|

معلمانی که پشت شاگردان دویدند

عکس معلمی را که روی تخت بیمارستان هم در حال توضیح‌دادن به دانش‌آموزانش بود، بسیاری دیده‌اند. دیگری هم خطاب به وزیر نامه‌ای نوشت که فقط همان معلم فداکار نبود که این‌گونه به ادامه تدریس پرداخت، معلمان دیگری هم بودند. واقعیت این است که معلمان با تمام کمبودها سعی کردند نشان دهند با وجود تعطیلی مدارس، آموزش تعطیل نشده است. یکی از معلمان فعالیت‌های روزانه خود را فهرست کرده بود. از صبح زود که هنوز سرعت اینترنت کاهش نیافته، مشغول ارسال فیلم‌ها و ویدئوهایی است که شب قبل تهیه کرده. تا دو، سه بعدازظهر هم درگیر رفع اشکال و کلاس‌های متعددند و پس از آن بدون اینکه فرصت داشته باشند باید سؤالات گاه‌وبیگاه و در اکثر مواقع تکراری دانش‌آموزان را که به صورت خصوصی برایشان ارسال شده جواب دهند. انگار که فرایند تدریس آنها 24 ساعته شده باشد.
ویروس کرونا شکل دیگری از آموزش را برای دانش‌آموزان و محصلان؛ چه در ایران و چه در جهان فراهم و از منظری دیگر کمبودهای زیرساختی را عیان کرده است؛ نکته‌ای که بیش از همه به یادمان آورد تفاوت نسلی چقدر در نحوه آموزش در ایران فراموش شده است.
یکی از کارشناسان دیروز نوشته بود طبق برآورد‌های اعلام‌شده، ۷۰ درصد دانش‌آموزان به اینترنت، تلفن همراه، تبلت و وسیله ارتباط در فضای مجازی دسترسی دارند. این میزان در مقابل حدود چهار میلیون دانش‌آموزی است که از امکانات فضای مجازی محروم هستند. این روزها ابزارهای آموزشی؛ از کلاس درس و وسایل داخل آن، در گوشی‌های تلفن همراه، تبلت‌ها و لپ‌تاپ‌ها خلاصه شده است.
هرچند وزیر آموزش‌وپرورش معتقد است: «جامعه ما بیش از صد سال است عادت کرده تا کلاس‌ها حضوری باشند؛ اما اکنون به فضای دیگری کشیده شده‌ایم و اضطراب داریم که طبیعی است و امیدواریم به تدریج و با مدارا و حوصله مردم مشکلات حل شوند». اما نکته‌ای که فراموش می‌شود این است که چه کسی مضطرب‌تر است؟ نوجوانان و کودکان امروزی در این روند مجازی خیلی جلوتر از معلمان هستند؛ معلمانی که باید یک‌تنه پاسخ‌گوی ۴۰ دانش‌آموزی باشند که بیشترین مهارتشان در سرعت چت‌کردن و کمترین حواسشان به یادگیری است. شبانه‌روزشان را پای این ابزار می‌گذرانند و برای آنها عکس و ویدئوگرفتن و ابزار مجازی دغدغه‌ای نیست و البته از اینکه به اسم کلاس و درس می‌توانند مجوز استفاده بی‌رویه را بگیرند خشنودند. به راحتی می‌توانند به‌جای حضور در کلاس، به بازی‌های آنلاین بپردازند یا هزاران راه دارند که به‌جای تمرکز و دقت در کلاس‌هایی که معلمان به سختی درگیر ارائه مطلب هستند، شیوه‌ای برای اتلاف وقت پیدا کنند. دیگر دیدار چهره‌به‌چهره‌ای وجود ندارد، دیگر آن جذبه معلمانی که جلوی کلاس می‌ایستند رنگ باخته و بسیاری از معلمان، بیشتر هم معلمان باتجربه و قدیمی درگیر مسائلی شده‌اند که شاید چندان به آن اشراف ندارند. رفتاری که با معلم عزیزی در همان ابتدا با بیان کلمه «آیلاند» پیش آمد، هنوز فراموش نشده، اما همان کلمه نشان از فاصله بین دانش‌آموزان و معلمان داشت. این همه ماجرا نیست؛ گرفتن آزمون آنلاین، طراحی پاورپوینت و گرفتن فیلم برای معلمان جوان فقط وقت‌گیر است و آنان نیز برآمده از همین نسل مجازی هستند و بر اوضاع مسلطند، شاید تعدادشان به اندازه کافی نباشد، اما حضور دارند. معلمانی که با استفاده از شناختشان نسبت به نرم‌افزارهای جدید و امکانات پیشرفته کامپیوتری می‌توانند دانش‌آموزانشان را پشت این صفحه شیشه‌ای میخکوب کنند و آنها را به حیرت وادارند و با هر فیلم و پاورپوینتی که می‌فرستند به دانش‌آموزان نکته‌ای را آموزش دهد و فقط فیلم‌برداری از کتاب درسی نباشد. معلمان جوانی که با همان ادبیات شبکه‌های مجازی از پس حجم کامنت‌ها و پیام‌های خصوصی دانش‌آموزان برآیند و مقهور دیکتاتوری نهفته شاگردانشان در کلماتشان نشوند.
از سوی دیگر بحث دروس علوم انسانی و شیوه‌های جدید رویارویی با آنها مطرح است. استفاده از فیلم‌ها و کتاب‌های داستان برای آموزش درس‌هایی نظیر تاریخ و جغرافی و معارف روال می‌شود. حالا دیگر فقط متن کتاب درسی نمی‌تواند برای آموزش کافی باشد، جای آن سخنرانی‌های تک‌نفره معلم را تعداد زیادی فیلم گرفته که می‌توان پیدا کرد و از دانش‌آموزان درخواست کرد تا تماشا کنند.
همه اینها فاصله‌ای بود که کرونا یادآوری کرد؛ هم به دانش‌آموزان، هم به معلمان و البته مسئولان. کودکان و نوجوانان امروز دارند به شکل دیگری آموزش می‌بینند، هیجان دارند، زیرآبی می‌روند، تحکم می‌کنند، اما خشنودند از توانایی‌هایی که دارند استفاده می‌کنند، مجبور نیستند ساعت‌ها پشت میز و نیمکت بی‌حرکت بنشینند، با لباس راحت هرجا که هستند می‌توانند یاد بگیرند، شاید این‌گونه آموخته‌هایشان کمتر فراموش می‌شود.

عکس معلمی را که روی تخت بیمارستان هم در حال توضیح‌دادن به دانش‌آموزانش بود، بسیاری دیده‌اند. دیگری هم خطاب به وزیر نامه‌ای نوشت که فقط همان معلم فداکار نبود که این‌گونه به ادامه تدریس پرداخت، معلمان دیگری هم بودند. واقعیت این است که معلمان با تمام کمبودها سعی کردند نشان دهند با وجود تعطیلی مدارس، آموزش تعطیل نشده است. یکی از معلمان فعالیت‌های روزانه خود را فهرست کرده بود. از صبح زود که هنوز سرعت اینترنت کاهش نیافته، مشغول ارسال فیلم‌ها و ویدئوهایی است که شب قبل تهیه کرده. تا دو، سه بعدازظهر هم درگیر رفع اشکال و کلاس‌های متعددند و پس از آن بدون اینکه فرصت داشته باشند باید سؤالات گاه‌وبیگاه و در اکثر مواقع تکراری دانش‌آموزان را که به صورت خصوصی برایشان ارسال شده جواب دهند. انگار که فرایند تدریس آنها 24 ساعته شده باشد.
ویروس کرونا شکل دیگری از آموزش را برای دانش‌آموزان و محصلان؛ چه در ایران و چه در جهان فراهم و از منظری دیگر کمبودهای زیرساختی را عیان کرده است؛ نکته‌ای که بیش از همه به یادمان آورد تفاوت نسلی چقدر در نحوه آموزش در ایران فراموش شده است.
یکی از کارشناسان دیروز نوشته بود طبق برآورد‌های اعلام‌شده، ۷۰ درصد دانش‌آموزان به اینترنت، تلفن همراه، تبلت و وسیله ارتباط در فضای مجازی دسترسی دارند. این میزان در مقابل حدود چهار میلیون دانش‌آموزی است که از امکانات فضای مجازی محروم هستند. این روزها ابزارهای آموزشی؛ از کلاس درس و وسایل داخل آن، در گوشی‌های تلفن همراه، تبلت‌ها و لپ‌تاپ‌ها خلاصه شده است.
هرچند وزیر آموزش‌وپرورش معتقد است: «جامعه ما بیش از صد سال است عادت کرده تا کلاس‌ها حضوری باشند؛ اما اکنون به فضای دیگری کشیده شده‌ایم و اضطراب داریم که طبیعی است و امیدواریم به تدریج و با مدارا و حوصله مردم مشکلات حل شوند». اما نکته‌ای که فراموش می‌شود این است که چه کسی مضطرب‌تر است؟ نوجوانان و کودکان امروزی در این روند مجازی خیلی جلوتر از معلمان هستند؛ معلمانی که باید یک‌تنه پاسخ‌گوی ۴۰ دانش‌آموزی باشند که بیشترین مهارتشان در سرعت چت‌کردن و کمترین حواسشان به یادگیری است. شبانه‌روزشان را پای این ابزار می‌گذرانند و برای آنها عکس و ویدئوگرفتن و ابزار مجازی دغدغه‌ای نیست و البته از اینکه به اسم کلاس و درس می‌توانند مجوز استفاده بی‌رویه را بگیرند خشنودند. به راحتی می‌توانند به‌جای حضور در کلاس، به بازی‌های آنلاین بپردازند یا هزاران راه دارند که به‌جای تمرکز و دقت در کلاس‌هایی که معلمان به سختی درگیر ارائه مطلب هستند، شیوه‌ای برای اتلاف وقت پیدا کنند. دیگر دیدار چهره‌به‌چهره‌ای وجود ندارد، دیگر آن جذبه معلمانی که جلوی کلاس می‌ایستند رنگ باخته و بسیاری از معلمان، بیشتر هم معلمان باتجربه و قدیمی درگیر مسائلی شده‌اند که شاید چندان به آن اشراف ندارند. رفتاری که با معلم عزیزی در همان ابتدا با بیان کلمه «آیلاند» پیش آمد، هنوز فراموش نشده، اما همان کلمه نشان از فاصله بین دانش‌آموزان و معلمان داشت. این همه ماجرا نیست؛ گرفتن آزمون آنلاین، طراحی پاورپوینت و گرفتن فیلم برای معلمان جوان فقط وقت‌گیر است و آنان نیز برآمده از همین نسل مجازی هستند و بر اوضاع مسلطند، شاید تعدادشان به اندازه کافی نباشد، اما حضور دارند. معلمانی که با استفاده از شناختشان نسبت به نرم‌افزارهای جدید و امکانات پیشرفته کامپیوتری می‌توانند دانش‌آموزانشان را پشت این صفحه شیشه‌ای میخکوب کنند و آنها را به حیرت وادارند و با هر فیلم و پاورپوینتی که می‌فرستند به دانش‌آموزان نکته‌ای را آموزش دهد و فقط فیلم‌برداری از کتاب درسی نباشد. معلمان جوانی که با همان ادبیات شبکه‌های مجازی از پس حجم کامنت‌ها و پیام‌های خصوصی دانش‌آموزان برآیند و مقهور دیکتاتوری نهفته شاگردانشان در کلماتشان نشوند.
از سوی دیگر بحث دروس علوم انسانی و شیوه‌های جدید رویارویی با آنها مطرح است. استفاده از فیلم‌ها و کتاب‌های داستان برای آموزش درس‌هایی نظیر تاریخ و جغرافی و معارف روال می‌شود. حالا دیگر فقط متن کتاب درسی نمی‌تواند برای آموزش کافی باشد، جای آن سخنرانی‌های تک‌نفره معلم را تعداد زیادی فیلم گرفته که می‌توان پیدا کرد و از دانش‌آموزان درخواست کرد تا تماشا کنند.
همه اینها فاصله‌ای بود که کرونا یادآوری کرد؛ هم به دانش‌آموزان، هم به معلمان و البته مسئولان. کودکان و نوجوانان امروز دارند به شکل دیگری آموزش می‌بینند، هیجان دارند، زیرآبی می‌روند، تحکم می‌کنند، اما خشنودند از توانایی‌هایی که دارند استفاده می‌کنند، مجبور نیستند ساعت‌ها پشت میز و نیمکت بی‌حرکت بنشینند، با لباس راحت هرجا که هستند می‌توانند یاد بگیرند، شاید این‌گونه آموخته‌هایشان کمتر فراموش می‌شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها