آزادي متهم به قتل بعد از 15 سال زندان
شرق: پسري که در نوجواني مرتکب قتل شده بود، 15 سال بعد از حادثه با رأي دادگاه با قرار وثيقه از زندان آزاد ميشود.
به گزارش خبرنگار ما، اين پسر جوان که از سال 83 در زندان است، ديروز وقتي در برابر قضات شعبه 2 دادگاه کيفري استان تهران قرار گرفت، از آنها خواست تا 15 سال زندان او را پايان دهند و کمک کنند براي برگشتن به زندگي آزاد شود.
او درباره روز حادثه گفت: با موتورم داشتم ميرفتم که ديدم درگيري شده است. از سر کنجکاوي ايستادم تا تماشا کنم. يکدفعه يکي از کساني که در درگيري حضور داشت و دوست من هم بود، ترک موتور نشست و به من گفت از محل دور شوم. من هم گاز دادم و رفتيم. چنددقيقهاي که دور شده بوديم، وارد يک خيابان شديم. در آن خيابان با مقتول برخورد کرديم. يکدفعه دوستم کيوان سمت او دويد و کتکش زد. مقتول هم کيوان را کتک زد. من که ديدم کيوان زورش به او نميرسد، يک ضربه چاقو به مقتول زدم تا سعيد را از دستش نجات دهم. بعد که خون را ديدم، ترسيدم و فرار کردم. متهم ادامه داد: من آنقدر ترسيده بودم که نميدانستم چه ميکنم. بلافاصله از تهران خارج شدم. بعد متوجه شدم اولياي دم مقتول کيوان را شناسايي کردهاند. وقتي مأموران سراغ کيوان رفته بودند، او گفته بود ضارب من بودم. من فرار کرده بودم و فکر نميکردم که دستگير شوم اما مأموران سراغ پدرم رفته و او را بازداشت کرده بودند. من هم خودم را تسليم کردم تا پدرم آزاد شود. متهم در ادامه گفت: من از همان ابتدا قبول کردم که ضارب هستم اما عامل درگيري کيوان بود. پدر و مادرم وقتي که من و خواهرم خيلي کوچک بوديم
از هم جدا شدند. پدرم با زني ازدواج کرد و همان موقع هم با او زندگي ميکرد. روز حادثه من ميخواستم به ديدن پدرم به مغازهاش بروم که اين حادثه اتفاق افتاد. مادرم هم بعد از جدايي از پدرم براي خودش زندگي تشکيل داد. در اين سالهاي تنهايي من گرفتار زندان شدم و خواهرم که در آن زمان خيلي کوچک بود، تنها ماند. خدا را شکر که او انسان موفقي شد. حالا شغل دارد و براي خودش خانه اجاره کرده است. حالا اوست که دنبال کارهاي من است. خواهرم به ديدنم ميآيد و برايم پول ميآورد. حالا هم اگر قبول کنيد که من با سند آزاد شوم، ميتوانم براي زندگي پيش خواهرم بروم، براي خودم کار پيدا کنم و با خواهرم دنبال رضايت بروم.
متهم ادامه داد: 15 سال است که در زندان هستم. شايد باورتان نشود اما زندان هر يک ساعتش به اندازه يک سال ميگذرد. من هيچ تجربهاي در زندگي ندارم. اصلا نميدانم خيابانها چه شکلي است و زندگي چطوري است. همهچيز را فراموش کردهام. درخواست دارم من را آزاد کنيد تا بتوانم زندگي را هم تجربه کنم.
متهم درباره اينکه آيا تا به حال براي رضايت اقدام کرده است، گفت: همانطور که گفتم، پدر و مادرم هر کدام براي خودشان زندگي تشکيل دادند و اصلا به فکر من نيستند. خواهرم هم خيلي جوان است. چندباري اقدام کرده اما نتيجه نگرفته است. فقط چندبار اجراي احکام دادسراي جنايي براي من جلسه تشکيل داد. آخرين قاضي اجراي احکام اولياي دم را دعوت کرد و من را هم از زندان به آنجا بردند. به دست و پاي مادر مقتول افتادم و درخواست بخشش کردم. خيلي التماس کردم. گفت از جانت ميگذرم اما کاري ميکنم براي هميشه در زندان بماني و آزاد نشوي. او من را قصاص نکرد اما هر لحظهاي که در زندان هستم، از قصاص بدتر است.
متهم که بهشدت گريه ميکرد، گفت: خيلي شرايط سختي است. خيلي خسته شدهام و درخواست کمک دارم.
در ادامه خواهر متهم هم گفت: من سندي ندارم که بهعنوان وثيقه بگذارم اما اگر قبول کنيد برادرم با وثيقه آزاد شود، حتما از دوستان و آشنايان سند تهيه ميکنم. سپس قضات وارد شور شدند و در نهايت دستور آزادي متهم با وثيقه را تا زمان مشخصشدن سرنوشتش صادر کردند.
شرق: پسري که در نوجواني مرتکب قتل شده بود، 15 سال بعد از حادثه با رأي دادگاه با قرار وثيقه از زندان آزاد ميشود.
به گزارش خبرنگار ما، اين پسر جوان که از سال 83 در زندان است، ديروز وقتي در برابر قضات شعبه 2 دادگاه کيفري استان تهران قرار گرفت، از آنها خواست تا 15 سال زندان او را پايان دهند و کمک کنند براي برگشتن به زندگي آزاد شود.
او درباره روز حادثه گفت: با موتورم داشتم ميرفتم که ديدم درگيري شده است. از سر کنجکاوي ايستادم تا تماشا کنم. يکدفعه يکي از کساني که در درگيري حضور داشت و دوست من هم بود، ترک موتور نشست و به من گفت از محل دور شوم. من هم گاز دادم و رفتيم. چنددقيقهاي که دور شده بوديم، وارد يک خيابان شديم. در آن خيابان با مقتول برخورد کرديم. يکدفعه دوستم کيوان سمت او دويد و کتکش زد. مقتول هم کيوان را کتک زد. من که ديدم کيوان زورش به او نميرسد، يک ضربه چاقو به مقتول زدم تا سعيد را از دستش نجات دهم. بعد که خون را ديدم، ترسيدم و فرار کردم. متهم ادامه داد: من آنقدر ترسيده بودم که نميدانستم چه ميکنم. بلافاصله از تهران خارج شدم. بعد متوجه شدم اولياي دم مقتول کيوان را شناسايي کردهاند. وقتي مأموران سراغ کيوان رفته بودند، او گفته بود ضارب من بودم. من فرار کرده بودم و فکر نميکردم که دستگير شوم اما مأموران سراغ پدرم رفته و او را بازداشت کرده بودند. من هم خودم را تسليم کردم تا پدرم آزاد شود. متهم در ادامه گفت: من از همان ابتدا قبول کردم که ضارب هستم اما عامل درگيري کيوان بود. پدر و مادرم وقتي که من و خواهرم خيلي کوچک بوديم
از هم جدا شدند. پدرم با زني ازدواج کرد و همان موقع هم با او زندگي ميکرد. روز حادثه من ميخواستم به ديدن پدرم به مغازهاش بروم که اين حادثه اتفاق افتاد. مادرم هم بعد از جدايي از پدرم براي خودش زندگي تشکيل داد. در اين سالهاي تنهايي من گرفتار زندان شدم و خواهرم که در آن زمان خيلي کوچک بود، تنها ماند. خدا را شکر که او انسان موفقي شد. حالا شغل دارد و براي خودش خانه اجاره کرده است. حالا اوست که دنبال کارهاي من است. خواهرم به ديدنم ميآيد و برايم پول ميآورد. حالا هم اگر قبول کنيد که من با سند آزاد شوم، ميتوانم براي زندگي پيش خواهرم بروم، براي خودم کار پيدا کنم و با خواهرم دنبال رضايت بروم.
متهم ادامه داد: 15 سال است که در زندان هستم. شايد باورتان نشود اما زندان هر يک ساعتش به اندازه يک سال ميگذرد. من هيچ تجربهاي در زندگي ندارم. اصلا نميدانم خيابانها چه شکلي است و زندگي چطوري است. همهچيز را فراموش کردهام. درخواست دارم من را آزاد کنيد تا بتوانم زندگي را هم تجربه کنم.
متهم درباره اينکه آيا تا به حال براي رضايت اقدام کرده است، گفت: همانطور که گفتم، پدر و مادرم هر کدام براي خودشان زندگي تشکيل دادند و اصلا به فکر من نيستند. خواهرم هم خيلي جوان است. چندباري اقدام کرده اما نتيجه نگرفته است. فقط چندبار اجراي احکام دادسراي جنايي براي من جلسه تشکيل داد. آخرين قاضي اجراي احکام اولياي دم را دعوت کرد و من را هم از زندان به آنجا بردند. به دست و پاي مادر مقتول افتادم و درخواست بخشش کردم. خيلي التماس کردم. گفت از جانت ميگذرم اما کاري ميکنم براي هميشه در زندان بماني و آزاد نشوي. او من را قصاص نکرد اما هر لحظهاي که در زندان هستم، از قصاص بدتر است.
متهم که بهشدت گريه ميکرد، گفت: خيلي شرايط سختي است. خيلي خسته شدهام و درخواست کمک دارم.
در ادامه خواهر متهم هم گفت: من سندي ندارم که بهعنوان وثيقه بگذارم اما اگر قبول کنيد برادرم با وثيقه آزاد شود، حتما از دوستان و آشنايان سند تهيه ميکنم. سپس قضات وارد شور شدند و در نهايت دستور آزادي متهم با وثيقه را تا زمان مشخصشدن سرنوشتش صادر کردند.