زنگ خطر هستهای
فیزیکدانان از شرایط هشدارآمیز جنگافزارهای کشتار جمعی میگویند
آنچه میخوانید، گزیدهای از یک مقاله بلند در بولتن اتمی دانشمندان هستهای است، با اندکی افزوده. مقاله اصلی بلند بود و طولانی؛ بنابراین بر آن شدیم که گزیده آن را در شرایطی که در ایران امروز بهاصطلاح «شرایط حساس کنونی» مینامند، با خوانندگان به اشتراک بگذاریم. هر سه نویسنده این مقاله بارها در صفحه علم روزنامه «شرق» نوشتهاند که جهان هستهای را میتوان به سه پاره بخشبندی کرد. دانش هستهای، فناوری هستهای و جنگافزار هستهای.
فریدون علیمازندرانی . حسن فتاحی . مصطفی روستایی: آنچه میخوانید، گزیدهای از یک مقاله بلند در بولتن اتمی دانشمندان هستهای است، با اندکی افزوده. مقاله اصلی بلند بود و طولانی؛ بنابراین بر آن شدیم که گزیده آن را در شرایطی که در ایران امروز بهاصطلاح «شرایط حساس کنونی» مینامند، با خوانندگان به اشتراک بگذاریم. هر سه نویسنده این مقاله بارها در صفحه علم روزنامه «شرق» نوشتهاند که جهان هستهای را میتوان به سه پاره بخشبندی کرد. دانش هستهای، فناوری هستهای و جنگافزار هستهای. همچنین بارها به این نکته در نهایت صراحت اشاره کردهاند که دانش هستهای و صنعت هستهای جزئی از منافع ملی کشور ایران است و مستقل از حکومتهایی است که در گذر تاریخ آمدهاند و خواهند آمد. کاستن از منافع ملی ایران قابل مذاکره نیست؛ آنچنان که یکپارچگی سرزمینی نیست. حتی اگر بر اثر بیکفایتی، کشورهایی که عمرشان از کارخانه کبریتسازی توکلی در تبریز کمتر است، یاوهگویی کنند و گستاخی ورزند، اما جنگافزار هستهای داستان دیگری است و نویسندگان این یادداشت بر این باورند که اماواگر بسیار دارد و برای کل کره زمین تهدیدی جدی است. این یادداشت درباره موضوع جنگافزار هستهای و ایران نیست؛ بلکه درباره نگاه بزرگمقیاسی است که فیزیکدانان دربارهاش هشدار میدهند.
از هیروشیما تا پوگواش
از زمانی که نگره واکنشهای هستهای زنجیرهای در سال 1933م. به ذهن خلاق لئو زیلاردِ فیزیکدان رسید و آن را با آلبرت اینشتین مطرح کرد، فیزیکدانان در ساخت و پیشبرد جنگافزار هستهای در طی این 90 سال، نقش محوری و اصلی داشتهاند. در طی همین 90 سال، فیزیکدانان نقشی مهم در تلاش برای مقابله با ساخت و گسترش این جنگافزارها را هم ایفا کردند. آنها نهادها و کارگروههایی را ساختهاند تا از ساخت بیشتر و گسترش و ترویج جنگافزار هستهای جلوگیری کنند. از پایان جنگ سرد تا همین اواخر، فیزیکدانان در جایگاه تحلیلگر سیاسی و مدافعان سرسخت مخالفت با تکثیر جنگافزار هستهای نقش پررنگ نداشتند؛ اگرچه نهادهایی مانند پوگواش و بولتن اتمی در صف اول این کارزار بودند. آن سازوکار پایش جنگافزارهای هستهای در دوره جنگ سرد در عمل فروپاشید و امروز هم شاهد هستیم که روسیه مانور هستهای برگزار میکند و برخی در ایران از تغییر دکترین هستهای سخن میگویند. هند و پاکستان و چین هستهای شدهاند. کره شمالی هستهایبودن را به سان گروگان نگه داشته و درهای کشور را بسته است. اسرائیل زیر بار بازرسی نمیرود. البته ناگفته نماند که این یک خطای راهبردی و شناختی است که گمان میرود با داشتن جنگافزار هستهای امنیت و بقای کشورها تأمین میشود. هستهایبودن روسیه، اوکراین را به زانو درنیاورد و هستهایبودن اسرائیل حماس را از میدان به در نکرد. وضعیت هستهای در جهان نگرانکننده شده است و موضوع فقط ساخت و انبارکردن بمب هستهای نیست. رفتن به این سمت که جنگافزار میتواند بازدارندگی بیافریند، سبب سرریزشدن بودجهها به سمت نظامیگری میشود. آنچنان که کشورها با وجودی که باید منابع مالی و انسانی را صرف توسعه سرزمینشان کنند، صرف نظامیگری بیش از حد متعارف میکنند. نهادهای بینالمللی هم با چالش روبهرو میشوند و دراینمیان اگر دیوانهای پیدا شود و دکمه را بفشارد، جهان با وضعیتی روبهرو خواهد شد که پیشبینیپذیر نیست. در سال 2023م. گروهی شامل 50 فیزیکدان از 20 کشور برای کارگاهی سهروزه در مرکز بینالمللی فیزیک نظری آیسیتیپی در ایتالیا گرد هم آمدند تا