هزارتوهای آرابال
شرق: از فرناندو آرابال، نمایشنامهنویس مطرح اسپانیایی، تاکنون بیش از 10 اثر به زبان فارسی ترجمه شده است. «لابیرنت» (هزارتو) از ترجمههای اخیری است که در مجموعه «جاماندهها»ی نشر قطره و با برگردان شیرین حسینزادهرهور منتشر شده است. این نمایشنامه را که در سال 1956 نوشته شده، «نکوداشتی برای کافکا» خواندهاند. فضای نمایشنامه و جهان درهمریخته و پرآشوب «لابیرنت»، آن را به اثری کافکایی بدل کرده است و اینکه آثار کافکا الهامبخش آرابال برای نوشتن این اثر بود؛ البته دلیل دیگری نیز دارد: نام دیگری که آرابال برای این نمایشنامه انتخاب کرده و در دستنوشتههایش هم نوشته «بزرگداشت ک» بوده است. این نمایشنامه برای بار نخست با دو نمایشنامه دیگر آرابال؛ «پیکنیک» و «سهچرخه»، در قالب یک تریلوژی در انتشارات کاتدرای اسپانیا منتشر شدهاند. نمایشنامه «نیایش» از فرناندو آرابال با ترجمه ناصر حسینیمهر در سال 1384 از سوی نشر تجربه منتشر شد. این نمایشنامه داستان زوجی است که دست به قتل میزنند و پس از آن درصدد تطهیر خود از این گناه برمیآیند. «سه نمایشنامه تکپردهای» نیز با ترجمه ایرج انور در نشر روزنه منتشر شده است؛
«فاندو و لیز»، «دو جلاد» و «مناجات» عنوان این سه نمایش تکپردهای هستند. سال 1394 دو نمایشنامه از فرناندو آرابال با عنوان «دوچرخه مرد محکوم» و «سهچرخه» در قالب یک کتاب و در نشر افراز منتشر شده است. اصغر نوری، مترجم این دو نمایشنامه، در مقدمه خود از جهان تئاتری آرابال و از خشونت موجود در نمایشنامههای او که دنیای منحصربهفردی در تئاتر خلق کرده و تئاتر «پانیک» خوانده میشود، نوشته است. ازاینروست که از دیدگاه او میتوان بعد از آنتونن آرتو از نوع دیگری از تئاتر خشونت سخن گفت. در آثار آرابال همه چیز به ضد خودش تبدیل میشود؛ برای نمونه در نمایشنامه «فاندو و لیز»، عشق با مرگ و ضعف و خشونت و تخریب پیوند میخورد. یا تاخوردن قربانی روی گناهکار که از مفاهیم مهم آثار آرابال است. «شخصیتهای آرابال همیشه آواره و بیگانه هستند و در حاشیه سرنوشت خود زندگی اطرافشان قرار میگیرند». نمایشنامههای آرابال نیز سرشار از خیال و ریشخند و شواهد تاریخی و خشونتاند و آثاری عمیقا سیاسی هستند. خشونت خاص آثار او را با نوع نوشتار ساد و آرتو قیاس کردهاند؛ به اضافه تمسخر و ریشخندی که در آثار آرابال جایگاه مهمی دارند.
«دفن ساردین» با ترجمه متین کریمی سال 1398 در نشر نیماژ منتشر شده و آرابال این نمایشنامه را براساس یکی از نقاشیهای مطرح فرانسیسکو گویا نوشته است. چنانکه مترجم در مقدمه کتاب اشاره میکند تابلوی دفن ساردین گویا، تصویری موحش و ترسناک از یک کارناوال مرگ است و همه با ماسکهایی ترسناک بر صورت در این کارناوال شرکت دارند. اما درباره وجه تسمیه نمایشنامه، مترجم از مراسم دفن ساردین در اسپانیا مینویسد که مردم در آن با لباسهای عجیبوغریب به خیابانها آمده و جشن میگیرند. این فستیوال که با هدف زندهنگهداشتن فرهنگ اسپانیا برگزار میشود، با نورافشانی نماد یک ماهی بزرگ و آتشبازی همراه است. ماهی نماد زندگی و دفن نماد مرگ است. «دو جلاد و مناجات، گرونیکا» عناوین سه نمایشنامه مطرح از آرابال است که در قالب یک کتاب در نشر فردا به چاپ رسیده و آزاد ماتیان و حمید دستجردی مترجمان این نمایشنامهها هستند. این كتاب شامل سه نمایشنامه تكپردهای با عنوانهای «دو جلاد»، «مناجات» و «گرونیكا» اثر «فرناندو آرابال» است. هر سه این نمایشنامهها با محوریت رابطه یک زوج نوشته شدهاند و از خشونت پنهان حاکم بر روابط انسانی و
پیچیدگیهای آن پرده برمیدارند. نمایشنامه «دو جلاد»، روایت زنی است که همراه دو پسرش از همسر خود شكایت میكند و در شكنجه او شركت دارد. نمایشنامه «مناجات» نیز زندگی زن و شوهر دیگری را روایت میکند که در كنار جنازه كودك خویش به جنایات خود اعتراف میكنند. نمایشنامه «گرونیكا» داستان زن و شوهر پیری است که در وضعیت دهشتباری گرفتار شدهاند. آنان در بحبوبه بمباران نظامیان که به ویرانی خانهشان منجر شده با یكدیگر مجادله میکنند و درباره موضوعات وهمناک و پوچ و گاه بیمعنا سخن میگویند. «جنگ هزارساله» (خداحافظ خوشگل) عنوان یکی دیگر از آثار آرابال است که همراه با گفتوگویی با این نویسنده در نشر قطره منتشر شده و احمد کامیابیمسک آن را به فارسی برگردانده است. این نمایشنامه تصویری از جامعه مصرفگرا و تبلیغاتزده آمریکا در قرن بیستم است و شخصیتهای نمایش، چهرههایی با جایگاه خاص و نمادین در عرصههای مختلف فرهنگ، مطبوعات، ورزش و تلویزیون هستند. در صفحات ابتدایی این کتاب یادداشتی از نویسنده آمده است که آرابال در آن نوشتههای خودش را حتی تمام نوشتههایی را که سیاسی به حساب میآیند، ماحصل «حساسیت و خاطرههای دگرگونکننده»
خودش میداند. او درباره شکلگیری نمایشنامه «جنگ هزارساله» نیز مینویسد: «من این نمایشنامه را در حالی نوشتهام که دوستانی صاحبنظر دارای عقاید مشخص سیاست و همچنین درمورد راهحلهای ازبینبردن بینواییها، مرا احاطه کرده بودند. من مأموریتی جز این نداشتهام که مباحثه دوستانم را بهصورت تصویرهای نمایشی درآورم و این مأموریت بدون وقفه و بارور، مدت سه سال ادامه یافت. این نمایشنامه در واقع نتیجه نهایی ماجراجویی گروهی است».
فرناندو آرابال جز نوشتن نزدیک به 70 نمایشنامه، چندین رمان و مجموعه شعر و کتاب نظری نیز در کارنامه خود دارد و علاوه بر این چندین فیلم ساخته و نامههای معروف او به چهرههای سیاسی از جمله ژنرال فرانکو و فیدل کاسترو در قابل کتاب منتشر شدهاند. او تئاتر را مراسم و آیینی میخواند سرشار از عرفان و قتل و ستایش زندگی. او در سال 1967، زمانی که نویسنده معروفی بود و بیشتر نمایشنامههایش در کشورهای مختلف ترجمه شده بودند، به اسپانیا بازگشت و دولت فرانکو او را بازداشت کرد، اما با حمایت جهانی هنرمندانی همچون بکت و فرنسوا موریاک و اوژن یونسکو و آرتور میلر آزاد شد. آرابال تا سال 1975 زمان مرگ فرانکو و سقوط دیکتاتوری او دیگر به اسپانیا بازنگشت.
شرق: از فرناندو آرابال، نمایشنامهنویس مطرح اسپانیایی، تاکنون بیش از 10 اثر به زبان فارسی ترجمه شده است. «لابیرنت» (هزارتو) از ترجمههای اخیری است که در مجموعه «جاماندهها»ی نشر قطره و با برگردان شیرین حسینزادهرهور منتشر شده است. این نمایشنامه را که در سال 1956 نوشته شده، «نکوداشتی برای کافکا» خواندهاند. فضای نمایشنامه و جهان درهمریخته و پرآشوب «لابیرنت»، آن را به اثری کافکایی بدل کرده است و اینکه آثار کافکا الهامبخش آرابال برای نوشتن این اثر بود؛ البته دلیل دیگری نیز دارد: نام دیگری که آرابال برای این نمایشنامه انتخاب کرده و در دستنوشتههایش هم نوشته «بزرگداشت ک» بوده است. این نمایشنامه برای بار نخست با دو نمایشنامه دیگر آرابال؛ «پیکنیک» و «سهچرخه»، در قالب یک تریلوژی در انتشارات کاتدرای اسپانیا منتشر شدهاند. نمایشنامه «نیایش» از فرناندو آرابال با ترجمه ناصر حسینیمهر در سال 1384 از سوی نشر تجربه منتشر شد. این نمایشنامه داستان زوجی است که دست به قتل میزنند و پس از آن درصدد تطهیر خود از این گناه برمیآیند. «سه نمایشنامه تکپردهای» نیز با ترجمه ایرج انور در نشر روزنه منتشر شده است؛
«فاندو و لیز»، «دو جلاد» و «مناجات» عنوان این سه نمایش تکپردهای هستند. سال 1394 دو نمایشنامه از فرناندو آرابال با عنوان «دوچرخه مرد محکوم» و «سهچرخه» در قالب یک کتاب و در نشر افراز منتشر شده است. اصغر نوری، مترجم این دو نمایشنامه، در مقدمه خود از جهان تئاتری آرابال و از خشونت موجود در نمایشنامههای او که دنیای منحصربهفردی در تئاتر خلق کرده و تئاتر «پانیک» خوانده میشود، نوشته است. ازاینروست که از دیدگاه او میتوان بعد از آنتونن آرتو از نوع دیگری از تئاتر خشونت سخن گفت. در آثار آرابال همه چیز به ضد خودش تبدیل میشود؛ برای نمونه در نمایشنامه «فاندو و لیز»، عشق با مرگ و ضعف و خشونت و تخریب پیوند میخورد. یا تاخوردن قربانی روی گناهکار که از مفاهیم مهم آثار آرابال است. «شخصیتهای آرابال همیشه آواره و بیگانه هستند و در حاشیه سرنوشت خود زندگی اطرافشان قرار میگیرند». نمایشنامههای آرابال نیز سرشار از خیال و ریشخند و شواهد تاریخی و خشونتاند و آثاری عمیقا سیاسی هستند. خشونت خاص آثار او را با نوع نوشتار ساد و آرتو قیاس کردهاند؛ به اضافه تمسخر و ریشخندی که در آثار آرابال جایگاه مهمی دارند.
«دفن ساردین» با ترجمه متین کریمی سال 1398 در نشر نیماژ منتشر شده و آرابال این نمایشنامه را براساس یکی از نقاشیهای مطرح فرانسیسکو گویا نوشته است. چنانکه مترجم در مقدمه کتاب اشاره میکند تابلوی دفن ساردین گویا، تصویری موحش و ترسناک از یک کارناوال مرگ است و همه با ماسکهایی ترسناک بر صورت در این کارناوال شرکت دارند. اما درباره وجه تسمیه نمایشنامه، مترجم از مراسم دفن ساردین در اسپانیا مینویسد که مردم در آن با لباسهای عجیبوغریب به خیابانها آمده و جشن میگیرند. این فستیوال که با هدف زندهنگهداشتن فرهنگ اسپانیا برگزار میشود، با نورافشانی نماد یک ماهی بزرگ و آتشبازی همراه است. ماهی نماد زندگی و دفن نماد مرگ است. «دو جلاد و مناجات، گرونیکا» عناوین سه نمایشنامه مطرح از آرابال است که در قالب یک کتاب در نشر فردا به چاپ رسیده و آزاد ماتیان و حمید دستجردی مترجمان این نمایشنامهها هستند. این كتاب شامل سه نمایشنامه تكپردهای با عنوانهای «دو جلاد»، «مناجات» و «گرونیكا» اثر «فرناندو آرابال» است. هر سه این نمایشنامهها با محوریت رابطه یک زوج نوشته شدهاند و از خشونت پنهان حاکم بر روابط انسانی و
پیچیدگیهای آن پرده برمیدارند. نمایشنامه «دو جلاد»، روایت زنی است که همراه دو پسرش از همسر خود شكایت میكند و در شكنجه او شركت دارد. نمایشنامه «مناجات» نیز زندگی زن و شوهر دیگری را روایت میکند که در كنار جنازه كودك خویش به جنایات خود اعتراف میكنند. نمایشنامه «گرونیكا» داستان زن و شوهر پیری است که در وضعیت دهشتباری گرفتار شدهاند. آنان در بحبوبه بمباران نظامیان که به ویرانی خانهشان منجر شده با یكدیگر مجادله میکنند و درباره موضوعات وهمناک و پوچ و گاه بیمعنا سخن میگویند. «جنگ هزارساله» (خداحافظ خوشگل) عنوان یکی دیگر از آثار آرابال است که همراه با گفتوگویی با این نویسنده در نشر قطره منتشر شده و احمد کامیابیمسک آن را به فارسی برگردانده است. این نمایشنامه تصویری از جامعه مصرفگرا و تبلیغاتزده آمریکا در قرن بیستم است و شخصیتهای نمایش، چهرههایی با جایگاه خاص و نمادین در عرصههای مختلف فرهنگ، مطبوعات، ورزش و تلویزیون هستند. در صفحات ابتدایی این کتاب یادداشتی از نویسنده آمده است که آرابال در آن نوشتههای خودش را حتی تمام نوشتههایی را که سیاسی به حساب میآیند، ماحصل «حساسیت و خاطرههای دگرگونکننده»
خودش میداند. او درباره شکلگیری نمایشنامه «جنگ هزارساله» نیز مینویسد: «من این نمایشنامه را در حالی نوشتهام که دوستانی صاحبنظر دارای عقاید مشخص سیاست و همچنین درمورد راهحلهای ازبینبردن بینواییها، مرا احاطه کرده بودند. من مأموریتی جز این نداشتهام که مباحثه دوستانم را بهصورت تصویرهای نمایشی درآورم و این مأموریت بدون وقفه و بارور، مدت سه سال ادامه یافت. این نمایشنامه در واقع نتیجه نهایی ماجراجویی گروهی است».
فرناندو آرابال جز نوشتن نزدیک به 70 نمایشنامه، چندین رمان و مجموعه شعر و کتاب نظری نیز در کارنامه خود دارد و علاوه بر این چندین فیلم ساخته و نامههای معروف او به چهرههای سیاسی از جمله ژنرال فرانکو و فیدل کاسترو در قابل کتاب منتشر شدهاند. او تئاتر را مراسم و آیینی میخواند سرشار از عرفان و قتل و ستایش زندگی. او در سال 1967، زمانی که نویسنده معروفی بود و بیشتر نمایشنامههایش در کشورهای مختلف ترجمه شده بودند، به اسپانیا بازگشت و دولت فرانکو او را بازداشت کرد، اما با حمایت جهانی هنرمندانی همچون بکت و فرنسوا موریاک و اوژن یونسکو و آرتور میلر آزاد شد. آرابال تا سال 1975 زمان مرگ فرانکو و سقوط دیکتاتوری او دیگر به اسپانیا بازنگشت.