مدنظر است، در پاي صندوقهاي رأي اين نظرسنجي بايد صورت پذيرد. متأسفانه شاهديم برخي سياستها در کف خيابانها بالا برده ميشوند و برخي سياستهاي ديگر به زير کشيده ميشوند و اين يعني تخريب بنيادين استراتژي سياسي. صد افسوس که سياست خارجي هم اين روزها خياباني شده است. ارکان اصلي سياست خارجي در خيابانها ترسيم ميشود و برخي خطوخطوط را خطدهندگان، از پس ميکروفنهاي خبرنگاران و در ميان قاب شيشهاي تلويزيونها به مردم القا ميکنند. به هر شکلي هست مسئولان نبايد بگذارند سياست خارجي اين کشور خياباني شود. کار که به اينجا برسد، بايد فاتحه سياست خارجي را خواند. برجامي را که هزاران ساعت صرف مذاکرات کارشناسي علمي و پيچيده آن شده است، بهيکباره در خيابانها نيستونابود ميکنند و اگر از کسي هم سؤال شود برجام چيست و علت مخالفت شما با آن چيست، همه يک جمله تکراري را خواهند گفت. واقعا چنددرصد مردم از ثمرات و اثرات داخلي و خارجي برجام مطلع هستند؟ چنددرصد مردم برجام را خوانده و به اصول آن واقفند؟ چرا منافع ملي در برجام توسط صداوسيما تفهيم و بازخواني نميشود؟ چرا برجام را در صداوسيما حلاجي و تحليل نميکنند؟ چرا عدهاي که عنادشان حتي بيهدف و فراجناحي است در کوران يک فرايند موفق ديپلماتيک قرار نميگيرند؟ برجام تنها راه برونرفت از بحرانهاي پياپي بينالمللي است، زيرا برجام تبلور، جوهره و روح حاکم بر نظام بينالمللي است. شکست برجام بزرگترين انگ بيلياقتي و سرافکندگي نظام حقوق بينالملل و صلح بينالمللي خواهد بود و به اين سادگي کشورها اين شکست را برنخواهند تافت. بايد بپذيريم در يک دهکده جهاني زندگي ميکنيم. چرا ما نميتوانيم قوانين بينالمللي را به سادگي قبول کنيم؟ نپذيرفتن «افايتياف» چه پيامدهايي خواهد داشت؟ چرا با زبان کارشناسي و در مناظرات تخصصي و بيطرفانه، اين دلايل، براي آگاهسازي مردم بيان نميشود؟ بهعنوان يکي از اعضاي بسيار کوچک اين کشور که آرزوي سرافرازي نظام و کشورم را دارم، اين تقاضا را دوباره تکرار ميکنم «لطفا برجام را از مرگ نجات دهيد».
لطفا برجام را از مرگ نجات دهيد؛ شايد اين درخواست ميليونها ايراني در اين روزها باشد و شايد درخواست ميليونها نفر در اقصا نقاط جهان. چقدر سخت است بازگشت به عقب. چقدر دشوار است پذيرش قرارگرفتن مجدد ذيل فصل هفت منشور ملل متحد. روزهاي زيادي در انتظار بهبارنشستن برجام گذشت. برجام فرازونشيبهاي بسياري را تحمل کرد. اکنون سوت پايان بازي در حال بهصدادرآمدن است. برجام در مجلسمان به آتش کشيده شد و در خيابانها سلاخي شد. بحراني از دل بحران ديگر بيرون ميآمد و چشم همه به برجام بود. عدهاي منتظر و خسته براي رسيدن به آرامشي ماندگار و عدهاي ديگر، نداي مظلوميت و وااسفا سر ميدادند. سالها تلاش مجاهدانه و خستگيناپذير فرزندان اين مرزوبوم ناديده گرفته شد و هنوز هم عدهاي در خارج و داخل مشتاقند که بحراني ديگر آغاز شود. در اين ميان برخي بحراندوست شدند و برخي بحرانستيز. بايد ببينيم چه بر سر جسم نيمهجان برجام خواهد آمد. مکانيسم ماشه برخلاف انتظار خيليها، آغاز شد؛ مکانيسمي که در خود برجام پيشبيني شده بود. فقط ۶۵ روز ديگر تا ادامه حيات يا ممات برجام فرصت باقي است. روزهاي سختي بر برجام ميگذرد. فرزند خلف صلح، اينبار به اغما رفته است. اين روزها التهاب و سردرگمي در ميان دولتمردان بسيار مشهود است. بايد چارهاي انديشيد و با دلسوزي تمام به فکر راهحلي بود. حفظ نظام و منافع ملي بايد هدف غايي باشد. اگر هدف اين است، پس همدلی در داخل و نجات برجام و همگرايي بينالمللي در خارج از راههای پیشرو است. مقاومت حداکثري تاکنون بسيار کارآمد و هوشمندانه و تأثيرگذار بود، ولي ادامه آن تدبير بيشتري ميطلبد. برجام بهعنوان دستمايه يک اجماع مقبول و مشروع بينالمللي بهترين طريق در نيل به يک همگرايي و ائتلاف پايدار است. وحدت در سايه همفکري و انسجام حاکميتي و تزريق اعتماد به درون جامعه و بسط آن به بيرون از مرزها داروي مفيدي است برای اين فضاي پيچيده. اقناع تودهاي با اطلاعرساني دقيق و صادقانه بايد به طور مستمر مورد توجه قرار گيرد. نبايد براي پيشبرد سياستهاي جناحي و اقليتي يا حتي اکثريتي از شور و هيجانات تودهاي استفاده کرد. نبايد در پس هيجانات اجتماعي پنهان شد. نبايد به عده قليلي که بيپروا از اين ابزار به وفور استفاده ميکنند و از عدم آگاهي مردم در بسياري از موارد و مواضع به سود خود بهره ميبرند اجازه چنين کاري را داد. خيابانها نبايد تبديل به صحنه کارزار و تسويهحسابهاي جناحي شوند. بايد به شعور و شور مردم احترام گذاشت و اگر نظرخواهي نيز مدنظر است، در پاي صندوقهاي رأي اين نظرسنجي بايد صورت پذيرد. متأسفانه شاهديم برخي سياستها در کف خيابانها بالا برده ميشوند و برخي سياستهاي ديگر به زير کشيده ميشوند و اين يعني تخريب بنيادين استراتژي سياسي. صد افسوس که سياست خارجي هم اين روزها خياباني شده است. ارکان اصلي سياست خارجي در خيابانها ترسيم ميشود و برخي خطوخطوط را خطدهندگان، از پس ميکروفنهاي خبرنگاران و در ميان قاب شيشهاي تلويزيونها به مردم القا ميکنند. به هر شکلي هست مسئولان نبايد بگذارند سياست خارجي اين کشور خياباني شود. کار که به اينجا برسد، بايد فاتحه سياست خارجي را خواند. برجامي را که هزاران ساعت صرف مذاکرات کارشناسي علمي و پيچيده آن شده است، بهيکباره در خيابانها نيستونابود ميکنند و اگر از کسي هم سؤال شود برجام چيست و علت مخالفت شما با آن چيست، همه يک جمله تکراري را خواهند گفت. واقعا چنددرصد مردم از ثمرات و اثرات داخلي و خارجي برجام مطلع هستند؟ چنددرصد مردم برجام را خوانده و به اصول آن واقفند؟ چرا منافع ملي در برجام توسط صداوسيما تفهيم و بازخواني نميشود؟ چرا برجام را در صداوسيما حلاجي و تحليل نميکنند؟ چرا عدهاي که عنادشان حتي بيهدف و فراجناحي است در کوران يک فرايند موفق ديپلماتيک قرار نميگيرند؟ برجام تنها راه برونرفت از بحرانهاي پياپي بينالمللي است، زيرا برجام تبلور، جوهره و روح حاکم بر نظام بينالمللي است. شکست برجام بزرگترين انگ بيلياقتي و سرافکندگي نظام حقوق بينالملل و صلح بينالمللي خواهد بود و به اين سادگي کشورها اين شکست را برنخواهند تافت. بايد بپذيريم در يک دهکده جهاني زندگي ميکنيم. چرا ما نميتوانيم قوانين بينالمللي را به سادگي قبول کنيم؟ نپذيرفتن «افايتياف» چه پيامدهايي خواهد داشت؟ چرا با زبان کارشناسي و در مناظرات تخصصي و بيطرفانه، اين دلايل، براي آگاهسازي مردم بيان نميشود؟ بهعنوان يکي از اعضاي بسيار کوچک اين کشور که آرزوي سرافرازي نظام و کشورم را دارم، اين تقاضا را دوباره تکرار ميکنم «لطفا برجام را از مرگ نجات دهيد».