سیاست آب ایرانی
سعید نبی
دوشنبه هفته پیش در همین ستون از دعای باران و خاورمیانه درگیر خشکسالی گفتم و این مهم که در كمربند خشك و نیمهخشك جهانیم؛ اما به جای برنامهریزی برای مصرف بهینه آب، مدیرانمان تجویز دعای باران میکنند و اصلا حواسشان به ژاپنیها نیست که روی کمربند زلزله نشستهاند و نه دعای زلزله خوانده، نه چیز دیگر؛ اما توانستهاند با تدبیر و عملکرد مناسب با این موضوع خود را آدابته کنند و آسیبها را به صفر برسانند. در واقع ظریفی میگفت معلوم نیست که برخی مدیرانمان خواباند یا خودشان را به خواب زدهاند و فراموش کردهاند که متوسط مصرف سالانه آب در کشور حدود 96 میلیارد مترمکعب بوده و این رقم اینک حدود هشت درصد بیشتر از کل منابع آب تجدیدپذیرمان (89 میلیارد متر مکعب) است. خاورمیانه سالهاست گرفتار تنش علنی آبی شده به طوری که رؤسای کشورها اینک بیپروا درمورد آب و جنگ آبها در این منطقه صحبت میکنند و دیگر نیازی نیست با ذرهبین به دنبال این موضوع در میان ایمیل وزرای خارجه باشیم. دراینبین ایران نیز از این مهم مستثنا نبوده و مدیریت منابع آبی مشترک خود را با کشورهای همسایه همواره مخاطرهآمیز دیده است تا جایی که برخی اختلافات گاه به درگیریهای لفظی و متهمکردن سران نیز کشیده است. آبهای مشترک میان عراق و ایران و پیشازآن، ترکیه و ایران به دلیل مناقشات سیاسی و برخی تصمیمات خارج از قوانین جاری بینالمللی آنهم با مرزهای طولانی با یکدیگر، بیشترین آسیب را دیدهاند. منابع آبی مشترک افغانستان با ایران نیز از این حواشی به دور نبوده است؛ چراکه کارشناسان معتقدند افغانستانیها هم به دلیل کشت گسترده خشخاش و نیاز روزافزون به آب کشاورزی و درنتیجه، تخصیصندادن حقابه بالادست به ایران برخلاف معاهدات بینالمللی از رودخانه هیرمند، خشکی هامون را رقم زده و باعث ازبینرفتن کشاورزی در سیستان شدهاند. ایران به نسبت برخی کشورهای همسایهاش عموما در پاییندست منابع آبی قرار گرفته است و این قضیه سبب میشود تا در معادلات بینالمللی و سیاسی موضوع آب برای این کشور در اهمیت بالایی باشد. متخصصان بر این عقیده استوارند که عراق امروز، متحد ایران است، پاکستان دوستی خوبی با کشورمان دارد و از طرفی ایران و ترکیه هم به نسبت به هم نزدیکاند، ارمنستان بسته به اختلافاتش با سایر همسایگانش در جستوجوی روابط جدیتری با ایران بوده و ترکمنستان نیز که در پاییندست ایران قرار گرفته، از این قاعده پیروی میکند. افغانستان هم به دلیل وجود برخی اختلافات با پاکستان که البته شاید با قدرتگرفتن طالبان در منطقه این اختلافات کمتر شود، همواره ترجیح داده تا سطح روابطش با ایران معقول باشد و همه اینها از پتانسیلهایی است که باید در پیشبرد دیپلماسی و سیاست آبی کشور در روابط مشترک با سایر همسایگانش لحاظ شود؛ بهویژه همسایگان اشارهشده که مرز آبی مشترک هم با ایران دارند. براساس برخی نظریهها و منطبق بر برخی شاخصها و مقالاتی که در سال 2007 منتشر شده است، کشورهای با سرانه منابع آب تجدیدپذیر کمتر از هزارو 700 مترمکعب در سال در وضعیت تنش آبی و کشورهای با سرانه منابع آب تجدیدپذیر کمتر از هزار مترمکعب در سال در وضعیت کمبود (بحران) آب قرار دارند. براساس این شاخص، دو کشور ایران و پاکستان در وضعیت تنش آبی قرار دارند و بقیه همسایگان زمینی ایران به لحاظ منابع آبی وضعیت مناسبی دارند؛ چراکه عراق بالای خط دو هزار، ارمنستان و ترکیه بالای خط دوهزارو 500 و جمهوری آذربایجان بالای خط سههزارو 500 مترمکعب در سال قرار دارند. دراینبین نظریههای بینالمللی متعددی در حوزه آبهای مشترک و بهرهبرداری از آنها وجود دارد؛ نظریهای که به کشور بالادست اجازه میدهد آب مشترک را به هر شکلی که بخواهد استفاده کند و خسارتی هم برای خسران کشور پاییندست در نظر نگرفته یا نظریهای دیگر که اشاره میکند کشورهای ساحلی منابع آب مشترک میتوانند از این منابع استفاده کنند، با این شرط که وضعیت طبیعی کشور خود را به گونهای تغییر ندهند که این تغییر به تمامیت ارضی کشور پاییندست ضربه بزند یا نظریه سومی که حد وسط این دو نظریه است و به کشورهای بالادست و پاییندست اجازه میدهد هر دو از منابع مشترک استفاده کنند؛ بدون اینکه به یکدیگر آسیب بزنند. به هر حال اهمیت دیپلماسی آب در سیاست خارجی ایران در قبال همسایگانش با توجه به خشکسازیهای صورتگرفته و تغییر اقلیمها روزبهروز بیشتر میشود و با توجه به مرزهای طولانی ایران با همسایگانش و مشترکبودن در حوضههای آبریز فرامرزی با عراق و ترکیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و افغانستان و پاکستان روزبهروز آشکارتر میشود و به نظر میرسد همچنان درنظرگرفتن رویکرد تعاملی در قبال کشورهای فرادست که سطح بیشتری از برخورداری از منابع آب را نسبت به کشورمان دارند، بسیار مهم است و در چانهزنیهای سیاسی میتواند اثربخشی بالاتری داشته باشد. فعلا این یادداشت را به پایان میرسانم؛ اما پروژه گاپ در ترکیه و سد ایلیسو در این کشور را به یادها بسپاریم که در آینده نزدیک از مخاطرات آن برای خاورمیانه و ایران بیشتر خواهم گفت.
دوشنبه هفته پیش در همین ستون از دعای باران و خاورمیانه درگیر خشکسالی گفتم و این مهم که در كمربند خشك و نیمهخشك جهانیم؛ اما به جای برنامهریزی برای مصرف بهینه آب، مدیرانمان تجویز دعای باران میکنند و اصلا حواسشان به ژاپنیها نیست که روی کمربند زلزله نشستهاند و نه دعای زلزله خوانده، نه چیز دیگر؛ اما توانستهاند با تدبیر و عملکرد مناسب با این موضوع خود را آدابته کنند و آسیبها را به صفر برسانند. در واقع ظریفی میگفت معلوم نیست که برخی مدیرانمان خواباند یا خودشان را به خواب زدهاند و فراموش کردهاند که متوسط مصرف سالانه آب در کشور حدود 96 میلیارد مترمکعب بوده و این رقم اینک حدود هشت درصد بیشتر از کل منابع آب تجدیدپذیرمان (89 میلیارد متر مکعب) است. خاورمیانه سالهاست گرفتار تنش علنی آبی شده به طوری که رؤسای کشورها اینک بیپروا درمورد آب و جنگ آبها در این منطقه صحبت میکنند و دیگر نیازی نیست با ذرهبین به دنبال این موضوع در میان ایمیل وزرای خارجه باشیم. دراینبین ایران نیز از این مهم مستثنا نبوده و مدیریت منابع آبی مشترک خود را با کشورهای همسایه همواره مخاطرهآمیز دیده است تا جایی که برخی اختلافات گاه به درگیریهای لفظی و متهمکردن سران نیز کشیده است. آبهای مشترک میان عراق و ایران و پیشازآن، ترکیه و ایران به دلیل مناقشات سیاسی و برخی تصمیمات خارج از قوانین جاری بینالمللی آنهم با مرزهای طولانی با یکدیگر، بیشترین آسیب را دیدهاند. منابع آبی مشترک افغانستان با ایران نیز از این حواشی به دور نبوده است؛ چراکه کارشناسان معتقدند افغانستانیها هم به دلیل کشت گسترده خشخاش و نیاز روزافزون به آب کشاورزی و درنتیجه، تخصیصندادن حقابه بالادست به ایران برخلاف معاهدات بینالمللی از رودخانه هیرمند، خشکی هامون را رقم زده و باعث ازبینرفتن کشاورزی در سیستان شدهاند. ایران به نسبت برخی کشورهای همسایهاش عموما در پاییندست منابع آبی قرار گرفته است و این قضیه سبب میشود تا در معادلات بینالمللی و سیاسی موضوع آب برای این کشور در اهمیت بالایی باشد. متخصصان بر این عقیده استوارند که عراق امروز، متحد ایران است، پاکستان دوستی خوبی با کشورمان دارد و از طرفی ایران و ترکیه هم به نسبت به هم نزدیکاند، ارمنستان بسته به اختلافاتش با سایر همسایگانش در جستوجوی روابط جدیتری با ایران بوده و ترکمنستان نیز که در پاییندست ایران قرار گرفته، از این قاعده پیروی میکند. افغانستان هم به دلیل وجود برخی اختلافات با پاکستان که البته شاید با قدرتگرفتن طالبان در منطقه این اختلافات کمتر شود، همواره ترجیح داده تا سطح روابطش با ایران معقول باشد و همه اینها از پتانسیلهایی است که باید در پیشبرد دیپلماسی و سیاست آبی کشور در روابط مشترک با سایر همسایگانش لحاظ شود؛ بهویژه همسایگان اشارهشده که مرز آبی مشترک هم با ایران دارند. براساس برخی نظریهها و منطبق بر برخی شاخصها و مقالاتی که در سال 2007 منتشر شده است، کشورهای با سرانه منابع آب تجدیدپذیر کمتر از هزارو 700 مترمکعب در سال در وضعیت تنش آبی و کشورهای با سرانه منابع آب تجدیدپذیر کمتر از هزار مترمکعب در سال در وضعیت کمبود (بحران) آب قرار دارند. براساس این شاخص، دو کشور ایران و پاکستان در وضعیت تنش آبی قرار دارند و بقیه همسایگان زمینی ایران به لحاظ منابع آبی وضعیت مناسبی دارند؛ چراکه عراق بالای خط دو هزار، ارمنستان و ترکیه بالای خط دوهزارو 500 و جمهوری آذربایجان بالای خط سههزارو 500 مترمکعب در سال قرار دارند. دراینبین نظریههای بینالمللی متعددی در حوزه آبهای مشترک و بهرهبرداری از آنها وجود دارد؛ نظریهای که به کشور بالادست اجازه میدهد آب مشترک را به هر شکلی که بخواهد استفاده کند و خسارتی هم برای خسران کشور پاییندست در نظر نگرفته یا نظریهای دیگر که اشاره میکند کشورهای ساحلی منابع آب مشترک میتوانند از این منابع استفاده کنند، با این شرط که وضعیت طبیعی کشور خود را به گونهای تغییر ندهند که این تغییر به تمامیت ارضی کشور پاییندست ضربه بزند یا نظریه سومی که حد وسط این دو نظریه است و به کشورهای بالادست و پاییندست اجازه میدهد هر دو از منابع مشترک استفاده کنند؛ بدون اینکه به یکدیگر آسیب بزنند. به هر حال اهمیت دیپلماسی آب در سیاست خارجی ایران در قبال همسایگانش با توجه به خشکسازیهای صورتگرفته و تغییر اقلیمها روزبهروز بیشتر میشود و با توجه به مرزهای طولانی ایران با همسایگانش و مشترکبودن در حوضههای آبریز فرامرزی با عراق و ترکیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و افغانستان و پاکستان روزبهروز آشکارتر میشود و به نظر میرسد همچنان درنظرگرفتن رویکرد تعاملی در قبال کشورهای فرادست که سطح بیشتری از برخورداری از منابع آب را نسبت به کشورمان دارند، بسیار مهم است و در چانهزنیهای سیاسی میتواند اثربخشی بالاتری داشته باشد. فعلا این یادداشت را به پایان میرسانم؛ اما پروژه گاپ در ترکیه و سد ایلیسو در این کشور را به یادها بسپاریم که در آینده نزدیک از مخاطرات آن برای خاورمیانه و ایران بیشتر خواهم گفت.