عدالت آموزشی وابسته به پرداخت مالیات از سوی بنیادها
رضا امیدی . کارشناس اقتصادی
چند سالی است مقرر شده منابع حاصل از مالیات بنیادها و نهادهای انقلابی به توسعه عدالت آموزشی در مناطق محروم اختصاص یابد؛ موضوعی که تاکنون محقق نشده است. در تدوین لایحه بودجه سال ۱۳۹۹ دولت بهنوعی بیخیال این منبع شده بود و فقط حدود ۱۶ میلیارد تومان مالیات برای این بنیادها پیشبینی کرده بود که این رقم در کمیسیون تلفیق مجلس به بیش از ۱۵۰۰ میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است؛ رقمی که بنا بر قانون باید صرف توسعه عدالت آموزشی در مناطق محروم شود.در لایحه بودجه ۱۳۹۹ اعتبار بیشتر برنامههای مربوط به آموزش در مناطق محروم در مقایسه با سال ۱۳۹۸ کاهش یافته، درحالیکه دانشآموزانی که تحت پوشش این برنامهها قرار دارند، بیشتر شده است. تهیه کتابهای درسی نیمبها و رایگان در مناطق محروم، هزینه ایاب و ذهاب دانشآموزان مناطق محروم، پوشش دانشآموزان بازمانده از تحصیل در استانهای هدف و آموزش پیشدبستانی در مناطق دوزبانه برخی از برنامههایی هستند که اعتبار آنها کاهش یافته؛ این جدا از کمبودهای شدیدی است که بهلحاظ امکانات زیرساختی در مناطق محروم وجود دارد؛ از بیمدرسهای گرفته تا مدارس غیراستاندارد و تخریبی.بدیهی است که مالیات پیشبینیشده رقمی نیست که بتواند عدالت آموزشی را محقق کند و از سویی عدالت آموزشی در اقتصاد سیاسی حاکم بیاعتبار شده، اما با توجه به فلسفه تأسیس این بنیادها حداقل انتظار این است که این منبع را پوچ نکنند و با حداکثر توان مالی و فنی در خدمت تحقق عدالت آموزشی در مناطق محروم باشند.
چند سالی است مقرر شده منابع حاصل از مالیات بنیادها و نهادهای انقلابی به توسعه عدالت آموزشی در مناطق محروم اختصاص یابد؛ موضوعی که تاکنون محقق نشده است. در تدوین لایحه بودجه سال ۱۳۹۹ دولت بهنوعی بیخیال این منبع شده بود و فقط حدود ۱۶ میلیارد تومان مالیات برای این بنیادها پیشبینی کرده بود که این رقم در کمیسیون تلفیق مجلس به بیش از ۱۵۰۰ میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است؛ رقمی که بنا بر قانون باید صرف توسعه عدالت آموزشی در مناطق محروم شود.در لایحه بودجه ۱۳۹۹ اعتبار بیشتر برنامههای مربوط به آموزش در مناطق محروم در مقایسه با سال ۱۳۹۸ کاهش یافته، درحالیکه دانشآموزانی که تحت پوشش این برنامهها قرار دارند، بیشتر شده است. تهیه کتابهای درسی نیمبها و رایگان در مناطق محروم، هزینه ایاب و ذهاب دانشآموزان مناطق محروم، پوشش دانشآموزان بازمانده از تحصیل در استانهای هدف و آموزش پیشدبستانی در مناطق دوزبانه برخی از برنامههایی هستند که اعتبار آنها کاهش یافته؛ این جدا از کمبودهای شدیدی است که بهلحاظ امکانات زیرساختی در مناطق محروم وجود دارد؛ از بیمدرسهای گرفته تا مدارس غیراستاندارد و تخریبی.بدیهی است که مالیات پیشبینیشده رقمی نیست که بتواند عدالت آموزشی را محقق کند و از سویی عدالت آموزشی در اقتصاد سیاسی حاکم بیاعتبار شده، اما با توجه به فلسفه تأسیس این بنیادها حداقل انتظار این است که این منبع را پوچ نکنند و با حداکثر توان مالی و فنی در خدمت تحقق عدالت آموزشی در مناطق محروم باشند.