|

ماریو بارگاس یوسا و بیماری‌های همه‌گیر

سوار آخرالزمان

برگردان: منوچهر یزدانی

در طول این یک‌سال‌و اندی محدودیت ناشی از بیماری همه‌گیر، مطالب زیادی درباره ویروس کرونا خوانده‌ام؛ اما هیچ‌کدام مانند نوشته کارمن ایگلِسیاس1، با عنوان «تاریخچه بیماری‌های همه‌گیر»، جالب و جذاب نبوده است. این نوشته حدود بیست صفحه است و نمی‌توان حتی یک سطر آن را نادیده گرفت؛ به‌علاوه، این نوشته شامل اطلاعات بسیار فشرده‌ای از انواع و اشکال مختلف بلایای جمعی و بیماری‌های همه‌گیری است که در طول تاریخ برای اروپا پیش آمده‌اند. نویسنده نتیجه‌گیری خوش‌بینانه و متمدنانه‌ای درباره این طاعون و انواع مختلف انگلیسی، استرالیایی، برزیلی و هندی آن به دست می‌دهد که در‌حال ویران‌کردن اروپا و نیز بقیه جهان است. ایگلِسیاس خاطرنشان می‌کند که هومر در «ایلیاد» مرگ‌و‌میر آخائیان2 (اهالی ناحیه آخایا در یونان باستان) را مجازات الهی و انتقام آپولو به سبب ربوده‌شدن دختر یکی از روحانیون توصیف کرده است. از آن زمان، ادبیات شاهد ویرانی‌های غیرقابل تصوری بوده است که بذر وحشت را در هر گوشه جهان پراکنده‌اند و مردم از درک آنچه در اطراف‌شان رخ می‌داده، عاجز بوده‌اند؛ فقط مانند حشرات می‌مردند و این بلایا را مجازات خدایان برای گناهان انسان‌ها تعبیر می‌کردند و در پی یافتن بز برای قربانی بودند. در میانه این فلاکت‌ها، بسیاری از یهودیان، جادوگران، شعبده‌بازان و همه آنهایی که در جامعه به‌ گونه‌ای متفاوت یا حاشیه‌نشین بودند، در آتش سوختند و قربانی جهالت شدند! توسیدید3 نخستین مورخی است که جنگ‌های پلوپونز4، بلایی که آتن را در سال 430 قبل از میلاد نابود کرد، را با دقت و باریک‌بینی و بدون نسبت‌دادن هیچ‌گونه مسئولیتی به خدایان توصیف کرده است. از آن زمان به بعد اسناد تاریخی فراوانی دال بر فجایعی وجود دارد که نشان‌دهنده ویرانی همه تمدن‌های شناخته‌شده است؛ از پایدارترین و استوارترین آنها، مانند امپراتوری روم در زمان مارکوس اورلیوس (یکی از قربانیان فاجعه) و امپراتور کنستانتین از امپراتوری بیزانس، که از طاعون بوبونیک ویران شده بود، تا قرون وسطا که مردم با همه‌گیری‌های وبا، تیفوس، اسهال خونی، تب زرد و سایر بلایا هلاک می‌شدند. می‌توان گفت سواران مغولی که سال‌ها بعد به اروپا حمله کردند نه‌تنها با خنجر در پی دریدن گلوها بودند، بلکه تخم انواع ناخوشی و بیماری‌های همه‌گیر آسیایی را نیز در هر‌جا می‌افشاندند و «بیماری‌ها»ی معروفی را که رمان‌های شوالیه‌ای از آنها سخن می‌گویند، در خورجین‌های خود داشتند. در آن سال‌های وحشتناک، در مرکز اروپا، مفهوم «سوار آخرالزمان» را ابداع کردند که از شهری به شهر دیگر و از روستایی به روستای دیگر می‌رفت تا بیماری‌هایی را که منجر به مرگ مردم می‌شد، اشاعه داده و روح قربانیان را برای سوختن به جهنم بفرستد. در پی شیوع بیماری‌های همه‌گیر، جغرافیای شهرها دگرگون می‌شود. بازماندگان در هر موج همه‌گیری با این تغییرات سازگار می‌شوند، شهرها و روستاهای جدیدی بنا می‌کنند و از بیگانه‌ها و عوامل نامرئی شیطان می‌گریزند؛ عواملی مانند جذام، اعضا و اندام‌ها را به‌تدریج آلوده و قبل از به هلاکت رساندن انسان، آنها را منهدم می‌کنند. گذشت زمان برای ساکنان اروپا آرامش به بار نیاورد؛ با ظهور و وجود بلایا «خرافات و مهملات» هم رواج پیدا می‌کرد. همچنین، گرایش به مذهب نیز افزایش یافت و موکب‌هایی طولانی شکل گرفت تا با «مجازات آسمانی» که به‌صورت بیماری‌های جمعی نازل می‌شدند، مقابله کنند و با دعای مؤمنان، کشیشان و روحانیون از گزند آنها مصون بمانند؛ پدیده‌ای که تا امروز نیز همچنان در خیابان‌های اروپا دیده می‌شود. تغییرات آب‌‌و‌هوایی گاه اختلالات چشمگیری در زندگی شهرها ایجاد می‌کنند. در طول پنج قرنی که به نام «عصر یخبندان صغیر» شناخته می‌شود، کشورهای اروپایی به‌ معنای واقعی کلمه با تلاطم ناگهانی جَوی نابود شدند. هزاران خانواده، طی بدترین شیوع بیماری‌های همه‌گیری که تاکنون ثبت شده است، هلاک شدند. گفته می‌شود تغییرات دمایی، یخبندان‌های اروپا و قحطی‌های غیرقابل تصور ناشی از آنها از‌جمله مواردی هستند که در سال‌های 1315 و 1316 میلادی رخ داد. با‌این‌همه و با وجود چنین پیشینه کشنده‌ای، می‌توان گفت بشریت از آن فجایع پند گرفت و در حوزه‌های علمی، به‌ویژه در زمینه پزشکی و در نظام‌های بهداشت عمومی، یافته‌ها و تجربیات خارق‌العاده‌ای کسب کرد. در جهان هیچ‌‌چیز مانند همه‌گیری‌هایی دوره‌ای که انسان به آنها خو کرده (و شاید هم برای همیشه ادامه داشته باشند)، به تکوین بیمارستان‌های جدید و خدمات پرستاری و پیشرفت در دستاوردهای علمی و فنی یاری نرسانده است. احتمالا اگر شیوع بیماری کووید 19 پیش‌تر یا هم‌زمان با بیماری‌ای که بی‌دلیل آن را «آنفلوانزای اسپانیایی» نامیدند رخ می‌داد، صدها برابر میزان فعلی در سراسر جهان قربانی می‌گرفت و منجر به کشته‌شدن افرادی بیشتر از همه کسانی که در جنگ جهانی اول از میان رفتند، می‌شد. دانش پزشکی، به لطف طاعون، پیشرفت شگفت‌انگیزی داشته است و همان‌طور‌ که در آخرین همه‌گیری ثابت شد، این موضوع چالش‌ها در روند کاوش‌های علمی را منتفی نکرده است. در زمانه‌ای که ما تصور می‌کردیم به ماه سفر می‌کنیم و کشورهای مختلف با سفینه‌های فضایی خود به ستاره‌ها هجوم می‌برند و دیگر اسرار طبیعت برای دانش بشر سربسته نیست، ظاهرا به این دلیل که کسی در یکی از شهرهای چین غذایی حاوی خفاش می‌خورد، ویروسی پدید می‌آید که باعث کشته‌شدن صدها هزار نفر در سراسر جهان می‌شود و همه را غافلگیر می‌کند. یکی از جالب‌ترین بخش‌های مقاله ایگلِسیاس یاد‌کردن از طاعون به‌عنوان وسوسه‌گر لذایذ است، پدیده‌ای که او آن را «دم را غنیمت شمار»5 می‌نامد. مجاورت مرگ و جذابیت خطر در انسان‌هایی خاص، اشتهایی را برمی‌انگیزاند، نوعی برانگیختگی احساسات و جست‌وجوی نامعقول لذت، قصرها و قلعه‌ها را به خانه‌های فساد مجلل تبدیل می‌کند، جایی که همه رذایل به عمل در‌می‌آید و افراط در آن سبب از پای درآمدن افراد بیشتری می‌شود تا خود بیماری. توسیدید گزارشی از این پدیده که در طول همه‌گیری قرن چهارم قبل از میلاد آتن را ویران کرد، داده است. ادبیات به‌ویژه به جنبه مرگبار و تشریفاتی این‌گونه لذت‌ها در مواقع هرج‌ومرج ناشی از انقلاب‌ها یا بلاها بسیار پرداخته است، نمونه‌اش آنچه در داستان‌های به‌اصطلاح «قرون وسطایی» یا کابوس‌های عاشقانه مارکی دو ساد6 روایت شده است. کارمن ایگلِسیاس در مقاله خود کتاب «پروردگارا! طاعون! شگفت‌انگیز و رؤیایی در لیمای استعمار زده»7 را می‌ستاید که تاریخ‌نگار پرویی، فرناندو ایواساکی8، در سال 2018 منتشر کرده و در آن به مرگ سیاه و پایان قهری جهان اشاره دارد که به نظر قریب‌الوقوع می‌رسد و رعب و وحشت را در سرزمین‌های وسیعی، مانند مستعمرات اسپانیا در قاره آمریکا می‌گستراند. بی‌تردید از‌بین‌رفتن اسرارآمیز فرهنگ‌ها و تمدن‌هایی مانند مایاها در آمریکای مرکزی یا موچ‌ها9 در پرو به این پدیده‌ها مربوط می‌شوند؛ اما این کار باید وقت زیادی از کارمن ایگلِسیاس گرفته باشد تا کتاب‌های قدیمی و اسناد متعدد را بازبینی کند. او شخصی پرکار، محتاط و سرسخت است که اغلب مقاله‌هایش ستایش‌برانگیز و درخشان‌اند. با خواندن اثر او مطالب بسیاری درباره‌ اسپانیا آموختم. او مدیر و استاد تمام‌وقت آکادمی سلطنتی تاریخ اسپانیاست و این پرسش برای بسیاری از ما پیش می‌آید که چگونه می‌تواند وقت خود را برای انجام این‌همه مسئولیت تنظیم کند. کارمن ایگلِسیاس همچنین معلم تاریخ فیلیپ ششم، پادشاه فعلی اسپانیا بوده است. بی‌تردید با شنیدن سخنان پادشاه اثر این تعلیمات را می‌توان به‌خوبی دید.
پی‌نوشت‌ها:
1. Carmen Iglesias
2. یکی از نام‌های جمعی‌ای که در «ایلیاد و ادیسه» هومر برای اشاره به همه یونانیان از آن استفاده می‌شود. از دو اصطلاح دیگر نیز برای اشاره‌کردن به ساکنان بیشتر مناطق یونان امروزی استفاده می‌شود: Danaans و Argives. علاوه بر این منابع یونانی، آخائیان در کتاب مقدس نیز ظاهر شده‌اند و با عنوان acaicos از آنها یاد شده است.
3. Thucydides 4. Peloponnesus
5. Carpe diem، Carpe Diem، «دم را غنیمت شمار» یا «دم غنیمت شماری»، مصراعی از یکی از اشعار هوراس است که به‌عنوان کلام قصار به کار می‌رود. این عبارت یکی از اولین نمودهای تفکر دم غنیمتی در ادبیات جهان است و آن را متأثر از فلسفه اپیکور می‌دانند.
6. marqués de Sade 7. Aplaca, Señor, tu ira! Lo maravilloso y lo imaginario en Lima colonial
8. Fernando Iwasaki 9. Moches
در طول این یک‌سال‌و اندی محدودیت ناشی از بیماری همه‌گیر، مطالب زیادی درباره ویروس کرونا خوانده‌ام؛ اما هیچ‌کدام مانند نوشته کارمن ایگلِسیاس1، با عنوان «تاریخچه بیماری‌های همه‌گیر»، جالب و جذاب نبوده است. این نوشته حدود بیست صفحه است و نمی‌توان حتی یک سطر آن را نادیده گرفت؛ به‌علاوه، این نوشته شامل اطلاعات بسیار فشرده‌ای از انواع و اشکال مختلف بلایای جمعی و بیماری‌های همه‌گیری است که در طول تاریخ برای اروپا پیش آمده‌اند. نویسنده نتیجه‌گیری خوش‌بینانه و متمدنانه‌ای درباره این طاعون و انواع مختلف انگلیسی، استرالیایی، برزیلی و هندی آن به دست می‌دهد که در‌حال ویران‌کردن اروپا و نیز بقیه جهان است. ایگلِسیاس خاطرنشان می‌کند که هومر در «ایلیاد» مرگ‌و‌میر آخائیان2 (اهالی ناحیه آخایا در یونان باستان) را مجازات الهی و انتقام آپولو به سبب ربوده‌شدن دختر یکی از روحانیون توصیف کرده است. از آن زمان، ادبیات شاهد ویرانی‌های غیرقابل تصوری بوده است که بذر وحشت را در هر گوشه جهان پراکنده‌اند و مردم از درک آنچه در اطراف‌شان رخ می‌داده، عاجز بوده‌اند؛ فقط مانند حشرات می‌مردند و این بلایا را مجازات خدایان برای گناهان انسان‌ها تعبیر می‌کردند و در پی یافتن بز برای قربانی بودند. در میانه این فلاکت‌ها، بسیاری از یهودیان، جادوگران، شعبده‌بازان و همه آنهایی که در جامعه به‌ گونه‌ای متفاوت یا حاشیه‌نشین بودند، در آتش سوختند و قربانی جهالت شدند! توسیدید3 نخستین مورخی است که جنگ‌های پلوپونز4، بلایی که آتن را در سال 430 قبل از میلاد نابود کرد، را با دقت و باریک‌بینی و بدون نسبت‌دادن هیچ‌گونه مسئولیتی به خدایان توصیف کرده است. از آن زمان به بعد اسناد تاریخی فراوانی دال بر فجایعی وجود دارد که نشان‌دهنده ویرانی همه تمدن‌های شناخته‌شده است؛ از پایدارترین و استوارترین آنها، مانند امپراتوری روم در زمان مارکوس اورلیوس (یکی از قربانیان فاجعه) و امپراتور کنستانتین از امپراتوری بیزانس، که از طاعون بوبونیک ویران شده بود، تا قرون وسطا که مردم با همه‌گیری‌های وبا، تیفوس، اسهال خونی، تب زرد و سایر بلایا هلاک می‌شدند. می‌توان گفت سواران مغولی که سال‌ها بعد به اروپا حمله کردند نه‌تنها با خنجر در پی دریدن گلوها بودند، بلکه تخم انواع ناخوشی و بیماری‌های همه‌گیر آسیایی را نیز در هر‌جا می‌افشاندند و «بیماری‌ها»ی معروفی را که رمان‌های شوالیه‌ای از آنها سخن می‌گویند، در خورجین‌های خود داشتند. در آن سال‌های وحشتناک، در مرکز اروپا، مفهوم «سوار آخرالزمان» را ابداع کردند که از شهری به شهر دیگر و از روستایی به روستای دیگر می‌رفت تا بیماری‌هایی را که منجر به مرگ مردم می‌شد، اشاعه داده و روح قربانیان را برای سوختن به جهنم بفرستد. در پی شیوع بیماری‌های همه‌گیر، جغرافیای شهرها دگرگون می‌شود. بازماندگان در هر موج همه‌گیری با این تغییرات سازگار می‌شوند، شهرها و روستاهای جدیدی بنا می‌کنند و از بیگانه‌ها و عوامل نامرئی شیطان می‌گریزند؛ عواملی مانند جذام، اعضا و اندام‌ها را به‌تدریج آلوده و قبل از به هلاکت رساندن انسان، آنها را منهدم می‌کنند. گذشت زمان برای ساکنان اروپا آرامش به بار نیاورد؛ با ظهور و وجود بلایا «خرافات و مهملات» هم رواج پیدا می‌کرد. همچنین، گرایش به مذهب نیز افزایش یافت و موکب‌هایی طولانی شکل گرفت تا با «مجازات آسمانی» که به‌صورت بیماری‌های جمعی نازل می‌شدند، مقابله کنند و با دعای مؤمنان، کشیشان و روحانیون از گزند آنها مصون بمانند؛ پدیده‌ای که تا امروز نیز همچنان در خیابان‌های اروپا دیده می‌شود. تغییرات آب‌‌و‌هوایی گاه اختلالات چشمگیری در زندگی شهرها ایجاد می‌کنند. در طول پنج قرنی که به نام «عصر یخبندان صغیر» شناخته می‌شود، کشورهای اروپایی به‌ معنای واقعی کلمه با تلاطم ناگهانی جَوی نابود شدند. هزاران خانواده، طی بدترین شیوع بیماری‌های همه‌گیری که تاکنون ثبت شده است، هلاک شدند. گفته می‌شود تغییرات دمایی، یخبندان‌های اروپا و قحطی‌های غیرقابل تصور ناشی از آنها از‌جمله مواردی هستند که در سال‌های 1315 و 1316 میلادی رخ داد. با‌این‌همه و با وجود چنین پیشینه کشنده‌ای، می‌توان گفت بشریت از آن فجایع پند گرفت و در حوزه‌های علمی، به‌ویژه در زمینه پزشکی و در نظام‌های بهداشت عمومی، یافته‌ها و تجربیات خارق‌العاده‌ای کسب کرد. در جهان هیچ‌‌چیز مانند همه‌گیری‌هایی دوره‌ای که انسان به آنها خو کرده (و شاید هم برای همیشه ادامه داشته باشند)، به تکوین بیمارستان‌های جدید و خدمات پرستاری و پیشرفت در دستاوردهای علمی و فنی یاری نرسانده است. احتمالا اگر شیوع بیماری کووید 19 پیش‌تر یا هم‌زمان با بیماری‌ای که بی‌دلیل آن را «آنفلوانزای اسپانیایی» نامیدند رخ می‌داد، صدها برابر میزان فعلی در سراسر جهان قربانی می‌گرفت و منجر به کشته‌شدن افرادی بیشتر از همه کسانی که در جنگ جهانی اول از میان رفتند، می‌شد. دانش پزشکی، به لطف طاعون، پیشرفت شگفت‌انگیزی داشته است و همان‌طور‌ که در آخرین همه‌گیری ثابت شد، این موضوع چالش‌ها در روند کاوش‌های علمی را منتفی نکرده است. در زمانه‌ای که ما تصور می‌کردیم به ماه سفر می‌کنیم و کشورهای مختلف با سفینه‌های فضایی خود به ستاره‌ها هجوم می‌برند و دیگر اسرار طبیعت برای دانش بشر سربسته نیست، ظاهرا به این دلیل که کسی در یکی از شهرهای چین غذایی حاوی خفاش می‌خورد، ویروسی پدید می‌آید که باعث کشته‌شدن صدها هزار نفر در سراسر جهان می‌شود و همه را غافلگیر می‌کند. یکی از جالب‌ترین بخش‌های مقاله ایگلِسیاس یاد‌کردن از طاعون به‌عنوان وسوسه‌گر لذایذ است، پدیده‌ای که او آن را «دم را غنیمت شمار»5 می‌نامد. مجاورت مرگ و جذابیت خطر در انسان‌هایی خاص، اشتهایی را برمی‌انگیزاند، نوعی برانگیختگی احساسات و جست‌وجوی نامعقول لذت، قصرها و قلعه‌ها را به خانه‌های فساد مجلل تبدیل می‌کند، جایی که همه رذایل به عمل در‌می‌آید و افراط در آن سبب از پای درآمدن افراد بیشتری می‌شود تا خود بیماری. توسیدید گزارشی از این پدیده که در طول همه‌گیری قرن چهارم قبل از میلاد آتن را ویران کرد، داده است. ادبیات به‌ویژه به جنبه مرگبار و تشریفاتی این‌گونه لذت‌ها در مواقع هرج‌ومرج ناشی از انقلاب‌ها یا بلاها بسیار پرداخته است، نمونه‌اش آنچه در داستان‌های به‌اصطلاح «قرون وسطایی» یا کابوس‌های عاشقانه مارکی دو ساد6 روایت شده است. کارمن ایگلِسیاس در مقاله خود کتاب «پروردگارا! طاعون! شگفت‌انگیز و رؤیایی در لیمای استعمار زده»7 را می‌ستاید که تاریخ‌نگار پرویی، فرناندو ایواساکی8، در سال 2018 منتشر کرده و در آن به مرگ سیاه و پایان قهری جهان اشاره دارد که به نظر قریب‌الوقوع می‌رسد و رعب و وحشت را در سرزمین‌های وسیعی، مانند مستعمرات اسپانیا در قاره آمریکا می‌گستراند. بی‌تردید از‌بین‌رفتن اسرارآمیز فرهنگ‌ها و تمدن‌هایی مانند مایاها در آمریکای مرکزی یا موچ‌ها9 در پرو به این پدیده‌ها مربوط می‌شوند؛ اما این کار باید وقت زیادی از کارمن ایگلِسیاس گرفته باشد تا کتاب‌های قدیمی و اسناد متعدد را بازبینی کند. او شخصی پرکار، محتاط و سرسخت است که اغلب مقاله‌هایش ستایش‌برانگیز و درخشان‌اند. با خواندن اثر او مطالب بسیاری درباره‌ اسپانیا آموختم. او مدیر و استاد تمام‌وقت آکادمی سلطنتی تاریخ اسپانیاست و این پرسش برای بسیاری از ما پیش می‌آید که چگونه می‌تواند وقت خود را برای انجام این‌همه مسئولیت تنظیم کند. کارمن ایگلِسیاس همچنین معلم تاریخ فیلیپ ششم، پادشاه فعلی اسپانیا بوده است. بی‌تردید با شنیدن سخنان پادشاه اثر این تعلیمات را می‌توان به‌خوبی دید.
پی‌نوشت‌ها:
1. Carmen Iglesias
2. یکی از نام‌های جمعی‌ای که در «ایلیاد و ادیسه» هومر برای اشاره به همه یونانیان از آن استفاده می‌شود. از دو اصطلاح دیگر نیز برای اشاره‌کردن به ساکنان بیشتر مناطق یونان امروزی استفاده می‌شود: Danaans و Argives. علاوه بر این منابع یونانی، آخائیان در کتاب مقدس نیز ظاهر شده‌اند و با عنوان acaicos از آنها یاد شده است.
3. Thucydides 4. Peloponnesus
5. Carpe diem، Carpe Diem، «دم را غنیمت شمار» یا «دم غنیمت شماری»، مصراعی از یکی از اشعار هوراس است که به‌عنوان کلام قصار به کار می‌رود. این عبارت یکی از اولین نمودهای تفکر دم غنیمتی در ادبیات جهان است و آن را متأثر از فلسفه اپیکور می‌دانند.
6. marqués de Sade 7. Aplaca, Señor, tu ira! Lo maravilloso y lo imaginario en Lima colonial
8. Fernando Iwasaki 9. Moches
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها