ماهی را هر وقت از آب بگیری...
شكوفه موسوی. روانپزشک کودک و نوجوان
زندگی با کرونا احتمالا تغییراتی در رفتار نوجوانان و همچنین تعامل والدین و نوجوانان پدید آورده است. کرونا جهان را ناآشناتر از همیشه کرد؛ انگار به تماشای فیلمی نشسته بودیم و هر لحظه صحنهها عجیبتر و سریع میشدند و از جایی این تغییر و سرعت، سرسامآور شد. اما درواقع ما به تماشا ننشسته بودیم و ننشستهایم، بلکه ما جزئی از آن فیلم بودهایم و هستیم. گیجشدن بسیاری از ما، از این بابت است که انگار هیچ آمادگیای برای آن تغییر عجیب و آن سرعت سرسامآور نداشتیم. الان زندگی ما به حدی تغییر کرده که اگر کمی قبل از کرونا، در یک فیلم به تماشای آن مینشستیم، از قدرت تخیل نویسنده و کارگردان تعجب میکردیم. حال خودمان همانجا هستیم؛ یک قطعه از این معمای عجیب، یک بازیگر از این نمایش غریب و پرسش این است: چقدر مجهزیم؟ چقدر توان مواجهه و چارهجویی داریم؟ همینجاست که تفاوتهای ما با هم مشخص میشود؛ در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی. انگار زلزلهای آمده، اما میزان تخریب برای هرکس، خانواده و اجتماع متفاوت است؛ زلزلهای که نه پایان پذیرفته و نه معلوم است چه زمانی پایان مییابد و هنوز آسیبهایش ترمیم نشده و همه افراد را در همه سنین
دچار مشکل کرده است. وضع نوجوانان چگونه است؟ آنان که بهلحاظ نحوه تفکر، از کودکی فاصله گرفتهاند و بهدرستی باید فرصت آموختن از تجربههای شخصی خود را داشته باشند و با درسگرفتن از آنها، برای وظایف بزرگسالی آماده شوند؟ در بسیاری از افسانهها میخوانیم که پادشاه برای جانشینی تکلیفی سخت برای شاهزاده خود تعیین میکند که با مخاطرات بسیاری همراه است؛ آن تاج زرین، استقلال است که پیششرط آن هدفمندی، راهسپاری در مسیر پرخطر، تداوم و زیرکی و بعد دستیابی به هدف است. پیش از کرونا نیز پیچیدهترین مشکل خانوادهها، مواجهه با نوجوانی بود؛ چه برای خود نوجوان و چه والدین او؛ دورهای مهم و بسیار نامعلوم و ناشناخته؛ دورهای که برای والدین نگرانکننده بود و هست. میل به نوجوان برای خروج از خانه و ورود به دنیای وسیعتر از سویی و نگرانی والدین از خطرات دنیای خارج خانه از سویی دیگر. ترجیح نوجوان به رابطه با همتایان از سویی و نگرانی خانواده از تأثیر منفی آن از سویی دیگر. مخاطره عبور از مسیر نوجوانی، کم از عبور از آن سفرهای افسانهای نبوده و نیست. همیشه بیشترین کشمکش بین والدین با فرزندان نوجوانشان وجود داشته. او خیابان، دوستان و
نوجویی را ترجیح میدهد و همین خانواده را میترساند. اکنون که کرونا آمده، تنشهای والدین بیشتر شده است. نوجوانان مشتاق رابطه با دوستانی هستند که آنسوی درهای خانهاند، دلشان برای آنان میتپد و پاهایشان بیقرار رفتن نزد آنان است، اما مجبورند به ماندن. تحمل شرایط کرونا برایشان بسیار سخت است، آنان مثل کودکان از صرف وقت در کنار خانواده ارضا نمیشوند و نیز منبع اطلاعات و حرفشنویشان فقط والدین نیستند. از سویی، دنیای ذهنی آنان گستردهتر است و از سویی دیگر قادر به مدیریت هیجانات خود نیستند و در بسیاری مواقع به عواقب رفتارهای خود فکر نمیکنند و نمیدانند به وقت بروز مشکی جدی، نمیتوانند به دوستانشان تکیه کنند. تأثیرپذیری از گروه همتایان و حتی فشار آنان خیلی قویتر است تا توصیههای والدین و مسئولان. بیشتر والدینی که فرزند نوجوان دارند، با نگرانی و حتی خشم با این مسئله مواجه میشوند که چگونه افرادی غریبه و گاه بیتجربه یا خطرناک، چنین تأثیر قویای بر فرزندان آنان دارند. بسیاری از این والدین شکایت بسیار دارند که نمیتوانند با نوجوانان ارتباط برقرار کنند، فرزندان نوجوانشان در این شرایط کلافه و بیقرارند و در بسیاری
