پرسه در گذشته
شرق: «هتل مارکوپولو» مجموعهای است از داستانهای کوتاه خسرو دوامی، نویسنده مقیمِ آمریکا که بیشتر آنها در خارج از کشور میگذرد. از این نویسنده تاکنون داستانها، ترجمهها و مقالاتی در داخل و خارج از کشور به چاپ رسیده است و مجموعه داستان «هتل مارکوپولو» از او در زمان انتشار موردتوجه منتقدان قرار گرفت و توانست جایزه مهرگان ادب را از آنِ خود کند. خسرو دوامی از آنجا که سالهاست دور از ایران زندگی میکند، در بیشتر آثارش به ادبیات مهاجرت پرداخته است. او معتقد است اگر خودش زمانی مهاجرت را تجربه نکرده بود، هرگز نمیتوانست شخصیتهای مهاجرِ داستانهایش را خلق کند و اینچنین باورپذیر بپروراند. داستانهای «هتل مارکوپولو» تکههایی از رؤیای آدمهایی است که دچار نوعی غیاباند و یا مهاجر و غریباند، یا شکستخورده و درگیر عشقی نافرجام. آدمهایی که باری از گذشته را بر دوش میکشند؛ بار سنگینِ خاطراتی که سالهاست همراه آنان است، هرجا که بروند هرچند فرسنگها دورتر. داستانِ گمشدهها و رازهایی که بعد از سالیان برملا میشوند. از اینروست که تمام داستانهای «هتل مارکوپولو» رَد و نشانی از گذشته با خود دارند و گاه این گذشته تا اکنونِ
آنها کش آمده و زندگیشان را تحت تأثیر قرار داده است. آدمهای سرگشته داستانهای دوامی، همگی گویی چیزی از دست دادهاند یا در گذشته جا گذاشتهاند و یا به امید یا وهمِ دستیافتن به چیزی ناممکن روزگار میگذرانند. در بخشی از کتابِ «هتل ماركوپولو» میخوانیم: «مدتها بود که دست و دلم به کار نمیرفت. شبها با خودم خلوت میکردم. ساعتها قلم را در دست میگرفتم، جلو بوم میایستادم، با رنگها بازی میکردم. همینطور طرح میزدم، شاید یک جرقه، یک لحظه کاری، کار خودش را بکند و در من حسی را برانگیزد. اما همان خطوط محو و بیشکل بود که میآمد و رنگهایی بیروح که از پی قلم روی بوم پاشیده میشد. حضور مهتاب همهچیز را تغییر داد. مدتها بود که در جمع ما ظاهر میشد ولی بودنش هیچ حسی را در من نمیانگیخت. نه که او، بلکه حضور هیچکس دیگری را حس نمیکردم. آدمها و مکانها وقتی به آنها خو گرفتی، مثل تابلوها و اشیا قدیمی خانه میشوند که فقط حضور دارند و تو دیگر آنها را نمیبینی...». از خسرو دوامی داستانهای دیگری با عنوانِ «پرسه» و «پنجره» در آمریكا به چاپ رسیدهاند و مجموعه داستان «هتل مارکوپولو» از او نیز بارها تجدیدچاپ شده است.
شرق: «هتل مارکوپولو» مجموعهای است از داستانهای کوتاه خسرو دوامی، نویسنده مقیمِ آمریکا که بیشتر آنها در خارج از کشور میگذرد. از این نویسنده تاکنون داستانها، ترجمهها و مقالاتی در داخل و خارج از کشور به چاپ رسیده است و مجموعه داستان «هتل مارکوپولو» از او در زمان انتشار موردتوجه منتقدان قرار گرفت و توانست جایزه مهرگان ادب را از آنِ خود کند. خسرو دوامی از آنجا که سالهاست دور از ایران زندگی میکند، در بیشتر آثارش به ادبیات مهاجرت پرداخته است. او معتقد است اگر خودش زمانی مهاجرت را تجربه نکرده بود، هرگز نمیتوانست شخصیتهای مهاجرِ داستانهایش را خلق کند و اینچنین باورپذیر بپروراند. داستانهای «هتل مارکوپولو» تکههایی از رؤیای آدمهایی است که دچار نوعی غیاباند و یا مهاجر و غریباند، یا شکستخورده و درگیر عشقی نافرجام. آدمهایی که باری از گذشته را بر دوش میکشند؛ بار سنگینِ خاطراتی که سالهاست همراه آنان است، هرجا که بروند هرچند فرسنگها دورتر. داستانِ گمشدهها و رازهایی که بعد از سالیان برملا میشوند. از اینروست که تمام داستانهای «هتل مارکوپولو» رَد و نشانی از گذشته با خود دارند و گاه این گذشته تا اکنونِ
آنها کش آمده و زندگیشان را تحت تأثیر قرار داده است. آدمهای سرگشته داستانهای دوامی، همگی گویی چیزی از دست دادهاند یا در گذشته جا گذاشتهاند و یا به امید یا وهمِ دستیافتن به چیزی ناممکن روزگار میگذرانند. در بخشی از کتابِ «هتل ماركوپولو» میخوانیم: «مدتها بود که دست و دلم به کار نمیرفت. شبها با خودم خلوت میکردم. ساعتها قلم را در دست میگرفتم، جلو بوم میایستادم، با رنگها بازی میکردم. همینطور طرح میزدم، شاید یک جرقه، یک لحظه کاری، کار خودش را بکند و در من حسی را برانگیزد. اما همان خطوط محو و بیشکل بود که میآمد و رنگهایی بیروح که از پی قلم روی بوم پاشیده میشد. حضور مهتاب همهچیز را تغییر داد. مدتها بود که در جمع ما ظاهر میشد ولی بودنش هیچ حسی را در من نمیانگیخت. نه که او، بلکه حضور هیچکس دیگری را حس نمیکردم. آدمها و مکانها وقتی به آنها خو گرفتی، مثل تابلوها و اشیا قدیمی خانه میشوند که فقط حضور دارند و تو دیگر آنها را نمیبینی...». از خسرو دوامی داستانهای دیگری با عنوانِ «پرسه» و «پنجره» در آمریكا به چاپ رسیدهاند و مجموعه داستان «هتل مارکوپولو» از او نیز بارها تجدیدچاپ شده است.