عضویت ایران، اقتصاد را نجات میدهد؟
راه نجات شانگهای
همزمان با اعلام خبر بنبست مذاکرات برجام، رئیسی لایحه «الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاری شانگهای» را امضا کرد و برای انجام تشریفات قانونی به مجلس شورای اسلامی فرستاد. این لایحه که 16 شهریور به تصویب هیئت وزیران رسیده بود، در حالی از دیدگاه برخی میتواند تحریمهای غرب را بیاثر کند که برخی دیگر سروصدای آن را یکی دیگر از برنامههای تبلیغاتی دولت رئیسی میدانند و معتقدند در عمل دردی از اقتصاد کشور دوا نخواهد کرد.
همزمان با اعلام خبر بنبست مذاکرات برجام، رئیسی لایحه «الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاری شانگهای» را امضا کرد و برای انجام تشریفات قانونی به مجلس شورای اسلامی فرستاد. این لایحه که 16 شهریور به تصویب هیئت وزیران رسیده بود، در حالی از دیدگاه برخی میتواند تحریمهای غرب را بیاثر کند که برخی دیگر سروصدای آن را یکی دیگر از برنامههای تبلیغاتی دولت رئیسی میدانند و معتقدند در عمل دردی از اقتصاد کشور دوا نخواهد کرد.
شانگهای؛ دستاورد اقتصادی یا تبلیغاتی؟
تقریبا همزمان با خبر واشنگتن فریبیکن درباره اعلام محرمانه پایان مذاکرات هستهای به کنگره توسط دولت بایدن، خبر عضویت ایران در پیمان شانگهای در رسانههای داخلی منتشر شد.
البته روند عضویت کامل ایران در سازمان شانگهای از ۲۶ شهریور سال ۱۴۰۰ در جریان نشست سران این سازمان در تاجیکستان آغاز شده بود. این سازمان در سال ۲۰۰۱ با هدف همکاریهای چندجانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی از سوی رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان به منظور برقرارکردن موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه پایهگذاری شد و به مرور بر تعداد اعضای دائم این سازمان افزوده شد.
تا پیش از این هم ایران از سال ۲۰۰۵ عضو ناظر بود و بعد از آن از سال ۲۰۰۸ درخواست عضویت کامل خود را مطرح کرده، اما تاکنون به دلیل تحریمهای سازمان ملل امکان عضویت ایران وجود نداشته است؛ چراکه طبق مقررات سازمان شانگهای، کشوری که تحت تحریم شورای امنیت سازمان ملل باشد نمیتواند به عضویت این سازمان درآید.
در سال ۲۰۱۵ در پی توافق هستهای، تحریمهای سازمان ملل علیه ایران برداشته و موانع عضویت ایران تا حدود زیادی مرتفع شد. البته بهجز اختلافهای میان ایران و تاجیکستان، تحریمهای آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل مانعی جدی برای عضویت ایران در شانگهای بودند.
با تمام اینها حالا در حالی که به نظر میرسد عضویت ایران در شانگهای مراحل نهایی خود را طی میکند، دامنه نظرات درباره تأثیرگذاری این عضویت بسیار گستردهتر شده است.
برای مثال، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه، با بیان اینکه شروع فرایند عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای دارای ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، تجاری، اقتصادی، فرهنگی، گمرکی و زمینههای متعدد دیگری است، گفته این عضویت به دولت سیزدهم کمک میکند تا برای اجرای سیاست آسیامحور و کار با آسیا بهعنوان یکی از اولویتهای اصلی خود، موفق باشد.
از نگاه او، عضویت ایران در این سازمان را باید یک دستاورد خیلی مهم برای این اجلاس به شمار آورد که مردم حتما آثار آن را در برنامه اقتصادی دولت سیزدهم مشاهده خواهند کرد.
نه نانش مال ماست و نه نامش
این در حالی است که محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا، در یادداشتی که در روزنامه اعتماد منتشر شده است، نوشته: «نان پیمان شانگهای را چینیها میخورند و روسها از نام آن برای پزدادن در برابر غربیها (مثلا بهعنوان یک پیمان پرقدرت) استفاده میکنند. بنابراین قربانصدقهرفتن برای سازمانی که نه نانش مال ماست نه نامش، اصلا حسادتبرانگیز نیست».
این فعال سیاسی در یادداشتی با چندین بند، با دلایل مختلفی از بزرگنمایی خبر عضویت در شانگهای انتقاد کرده که بخشی از آن به شرح زیر است: «دقیقا در همان روزهایی که اجلاس سمرقند برقرار بود و اعضای پیمان شانگهای گرد آمده بودند، میان دو کشور قرقیزستان و تاجیکستان (که رؤسای جمهورش در سمرقند حضور داشتند) جنگ درگرفت و 24 نفر تلفات داد. این جنگ هنوز هم ادامه دارد و قربانیان آن به حدود 60 نفر رسیده است. وقتی در کشور همسایه عضو پیمان شانگهای، با توپ و تفنگ به جان هم میافتند، پیوستن به چنین سازمانی جای افتخار دارد؟
در جریان همین اجلاس، پوتین قرارداد احداث خط لوله گاز 1.100 کیلومتری از روسیه به پاکستان را با نخستوزیر این کشور نهایی کرد. طبق این قرارداد گاز روسیه از قزاقستان، ازبکستان و افغانستان عبور میکند و به پاکستان میرسد، حال آنکه مسافت این خط لوله از خاک ایران به مراتب کوتاهتر و هزینه آن کمتر است. بااینحال رئیسجمهور کشور دوست و برادر روسیه، هیچ سهمی برای ایران قائل نشد! این رخداد در دورهای که شعار توسعه روابط تهران- مسکو از سروکول دولت سیزدهم بالا میرود، از برکات پیوستن ایران به سازمان شانگهای است!
روابط اقتصادی ایران با اعضای پیمان شانگهای به دلیل تحریمها با سدهای محکم روبهرو است. مثلا هندیها -بهعنوان عضو پیمان شانگهای- حاضر به خرید نفت ایران نیستند و انجام هر معاملهای را در این زمینه مشروط به لغو تحریم آمریکا میدانند. روابط اقتصادی ایران و چین نیز با همه تبلیغاتی که درباره آن میشود، عمدتا به صورت تهاتر است و نیاز به مبادله پول ندارد تا مشکلاتش بیرون بزند. ترکیه هم شرایطی مانند هند یا چین دارد. بقیه شرکتها هم چندان محلی از اعراب ندارند.
دلخوشکردن به بعضی اعضای شانگهای مانند افغانستان طالبان چنگی به دل نمیزند. حتی اگر بپذیریم روابط اقتصادی با این کشور، آورده قابل قبولی داشته باشد، برای گسترش آن هیچ نیازی به پیمان شانگهای نیست و تهران و کابل بدون اینکه آن راه را طی کنند، خیلی سادهتر میتوانند مشکلات خود را حل کنند.
علاوه بر اختلافات قرقیزستان و تاجیکستان که به آن اشاره شد، پاکستان و هند نیز با یکدیگر اختلافات استراتژیک و عمیقی دارند و حضور آنان در پیمان شانگهای تاکنون منازعات را حتی به میزان خیلی اندک هم کاهش نداده است.
باید این واقعیت را پذیرفت که تلاش دیپلماتیک دولت سیزدهم برای پیوستن ایران به پیمان شانگهای، نه مرغ و ماست و برنج را به قیمتهای دولت روحانی میرساند، نه درآمد 800 میلیاردی را مانند زمان احمدینژاد نصیب ما میکند (که بالاخره معلوم نشد آن درآمد هنگفت کجا رفت) و نه رونق نسبی اقتصادی دولت سازندگی و دولت اصلاحات را به ارمغان میآورد و نه حتی قیمت دلار را به هفت تومان میرساند!».
عضویت در شانگهای با تداوم تحریمها
قائممقام دبیر کل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران با اشاره به تأثیرات اقتصادی این عضویت، اعلام کرده کشورهای عضو سازمان شانگهای بهمنظور تسهیل تجارت، موافقتنامههای تعرفه ترجیحی بین خودشان تعریف کردهاند.
او گفته هرچند حضور در این سازمان به معنای بازار جدیدی برای کشورمان نیست، اما باید بتوانیم خطوط جدیدی میان خود و دیگر کشورها ایجاد کرده و بهویژه با کاهش تعرفههای گمرکی بتوانیم امکان رقابتپذیری کالاها و محصولات ایرانی را بیش از پیش فراهم کنیم.
از نگاه قائممقام دبیر کل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران، دولت زمینهساز بستر مناسبات اقتصادی فیمابین است و اگر قرار است از مواهب چنین پیمانی بهرهمند شویم، باید بخش خصوصی را از امکانات فراهمشده مطلع کرده و آنها را به کار بگیریم و همچنین باید از تجارب همکاریهای موجود که از قبل وجود داشته به خوبی استفاده کنیم.
پیش از او نیز جمعی از اعضای اتاق بازرگانی به ضرورت استفاده از ظرفیت بخش خصوصی دراینباره اشاره کرده بودند. بااینحال به نظر میرسد برخی از اعضای اتاق بازرگانی عضویت در شانگهای را در هر شکلی که باشد، با وجود و ادامهیافتن تحریمها، چندان مؤثر نمیدانند. از جمله عباس آرگون، عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران که معتقد است درصورتیکه تحریمها باقی بمانند شاید ایران نتواند از همه ظرفیتهای پیشآمده در پیمان شانگهای آنگونه که باید و شاید استفاده کند. این در حالی است که با ازبینرفتن تحریمها میتوان از این فرصتها استفاده کرد.
آرگون در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان در تبادلات مالی به جای دلار از ارزهای رایج سایر کشورهای عضو در این پیمان استفاده کرد؟ گفته: بله این امر شدنی است، اما باید دید چه میزان از این پیشنهاد استقبال میشود و چه میزان با آن کشور تبادلات تجاری وجود دارد و تراز تجاری در آن کشور به چه صورت است؟ آیا این تراز مثبت است یا منفی؟ پس از آن تصمیم درست را گرفت. درصورتیکه اختیارات کشورها برای استفاده از ارزهای رایج میان کشورها زیاد باشد، میتوان به این موضوع امید داشت، اما با توجه به وابستگی اغلب کشورها در تجارت جهانی به دلار و اینکه بیش از 60 درصد تجارتها در دنیا به دلار وابسته است، آمریکا از این موضوع بهعنوان یک حربه سیاسی برای فشار بر کشورها استفاده میکند که عمدتا این فشارها ظالمانه هستند.