|

خبرنگاری در زمانه بی‌اعتباری

گیسو فغفوری

اگر دوم خرداد رخ نمی‌داد، شاید بسیاری از کسانی که اکنون به‌عنوان خبرنگار فعالیت می‌کنند، راه دیگری را می‌رفتند. اما در آن فضای باز سیاسی، فضایی که «حقیقت» کالای ارزشمندی بود و می‌شد بسیاری از مسائل ناگفته و رازهای سرپوشیده را بیان کرد و درباره‌اش گفت و شنید، مسیر هموار تغییردادن به نظر می‌رسید. در آن روزها خبرنگاری امکانی برای ایفای نقشی پیش‌برنده در جامعه‌ای به نظر می‌رسید که به دنبال روشنایی و اصلاح بود. از آن روزها 24 سال گذشته است، سال‌هایی پر از اتفاق. همه جور حادثه‌ای را پشت سر گذاشته و می‌گذاریم. زمانی در اندوه کوی دانشگاه و پرت‌کردن دانشجویان از خوابگاه و کورشدن چشم نفر اول کنکور تجربی بودیم و زمانی درباره عالی‌جناب سرخ‌پوش و سیاه‌پوش نوشته می‌شد. اما حالا در زمانه‌ای قرار داریم که با 280 کلمه، مهم‌ترین خبرها اعلام می‌شود؛ تصاویر بزرگ‌ترین آتش‌سوزی یا انفجار هواپیما به‌سرعت توییت می‌شود، هر کسی با تلفن هوشمندش می‌تواند از درون حادثه، رأی، نظر و مشاهده‌اش را منتشر کند. در زمانه‌ای هستیم که شبکه‌های اجتماعی، پادکست‌ها و... طرفداران بیشتری از رسانه‌های مکتوب دارند. البته بسیاری از ما خبرنگاران با این ابزار جدید آشناییم، تعداد زیادی از اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی را همکاران خبری تشکیل می‌دهند. رسانه‌های مکتوب و رسمی شاید نتوانند بخشی از خبرها را منتشر کنند اما هرکس برای خود رسانه‌ای است مستقل. هرچند همین دغدغه مورد توجه قرارگرفتن، گاهی سبب شده تا صحت خبر زیر سؤال برود. گاهی خبرها دستکاری شده و بر اساس بخشی از آن تحلیل می‌شود. این روزها و در آستانه روز خبرنگار، اگر بخواهیم مرور کنیم که در این یک سال چه گذشت و کجای کار هستیم، چند نکته مشهود است. سالی که زیر سایه کرونا، تجمعات، اعتراضات، بی‌آبی‌ها، رأی‌ندادن‌ها، مشکلات مالی، جنبش من هم، اتوبوس مرگ (کشته‌شدن دو خبرنگار در حادثه)، طرح صیانت از فضای مجازی، شکایت مدام مجلس از خبرنگاران (که منجر به دادگاهی‌شدن یا استعفای آنان شد)، افزایش حملات سایبری و همچنین انتقال مرجعیت رسانه‌ای به ماهواره‌های فارسی‌زبان و... گذشت. در زمانه‌ای که در گردونه اتفاق‌ها هستیم و از هر طرف آن‌چنان بر سرمان فرود می‌آید که امکان سربالاآوردن و صاف‌ایستادن را نمی‌دهد، باید خیلی قوی بود تا نشکست و از خبرنگاری منصرف نشد. شکل روزنامه‌نگاری و خبرنگاری هم تغییر کرده، هم به خاطر مسائل کرونا و بحث دورکاری و هم افزایش تعداد خبرهایی که نمی‌توان منتشر کرد. بی‌تردید ما روزنامه‌نگاران و خبرنگاران داخل ایران، در حال از‌دست‌دادن کامل مرجعیت خود هستیم. قدرت رسانه‌ای خبرگزاری‌ها و ماهواره‌ای فارسی‌زبان آن سوی آب، روز به روز بیشتر و بیشتر می‌شود. آنان کاری کرده‌اند که مخاطبان فقط در جست‌وجو و شنیدن خبرهای بد هستند. هرچه خبر دردناک‌تر و ترسناک‌تر باشد، بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرد. هرچیزی درباره اینکه ایران کشوری ازهم‌پاشیده با مردمی بی‌فرهنگ و پر از مشکلات اخلاقی است، مورد توجه قرار می‌گیرد. مدام به دنبال شنیدن اخباری در حال تحقیر خود هستیم. این موضوع می‌تواند قمه‌کشیدن دختری نوجوان باشد یا لباس المپیک. انگار هر روز بیشتر از پیش می‌پذیریم که «ایران»مان دوست‌داشتنی نیست. کوچک‌ترین سخنی، خبری، توییتی یا متنی درباره هر چیز زیبایی از ایران با واکنش‌های منفی بسیار روبه‌رو می‌شود. با این وضعیت و با تغییر دولت به جلو می‌رویم. درحالی‌که طرح محدودکننده «صیانت از شبکه‌های اجتماعی» تصویب شده است، آن هم در حالی که برای اولین بار حدود یک میلیون نفر چیزی را درخواست کردند، آن هم از نماینده‌های مجلسی که برخی از آنان تعداد رأی‌هایشان 20 تا 100 هزار رأی است. آنان درصدد هستند اینترنت را ملی کنند و یکی از مسئولان نظامی کشور در تأیید این طرح، مخالفانش را نه مردمی از ایران، بلکه منافق و عده‌ای خارج‌نشین نامید. از این‌رو بسیاری از هنرمندان و روزنامه‌نگاران از جناح‌های مختلف و اهل سیاست ازجمله رضا کیانیان، رضا خاتمی، شهیندخت مولاوردی و دیگران نوشتند که ما از داخل ایران، از مرکز تهران، مشهد و.... مخالف تصویب این طرح هستیم؛ هرچند قرار نیست صدایشان شنیده شود. قرار نیست تغییری در طرح پیش بیاید. از این طرح، کار بسیاری از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران، سخت‌ و سخت‌تر خواهد شد. آنان که از ارتباط با جهان جدا می‌افتند و در عین حال، با کاهش مرجعیتشان، خبرها و سخنانشان کمتر مورد توجه قرار خواهد گرفت و در عین حال مورد تردید خواهند بود. مدام در معرض این پرسش هستند که آیا نقش بلندگو را دارند یا اندکی واقعیت نیز در مطالبشان وجود دارد. محدودیت‌هایی که نهادهای صنفی و مراکز خبری در حمایت از خبرنگارهایشان دارند، شرایط را برای آنان سخت‌تر خواهد کرد. دو‌راهی اقتصاد و ادامه راه یا بازگویی تمام واقعیت، مسئولیتی است که بر عهده صاحبان و مسئولان رسانه خواهد بود و از سوی دیگر خبرنگاربودن در زمانه تردیدها و هجمه‌ها، دشوار و دشوارتر به نظر می‌رسد.

اگر دوم خرداد رخ نمی‌داد، شاید بسیاری از کسانی که اکنون به‌عنوان خبرنگار فعالیت می‌کنند، راه دیگری را می‌رفتند. اما در آن فضای باز سیاسی، فضایی که «حقیقت» کالای ارزشمندی بود و می‌شد بسیاری از مسائل ناگفته و رازهای سرپوشیده را بیان کرد و درباره‌اش گفت و شنید، مسیر هموار تغییردادن به نظر می‌رسید. در آن روزها خبرنگاری امکانی برای ایفای نقشی پیش‌برنده در جامعه‌ای به نظر می‌رسید که به دنبال روشنایی و اصلاح بود. از آن روزها 24 سال گذشته است، سال‌هایی پر از اتفاق. همه جور حادثه‌ای را پشت سر گذاشته و می‌گذاریم. زمانی در اندوه کوی دانشگاه و پرت‌کردن دانشجویان از خوابگاه و کورشدن چشم نفر اول کنکور تجربی بودیم و زمانی درباره عالی‌جناب سرخ‌پوش و سیاه‌پوش نوشته می‌شد. اما حالا در زمانه‌ای قرار داریم که با 280 کلمه، مهم‌ترین خبرها اعلام می‌شود؛ تصاویر بزرگ‌ترین آتش‌سوزی یا انفجار هواپیما به‌سرعت توییت می‌شود، هر کسی با تلفن هوشمندش می‌تواند از درون حادثه، رأی، نظر و مشاهده‌اش را منتشر کند. در زمانه‌ای هستیم که شبکه‌های اجتماعی، پادکست‌ها و... طرفداران بیشتری از رسانه‌های مکتوب دارند. البته بسیاری از ما خبرنگاران با این ابزار جدید آشناییم، تعداد زیادی از اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی را همکاران خبری تشکیل می‌دهند. رسانه‌های مکتوب و رسمی شاید نتوانند بخشی از خبرها را منتشر کنند اما هرکس برای خود رسانه‌ای است مستقل. هرچند همین دغدغه مورد توجه قرارگرفتن، گاهی سبب شده تا صحت خبر زیر سؤال برود. گاهی خبرها دستکاری شده و بر اساس بخشی از آن تحلیل می‌شود. این روزها و در آستانه روز خبرنگار، اگر بخواهیم مرور کنیم که در این یک سال چه گذشت و کجای کار هستیم، چند نکته مشهود است. سالی که زیر سایه کرونا، تجمعات، اعتراضات، بی‌آبی‌ها، رأی‌ندادن‌ها، مشکلات مالی، جنبش من هم، اتوبوس مرگ (کشته‌شدن دو خبرنگار در حادثه)، طرح صیانت از فضای مجازی، شکایت مدام مجلس از خبرنگاران (که منجر به دادگاهی‌شدن یا استعفای آنان شد)، افزایش حملات سایبری و همچنین انتقال مرجعیت رسانه‌ای به ماهواره‌های فارسی‌زبان و... گذشت. در زمانه‌ای که در گردونه اتفاق‌ها هستیم و از هر طرف آن‌چنان بر سرمان فرود می‌آید که امکان سربالاآوردن و صاف‌ایستادن را نمی‌دهد، باید خیلی قوی بود تا نشکست و از خبرنگاری منصرف نشد. شکل روزنامه‌نگاری و خبرنگاری هم تغییر کرده، هم به خاطر مسائل کرونا و بحث دورکاری و هم افزایش تعداد خبرهایی که نمی‌توان منتشر کرد. بی‌تردید ما روزنامه‌نگاران و خبرنگاران داخل ایران، در حال از‌دست‌دادن کامل مرجعیت خود هستیم. قدرت رسانه‌ای خبرگزاری‌ها و ماهواره‌ای فارسی‌زبان آن سوی آب، روز به روز بیشتر و بیشتر می‌شود. آنان کاری کرده‌اند که مخاطبان فقط در جست‌وجو و شنیدن خبرهای بد هستند. هرچه خبر دردناک‌تر و ترسناک‌تر باشد، بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرد. هرچیزی درباره اینکه ایران کشوری ازهم‌پاشیده با مردمی بی‌فرهنگ و پر از مشکلات اخلاقی است، مورد توجه قرار می‌گیرد. مدام به دنبال شنیدن اخباری در حال تحقیر خود هستیم. این موضوع می‌تواند قمه‌کشیدن دختری نوجوان باشد یا لباس المپیک. انگار هر روز بیشتر از پیش می‌پذیریم که «ایران»مان دوست‌داشتنی نیست. کوچک‌ترین سخنی، خبری، توییتی یا متنی درباره هر چیز زیبایی از ایران با واکنش‌های منفی بسیار روبه‌رو می‌شود. با این وضعیت و با تغییر دولت به جلو می‌رویم. درحالی‌که طرح محدودکننده «صیانت از شبکه‌های اجتماعی» تصویب شده است، آن هم در حالی که برای اولین بار حدود یک میلیون نفر چیزی را درخواست کردند، آن هم از نماینده‌های مجلسی که برخی از آنان تعداد رأی‌هایشان 20 تا 100 هزار رأی است. آنان درصدد هستند اینترنت را ملی کنند و یکی از مسئولان نظامی کشور در تأیید این طرح، مخالفانش را نه مردمی از ایران، بلکه منافق و عده‌ای خارج‌نشین نامید. از این‌رو بسیاری از هنرمندان و روزنامه‌نگاران از جناح‌های مختلف و اهل سیاست ازجمله رضا کیانیان، رضا خاتمی، شهیندخت مولاوردی و دیگران نوشتند که ما از داخل ایران، از مرکز تهران، مشهد و.... مخالف تصویب این طرح هستیم؛ هرچند قرار نیست صدایشان شنیده شود. قرار نیست تغییری در طرح پیش بیاید. از این طرح، کار بسیاری از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران، سخت‌ و سخت‌تر خواهد شد. آنان که از ارتباط با جهان جدا می‌افتند و در عین حال، با کاهش مرجعیتشان، خبرها و سخنانشان کمتر مورد توجه قرار خواهد گرفت و در عین حال مورد تردید خواهند بود. مدام در معرض این پرسش هستند که آیا نقش بلندگو را دارند یا اندکی واقعیت نیز در مطالبشان وجود دارد. محدودیت‌هایی که نهادهای صنفی و مراکز خبری در حمایت از خبرنگارهایشان دارند، شرایط را برای آنان سخت‌تر خواهد کرد. دو‌راهی اقتصاد و ادامه راه یا بازگویی تمام واقعیت، مسئولیتی است که بر عهده صاحبان و مسئولان رسانه خواهد بود و از سوی دیگر خبرنگاربودن در زمانه تردیدها و هجمه‌ها، دشوار و دشوارتر به نظر می‌رسد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها