|

جای خالی کاریکاتور در روزنامه‌ها

پژمان موسوی

کسی نمی‌داند چرا از یک روزی به بعد، ستون کاریکاتور در روزنامه‌ها حذف شد، اهمیت کارتون و کاریکاتور در روزنامه‌ها رنگ باخت و آنهایی هم که این ستون و رویکرد را حفظ کردند، به کاریکاتورها و کارتون‌های خارجی روی آوردند و هر روز عرصه را بر کاریکاتوریست‌ها و کارتونیست‌های داخلی تنگ‌تر کردند. البته حدس‌هایی می‌توان زد؛ مهم‌ترین حدس، ارزان‌تر تمام‌شدن صفحات و صرفه‌جویی در قیمت تمام‌شده روزنامه‌هاست. حدس دیگر، تفسیرپذیربودن و احتمال خوانش‌های نادرست و در نتیجه بالارفتن خطر برخورد و توقیف روزنامه‌ها از رهگذر کارتون و کاریکاتور است؛ احتمالی که یک بهانه خوب برای حذف این ستون را به تصمیم‌گیران و سردبیران روزنامه‌ها داده و دست آنها را در حذف آن باز گذاشته است. احتمال سوم، تزیینی‌دانستن کارتون و کاریکاتور در ذهنیت بسیاری از مدیران و سردبیران است؛ چون آنها کارتون و کاریکاتور را جزئی لازم و ضروری از روزنامه‌نگاری نمی‌دانند، به‌راحتی کمر به حذف آن می‌بندند و آن را از صفحات روزنامه‌ها حذف می‌کنند.

علت هرچه باشد، تفاوتی در نتیجه نمی‌کند: نتیجه، حذف یا کمرنگ‌شدن کارتون و کاریکاتور در روزنامه‌های امروز ایران است؛ نتیجه‌ای که جای خالی بزرگی در روزنامه‌ها ایجاد کرده و انگار کسی به فکر پرکردن این جای خالی بزرگ نیست.
تمام حدس‌های مطرح‌شده، یک پیش‌فرض اساسی دارد؛ اینکه کارتون و کاریکاتور جزئی لازم از روزنامه‌نگاری نیست و بود و نبودش تفاوت چندانی برای روزنامه‌ها ندارد. انگار که هر‌چه کارتونیست‌ها و کاریکاتوریست‌های مطبوعاتی ایران بعد از دوران شکوفایی مطبوعات در خرداد 76 رشته‌اند، در کسری از ثانیه پنبه شده و دست کسی هم به جایی نمی‌رسد. واقعیت هم این است که وقتی مدیران مسئول و سردبیران، دیگر کاریکاتور را جزئی مهم از روزنامه نمی‌دانند، چه تفاوتی دارد علت اصلی‌اش صرفه‌جویی در هزینه‌ها باشد یا کاستن از خطر توقیف؟ مهم، آن تفکر غلطی است که کاریکاتور و کارتون را بی‌اهمیت و غیرضرور می‌داند. بخشی مهم از روزنامه‌نگاری معاصر که اهمیتش کمتر از سایر ستون‌ها و بخش‌های یک روزنامه که نیست هیچ، گاه می‌تواند مهم‌تر و تأثیرگذارتر از سایر بخش‌ها هم باشد. کاریکاتور، بخشی جدایی‌ناپذیر از روزنامه‌نگاری است، این موضوع را هر روز باید فریاد زد. کاریکاتور حرف دارد، پیام دارد، تأمل و تفکر را برمی‌انگیزاند و قابل فهم و درک برای طیف زیادی از مخاطبان است. هزینه‌ها اگر زیاد است، تاوان آن را نباید کاریکاتوریست‌های ایرانی بدهند؛ چراکه بخشی از جایگاهی را که روزنامه‌های منتقد و مستقل در ایران امروز دارند، مدیون تلاش‌ها و کوشش‌های کاریکاتوریست‌هاست و چند برخورد و خوانش نادرست را نباید به بهای حذف آن تمام کرد. خیلی دردناک است در همین صفحه‌ای که این یادداشت در آن منتشر می‌شود، به‌جای کاریکاتور و کارتون، عکس منتشر می‌شود؛ عکسی که گرچه آن هم جای خود را دارد، اما جایش به جای کاریکاتور نباید و نمی‌تواند باشد. خیلی دردناک است که در برخی روزنامه‌ها به‌جای کاریکاتوریست‌های داخلی، آثار کاریکاتوریست‌های خارجی دقیقا به دلیل نبود قانون کپی‌رایت و احتمالا رایگان‌بودن منتشر می‌شود. خیلی دردناک است که در لابه‌لای صفحات و در صفحه اول حتی، کارتون و کاریکاتور هر روز کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود و آن چیزی هم که مانده، یا پرتره است یا آثار تکراری و به‌اصطلاح گوگلی!
به نظر می‌رسد مطبوعات ما نیازمند یک بازنگری اساسی در حذف ستون کاریکاتور و کارتون و بازگشت آن به صفحات روزنامه‌ها به قید فوریت است؛ اتفاقی که هر‌چه دیرتر رخ دهد، لطمات بیشتری به هویت روزنامه‌نگاری امروز ایران می‌زند و آن را از درون خالی از معنا و اعتبار می‌کند. امیدوارم این درخواست کوچک، به یک خواست همگانی در سپهر مطبوعاتی ایران بدل شود. به امید آن روز... .

کسی نمی‌داند چرا از یک روزی به بعد، ستون کاریکاتور در روزنامه‌ها حذف شد، اهمیت کارتون و کاریکاتور در روزنامه‌ها رنگ باخت و آنهایی هم که این ستون و رویکرد را حفظ کردند، به کاریکاتورها و کارتون‌های خارجی روی آوردند و هر روز عرصه را بر کاریکاتوریست‌ها و کارتونیست‌های داخلی تنگ‌تر کردند. البته حدس‌هایی می‌توان زد؛ مهم‌ترین حدس، ارزان‌تر تمام‌شدن صفحات و صرفه‌جویی در قیمت تمام‌شده روزنامه‌هاست. حدس دیگر، تفسیرپذیربودن و احتمال خوانش‌های نادرست و در نتیجه بالارفتن خطر برخورد و توقیف روزنامه‌ها از رهگذر کارتون و کاریکاتور است؛ احتمالی که یک بهانه خوب برای حذف این ستون را به تصمیم‌گیران و سردبیران روزنامه‌ها داده و دست آنها را در حذف آن باز گذاشته است. احتمال سوم، تزیینی‌دانستن کارتون و کاریکاتور در ذهنیت بسیاری از مدیران و سردبیران است؛ چون آنها کارتون و کاریکاتور را جزئی لازم و ضروری از روزنامه‌نگاری نمی‌دانند، به‌راحتی کمر به حذف آن می‌بندند و آن را از صفحات روزنامه‌ها حذف می‌کنند.

علت هرچه باشد، تفاوتی در نتیجه نمی‌کند: نتیجه، حذف یا کمرنگ‌شدن کارتون و کاریکاتور در روزنامه‌های امروز ایران است؛ نتیجه‌ای که جای خالی بزرگی در روزنامه‌ها ایجاد کرده و انگار کسی به فکر پرکردن این جای خالی بزرگ نیست.
تمام حدس‌های مطرح‌شده، یک پیش‌فرض اساسی دارد؛ اینکه کارتون و کاریکاتور جزئی لازم از روزنامه‌نگاری نیست و بود و نبودش تفاوت چندانی برای روزنامه‌ها ندارد. انگار که هر‌چه کارتونیست‌ها و کاریکاتوریست‌های مطبوعاتی ایران بعد از دوران شکوفایی مطبوعات در خرداد 76 رشته‌اند، در کسری از ثانیه پنبه شده و دست کسی هم به جایی نمی‌رسد. واقعیت هم این است که وقتی مدیران مسئول و سردبیران، دیگر کاریکاتور را جزئی مهم از روزنامه نمی‌دانند، چه تفاوتی دارد علت اصلی‌اش صرفه‌جویی در هزینه‌ها باشد یا کاستن از خطر توقیف؟ مهم، آن تفکر غلطی است که کاریکاتور و کارتون را بی‌اهمیت و غیرضرور می‌داند. بخشی مهم از روزنامه‌نگاری معاصر که اهمیتش کمتر از سایر ستون‌ها و بخش‌های یک روزنامه که نیست هیچ، گاه می‌تواند مهم‌تر و تأثیرگذارتر از سایر بخش‌ها هم باشد. کاریکاتور، بخشی جدایی‌ناپذیر از روزنامه‌نگاری است، این موضوع را هر روز باید فریاد زد. کاریکاتور حرف دارد، پیام دارد، تأمل و تفکر را برمی‌انگیزاند و قابل فهم و درک برای طیف زیادی از مخاطبان است. هزینه‌ها اگر زیاد است، تاوان آن را نباید کاریکاتوریست‌های ایرانی بدهند؛ چراکه بخشی از جایگاهی را که روزنامه‌های منتقد و مستقل در ایران امروز دارند، مدیون تلاش‌ها و کوشش‌های کاریکاتوریست‌هاست و چند برخورد و خوانش نادرست را نباید به بهای حذف آن تمام کرد. خیلی دردناک است در همین صفحه‌ای که این یادداشت در آن منتشر می‌شود، به‌جای کاریکاتور و کارتون، عکس منتشر می‌شود؛ عکسی که گرچه آن هم جای خود را دارد، اما جایش به جای کاریکاتور نباید و نمی‌تواند باشد. خیلی دردناک است که در برخی روزنامه‌ها به‌جای کاریکاتوریست‌های داخلی، آثار کاریکاتوریست‌های خارجی دقیقا به دلیل نبود قانون کپی‌رایت و احتمالا رایگان‌بودن منتشر می‌شود. خیلی دردناک است که در لابه‌لای صفحات و در صفحه اول حتی، کارتون و کاریکاتور هر روز کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود و آن چیزی هم که مانده، یا پرتره است یا آثار تکراری و به‌اصطلاح گوگلی!
به نظر می‌رسد مطبوعات ما نیازمند یک بازنگری اساسی در حذف ستون کاریکاتور و کارتون و بازگشت آن به صفحات روزنامه‌ها به قید فوریت است؛ اتفاقی که هر‌چه دیرتر رخ دهد، لطمات بیشتری به هویت روزنامه‌نگاری امروز ایران می‌زند و آن را از درون خالی از معنا و اعتبار می‌کند. امیدوارم این درخواست کوچک، به یک خواست همگانی در سپهر مطبوعاتی ایران بدل شود. به امید آن روز... .

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها