|

جلال ستاری در 90سالگی درگذشت

چهره‌ اسطوره‌ای جلال ستاری

شرق: جلال ستاری، اسطوره‌شناس، نویسنده، مترجم و پژوهشگر برجسته معاصر عصر روز شنبه، نهم مرداد 1400، در 90سالگی از دنیا رفت. ستاری در سال 1310 در رشت متولد شده بود و در سال‌های حیاتش آثاری متعدد را در زمینه‌های اسطوره‌شناسی، تئاتر و نقد فرهنگی تألیف و ترجمه کرده بود و یکی از پرکارترین چهره‌های فرهنگی معاصر ایران به شمار می‌رفت.
ستاری از چهره‌های چندبعدی بود که در عرصه‌های مختلفی کار کرده بود اما فرهنگ و ادبیات ایران بیش از هر جای دیگری در زمینه اسطوره‌شناسی و نظریه‌های تازه در این عرصه مدیون اوست.
پژوهش‌های ستاری در زمینه اسطوره‌شناسی و تاریخ بسیار راهگشا و به دور از تعصبات رایج بوده است. ادبیات ایران و به‌ویژه داستان‌های ایرانی در سال‌های اخیر توجه کمی به تاریخ داشته‌اند و در مواردی هم که تاریخ بستر روایت داستانی بوده، اغلب برخوردی سطحی با تاریخ صورت گرفته است؛ اما ستاری در بخش مهمی از آثارش، به دو وجه غایب ادبیات ایران در سال‌های اخیر پرداخته است؛ یعنی به تاریخ و اسطوره. ستاری نه فقط ما را با نظریه‌های نو در این عرصه آشنا کرده بود، بلکه فراتر از آن اسطوره و تاریخ را در داستا‌ن‌نویسی و شعر فارسی پی گرفته بود و در واقع الگویی مشخص از به‌کار‌بردن این نظریه‌ها در مواجهه با ادبیات ایران ارائه داده بود. او در کتاب «اسطوره تهران» به چگونگی حضور تهران در رمان‌های مطرح معاصر پرداخته بود. پس از آن کتاب دیگری با عنوان «تهران در قاب شعر» منتشر کرد که به‌نوعی می‌توان آن را ادامه «اسطوره تهران» در نظر گرفت. او در این کتاب به میانجی کتاب‌های «قایق‌سواری در تهران» و «منظومه تهران» محمدعلی سپانلو و منظومه بلند «تهران» محمدرضا مدیحی، حضور تهران را در شعر معاصر فارسی نقد و بررسی کرده بود. ستاری معتقد بود که شهر تهران در ادبیات معاصر ایران، گرچه فی‌نفسه شهری اسطوره‌ای نیست اما باورهای اسطوره‌ای خیر و شر خود را به این شهر چسبانده‌اند. دامنه پژوهش ستاری در زمینه اسطوره‌شناسی محدود به ادبیات معاصر فارسی نبوده و به ادبیات قدیم ایران هم مربوط بوده است. قصه‌ها و افسانه‌های قدیم ایرانی از مهم‌ترین عرصه‌هایی بود که ستاری از منظر اسطوره‌شناسی به سراغشان رفته بود. یکی از آثار مهم او در این زمینه، کتاب «افسون شهرزاد» است که پژوهشی است خواندنی و دقیق درباره «هزارویک‌شب». ستاری علاقه زیادی به قصه‌های «هزارو‌یک‌شب» و به‌طورکلی ادبیات شفاهی و عامیانه داشت و آثار او ازجمله معتبرترین پژوهش‌های صورت‌گرفته در این زمینه است که به دور از تعصبات ملی‌گرایانه هستند.
دامنه علایق و مطالعات ستاری بسیار گسترده بود و این را می‌توان از کارنامه‌ پرباری که امروز از او به جا مانده است، دریافت. ستاری از محققان و نویسندگانی بود که هم با ادبیات کلاسیک ایران و غرب آشنا بود و هم با ادبیات مدرن جهان و چنین بود که نگاه او در آثار مختلفش گستره وسیعی را دربر می‌گرفت. ستاری تئاتر و ادبیات نمایشی ایران را هم می‌شناخت و پیگیر آثاری بود که در این زمینه شکل می‌گرفتند. رد این شناخت و علاقه او در آثاری مثل «بازتاب اسطوره در بوف ‌کور» و به‌ویژه در کتاب «جادوی تئاتر» آشکار است. «جادوی تئاتر» کتابی است که از یک ‌سو شامل بحث‌های نظری است که نقدها و مقالات ستاری درباره تئاترهای ایرانی سال‌های اخیر را دربر گرفته و از سوی دیگر خاطرات ستاری از اولین مواجهاتش با تئاتر جهان است.

شرق: جلال ستاری، اسطوره‌شناس، نویسنده، مترجم و پژوهشگر برجسته معاصر عصر روز شنبه، نهم مرداد 1400، در 90سالگی از دنیا رفت. ستاری در سال 1310 در رشت متولد شده بود و در سال‌های حیاتش آثاری متعدد را در زمینه‌های اسطوره‌شناسی، تئاتر و نقد فرهنگی تألیف و ترجمه کرده بود و یکی از پرکارترین چهره‌های فرهنگی معاصر ایران به شمار می‌رفت.
ستاری از چهره‌های چندبعدی بود که در عرصه‌های مختلفی کار کرده بود اما فرهنگ و ادبیات ایران بیش از هر جای دیگری در زمینه اسطوره‌شناسی و نظریه‌های تازه در این عرصه مدیون اوست.
پژوهش‌های ستاری در زمینه اسطوره‌شناسی و تاریخ بسیار راهگشا و به دور از تعصبات رایج بوده است. ادبیات ایران و به‌ویژه داستان‌های ایرانی در سال‌های اخیر توجه کمی به تاریخ داشته‌اند و در مواردی هم که تاریخ بستر روایت داستانی بوده، اغلب برخوردی سطحی با تاریخ صورت گرفته است؛ اما ستاری در بخش مهمی از آثارش، به دو وجه غایب ادبیات ایران در سال‌های اخیر پرداخته است؛ یعنی به تاریخ و اسطوره. ستاری نه فقط ما را با نظریه‌های نو در این عرصه آشنا کرده بود، بلکه فراتر از آن اسطوره و تاریخ را در داستا‌ن‌نویسی و شعر فارسی پی گرفته بود و در واقع الگویی مشخص از به‌کار‌بردن این نظریه‌ها در مواجهه با ادبیات ایران ارائه داده بود. او در کتاب «اسطوره تهران» به چگونگی حضور تهران در رمان‌های مطرح معاصر پرداخته بود. پس از آن کتاب دیگری با عنوان «تهران در قاب شعر» منتشر کرد که به‌نوعی می‌توان آن را ادامه «اسطوره تهران» در نظر گرفت. او در این کتاب به میانجی کتاب‌های «قایق‌سواری در تهران» و «منظومه تهران» محمدعلی سپانلو و منظومه بلند «تهران» محمدرضا مدیحی، حضور تهران را در شعر معاصر فارسی نقد و بررسی کرده بود. ستاری معتقد بود که شهر تهران در ادبیات معاصر ایران، گرچه فی‌نفسه شهری اسطوره‌ای نیست اما باورهای اسطوره‌ای خیر و شر خود را به این شهر چسبانده‌اند. دامنه پژوهش ستاری در زمینه اسطوره‌شناسی محدود به ادبیات معاصر فارسی نبوده و به ادبیات قدیم ایران هم مربوط بوده است. قصه‌ها و افسانه‌های قدیم ایرانی از مهم‌ترین عرصه‌هایی بود که ستاری از منظر اسطوره‌شناسی به سراغشان رفته بود. یکی از آثار مهم او در این زمینه، کتاب «افسون شهرزاد» است که پژوهشی است خواندنی و دقیق درباره «هزارویک‌شب». ستاری علاقه زیادی به قصه‌های «هزارو‌یک‌شب» و به‌طورکلی ادبیات شفاهی و عامیانه داشت و آثار او ازجمله معتبرترین پژوهش‌های صورت‌گرفته در این زمینه است که به دور از تعصبات ملی‌گرایانه هستند.
دامنه علایق و مطالعات ستاری بسیار گسترده بود و این را می‌توان از کارنامه‌ پرباری که امروز از او به جا مانده است، دریافت. ستاری از محققان و نویسندگانی بود که هم با ادبیات کلاسیک ایران و غرب آشنا بود و هم با ادبیات مدرن جهان و چنین بود که نگاه او در آثار مختلفش گستره وسیعی را دربر می‌گرفت. ستاری تئاتر و ادبیات نمایشی ایران را هم می‌شناخت و پیگیر آثاری بود که در این زمینه شکل می‌گرفتند. رد این شناخت و علاقه او در آثاری مثل «بازتاب اسطوره در بوف ‌کور» و به‌ویژه در کتاب «جادوی تئاتر» آشکار است. «جادوی تئاتر» کتابی است که از یک ‌سو شامل بحث‌های نظری است که نقدها و مقالات ستاری درباره تئاترهای ایرانی سال‌های اخیر را دربر گرفته و از سوی دیگر خاطرات ستاری از اولین مواجهاتش با تئاتر جهان است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها