|

دماوند عضو خانواده ماست

مجید قهرودی

این روزها همه در ایران خبرهای ماجرای وقف یا بازپس‌گیری دماوند را با حساسیت بالایی دنبال می‌کنند. خبری که بسیاری ابتدا سعی می‌کردند آن را واقعی نپندارند یا یک‌جور شوخی اغراق‌شده بدانند، نهایتا رنگ واقعیت گرفت و موجی از نگرانی‌ را ایجاد کرد. البته چنین سطحی از نگرانی و پریشانی در احوال مردم بابت دماوند کاملا طبیعی است. چه چیزی در این کشور مثل دماوند می‌تواند در ذهن همه جایگاهی یکسان و تقدیس‌شده داشته باشد. دماوند نماد یک کشور است. وقتی هر روز آن را روی اسکناس‌های رایج کشورمان می‌بینیم، طبیعی است که در ذهن همه به‌عنوان یک نماد ثبت می‌شود و چنین حجمی از واکنش‌ها و دلواپسی‌ها را بر‌می‌انگیزد. چیزی که در اساطیر ما بوده و تنها موجودی است که همه تاریخ کشور ما را به چشم دیده است. هر کسی که یک‌بار دماوند را از نزدیک دیده باشد یا به آن صعود کرده باشد، بی‌شک می‌گوید که دماوند تغییر زیادی در زندگی‌اش ایجاد کرده است. این را من که به واسطه کار و حرفه‌ام بارها به دماوند صعود کرده‌‎ام هم هنوز حس می‌کنم و تأثیرگذاری دماوند بر من بعد از چندین و چند صعود هنوز کم نشده است. حساسیت‌ها درباره دماوند به این دلیل بالاست که دماوند بزرگ‌ترین قله آتشفشانی قاره آسیاست و مخروطی‌ترین کوه دنیاست. از لحاظ طبیعی هم در ایران و هم در دنیا جایگاه ویژه‌ای دارد؛ چرا‌که مثلا کوه‌نوردهای خارجی به‌راحتی می‌توانند یک روز بعد از صعود به قله، در دریا شنا کنند یا در کویر کمپ بزنند. از این نظر قله دماوند قله بی‌نظیری است و همین مسئله اهمیت حفاظت از آن را بیشتر نشان می‌دهد. برای همین هم می‌بینیم که در میان کوه‌نوردها و طبیعت‌گردهای دنیا قله دماوند محبوبیت بالایی دارد و سفرهای زیادی به ایران برای صعود به این قله صورت می‌گیرد.
در سال‌های اخیر البته دیده شده که از همه قشری به سمت طبیعت‌گردی و کوه‌نوردی گرایش پیدا کرده‌اند و خیلی‌ها علاقه دارند به قله دماوند بروند و تصاویرش را در شبکه‌های اجتماعی‌شان به اشتراک بگذارند. این هجوم زیاد به سمت قله یا دامنه دماوند در کنار نا‌آگاهی تعداد زیادی از این چهره‌ها از مسئله طبیعت‌گردی مسئولانه یا احساس مسئولیت دربرابر طبیعت موجب شده که در سال‌های اخیر شاهد آسیب‌های فراوانی به دماوند باشیم. حضور تعداد زیادی از آدم‌ها در دماوند باعث تولید زباله فراوانی در این سفرها می‌شود و اغلب هم افراد زباله‌های خودشان را از کوه پایین نمی‌آورند و همان‌جا رها می‌کنند. این مسئله در کنار نیازهای انسانی که خیل زیاد مشتاقان دیدن دماوند دارند، موجب می‌شود در برخی مواقع سال امکان سفر به قله یا حضور در طبیعت آن وجود نداشته باشد و این همان اثر ناشی از حضور و دست‌کاری ما در طبیعت است. این البته غیر از مسئله استفاده تجاری از دماوند و معادنی است که در پای این کوه برای استخراج پوکه ایجاد شده است. اعتراض‌های فعالان محیط‌زیستی البته منجر به تعطیلی یک معدن شد؛ ولی از سرنوشت معدن دوم هنوز خبر قطعی ندارم که آیا منجر به تعطیلی شده یا نه؛ ولی همین دست اقدامات هم پیش از ماجرای وقف به اندازه کافی دماوند را رنجور کرده بود. بحثی که در ماجرای وقف‌شدن دماوند اهمیت پیدا کرد، این بود که وقتی منابع طبیعی ما به نهاد دیگری واگذار می‌شود که مسئولیت طبیعی در برابر آن منطقه ندارد، موجب می‌شود که سوءاستفاده‌های فراوانی از آن صورت بگیرد. شما تصور کنید که وضعیت منابع طبیعی ما وقتی در اختیار سازمان حفاظت از محیط زیست است، با چنین انتقادهایی مواجه است. اگر اختیار این منابع را به سازمان‌هایی بدهیم که هیچ نوع وظیفه حفاظتی یا مسئولیتی درباره آن منطقه ندارد، معلوم نیست که چه بلایی سرش بیاید. بالاخره دیده‌ایم که پیش‌از‌این چه بر سر برخی اماکن وقفی آمده که زمینش تفکیک شده یا ساخت‌وساز در آن صورت گرفته و بهره‌برداری‌هایی شده است. برای همین هم بسیاری با شنیدن خبر وقف دماوند، با وجود همه سوررئال‌بودنش نگران و پریشان می‌شوند.

این روزها همه در ایران خبرهای ماجرای وقف یا بازپس‌گیری دماوند را با حساسیت بالایی دنبال می‌کنند. خبری که بسیاری ابتدا سعی می‌کردند آن را واقعی نپندارند یا یک‌جور شوخی اغراق‌شده بدانند، نهایتا رنگ واقعیت گرفت و موجی از نگرانی‌ را ایجاد کرد. البته چنین سطحی از نگرانی و پریشانی در احوال مردم بابت دماوند کاملا طبیعی است. چه چیزی در این کشور مثل دماوند می‌تواند در ذهن همه جایگاهی یکسان و تقدیس‌شده داشته باشد. دماوند نماد یک کشور است. وقتی هر روز آن را روی اسکناس‌های رایج کشورمان می‌بینیم، طبیعی است که در ذهن همه به‌عنوان یک نماد ثبت می‌شود و چنین حجمی از واکنش‌ها و دلواپسی‌ها را بر‌می‌انگیزد. چیزی که در اساطیر ما بوده و تنها موجودی است که همه تاریخ کشور ما را به چشم دیده است. هر کسی که یک‌بار دماوند را از نزدیک دیده باشد یا به آن صعود کرده باشد، بی‌شک می‌گوید که دماوند تغییر زیادی در زندگی‌اش ایجاد کرده است. این را من که به واسطه کار و حرفه‌ام بارها به دماوند صعود کرده‌‎ام هم هنوز حس می‌کنم و تأثیرگذاری دماوند بر من بعد از چندین و چند صعود هنوز کم نشده است. حساسیت‌ها درباره دماوند به این دلیل بالاست که دماوند بزرگ‌ترین قله آتشفشانی قاره آسیاست و مخروطی‌ترین کوه دنیاست. از لحاظ طبیعی هم در ایران و هم در دنیا جایگاه ویژه‌ای دارد؛ چرا‌که مثلا کوه‌نوردهای خارجی به‌راحتی می‌توانند یک روز بعد از صعود به قله، در دریا شنا کنند یا در کویر کمپ بزنند. از این نظر قله دماوند قله بی‌نظیری است و همین مسئله اهمیت حفاظت از آن را بیشتر نشان می‌دهد. برای همین هم می‌بینیم که در میان کوه‌نوردها و طبیعت‌گردهای دنیا قله دماوند محبوبیت بالایی دارد و سفرهای زیادی به ایران برای صعود به این قله صورت می‌گیرد.
در سال‌های اخیر البته دیده شده که از همه قشری به سمت طبیعت‌گردی و کوه‌نوردی گرایش پیدا کرده‌اند و خیلی‌ها علاقه دارند به قله دماوند بروند و تصاویرش را در شبکه‌های اجتماعی‌شان به اشتراک بگذارند. این هجوم زیاد به سمت قله یا دامنه دماوند در کنار نا‌آگاهی تعداد زیادی از این چهره‌ها از مسئله طبیعت‌گردی مسئولانه یا احساس مسئولیت دربرابر طبیعت موجب شده که در سال‌های اخیر شاهد آسیب‌های فراوانی به دماوند باشیم. حضور تعداد زیادی از آدم‌ها در دماوند باعث تولید زباله فراوانی در این سفرها می‌شود و اغلب هم افراد زباله‌های خودشان را از کوه پایین نمی‌آورند و همان‌جا رها می‌کنند. این مسئله در کنار نیازهای انسانی که خیل زیاد مشتاقان دیدن دماوند دارند، موجب می‌شود در برخی مواقع سال امکان سفر به قله یا حضور در طبیعت آن وجود نداشته باشد و این همان اثر ناشی از حضور و دست‌کاری ما در طبیعت است. این البته غیر از مسئله استفاده تجاری از دماوند و معادنی است که در پای این کوه برای استخراج پوکه ایجاد شده است. اعتراض‌های فعالان محیط‌زیستی البته منجر به تعطیلی یک معدن شد؛ ولی از سرنوشت معدن دوم هنوز خبر قطعی ندارم که آیا منجر به تعطیلی شده یا نه؛ ولی همین دست اقدامات هم پیش از ماجرای وقف به اندازه کافی دماوند را رنجور کرده بود. بحثی که در ماجرای وقف‌شدن دماوند اهمیت پیدا کرد، این بود که وقتی منابع طبیعی ما به نهاد دیگری واگذار می‌شود که مسئولیت طبیعی در برابر آن منطقه ندارد، موجب می‌شود که سوءاستفاده‌های فراوانی از آن صورت بگیرد. شما تصور کنید که وضعیت منابع طبیعی ما وقتی در اختیار سازمان حفاظت از محیط زیست است، با چنین انتقادهایی مواجه است. اگر اختیار این منابع را به سازمان‌هایی بدهیم که هیچ نوع وظیفه حفاظتی یا مسئولیتی درباره آن منطقه ندارد، معلوم نیست که چه بلایی سرش بیاید. بالاخره دیده‌ایم که پیش‌از‌این چه بر سر برخی اماکن وقفی آمده که زمینش تفکیک شده یا ساخت‌وساز در آن صورت گرفته و بهره‌برداری‌هایی شده است. برای همین هم بسیاری با شنیدن خبر وقف دماوند، با وجود همه سوررئال‌بودنش نگران و پریشان می‌شوند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها