چرا روسیه لوکاشنکو را تحمل میکند؟
احمد وخشیته . تحلیلگر امور بینالملل
یک هفته پیش بود که الکساندر لوکاشنکو بار دیگر با درصدی باورنکردنی رئیسجمهور بلاروس شد تا این منوی همیشگی 26ساله، برای سالهایی دیگر نیز سکان قدرت را در این کشور در دست داشته باشد. این بار نیز مانند گذشته برخی نامزدها رد صلاحیت شدند؛ برخی زندانی و البته مردم معترض به نتیجه انتخابات که پیروزی ۸۰درصدی او در مقابل شکست ۹.۹درصدی سوتلانا تیخانوسکایا را باورنکردنی میدانستند، به خیابانها آمدند.
خبرگزاری تاس روسیه که قسمت ویژهای را به انتخابات بلاروس و اعتراضات پس از آن اختصاص داده است، به تظاهرات هزاران نفری معترضان در خیابانهای مینسک اشاره کرد و از سوی دیگر به اعزام گسترده نیروهای ضدشورش. دراینمیان لوکاشنکو معترضان را گوسفندانی خواند که از سمت نیروهای خارجی خط میگیرند و همین موضوع کافی بود تا حاکمیت در مقابل اعتراضات مدنی دست به دامن رفتار قهرآمیز شود و خشونت سیاسی واکنش قدرت حاکم به مردم باشد. دراینمیان دولت حاکمه حتی با همسایگان نیز روابط مناسبی را برقرار نکرد و هرازچندگاهی یکی را به دخالت در انتخابات محکوم کرد؛ گاهی این موضوع سهم غرب و همسایگان عضو ناتو مانند لتونی، لیتوانی و لهستان شد، زمانی اوکراین و حتی اوقاتی روسیه. آمارها نشان میدهد که ۴۸ درصد تجارت خارجی بلاروس با روسیه است و همین موضوع در کنار برایند همکاریهای امنیتی و نظامی که دو کشور میان سالهای پس از فروپاشی با یکدیگر داشتهاند، حکایت از این موضوع دارد که روسیه مهمترین شریک بلاروس به شمار میآید. حال اگر این فرض را بپذیریم که این پرسش پیش میآید که چه میشود لوکاشنکو یک ماه پیش از برگزاری انتخابات، روسیه و لهستان را
به دخالت در امور داخلی کشورش متهم میکند و در گام بعد در یک مصاحبه تلویزیونی مدعی میشود: «بلاروس، تنها متحدی است که همچنان برای روسیه باقی مانده و من اغلب به پوتین میگویم که شما را درک میکنم؛ چراکه شما نمیتوانید بلاروس را از دست دهید». شاید همین برداشت از رویکرد کرملین درباره مینسک بود که بلاروس به خود جرئت داد چند هفته پیش از انتخابات ۳۳ تبعه روس را بازداشت و اعلام كند که بیش از ۲۰۰ نفر از اتباع کشورهای خارجی با هدف بیثباتکردن اوضاع داخلی در ایام مبارزات انتخاباتی به بلاروس وارد شدهاند.
به نظر میرسد سخن از نفوذ قدرتهای خارجی از سوی لوکاشنکو بیشتر در قالب فرار به جلو برای سرپوشگذاشتن بر هرگونه اعتراضات مردمی درباره دموکراسی خودساخته اوست. بدونشک در سالهای گذشته، ایالات متحده و ناتو به دنبال برقراری ارتباط و گسترش نفوذ در این کشور بودند و پس از تغییر ساختار قدرت در اوکراین و رویکارآمدن دولتی غربگرا، به دنبال برقراری چنین الگویی در مینسک نیز بودهاند که تنها ۶۵۰ کیلومتر با مسکو فاصله دارد و بسیار نزدیکتر از خارج نزدیک به کرملین است.
اما چرا لوکاشنکو از دخالت روسیه در انتخابات این کشور سخن میگوید؟ به نظر میرسد پاسخ این پرسش را میتوان در موضعگیریهای مسکو جستوجو کرد: وزارت خارجه روسیه در بیانیهای اعلام کرد كه مقامات مسکو از مینسک میخواهند تا از تزریق هیجانات منفی غیرضروری در جریان مبارزات انتخاباتی در این کشور دست بردارد. معاون رئیس شورای امنیت روسیه، دشمن جلوهدادن مسکو را ابزاری برای تبلیغات انتخاباتی میداند و سخنگوی وزارت خارجه روسیه این رفتارها را خیمهشببازی بلاروس عنوان کرد که پس از انتخابات فروکش میکند.
آیا لوکاشنکو گزینه مطلوب روسیه است؟
بلاورس و روسیه میان سالهای پس از فروپاشی با وجود اختلافات تاکتیکی در موضوعات دوجانبه بهویژه در بحث انرژی و همکاریهای مرزی، از همکاری راهبردی بهره میبرند. از یک سو حاکمیت بلاروس که کشورش محصور در خشکی و فاقد انرژی است، به یک متحد اقتصادی، سیاسی و نظامی نیاز دارد که در مقابل فشار غرب از آن حمایت کند و از سوی دیگر روسیه که با استقرار ناتو در حوزه بالتیک مواجه است، بر اهمیت بلاروس برای ایالات متحده و ناتو واقف است و با همه اماواگرهایی که در لوکاشنکو وجود دارد، تلاش میکند برای حفظ برادری میان شهروندان روسیه و روسیه سفید از پررنگشدن اختلافات بپرهیزد. روسیه تجربه سقوط یانوکوویچ در سال ۲۰۱۴ و ورود اروپا به کییف را بهخوبی به خاطر دارد و از سوی دیگر نمیخواهد بلاروس را که پس از آلمان، دومین خریدار نفت روسیه به شمار میآید، از دست بدهد. نگاه مثبت کرملین درباره بلاروس و تلاش برای همگرایی شهروندان دو کشور را که روس محسوب میشوند، میتوان در پیام تبریک پوتین به لوکاشنکو و همچنین گفتوگوی تلفنی روز شنبه آنها دریافت. از سوی دیگر باید توجه داشت که برای تردد میان دو کشور ۱۳ بزرگراه و شش خط ریلی وجود دارد و
در صورت بروز انقلاب رنگی و رویکارآمدن دولتی غربگرا، بلاروس تهدید جدی برای روسیه به شمار میآید. شاید از این رو بود که همزمان با استقرار پایگاه نظامی ایالات متحده در لهستان، سفیر وقت روسیه در بلاروس هر نوع طرح نظامی علیه بلاروس را به منزله حمله به روسیه خواند.
یک هفته پیش بود که الکساندر لوکاشنکو بار دیگر با درصدی باورنکردنی رئیسجمهور بلاروس شد تا این منوی همیشگی 26ساله، برای سالهایی دیگر نیز سکان قدرت را در این کشور در دست داشته باشد. این بار نیز مانند گذشته برخی نامزدها رد صلاحیت شدند؛ برخی زندانی و البته مردم معترض به نتیجه انتخابات که پیروزی ۸۰درصدی او در مقابل شکست ۹.۹درصدی سوتلانا تیخانوسکایا را باورنکردنی میدانستند، به خیابانها آمدند.
خبرگزاری تاس روسیه که قسمت ویژهای را به انتخابات بلاروس و اعتراضات پس از آن اختصاص داده است، به تظاهرات هزاران نفری معترضان در خیابانهای مینسک اشاره کرد و از سوی دیگر به اعزام گسترده نیروهای ضدشورش. دراینمیان لوکاشنکو معترضان را گوسفندانی خواند که از سمت نیروهای خارجی خط میگیرند و همین موضوع کافی بود تا حاکمیت در مقابل اعتراضات مدنی دست به دامن رفتار قهرآمیز شود و خشونت سیاسی واکنش قدرت حاکم به مردم باشد. دراینمیان دولت حاکمه حتی با همسایگان نیز روابط مناسبی را برقرار نکرد و هرازچندگاهی یکی را به دخالت در انتخابات محکوم کرد؛ گاهی این موضوع سهم غرب و همسایگان عضو ناتو مانند لتونی، لیتوانی و لهستان شد، زمانی اوکراین و حتی اوقاتی روسیه. آمارها نشان میدهد که ۴۸ درصد تجارت خارجی بلاروس با روسیه است و همین موضوع در کنار برایند همکاریهای امنیتی و نظامی که دو کشور میان سالهای پس از فروپاشی با یکدیگر داشتهاند، حکایت از این موضوع دارد که روسیه مهمترین شریک بلاروس به شمار میآید. حال اگر این فرض را بپذیریم که این پرسش پیش میآید که چه میشود لوکاشنکو یک ماه پیش از برگزاری انتخابات، روسیه و لهستان را
به دخالت در امور داخلی کشورش متهم میکند و در گام بعد در یک مصاحبه تلویزیونی مدعی میشود: «بلاروس، تنها متحدی است که همچنان برای روسیه باقی مانده و من اغلب به پوتین میگویم که شما را درک میکنم؛ چراکه شما نمیتوانید بلاروس را از دست دهید». شاید همین برداشت از رویکرد کرملین درباره مینسک بود که بلاروس به خود جرئت داد چند هفته پیش از انتخابات ۳۳ تبعه روس را بازداشت و اعلام كند که بیش از ۲۰۰ نفر از اتباع کشورهای خارجی با هدف بیثباتکردن اوضاع داخلی در ایام مبارزات انتخاباتی به بلاروس وارد شدهاند.
به نظر میرسد سخن از نفوذ قدرتهای خارجی از سوی لوکاشنکو بیشتر در قالب فرار به جلو برای سرپوشگذاشتن بر هرگونه اعتراضات مردمی درباره دموکراسی خودساخته اوست. بدونشک در سالهای گذشته، ایالات متحده و ناتو به دنبال برقراری ارتباط و گسترش نفوذ در این کشور بودند و پس از تغییر ساختار قدرت در اوکراین و رویکارآمدن دولتی غربگرا، به دنبال برقراری چنین الگویی در مینسک نیز بودهاند که تنها ۶۵۰ کیلومتر با مسکو فاصله دارد و بسیار نزدیکتر از خارج نزدیک به کرملین است.
اما چرا لوکاشنکو از دخالت روسیه در انتخابات این کشور سخن میگوید؟ به نظر میرسد پاسخ این پرسش را میتوان در موضعگیریهای مسکو جستوجو کرد: وزارت خارجه روسیه در بیانیهای اعلام کرد كه مقامات مسکو از مینسک میخواهند تا از تزریق هیجانات منفی غیرضروری در جریان مبارزات انتخاباتی در این کشور دست بردارد. معاون رئیس شورای امنیت روسیه، دشمن جلوهدادن مسکو را ابزاری برای تبلیغات انتخاباتی میداند و سخنگوی وزارت خارجه روسیه این رفتارها را خیمهشببازی بلاروس عنوان کرد که پس از انتخابات فروکش میکند.
آیا لوکاشنکو گزینه مطلوب روسیه است؟
بلاورس و روسیه میان سالهای پس از فروپاشی با وجود اختلافات تاکتیکی در موضوعات دوجانبه بهویژه در بحث انرژی و همکاریهای مرزی، از همکاری راهبردی بهره میبرند. از یک سو حاکمیت بلاروس که کشورش محصور در خشکی و فاقد انرژی است، به یک متحد اقتصادی، سیاسی و نظامی نیاز دارد که در مقابل فشار غرب از آن حمایت کند و از سوی دیگر روسیه که با استقرار ناتو در حوزه بالتیک مواجه است، بر اهمیت بلاروس برای ایالات متحده و ناتو واقف است و با همه اماواگرهایی که در لوکاشنکو وجود دارد، تلاش میکند برای حفظ برادری میان شهروندان روسیه و روسیه سفید از پررنگشدن اختلافات بپرهیزد. روسیه تجربه سقوط یانوکوویچ در سال ۲۰۱۴ و ورود اروپا به کییف را بهخوبی به خاطر دارد و از سوی دیگر نمیخواهد بلاروس را که پس از آلمان، دومین خریدار نفت روسیه به شمار میآید، از دست بدهد. نگاه مثبت کرملین درباره بلاروس و تلاش برای همگرایی شهروندان دو کشور را که روس محسوب میشوند، میتوان در پیام تبریک پوتین به لوکاشنکو و همچنین گفتوگوی تلفنی روز شنبه آنها دریافت. از سوی دیگر باید توجه داشت که برای تردد میان دو کشور ۱۳ بزرگراه و شش خط ریلی وجود دارد و
در صورت بروز انقلاب رنگی و رویکارآمدن دولتی غربگرا، بلاروس تهدید جدی برای روسیه به شمار میآید. شاید از این رو بود که همزمان با استقرار پایگاه نظامی ایالات متحده در لهستان، سفیر وقت روسیه در بلاروس هر نوع طرح نظامی علیه بلاروس را به منزله حمله به روسیه خواند.