اما و اگر های مشارکت در انتخابات
مهدی شاهمیرزا . فعال سیاسی
وضعیت شیوع لجامگسیخته پاندمی کرونا و ازدسترفتن تعدادی از هموطنان از یک سو و ندیدن کورسویی برای خروج از وضعیت فعلی معیشتی و اقتصادی از سوی دیگر و نگاه «جریانی» و «سیاستزده» برخی مسئولان که تدوین نقشه راه انتخابات 1400 را بر عهده دارند، سه ضلع تشکیلدهنده یک نوع سرخوردگی و سردی پیوسته در جامعه است و با این دستفرمان بعید به نظر میآید که مدیران مربوطه به فکر حل این دسته از چالشها، حداقل در این برهه زیستی باشند. «حکمرانی خوب» یا «Good governance» زمانی تجلی مییابد که کارگزاران و سیاستگذاران به مسائل و مؤلفههای «حکمرانی» تکبعدی نیندیشند و همه مؤلفههای اساسی یعنی تأمین امنیت، سلامت و بهداشت، آموزش و اشتغال تودههای اجتماعی را همزمان بررسی کنند و مشکلات و معضلات تمامی عرصههای کلان یادشده را حلوفصل کنند. برایند مؤلفههای مزبور شاخصی به نام «رفاه اجتماعی» نام میگیرد. اگر شاخص رفاه اجتماعی به هر مقدار و در هر کشوری بالاتر از سایرین باشد، شکی نیست که آن کشور در میان ملتهای جهان سرآمد شده و مورد احترام بیشتری واقع میشود.از مباحث بنیادین که توضیح آن ساعتها به طول میانجامد بگذریم، مهمترین مسئله پیشرو سرنوشت دو انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در سال 1400 است، انتخاباتی پرچهره که جای خالی یک کلیدواژه که به تنهایی شاکله اصول «جامعه» است، در آن کاملا مشهود است؛ «اعتماد مدنی». با بخشی از تودههای اجتماعی که وارد مباحثه میشوید، سؤال آنها این است که «چرا رأی بدهیم؟». از دیدگاه نگارنده این امر مسئلهای منتج از عملکرد و مدیریت دولتها و دولتمردان است و آسیبشناسی آن قریب به چند سال به طول میانجامد و اجرا و بازسازی آن سالها. مشارکت جامعه مدنی مهمترین معضل انتخابات پیشرو به شمار میرود و هیچ تلاشی برای حلوفصل آن، حداقل به صورت علنی به چشم نمیآید. وقتی مردم به نتیجه برسند که مشارکت آنان در نحوه مدیریت تغییری ایجاد نمیکند شکی نیست که دچار «بیتفاوتی » شده و روی روزمرگیهای خود متمرکز میشوند. این مهم خود دروازه «پاندمی مرگ جامعه پویا» است و تمامی سیاستگذاران موظف به جلوگیری از آن برای حراست از امید اجتماعی هستند.
وضعیت شیوع لجامگسیخته پاندمی کرونا و ازدسترفتن تعدادی از هموطنان از یک سو و ندیدن کورسویی برای خروج از وضعیت فعلی معیشتی و اقتصادی از سوی دیگر و نگاه «جریانی» و «سیاستزده» برخی مسئولان که تدوین نقشه راه انتخابات 1400 را بر عهده دارند، سه ضلع تشکیلدهنده یک نوع سرخوردگی و سردی پیوسته در جامعه است و با این دستفرمان بعید به نظر میآید که مدیران مربوطه به فکر حل این دسته از چالشها، حداقل در این برهه زیستی باشند. «حکمرانی خوب» یا «Good governance» زمانی تجلی مییابد که کارگزاران و سیاستگذاران به مسائل و مؤلفههای «حکمرانی» تکبعدی نیندیشند و همه مؤلفههای اساسی یعنی تأمین امنیت، سلامت و بهداشت، آموزش و اشتغال تودههای اجتماعی را همزمان بررسی کنند و مشکلات و معضلات تمامی عرصههای کلان یادشده را حلوفصل کنند. برایند مؤلفههای مزبور شاخصی به نام «رفاه اجتماعی» نام میگیرد. اگر شاخص رفاه اجتماعی به هر مقدار و در هر کشوری بالاتر از سایرین باشد، شکی نیست که آن کشور در میان ملتهای جهان سرآمد شده و مورد احترام بیشتری واقع میشود.از مباحث بنیادین که توضیح آن ساعتها به طول میانجامد بگذریم، مهمترین مسئله پیشرو سرنوشت دو انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در سال 1400 است، انتخاباتی پرچهره که جای خالی یک کلیدواژه که به تنهایی شاکله اصول «جامعه» است، در آن کاملا مشهود است؛ «اعتماد مدنی». با بخشی از تودههای اجتماعی که وارد مباحثه میشوید، سؤال آنها این است که «چرا رأی بدهیم؟». از دیدگاه نگارنده این امر مسئلهای منتج از عملکرد و مدیریت دولتها و دولتمردان است و آسیبشناسی آن قریب به چند سال به طول میانجامد و اجرا و بازسازی آن سالها. مشارکت جامعه مدنی مهمترین معضل انتخابات پیشرو به شمار میرود و هیچ تلاشی برای حلوفصل آن، حداقل به صورت علنی به چشم نمیآید. وقتی مردم به نتیجه برسند که مشارکت آنان در نحوه مدیریت تغییری ایجاد نمیکند شکی نیست که دچار «بیتفاوتی » شده و روی روزمرگیهای خود متمرکز میشوند. این مهم خود دروازه «پاندمی مرگ جامعه پویا» است و تمامی سیاستگذاران موظف به جلوگیری از آن برای حراست از امید اجتماعی هستند.