|

کرونا و سبک زندگی کافه‌ای

سروش نژادآذر

برای کسانی که کافه‌‍باز هستند و شادی و غم خودشان را در کافه پیدا می‌کنند، وقتی خوشحال هستند خودشان را به یک فنجان قهوه میهمان می‌کنند و زمانی هم که در اندوه و ناراحتی و تنهایی غرق هستند به دامان کافه‌ها پناه می‌برند، کرونا یک کابوس وحشتناک و فراموش‌ناشدنی ا‌ست. کافه‌های تهران که مستقیم از سبک زندگی این مردم هزارلایه، نشئت می‌گیرد، بیشترین آسیب فرهنگی و حتی اقتصادی را از اپیدمی کرونا متحمل شده‌اند. چه برای کسانی که در صنف کافه‌داری کارآفرینی کرده‌اند و چه برای تمام کافه‌دوستان و کافه‌نشینانی که شب‌های بلند و طولانی تهران را از شلوغی و ازدحام شهر، به گوشه خلوت و دنج پناه می‌بردند، بازشدن کافه‌ها هرچند به‌صورت محدود، نعمتی گران و نایاب بود. درست زمانی که فکر می‌کردیم بر تمام احساسات خود سوار هستیم و تجارت هنر را در چنته گرفته‌ایم، یک موجود میکروسکوپی ناشناس آمد و همه‌چیز را ویران کرد و با خود برد. نمی‌توان انکار کرد که کافه‌ها و قهوه‌خانه‌ها و حتی سفره‌خانه‌ها که دیرزمانی صدای خنده‌ها و نشاط مردم را در حافظه خود ثبت کرده بود، چگونه در انزوایی تاریک و ترسناک و بی‌درآمدی فرورفتند.

اکنون که بیش از یک سال از این انزوای تحمیلی گذشته، بسیاری از کافه‌داران و خالقان سبک زندگی کم‌تجمل و آرامش‌بخش، ورشکست شده و عطای فعالیت اقتصادی خود را به لقای کرونا بخشیده‌اند و آهسته و پیوسته این اجازه صادر شده است که کافه‌داران بتوانند دستی بر محیط خود بکشند و تا آغازین ساعت شبانه فعالیت کنند، بارقه امیدی به دیدگان تمام شاغلان صنعت و کارآفرینان تابیده شده است. اکنون که کرونا جز سایه‌ای مخوف، چیزی برای گرفتن ندارد و تأثیر مخرب خود را از دست داده، فرصت مغتنمی است که پیش از بازگشتن جدول زمانی طولانی‌مدت کافه‌داری (تا 12 شب) کمی با خویشتن خویش خلوت کنیم و بدون تعارف ببینیم ایجاد چه تغییری در زندگی ما بیش از سایر انتخابات و تصمیمات، می‌تواند کیفیت زندگی خودمان و اطرافیانمان را بالا ببرد؟ عناصر اصلی در رابطه‌های دوستانه چیستند و چه چیزهایی در زندگی شما وجود دارد که راضی‌تان نمی‌کند؟ از دنیای هنر، از سبک زندگی‌ای که خود را در آن غرق کره‌اید، چه می‌خواهید؟ چه میزان از وقت باب‌های زندگی خود را با انسان‌هایی می‌گذرانید که الهام‌بخش هستند و انگیزه‌های شما را به بالابردن چگالی بودنتان تقویت می‌کنند؟ این چگالی را در کدام نقطه از این سرزمین پهناور فرهنگ، مد، هنر، سبک زندگی و طراحی، خرج خواهید کرد؟ به باور من، یک بار برای همیشه، خالقان مد و طراحان سبک زندگی که نگاهی فرهنگی به مقوله مد و هنر و طراحی و سبک زندگی دارند، تصمیم بگیرند که تمایل دارند در کجای این جغرافیا بایستند و تا چه میزان برای آرمان خود هزینه کنند؟ کرونا علاوه بر تلخی‌ها و انزوایی که برای صنف هنر به‌خصوص مقوله مد که تازه داشت در کشور ریشه می‌دواند به بار آورد، خوبی‌ها و نیکی‌هایی هم داشت.
ما در این پاندمی توانستیم عیار بسیاری چیزها و کسان را بفهمیم، حتی عیار خودمان را. ما در این تنهایی تلخ تحمیلی دانستیم که چقدر به زندگی دل بسته‌ایم و چقدر زندگی را ارج می‌نهیم. سایه سنگین و منحوس کرونا سبب شد که بسیاری از دروازه‌های کشور برای ورود هنرهای بین‌المللی به کشور چه در فجر 98 و چه در فجر 99 بسته شود اما دنیای مجازی، گوشه بسیار حقیر و ناچیزی از زیبایی‌های دنیای واقعی را برای ما ترسیم کرد. در خبرها می‌خواندم که بخش بین‌الملل تئاتر فجر امسال مدعوی ندارد و فقط بخش داخلی با 30 درصد ظرفیت سالن‌های نمایش، فعالیت‌های خود را دنبال کرده است. اما جشنواره مد و لباس فجر در اقدامی مبهم به‌صورت حضوری در پارک گفت‌وگو پذیرای مردم خواهد بود. در شرایطی که هنوز خطر موج سوم و چهارم مجامع و گروه‌ها را تهدید می‌کند، بهتر بود فعالان این حوزه از ظرفیت‌های دنیای مجازی برای نمایش و معرفی قابلیت‌های این امر استفاده می‌کردند و خیل عظیمی از مردم به‌ویژه بانوان را که به مسئله مد گرایش دارند، در ریسک و خطر این دورهمی دولتی قرار نمی‌دادند. مگر نه این است که ما از کرونا آموختیم درباره مسئله مهمی مثل «سبک زندگی» حساسیت نشان دهیم و از خودمان سؤالات بیشتری بپرسیم! پس باید برای یافتن پاسخ هم تعجیل نکنیم و صبوری پیشه کنیم ببینیم سرانجام این کرونا به کجا خواهد انجامید؟ ما نسبت به نیازهای طبیعی هر انسان در رابطه با امنیت، ارزش‌قائل‌شدن برای عزیزان، آموختیم و فردیتمان در این پاندمی تقویت شد؛ اما از همین کرونا آموختیم که به دیگران عشق بورزیم و عشقمان را نه به شیوه‌های مرسوم ازمدافتاده بلکه به شیوه جدید ابراز کنیم. شیوه جدید دوری‌گزیدن از زندگی ماشینی و قدر یکدیگر را دانستن و دیگرخواهی به جای خودخواهی بود. به‌همین‌دلیل آموزه‌های کرونا در کنج ذهن هر خالقی رسوب کرده و سبب شده از خود بپرسد دور هم گردآوردن مردم برای هر رویدادی - چه هنری چه سیاسی - چه میزان مماس با پروتکل‌های بهداشتی و عشق‌ورزی به شیوه نوین در روزگار کروناست؟ برگزاری حضوری جشنواره بین‌المللی مد و لباس چندان عاشقانه و مردم‌مدار به نظر نمی‌رسد. بنیاد ملی مد و لباس باید این کافه‌ای را که گشوده و شیوع بیشتر را تعارف می‌کند، ببندد و چاره دیگری بیندیشد. قضاوت با شما!

برای کسانی که کافه‌‍باز هستند و شادی و غم خودشان را در کافه پیدا می‌کنند، وقتی خوشحال هستند خودشان را به یک فنجان قهوه میهمان می‌کنند و زمانی هم که در اندوه و ناراحتی و تنهایی غرق هستند به دامان کافه‌ها پناه می‌برند، کرونا یک کابوس وحشتناک و فراموش‌ناشدنی ا‌ست. کافه‌های تهران که مستقیم از سبک زندگی این مردم هزارلایه، نشئت می‌گیرد، بیشترین آسیب فرهنگی و حتی اقتصادی را از اپیدمی کرونا متحمل شده‌اند. چه برای کسانی که در صنف کافه‌داری کارآفرینی کرده‌اند و چه برای تمام کافه‌دوستان و کافه‌نشینانی که شب‌های بلند و طولانی تهران را از شلوغی و ازدحام شهر، به گوشه خلوت و دنج پناه می‌بردند، بازشدن کافه‌ها هرچند به‌صورت محدود، نعمتی گران و نایاب بود. درست زمانی که فکر می‌کردیم بر تمام احساسات خود سوار هستیم و تجارت هنر را در چنته گرفته‌ایم، یک موجود میکروسکوپی ناشناس آمد و همه‌چیز را ویران کرد و با خود برد. نمی‌توان انکار کرد که کافه‌ها و قهوه‌خانه‌ها و حتی سفره‌خانه‌ها که دیرزمانی صدای خنده‌ها و نشاط مردم را در حافظه خود ثبت کرده بود، چگونه در انزوایی تاریک و ترسناک و بی‌درآمدی فرورفتند.

