|

سفر به ولادی قفقاز

احمد وخشیته. استاد دانشگاه ملی اوراسیا

این هفته برای شرکت در کنفرانسی به ولادی قفقاز سفر کردم، شهری در حاشیه رود تِرِک در دامنه کوه‌های قفقاز. سرزمینی که بخشی از ملت آن، خود را «ایرونی» می‌خوانند و نژادشان را آریایی می‌دانند و البته با زبان فارسی آشنایی دارند.

شهری کوچک که با وجود این چند مذهب را درون خود جای داده است تا هم کلیسای ارتدکس به چشم بیاید و هم صدای اذان از مسجد موختارووا به گوش برسد و همچنین کلیسای روسلان ارمنی نظرمان را به خود جلب کند. گفته می‌شود که میخائیل بولگاکوف نیز مدتی را اینجا سپری می‌کرده و اتفاقا نوشتن رمان خواندنی «مرشد و مارگاریتا» را نیز در ولادی قفقاز شروع به نوشتن کرده است.
یک خیابان قدیمی به نام «پراسپکت میرا» در میانه ولادی قفقاز واقع شده است که عمارت‌های دوطبقه در دو سوی آن قرار دارد و از وسط این خیابان ترامواهای قدیمی (قطار برقی درون‌شهری) می‌گذرد. چند صد متر آن طرف‌تر، ساختمان تئاتری واقع شده است که قدمت آن به سال ۱۸۶۹ بازمی‌گردد؛ سالنی با ۸۰۰ صندلی که نخستین بار در سال ۱۸۷۱ تئاتری در صحنه آن به نمایش درآمده است و چند ماه بیشتر از افتتاح آن نگذشته بود که میخائیل لرمونتوف، بازیگر معروف آن دوران، برای اجرای نمایشی به این سالن می‌آید. بعدها در قرن بیستم، در دورانی که بولگاکوف در ولادی قفقاز سکونت داشت، مسئول بخش ادبی ساختمان تئاتر بود.
ساختمان مسجد موختارووا نیز به سال ۱۹۰۰ بازمی‌گردد که مورتوزا موختاروف که بازرگانی اهل باکو بوده است، تصمیم می‌گیرد مسجدی در اوستای شمالی بسازد و برای این منظور از یک معمار روس که لهستانی‌الاصل بوده دعوت می‌کند. مسجدی که نهایتا نخستین بار در سال ۱۹۰۸ نماز جماعتی در آن برگزار می‌شود، ولی اندکی بعد به ‌واسطه انقلاب اکتبر و روی‌کار‌آمدن کمونیست‌ها، این مکان مذهبی نیز مانند دیگر کلیساها بسته می‌شود و نهایتا در سال ۱۹۹۶ بار دیگر درهای آن باز می‌شود.
ساخت معبد ارامنه این شهر نیز به سال ۱۸۴۳ بازمی‌گردد؛ کلیسایی چوبی که داخل آن توسط هنرمندان ایتالیایی نقاشی شده است؛ این محل نیز مانند مسجد موختارووا در ابتدای دوران شوروی بسته شد و نهایتا در سال ۱۹۶۰ ارامنه موفق شدند بار دیگر به این معبد وارد شوند.
جمهوری اوستیای شمالی
در واقع شهر ولادی قفقاز مرکز جمهوری اوستیای شمالی - آلانیا است؛ شهری با ۳۰۹ هزار نفر جمعیت که هم اهمیت استراتژیک در این منطقه دارد و می‌توان به ساخت قلعه آن در زمان کاترین دوم در سال ۱۷۸۴ اشاره کرد و هم از نظر فرهنگی ریشه عمیقی دارد. اگرچه پس از فروپاشی شوروی، بسیاری از کارخانه‌های این منطقه تعطیل شدند، اما همچنان بیش از صد بنگاه صنعتی در آن فعالیت دارند که در بُعد ملی نیز از اهمیت برخوردار هستند که به‌عنوان مثال می‌توان به کارخانه Gran و Vladikavkaz Baspik اشاره کرد که تنها تولیدکنندگان صفحات میکروکانال برای فناوری دید در شب در روسیه هستند.
در طول جنگ جهانی دوم، نیروهای آلمان تلاش کردند در عملیاتی این منطقه را تصرف کنند، اما در نوامبر سال ۱۹۴۲ شکست خوردند و به‌همین‌دلیل، نشان ولادی قفقاز نیز یک بار روی سکه‌های 10 روبلی ضرب شد تا در میان «شهرهای باشکوه نظامی» قرار بگیرد. شهری که در طول جنگ بزرگ میهنی ۲۲ قهرمان به اتحاد جماهیر شوروی هدیه کرد تا با حکم رئیس‌جمهور روسیه در سال ۲۰۰۷، عنوان «شهر افتخار نظامی» را نیز از آن خود کند.
زبان فارسی و ایرونی‌ها در قفقاز شمالی
شاید برای شما جالب باشد که در دانشگاه دولتی اوستیای شمالی می‌توانید افرادی را پیدا کنید که بسیار خوب به فارسی صحبت می‌کنند و علاقه بسیاری به گسترش روابط فرهنگی با ایران دارند و خود را «ایرونی» می‌دانند. اگرچه مردم شهر به زبان روسی گپ می‌زنند، اما زبان اصلی و مادری آنها عموما زبان اوستیایی است و گفته می‌شود که از نسل قوم آریایی آلانها هستند. مردمانی بسیار خون‌گرم و مهربان که اگر متوجه شوند ایرانی هستید، محبت‌شان چندین برابر شدت پیدا می‌کند. شعرهای بسیاری از شاعران فارسی‌زبان می‌دانند و اشتراکات زیادی میان آداب و رسوم آنها و ایرانیان وجود دارد که از جمله آن می‌توان به نقش و جایگاه خانواده و رفت‌و‌آمدهای فامیلی و خون‌گرمی آنها اشاره کرد. جالب است که در این شهر برخلاف دیگر شهرهای روسیه، بسیار به‌ندرت و انگشت‌شمار می‌توانید فردی را ببینید که در خیابان سیگار می‌کشد و ارزش‌های سنتی بسیار در ولادی قفقاز پررنگ است؛ شهری که در حدود 70 درصد آنها مسیحی هستند و مابقی مسلمان‌اند.
تندیس فردوسی، روبه‌روی دانشکده تاریخ دانشگاه دولتی اوستیای شمالی در خیابانی در مرکز شهر، حتما نظر شما را به خود جلب می‌کند و سبک خانه‌ها و کوچه‌ها در کنار کوه‌های بلند حاشیه شهر یادآور ایران است و اگر در خیابان قدیمی پراسپکت میرا قدم بزنید، بسیار محال است که یاد خیابان سی تیر تهران نیفتید.

این هفته برای شرکت در کنفرانسی به ولادی قفقاز سفر کردم، شهری در حاشیه رود تِرِک در دامنه کوه‌های قفقاز. سرزمینی که بخشی از ملت آن، خود را «ایرونی» می‌خوانند و نژادشان را آریایی می‌دانند و البته با زبان فارسی آشنایی دارند.

شهری کوچک که با وجود این چند مذهب را درون خود جای داده است تا هم کلیسای ارتدکس به چشم بیاید و هم صدای اذان از مسجد موختارووا به گوش برسد و همچنین کلیسای روسلان ارمنی نظرمان را به خود جلب کند. گفته می‌شود که میخائیل بولگاکوف نیز مدتی را اینجا سپری می‌کرده و اتفاقا نوشتن رمان خواندنی «مرشد و مارگاریتا» را نیز در ولادی قفقاز شروع به نوشتن کرده است.
یک خیابان قدیمی به نام «پراسپکت میرا» در میانه ولادی قفقاز واقع شده است که عمارت‌های دوطبقه در دو سوی آن قرار دارد و از وسط این خیابان ترامواهای قدیمی (قطار برقی درون‌شهری) می‌گذرد. چند صد متر آن طرف‌تر، ساختمان تئاتری واقع شده است که قدمت آن به سال ۱۸۶۹ بازمی‌گردد؛ سالنی با ۸۰۰ صندلی که نخستین بار در سال ۱۸۷۱ تئاتری در صحنه آن به نمایش درآمده است و چند ماه بیشتر از افتتاح آن نگذشته بود که میخائیل لرمونتوف، بازیگر معروف آن دوران، برای اجرای نمایشی به این سالن می‌آید. بعدها در قرن بیستم، در دورانی که بولگاکوف در ولادی قفقاز سکونت داشت، مسئول بخش ادبی ساختمان تئاتر بود.
ساختمان مسجد موختارووا نیز به سال ۱۹۰۰ بازمی‌گردد که مورتوزا موختاروف که بازرگانی اهل باکو بوده است، تصمیم می‌گیرد مسجدی در اوستای شمالی بسازد و برای این منظور از یک معمار روس که لهستانی‌الاصل بوده دعوت می‌کند. مسجدی که نهایتا نخستین بار در سال ۱۹۰۸ نماز جماعتی در آن برگزار می‌شود، ولی اندکی بعد به ‌واسطه انقلاب اکتبر و روی‌کار‌آمدن کمونیست‌ها، این مکان مذهبی نیز مانند دیگر کلیساها بسته می‌شود و نهایتا در سال ۱۹۹۶ بار دیگر درهای آن باز می‌شود.
ساخت معبد ارامنه این شهر نیز به سال ۱۸۴۳ بازمی‌گردد؛ کلیسایی چوبی که داخل آن توسط هنرمندان ایتالیایی نقاشی شده است؛ این محل نیز مانند مسجد موختارووا در ابتدای دوران شوروی بسته شد و نهایتا در سال ۱۹۶۰ ارامنه موفق شدند بار دیگر به این معبد وارد شوند.
جمهوری اوستیای شمالی
در واقع شهر ولادی قفقاز مرکز جمهوری اوستیای شمالی - آلانیا است؛ شهری با ۳۰۹ هزار نفر جمعیت که هم اهمیت استراتژیک در این منطقه دارد و می‌توان به ساخت قلعه آن در زمان کاترین دوم در سال ۱۷۸۴ اشاره کرد و هم از نظر فرهنگی ریشه عمیقی دارد. اگرچه پس از فروپاشی شوروی، بسیاری از کارخانه‌های این منطقه تعطیل شدند، اما همچنان بیش از صد بنگاه صنعتی در آن فعالیت دارند که در بُعد ملی نیز از اهمیت برخوردار هستند که به‌عنوان مثال می‌توان به کارخانه Gran و Vladikavkaz Baspik اشاره کرد که تنها تولیدکنندگان صفحات میکروکانال برای فناوری دید در شب در روسیه هستند.
در طول جنگ جهانی دوم، نیروهای آلمان تلاش کردند در عملیاتی این منطقه را تصرف کنند، اما در نوامبر سال ۱۹۴۲ شکست خوردند و به‌همین‌دلیل، نشان ولادی قفقاز نیز یک بار روی سکه‌های 10 روبلی ضرب شد تا در میان «شهرهای باشکوه نظامی» قرار بگیرد. شهری که در طول جنگ بزرگ میهنی ۲۲ قهرمان به اتحاد جماهیر شوروی هدیه کرد تا با حکم رئیس‌جمهور روسیه در سال ۲۰۰۷، عنوان «شهر افتخار نظامی» را نیز از آن خود کند.
زبان فارسی و ایرونی‌ها در قفقاز شمالی
شاید برای شما جالب باشد که در دانشگاه دولتی اوستیای شمالی می‌توانید افرادی را پیدا کنید که بسیار خوب به فارسی صحبت می‌کنند و علاقه بسیاری به گسترش روابط فرهنگی با ایران دارند و خود را «ایرونی» می‌دانند. اگرچه مردم شهر به زبان روسی گپ می‌زنند، اما زبان اصلی و مادری آنها عموما زبان اوستیایی است و گفته می‌شود که از نسل قوم آریایی آلانها هستند. مردمانی بسیار خون‌گرم و مهربان که اگر متوجه شوند ایرانی هستید، محبت‌شان چندین برابر شدت پیدا می‌کند. شعرهای بسیاری از شاعران فارسی‌زبان می‌دانند و اشتراکات زیادی میان آداب و رسوم آنها و ایرانیان وجود دارد که از جمله آن می‌توان به نقش و جایگاه خانواده و رفت‌و‌آمدهای فامیلی و خون‌گرمی آنها اشاره کرد. جالب است که در این شهر برخلاف دیگر شهرهای روسیه، بسیار به‌ندرت و انگشت‌شمار می‌توانید فردی را ببینید که در خیابان سیگار می‌کشد و ارزش‌های سنتی بسیار در ولادی قفقاز پررنگ است؛ شهری که در حدود 70 درصد آنها مسیحی هستند و مابقی مسلمان‌اند.
تندیس فردوسی، روبه‌روی دانشکده تاریخ دانشگاه دولتی اوستیای شمالی در خیابانی در مرکز شهر، حتما نظر شما را به خود جلب می‌کند و سبک خانه‌ها و کوچه‌ها در کنار کوه‌های بلند حاشیه شهر یادآور ایران است و اگر در خیابان قدیمی پراسپکت میرا قدم بزنید، بسیار محال است که یاد خیابان سی تیر تهران نیفتید.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها