|

مروری بر علل و عوامل زنانه‌شدن سالمندی در ایران

ایران در انتظار زنان سالمند

ناقوس بحران سالمندی در ایران چند‌سالی است‌ به صدا درآمده‌. برنامه‌های افزایش جمعیت و تبلیغات گسترده درباره تشکیل خانواده و توسعه فرزندآوری نیز همگی در همین راستاست. فارغ از اینکه این سیاست‌های جمعیتی تا چه میزان موفق بوده یا نه، موضوع مهم دیگری که در این میان باید به آن توجه داشت، زنانه‌شدن سالمندی در کشور است. آمار و ارقام نیز به‌طور جدی از این موضوع در کشور حکایت دارد. واقعیتی که چند‌بعدی است و به نظر می‌رسد به چالش‌های زندگی زنان در میانسالی نیز اضافه خواهد کرد.

ایران در انتظار زنان سالمند

شرق: ناقوس بحران سالمندی در ایران چند‌سالی است‌ به صدا درآمده‌. برنامه‌های افزایش جمعیت و تبلیغات گسترده درباره تشکیل خانواده و توسعه فرزندآوری نیز همگی در همین راستاست. فارغ از اینکه این سیاست‌های جمعیتی تا چه میزان موفق بوده یا نه، موضوع مهم دیگری که در این میان باید به آن توجه داشت، زنانه‌شدن سالمندی در کشور است. آمار و ارقام نیز به‌طور جدی از این موضوع در کشور حکایت دارد. واقعیتی که چند‌بعدی است و به نظر می‌رسد به چالش‌های زندگی زنان در میانسالی نیز اضافه خواهد کرد.

 

به‌تازگی صابر جباری، رئیس مرکز جوانی جمعیت، سلامت خانواده و مدارس وزارت بهداشت، به ایسنا گفته است: «اگرچه سالمندی با مسائل و مشکلات فروانی همراه است، اما سالمند‌شدن افراد از نشانه‌های افزایش امید به زندگی است. افزایش امید به زندگی در یک جامعه، بیانگر وضعیت مساعد نظام بهداشتی کشور است، اما «سالمندی جمعیت» که از مؤلفه‌های مرتبط با جمعیت است، یک شاخص مساعد قلمداد نمی‌شود. هنگامی که سخن از سالمند‌شدن جامعه به میان می‌آید، منظور این است که تعداد افراد جوان جامعه نسبت به سالمندان کمتر است و سالمند‌شدن جامعه می‌تواند کشور را با بحران روبه‌رو کند».

 

به گفته او، براساس ارزیابی‌های انجام‌شده در سال ۱۴۰۳، اگر آغاز سن سالمندی را ۶۰‌سالگی در نظر بگیریم، سالمندان حدود ۱۱.۵ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند که ۴۷.۷ درصد مرد و ۵۲.۳ نیز زن هستند. بر همین اساس، ایران هم مانند بسیاری از کشورهای جهان در مسیر زنانه‌‌شدن سالمندی پیش‌ می‌رود.

 

او گفته وزارت بهداشت بسته‌های مراقبتی سلامت زنان را از سنین پایین به‌ویژه در دوران نوجوانی و جوانی در اختیار جامعه هدف قرار می‌دهد. برای مثال، دیابت یک بیماری غیرواگیر است و جزء پنج عامل اصلی مرگ‌ومیر میان زنان محسوب می‌شود که ‌هنگام سالمندی سبب بروز مشکلات فراوانی می‌شود. وزارت بهداشت در نظر دارد از ابتلای زنان به بیماری‌هایی مانند دیابت جلوگیری کند و در صورت ابتلای آنها به این بیماری، از بروز عوارض خطرناک آن جلوگیری کند. همچنین نیاز است شورای سالمندان کشور نسبت به بیمه تکمیلی سالمندان اقدام‌ کند تا آنها ‌هنگام بیماری درگیر مسائل مالی نشوند.

 

اگرچه سالمندان با چالش‌های بسیاری مواجه هستند، اما رئیس مرکز جوانی جمعیت تنهایی را چالش اصلی تمام سالمندان در تمام جهان می‌داند؛ «این موضوع با سالمندشدن جامعه، کاهش جمعیت جوان و کاهش فرزندآوری بیشتر می‌شود». همچنین مسائلی مانند بهداشت دهان و دندان، اختلالات شنوایی و بینایی، جزء دیگر چالش‌های سلامت سالمندان است و هزینه فراوانی به آنها تحمیل می‌کند. او در‌این‌باره گفته است: سالمندان برای حل مسائل بهداشت دهان و دندان، اختلالات شنوایی و بینایی به دندان مصنوعی، سمعک و عمل جراحی بینایی نیاز دارند که جزء خدمات گران حوزه سلامت است. امیدوارم در مسیری قرار گیریم که اقدمات مداخله‌ای حل اختلالات بینایی، شنوایی و بهداشت دهان و دندان سالمندان تحت پوشش بیمه تکمیلی قرار گیرد.

 

به گفته جباری، سالمندان به دلیل بروز مشکلات سلامت به پزشکان بسیاری مراجعه می‌کنند و ناچار هستند ‌داروهای بسیاری مصرف‌ کنند. گاهی‌ اوقات، داروهای تجویزی با یکدیگر تداخل‌ دارند و سبب بروز مشکلات بیشتری برای سالمندان می‌شوند. وزارت بهداشت، دوره‌های آموزشی به منظور تجویز داروهای کمتر برای پزشکان برگزار می‌کند تا سالمندان با داروی کمتر درمان شوند.

 

علل زنانه‌شدن سالمندی

پونه پیل‌رام، فعال اجتماعی در امور توانمندسازی اقتصادی زنان، درباره عوامل مؤثر بر زنانه‌شدن سالمندی به «شرق» گفته است: «زنان به‌طور کلی تمایل دارند بیشتر از مردان عمر کنند. به دلیل خطرات شغلی، حوادث، بیماری‌های قلبی‌-عروقی و رفتارهای پرخطر مانند سیگارکشیدن و مصرف الکل، نرخ مرگ‌ومیر در مردان بیشتر از زنان است. تغییرات در سیاست‌های جمعیتی و اقتصادی، مانند کاهش نرخ تولد و بی‌توجهی به دلایل رشد نرخ مرگ‌و‌میر و سیاست‌های اقتصادی مثل نابرابری اقتصادی».

 

او به موضوع مهمی اشاره می‌کند؛ اینکه زنان سالمند در ایران به‌‌طور معمول با درآمدهای پایین‌تری از مردان سالمند مواجه‌ هستند؛ «این امر به دلیل عوامل متعددی از جمله فعالیت‌های طولانی‌مدت در حوزه‌های غیررسمی یا نپرداختن به بیمه‌های اجتماعی است. فقدان استقلال اقتصادی به دلیل قوانینی مثل برابرنبودن در ارث و مشکل در دریافت مهریه و دیه، نداشتن بهره مالی در زندگی در صورت خانه‌داربودن و... نیز موضوع دیگری است که باید به آن توجه داشت».

 

او معتقد است‌ در ایران واقعیت زنانه‌شدن هر موضوعی آن را به ابربحران تبدیل می‌کند؛ «زیرا در ایران نگاه به جامعه مبتنی‌بر نگاه تبعیض‌آمیز جنسیتی است که این تبعیض فرهنگی و قانونی اعمال می‌شود. در حقیقت باید گفت روند سالمندی یک روند طبیعی و اجتناب‌ناپذیر برای هر جامعه‌ای است و حتی مثلا ژاپن جمعیت سالمند پیر و زنانه دارد، اما نکته این است که در ایران درباره سالمندی زنان باید توجه کرد که مسئله، فرایندهای فرودست‌سازی زنان است که با عنصر نابرابری سنی (ageism) تشدید می‌شود و زنانه‌شدن سالمندی را بحران که نه،‌ بلکه تبدیل به ابربحران می‌کند».

 

این فعال اجتماعی مطرح می‌کند که آیا به حاشیه رانده‌شدن یا فرودستی، اتفاقی مشابه در مردان و زنان سالمند است؟ «فرودست‌سازی اصلی زمانی اتفاق می‌افتد که در جامعه باور زایش و باروری عملا قدرت را در جامعه بازنمایی می‌کند، حالا این بازنمایی قدرت با لوایح و قوانین تشویقی برای زنان باشد یا حق عائله‌مندی و... برای مردان. عملا هر‌جا بازنمایی قدرت اتفاق افتاد، آنجا مسئله فرودستی یا به حاشیه رانده‌شدن اتفاق می‌افتد. در جامعه عملا زنان با باورهای فرهنگی مثل یائسگی یا سن عدم باروری به از‌کارافتاده تعبیر می‌شوند و همین باور زنان را از هرگونه بازنمایی قدرت محروم می‌کند. اگرچه شاید در بخش‌هایی از جامعه میزان محرومیت کمتر باشد و مثلا مادرانگی مقدس جای آن را بگیرد. چنان‌که در محاسبات قدرت اجتماعی و سیاسی در کنار نام زنان مطرح، کلمه مادر یک فرزند یا مادر چند فرزند درشت‌نمایی می‌شود و اینجاست که صدای‌ همین زنان با باورهای فرهنگی پیچیده‌تر شنیده نخواهد شد و عملا قدرت به‌جای آنها بازنمایی خواهد شد. قدرتی که بر باور فرهنگی زن و مادرانگی شکل گرفته و جای باقی زنان و عملا جای سالمندی و زنان را گرفته است».

 

سال گذشته مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرده بود ‌سرعت افزایش تعداد زنان سالمند بیشتر از مردان سالمند است. تا سال 1385 تعداد مردان سالمند بیشتر از زنان سالمند بود، اما در سال 1395 تعداد زنان سالمند از مردان سالمند پیشی گرفته است.

 

در ادامه این گزارش آمده که سالخوردگی جمعیت ایران به سمت زنانه‌شدن است. از دلایل بارز آن می‌توان به بالاتر‌بودن امید به زندگی زنان نسبت به مردان اشاره کرد. در این گزارش گفته شده که تعداد مردان سالمند در نیم‌قرن گذشته حدود 4.3 برابر شده، در‌حالی‌که تعداد زنان سالمند در این مدت حدود 4.8 برابر شده است. بررسی آمارهای جهانی نشان می‌‌دهد‌ امید به زندگی زنان حدود 4.5 سال بیشتر از مردان است. البته گفته شده‌ در ایران این اختلاف امید به زندگی کمتر و حدود دو سال است.

 

افزایش 10‌درصدی سالمندی در 10 سال

گزارش‌ها حاکی از آن است که بر‌اساس آمارهای جهانی، تعداد افراد سالمند بالاتر از ۶۵ سال در ایران از ۱۰ میلیون نفر فراتر رفته است. این در‌حالی است که به دلیل پایین‌بودن نرخ رشد جمعیت در کشور، امکان جایگزینی سریع جامعه با جمعیت جوان سخت به نظر می‌‌‌رسد. آمارهای برآورد‌شده نشان می‌دهند نسبت فرزندآوری در کشور از ۶.۵ در دهه ۶۰ به ۱.۶ فرزند در سال ۱۴۰۲ رسیده که کمترین میزان این رقم در تاریخ ایران از زمان سرشماری نفوس و مسکن محسوب می‌شود.

 

بر‌اساس برآوردها و محاسباتی که سازمان ملل پیش از این در مورد ایران منتشر کرده است، جمعیت ایران در یک برآورد بدبینانه تا سال ۱۴۷۹ به ۴۲ میلیون نفر خواهد رسید و در سایر سناریوها نیز جمعیت در هر حال روندی کاهشی را تجربه می‌کند. به‌تازگی وزارت بهداشت اعلام کرده است ‌جمعیت سالمند کشور در ۱۰ سال آینده از ۱۰ به ۲۰ درصد می‌رسد. معاون بهداشت وزارت بهداشت گفته است در صورت حفظ روند یاد‌شده، رشد سالمندی جمعیت، با ضریب سالمندی یا شاخص سالخوردگی جمعیت که بیانگر تعداد افراد ۶۰ سال‌ و بالاتر به ازای صد نفر جمعیت زیر ۱۵ سال است، نشان می‌دهد‌ در فاصله سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۵ این شاخص از ۱۲ به ۳۹ افزایش یافته است.

 

به عقیده او، یکی از راهکارهای مواجهه با تغییرات یاد‌شده، اصلاح ساختار جمعیتی از طریق حفظ و ارتقای جوانی جمعیت با هدف پویایی جمعیت است. یکی از پیامدهای مثبت این سیاست، وجود نیروی انسانی جوان لازم برای حمایت و مراقبت از جمعیت سالمندانی است که شمار آنها به‌طور روزافزونی درحال افزایش است. هدف کلیه اقدامات معاونت بهداشت در حیطه تکریم سالمندان، حفظ و ارتقای سلامت سالمندان از جنبه‌های مختلف جسمی، روانی و اجتماعی، به تعویق انداختن وابستگی و ناتوانی، برخورداری سالمندان از سلامت روان‌شناختی، حفظ نشاط و سرزندگی و مشارکت آنان در جامعه است.

 

سهم زنان در بازار کار

این وضعیت در‌حالی است که سهم زنان در بازار کار ایران در مقایسه با مردان ناچیز است. سال گذشته تجارت‌نیوز در گزارشی به این موضوع پرداخته بود؛ «بنا‌بر داده‌های مرکز آمار ایران، در سال 1401‌ نرخ مشارکت اقتصادی مردان 68.2 درصد و نرخ مشارکت اقتصادی زنان 13.6 درصد بود. از سوی دیگر نرخ بی‌کاری زنان نیز بیش از دو برابر مردان است. نرخ بی‌کاری مردان در سال گذشته 7.7 درصد و برای زنان 15.8 درصد بود. به عبارتی، در یک نمای کلی، همین حالا و با در نظر گرفتن زنان در گروه‌های مختلف سنی، اقتصاد ایران به زنان‌ فرصت چندانی برای رشد و نقش‌آفرینی نداده است. با این مقدمه می‌توان به وضعیت اقتصادی زنان سالمند به‌ویژه آنها که تنها هستند، پرداخت».

 

در ادامه به پژوهشی تیمی با عنوان «بررسی وضعیت زنان سالمند تنها و آسیب‌پذیری، نیازها و چالش‌های آنها در ایران» که از سوی دبیرخانه شورای ملی سالمندان در آذرماه سال 1400 منتشر شد، اشاره شده است. در این پژوهش به وضعیت اقتصادی زنان سالمند تنها و درآمد آنها نیز پرداخته شد. بر‌اساس داده‌های این پژوهش، حدود 71 درصد زنان سالمند تنها، درآمدی ندارند و فقط 29 درصد دیگر درآمد دارند. بیش از 90 درصد زنان سالمند تنها در سه دهک پایین درآمدی قرار دارند.

 

نکته مهم دیگر در این پژوهش، تنهازیستی سالمندان است. در این پژوهش آمده که شیوه تنهازیستی زنان سالمند در یک دهه اخیر از 18 به 24 درصد و برای مردان سالمند از چهار به 5.5 درصد افزایش داشته است. الگوی تنهازیستی‌ میان زنان سالمند نسبت به مردان، به بیش از چهار برابر مردان سالمند رسیده است.

 

این پژوهش با تکیه بر آمارهای قطره‌چکانی و مختلف از سالمندان که از سازمان‌های مختلف گرفته، نتیجه می‌گیرد‌ نیازهای زنان سالمند تنها در سیاست‌ها، قوانین و برنامه‌های کنونی حوزه سالمندی مورد توجه قرار نگرفته است. تعداد زیادی از آنها در فقر زندگی می‌کنند و بدون حمایت‌های غیررسمی فرزندان و اطرافیان نمی‌توانند معیشت خود را تأمین کنند.

 

در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس هم این نکته یادآوری شده که سالمندان زن امروز، متعلق به نسلی هستند که ساختارهای فرهنگی درباره تحصیل و ورودشان به اشتغال، مقاومت بیشتری داشت؛ «در نتیجه، امروز بخش زیادی از سالمندان زن از فقدان استقلال درآمدی رنج می‌برند. کیفیت زندگی آنها هم منوط به سرمایه اقتصادی همسرشان است. بخشی از زنان هم که شاغل بودند، در دوران اشتغال در مقایسه با مردان از مزایای و فرصت‌های شغلی متفاوتی بهره‌مند بودند که به تبعیض‌های جنسیتی در زندگی شغلی مربوط می‌شود».