اکنون که بیش از یک سال از این انزوای تحمیلی گذشته، بسیاری از کافه‌داران و خالقان سبک زندگی کم‌تجمل و آرامش‌بخش، ورشکست شده و عطای فعالیت اقتصادی خود را به لقای کرونا بخشیده‌اند و آهسته و پیوسته این اجازه صادر شده است که کافه‌داران بتوانند دستی بر محیط خود بکشند و تا آغازین ساعت شبانه فعالیت کنند، بارقه امیدی به دیدگان تمام شاغلان صنعت و کارآفرینان تابیده شده است. اکنون که کرونا جز سایه‌ای مخوف، چیزی برای گرفتن ندارد و تأثیر مخرب خود را از دست داده، فرصت مغتنمی است که پیش از بازگشتن جدول زمانی طولانی‌مدت کافه‌داری (تا 12 شب) کمی با خویشتن خویش خلوت کنیم و بدون تعارف ببینیم ایجاد چه تغییری در زندگی ما بیش از سایر انتخابات و تصمیمات، می‌تواند کیفیت زندگی خودمان و اطرافیانمان را بالا ببرد؟ عناصر اصلی در رابطه‌های دوستانه چیستند و چه چیزهایی در زندگی شما وجود دارد که راضی‌تان نمی‌کند؟ از دنیای هنر، از سبک زندگی‌ای که خود را در آن غرق کره‌اید، چه می‌خواهید؟ چه میزان از وقت باب‌های زندگی خود را با انسان‌هایی می‌گذرانید که الهام‌بخش هستند و انگیزه‌های شما را به بالابردن چگالی بودنتان تقویت می‌کنند؟ این چگالی را در کدام نقطه از این سرزمین پهناور فرهنگ، مد، هنر، سبک زندگی و طراحی، خرج خواهید کرد؟ به باور من، یک بار برای همیشه، خالقان مد و طراحان سبک زندگی که نگاهی فرهنگی به مقوله مد و هنر و طراحی و سبک زندگی دارند، تصمیم بگیرند که تمایل دارند در کجای این جغرافیا بایستند و تا چه میزان برای آرمان خود هزینه کنند؟ کرونا علاوه بر تلخی‌ها و انزوایی که برای صنف هنر به‌خصوص مقوله مد که تازه داشت در کشور ریشه می‌دواند به بار آورد، خوبی‌ها و نیکی‌هایی هم داشت.
ما در این پاندمی توانستیم عیار بسیاری چیزها و کسان را بفهمیم، حتی عیار خودمان را. ما در این تنهایی تلخ تحمیلی دانستیم که چقدر به زندگی دل بسته‌ایم و چقدر زندگی را ارج می‌نهیم. سایه سنگین و منحوس کرونا سبب شد که بسیاری از دروازه‌های کشور برای ورود هنرهای بین‌المللی به کشور چه در فجر 98 و چه در فجر 99 بسته شود اما دنیای مجازی، گوشه بسیار حقیر و ناچیزی از زیبایی‌های دنیای واقعی را برای ما ترسیم کرد. در خبرها می‌خواندم که بخش بین‌الملل تئاتر فجر امسال مدعوی ندارد و فقط بخش داخلی با 30 درصد ظرفیت سالن‌های نمایش، فعالیت‌های خود را دنبال کرده است. اما جشنواره مد و لباس فجر در اقدامی مبهم به‌صورت حضوری در پارک گفت‌وگو پذیرای مردم خواهد بود. در شرایطی که هنوز خطر موج سوم و چهارم مجامع و گروه‌ها را تهدید می‌کند، بهتر بود فعالان این حوزه از ظرفیت‌های دنیای مجازی برای نمایش و معرفی قابلیت‌های این امر استفاده می‌کردند و خیل عظیمی از مردم به‌ویژه بانوان را که به مسئله مد گرایش دارند، در ریسک و خطر این دورهمی دولتی قرار نمی‌دادند. مگر نه این است که ما از کرونا آموختیم درباره مسئله مهمی مثل «سبک زندگی» حساسیت نشان دهیم و از خودمان سؤالات بیشتری بپرسیم! پس باید برای یافتن پاسخ هم تعجیل نکنیم و صبوری پیشه کنیم ببینیم سرانجام این کرونا به کجا خواهد انجامید؟ ما نسبت به نیازهای طبیعی هر انسان در رابطه با امنیت، ارزش‌قائل‌شدن برای عزیزان، آموختیم و فردیتمان در این پاندمی تقویت شد؛ اما از همین کرونا آموختیم که به دیگران عشق بورزیم و عشقمان را نه به شیوه‌های مرسوم ازمدافتاده بلکه به شیوه جدید ابراز کنیم. شیوه جدید دوری‌گزیدن از زندگی ماشینی و قدر یکدیگر را دانستن و دیگرخواهی به جای خودخواهی بود. به‌همین‌دلیل آموزه‌های کرونا در کنج ذهن هر خالقی رسوب کرده و سبب شده از خود بپرسد دور هم گردآوردن مردم برای هر رویدادی - چه هنری چه سیاسی - چه میزان مماس با پروتکل‌های بهداشتی و عشق‌ورزی به شیوه نوین در روزگار کروناست؟ برگزاری حضوری جشنواره بین‌المللی مد و لباس چندان عاشقانه و مردم‌مدار به نظر نمی‌رسد. بنیاد ملی مد و لباس باید این کافه‌ای را که گشوده و شیوع بیشتر را تعارف می‌کند، ببندد و چاره دیگری بیندیشد. قضاوت با شما!

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها