تماشای تباهی با کیفیت
سامان موحدیراد
واقعیت اخبار افغانستان این روزها چنین است که باید بعد از دیدن سرخط یک خبر در شبکههای اجتماعی چندین و چند بار آن را در رسانههای مختلف جستوجو کنی و با شیوههای مختلف راستیآزمایی کنی تا نهایتا به این نتیجه برسی که «نه! مثل اینکه واقعیت دارد» و چه بد که همه این خبرها واقعیت دارد.
اسم افغانستان در ذهن خیلیها بهویژه آنهایی که از جغرافیای آسیا دور هستند، با کلیدواژه حملات انتحاری و بمبگذاری و ترور و وحشت و هراسافکنی همنشین است؛ چراکه در همه این سالهایی که مردم افغانستان در تلاش بودند تا زندگی آرامی در پی بگیرند و شهروندان معمولی یک کشور در آسیا باشند، صدای دیگری از این کشور به جهان مخابره میشد. صدای گروهی متحجر و کوچک که به مدد انفجارهای سهمگینشان تلاش میکردند تصویری از افغانستان باشند. چه بد که در همه این سالها آن ترسناک گروه کوچکتر همیشه شنیده میشد و کمتر تصویری از زندگی و مدنیتی که جامعه بزرگتر افغانستان در پیش گرفته بودند، به بیرون مخابره شد؛ اما این سوگواری برای آن فقدان نیست. برای حال و روز این روزهای افغانستان است که در آن از این هراسافکنها تقدیر شده است. روز گذشته تصاویری منتشر شد از طالبهای فراوانی که در هتل اینترکنتینانتال گرد هم آمده بودند. اینان خانواده پشتونهایی بودند که در 20 سال اخیر در افغانستان عملیات انتحاری انجام داده بودند. کسانی که با بمبگذاریهای کور تلاش کرده بودند دولت مرکزی افغانستان را تضعیف کنند، دموکراسی شکلگرفته در این کشور را بیاعتبار
کنند و در نهایت کار را به جایی برسانند که خودشان حاکم افغانستان بیپهنا شوند. هتلی را تصور کنید که به مدت 20 سال خودش و خیابانهای اطرافش را به هدفی برای بمبگذاری تبدیل کردهاند.
انسانهای بیگناه زیادی را کشتهاند و در دل صدها زن و مرد و کودک ترس بزرگی ایجاد کردهاند. حالا در همانجا با بمبگذارها گرد هم آمدهاند و قرار است غنائم را تقسیم کنند؛ چراکه در این نشست اعلام شد وزارت کشور طالبان به خانواده آنهایی که در این بمبگذاریها جان باخته، زمین و پول نقد اهدا میکند. وزارت کشور حکومت طالبان در بیانیهای که در توییتر منتشر کرده، آورده است که سراجالدین حقانی، وزیر کشور موقت طالبان، در دیدار با خانواده عاملان انتحاری در مراسمی به تمجید از حرکت جهادی و ایثار و فداکاری «شهدا» و «مجاهدین» پرداخت و آنها را «قهرمانان» اسلام و افغانستان توصیف کرد. جالب اینجاست که سراجالدین حقانی خودش طراح حمله دیگری به هتلی در کابل است که به خاطر آن از سوی افبیآی تحت تعقیب است. حمله انتحاریای که سال 2008 انجام شد و در خلال آن شش شهروند ازجمله یک آمریکایی کشته شدند. این تجلیل و وعدهها درست در هفتهای برگزار شده که افغانستان داغدار کشتههای دو انفجار در مسجد شیعیان است. دولت بمبگذار و هراسافکن حالا خودش گرفتار بمبگذارهای دیگری شده است؛ اما عجیب اینجاست که چطور همه با این سطح از وقاحت کنار
میآیند. چطور میتوان پذیرفت که گروهی که تا همین یک دهه پیش بزرگترین گروه تروریستی دنیا بود، حالا اداره یک کشور را برعهده گرفته است. چطور وجدانها با این مسئله کنار میآید که از بمبگذار شهروندان افغانستانی تقدیر شود و به او پاداش هم بدهند. ماجرای افغانستان و طالبان قطعا برای مردم این کشور دردهای عمیقی به همراه دارد. رنجها و ناراحتیهایی که ما درکی از آن نداریم؛ اما یک مسئله را بار دیگر برای ما عیان کرد. وقتی پای منافع و سازشهای سیاسی در میان باشد، ارزشهای انسانی در پایینترین سطح از اهمیت قرار میگیرند. دولتها میپذیرند که یک تروریست بمبگذار اداره یک کشور و سرنوشت یک ملت را برعهده بگیرد و دراینمیان حقوق بشر برایش اهمیتی ندارد. تماشای این روزهای افغانستان تماشای تباهی با کیفیت بالاست.
واقعیت اخبار افغانستان این روزها چنین است که باید بعد از دیدن سرخط یک خبر در شبکههای اجتماعی چندین و چند بار آن را در رسانههای مختلف جستوجو کنی و با شیوههای مختلف راستیآزمایی کنی تا نهایتا به این نتیجه برسی که «نه! مثل اینکه واقعیت دارد» و چه بد که همه این خبرها واقعیت دارد.
اسم افغانستان در ذهن خیلیها بهویژه آنهایی که از جغرافیای آسیا دور هستند، با کلیدواژه حملات انتحاری و بمبگذاری و ترور و وحشت و هراسافکنی همنشین است؛ چراکه در همه این سالهایی که مردم افغانستان در تلاش بودند تا زندگی آرامی در پی بگیرند و شهروندان معمولی یک کشور در آسیا باشند، صدای دیگری از این کشور به جهان مخابره میشد. صدای گروهی متحجر و کوچک که به مدد انفجارهای سهمگینشان تلاش میکردند تصویری از افغانستان باشند. چه بد که در همه این سالها آن ترسناک گروه کوچکتر همیشه شنیده میشد و کمتر تصویری از زندگی و مدنیتی که جامعه بزرگتر افغانستان در پیش گرفته بودند، به بیرون مخابره شد؛ اما این سوگواری برای آن فقدان نیست. برای حال و روز این روزهای افغانستان است که در آن از این هراسافکنها تقدیر شده است. روز گذشته تصاویری منتشر شد از طالبهای فراوانی که در هتل اینترکنتینانتال گرد هم آمده بودند. اینان خانواده پشتونهایی بودند که در 20 سال اخیر در افغانستان عملیات انتحاری انجام داده بودند. کسانی که با بمبگذاریهای کور تلاش کرده بودند دولت مرکزی افغانستان را تضعیف کنند، دموکراسی شکلگرفته در این کشور را بیاعتبار
کنند و در نهایت کار را به جایی برسانند که خودشان حاکم افغانستان بیپهنا شوند. هتلی را تصور کنید که به مدت 20 سال خودش و خیابانهای اطرافش را به هدفی برای بمبگذاری تبدیل کردهاند.
انسانهای بیگناه زیادی را کشتهاند و در دل صدها زن و مرد و کودک ترس بزرگی ایجاد کردهاند. حالا در همانجا با بمبگذارها گرد هم آمدهاند و قرار است غنائم را تقسیم کنند؛ چراکه در این نشست اعلام شد وزارت کشور طالبان به خانواده آنهایی که در این بمبگذاریها جان باخته، زمین و پول نقد اهدا میکند. وزارت کشور حکومت طالبان در بیانیهای که در توییتر منتشر کرده، آورده است که سراجالدین حقانی، وزیر کشور موقت طالبان، در دیدار با خانواده عاملان انتحاری در مراسمی به تمجید از حرکت جهادی و ایثار و فداکاری «شهدا» و «مجاهدین» پرداخت و آنها را «قهرمانان» اسلام و افغانستان توصیف کرد. جالب اینجاست که سراجالدین حقانی خودش طراح حمله دیگری به هتلی در کابل است که به خاطر آن از سوی افبیآی تحت تعقیب است. حمله انتحاریای که سال 2008 انجام شد و در خلال آن شش شهروند ازجمله یک آمریکایی کشته شدند. این تجلیل و وعدهها درست در هفتهای برگزار شده که افغانستان داغدار کشتههای دو انفجار در مسجد شیعیان است. دولت بمبگذار و هراسافکن حالا خودش گرفتار بمبگذارهای دیگری شده است؛ اما عجیب اینجاست که چطور همه با این سطح از وقاحت کنار
میآیند. چطور میتوان پذیرفت که گروهی که تا همین یک دهه پیش بزرگترین گروه تروریستی دنیا بود، حالا اداره یک کشور را برعهده گرفته است. چطور وجدانها با این مسئله کنار میآید که از بمبگذار شهروندان افغانستانی تقدیر شود و به او پاداش هم بدهند. ماجرای افغانستان و طالبان قطعا برای مردم این کشور دردهای عمیقی به همراه دارد. رنجها و ناراحتیهایی که ما درکی از آن نداریم؛ اما یک مسئله را بار دیگر برای ما عیان کرد. وقتی پای منافع و سازشهای سیاسی در میان باشد، ارزشهای انسانی در پایینترین سطح از اهمیت قرار میگیرند. دولتها میپذیرند که یک تروریست بمبگذار اداره یک کشور و سرنوشت یک ملت را برعهده بگیرد و دراینمیان حقوق بشر برایش اهمیتی ندارد. تماشای این روزهای افغانستان تماشای تباهی با کیفیت بالاست.