اوقات به توصیههای بهداشتی عمل نمیکنند، بیرون میروند، با دوستان خود ملاقات میکنند، استفاده از ماسک را به شوخی میگیرند. با والدین بسیاری در این مدت تماس داشتهام که دچار علائم اضطرابی شدید به خاطر همین رفتارها شدهاند؛ یعنی اینکه نوجوانشان نهتنها خودش را در معرض آسیب قرار میدهند، بلکه رفتارشان برای بقیه اعضای خانواده هم خطرناک است. امروز بیش از هر وقت دیگر دریافتهایم که داشتن دانش و مراعاتکردن فردی، کافی نیست؛ اگر دیگران ندانند و نکنند. اگر نوجوانان در خانوادهای به توصیههای بهداشتی عمل نکنند، مراعات دیگران بیتأثیر خواهد شد؛ همچنان که اگر افرادی در اجتماع اینگونه باشند، نتیجه مراعات بقیه به هدر خواهد رفت. اینجاست که مسئولیت هر فرد درمقابل خود و دیگران مطرح میشود. برای من که در سطح خانواده کار میکنم، بهخصوص درباره نوجوانان، همیشه این سؤال مطرح است؛ این مشکل از کجا به امروز رسیده است؟ چه کارهایی باید انجام میشد که نشد؟ چه کارهایی نباید انجام میشد که شد؟ هرچه زودتر چارهجویی کنیم، بهتر است. پشتوانه ما ضربالمثلی است که از دوردست خردمندانه و عقلانی در فرهنگ ماست؛ ماهی را هر وقت از آب بگیری... .
زندگی با کرونا احتمالا تغییراتی در رفتار نوجوانان و همچنین تعامل والدین و نوجوانان پدید آورده است. کرونا جهان را ناآشناتر از همیشه کرد؛ انگار به تماشای فیلمی نشسته بودیم و هر لحظه صحنهها عجیبتر و سریع میشدند و از جایی این تغییر و سرعت، سرسامآور شد. اما درواقع ما به تماشا ننشسته بودیم و ننشستهایم، بلکه ما جزئی از آن فیلم بودهایم و هستیم. گیجشدن بسیاری از ما، از این بابت است که انگار هیچ آمادگیای برای آن تغییر عجیب و آن سرعت سرسامآور نداشتیم. الان زندگی ما به حدی تغییر کرده که اگر کمی قبل از کرونا، در یک فیلم به تماشای آن مینشستیم، از قدرت تخیل نویسنده و کارگردان تعجب میکردیم. حال خودمان همانجا هستیم؛ یک قطعه از این معمای عجیب، یک بازیگر از این نمایش غریب و پرسش این است: چقدر مجهزیم؟ چقدر توان مواجهه و چارهجویی داریم؟ همینجاست که تفاوتهای ما با هم مشخص میشود؛ در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی. انگار زلزلهای آمده، اما میزان تخریب برای هرکس، خانواده و اجتماع متفاوت است؛ زلزلهای که نه پایان پذیرفته و نه معلوم است چه زمانی پایان مییابد و هنوز آسیبهایش ترمیم نشده و همه افراد را در همه سنین
دچار مشکل کرده است. وضع نوجوانان چگونه است؟ آنان که بهلحاظ نحوه تفکر، از کودکی فاصله گرفتهاند و بهدرستی باید فرصت آموختن از تجربههای شخصی خود را داشته باشند و با درسگرفتن از آنها، برای وظایف بزرگسالی آماده شوند؟ در بسیاری از افسانهها میخوانیم که پادشاه برای جانشینی تکلیفی سخت برای شاهزاده خود تعیین میکند که با مخاطرات بسیاری همراه است؛ آن تاج زرین، استقلال است که پیششرط آن هدفمندی، راهسپاری در مسیر پرخطر، تداوم و زیرکی و بعد دستیابی به هدف است. پیش از کرونا نیز پیچیدهترین مشکل خانوادهها، مواجهه با نوجوانی بود؛ چه برای خود نوجوان و چه والدین او؛ دورهای مهم و بسیار نامعلوم و ناشناخته؛ دورهای که برای والدین نگرانکننده بود و هست. میل به نوجوان برای خروج از خانه و ورود به دنیای وسیعتر از سویی و نگرانی والدین از خطرات دنیای خارج خانه از سویی دیگر. ترجیح نوجوان به رابطه با همتایان از سویی و نگرانی خانواده از تأثیر منفی آن از سویی دیگر. مخاطره عبور از مسیر نوجوانی، کم از عبور از آن سفرهای افسانهای نبوده و نیست. همیشه بیشترین کشمکش بین والدین با فرزندان نوجوانشان وجود داشته. او خیابان، دوستان و
نوجویی را ترجیح میدهد و همین خانواده را میترساند. اکنون که کرونا آمده، تنشهای والدین بیشتر شده است. نوجوانان مشتاق رابطه با دوستانی هستند که آنسوی درهای خانهاند، دلشان برای آنان میتپد و پاهایشان بیقرار رفتن نزد آنان است، اما مجبورند به ماندن. تحمل شرایط کرونا برایشان بسیار سخت است، آنان مثل کودکان از صرف وقت در کنار خانواده ارضا نمیشوند و نیز منبع اطلاعات و حرفشنویشان فقط والدین نیستند. از سویی، دنیای ذهنی آنان گستردهتر است و از سویی دیگر قادر به مدیریت هیجانات خود نیستند و در بسیاری مواقع به عواقب رفتارهای خود فکر نمیکنند و نمیدانند به وقت بروز مشکی جدی، نمیتوانند به دوستانشان تکیه کنند. تأثیرپذیری از گروه همتایان و حتی فشار آنان خیلی قویتر است تا توصیههای والدین و مسئولان. بیشتر والدینی که فرزند نوجوان دارند، با نگرانی و حتی خشم با این مسئله مواجه میشوند که چگونه افرادی غریبه و گاه بیتجربه یا خطرناک، چنین تأثیر قویای بر فرزندان آنان دارند. بسیاری از این والدین شکایت بسیار دارند که نمیتوانند با نوجوانان ارتباط برقرار کنند، فرزندان نوجوانشان در این شرایط کلافه و بیقرارند و در بسیاری
اوقات به توصیههای بهداشتی عمل نمیکنند، بیرون میروند، با دوستان خود ملاقات میکنند، استفاده از ماسک را به شوخی میگیرند. با والدین بسیاری در این مدت تماس داشتهام که دچار علائم اضطرابی شدید به خاطر همین رفتارها شدهاند؛ یعنی اینکه نوجوانشان نهتنها خودش را در معرض آسیب قرار میدهند، بلکه رفتارشان برای بقیه اعضای خانواده هم خطرناک است. امروز بیش از هر وقت دیگر دریافتهایم که داشتن دانش و مراعاتکردن فردی، کافی نیست؛ اگر دیگران ندانند و نکنند. اگر نوجوانان در خانوادهای به توصیههای بهداشتی عمل نکنند، مراعات دیگران بیتأثیر خواهد شد؛ همچنان که اگر افرادی در اجتماع اینگونه باشند، نتیجه مراعات بقیه به هدر خواهد رفت. اینجاست که مسئولیت هر فرد درمقابل خود و دیگران مطرح میشود. برای من که در سطح خانواده کار میکنم، بهخصوص درباره نوجوانان، همیشه این سؤال مطرح است؛ این مشکل از کجا به امروز رسیده است؟ چه کارهایی باید انجام میشد که نشد؟ چه کارهایی نباید انجام میشد که شد؟ هرچه زودتر چارهجویی کنیم، بهتر است. پشتوانه ما ضربالمثلی است که از دوردست خردمندانه و عقلانی در فرهنگ ماست؛ ماهی را هر وقت از آب بگیری... .