درباره خطر فزاینده جنگافزارهای هستهای و اینکه فیزیکدانان چگونه میتوانند به کاهش و پایش آن کمک کنند، گفتوگو کنند. هدف این کارگاه بارش فکری (یا آنچه اصطلاحا توفان فکری میگویند) درباره چگونگی کنش فیزیکدانان بود تا اینکه حمایتهایی را در سطح جهانی برای پیشگیری از تهدیدهای هستهای به دست آورند. پیشینه پشتیبانی فیزیکدانان از جنبشها و اقدامات مخالف ساخت جنگافزار هستهای به زمان پروژه منهتن بازمیگردد؛ اما حالا تعداد بیشتری وارد کارزار شدهاند. حالا ارتباط میان فیزیکدانان و جامعه بیشتر و پررنگتر شده است. حالا فیزیکدانان میدانند که باید دو گروه سیاستمداران و بدنه جامعه را مخاطب قرار دهند و از خطرهای هماوردی جنگافزار هستهای آگاه سازند. در این کار حتی آلبرت اینشتین، درست به سال 1946م. یعنی چند ماه پس از بمباران هستهای ژاپن، کارگروهی را در مرکز مطالعات پیشرفته پرینستون شکل داد تا مردم را از خطرات واقعی جنگافزار هستهای آگاه سازند. پرمایهترین این کوششها به سال 1957م. بازمیگردد که گروه بینالمللی پوگواش با برگزاری کنفرانسهای بینالمللی، خطر رو به گسترش جنگافزار هستهای را به کل جهان نشان داد. نتیجه آن کوششها پیشرفتهایی بود در دهه 60 و 70 میلادی که سبب امضای پیماننامههای پایش جنگافزارهای هستهای میان آمریکا و شوروی آن زمان شد. پوگواش به سال 1995م. به خاطر کوششهای اساسیاش در جلوگیری از گسترش جنگافزار هستهای جایزه نوبل صلح را دریافت کرد. در تمام این سالها دانشمندان کوشیدهاند خطرهای ناشی از بمب هستهای، هماوردی هستهای و حتی آزمایشهای هستهای را یادآور شوند. حتی دو چهره مهم و اثرگذار که خودشان از دانشمندان ردهبالای ساخت بمب هستهای بودند، به صف مخالفان پیوستند. رابرت اوپنهایمر در آمریکا که مغز اندیشمند پروژه منهتن بود و آندرهئی ساخاروف در شوروی که پدر بمب گرماهستهای بود. هر دو مرد بابت مخالفتشان با جنگافزار هستهای هزینه گزافی هم پرداختند.
هامبورگ و آغازی دوباره
دهه 80 میلادی، همان دههای که ایران درگیر جنگ بود و به واسطه تهدیدهای هستهای صدام حسین، نخستین جرقههای بازنگری در دکترین هستهای ایران زده شد و در نامه محسن رضایی هم به آن اشاره شده، جهان هم در جنگ سرد بود و بار دیگر نوسازی جنگافزارهای هستهای و افزودن کلاهکها از سر گرفته شد. این سالها برای شوروی تیره بود و اقتصادی ویران که ناچار بود هیبت نظامیاش را حفظ کند و غرب از این موضوع آگاهی داشت. ریگان دستور افزودن 10 هزار کلاهک را داد. افزودن این 10 هزار کلاهک یعنی صرف میلیاردها دلار برای زیرساخت آن. از نگهداری گرفته تا سامانههای ترابردی. بار دیگر فیزیکدانان دست به کار شدند. به سال 1986م. (همان سالی که چرنوبیل منفجر شد) کنگرهای بینالمللی راه انداختند تا راهحل خروج از هماوردی جنگافزاری شرق و غرب را بیابند. نشست هامبورگ توجه دانشمندان طراز اولی را به خود جلب کرد که یکی از آنها آندرهئی ساخاروف بود. نشست هامبورگ سبب شد حتی در مسکو هم چندین نشست برگزار شود؛ آنچنان که در یکی از گردهماییها هزارو 500 نفر ازجمله میخائیل گورباچف هم شرکت کردند. به سال 1988م. بود که در گردهمایی دیگری در امپریال کالج لندن از 35 کشور جهان دانشمندان و سیاستمداران جمع شدند تا هم عموم مردم را درباره خطر جنگ هستهای و تغییر دکترینها در کشورها آگاه کنند و هم راههای واقعی برای مهار کشورهای دارنده این جنگافزارهای مرگبار و نابودگر تمدن بیابند. نکته مهمی که این نشستها و کنگرهها داشت، این بود که سیاستمداران را ملزم به پاسخگویی میکرد. دیگر آن زمان که ژنرال ارتش سرخ در پاسخ آندرهئی ساخاروف که گفته بود: ای کاش این جنگافزارها در حد آزمایش باقی بمانند، بگوید: شما در کار بزرگترها دخالت نکن، گذشته بود.
امروز و فردای پیشرو
امروزه با توجه به وضعیت پیچیدهای که جهان با آن روبهرو است و برآمدن دونالد ترامپ در آمریکا که چهبسا بر پیچیدگیها بیفزاید، جهان بیش از پیش نیازمند کنشگری جامعه فیزیکدانان در برابر تهدیدهای ناشی از جنگافزارهای هستهای است. در حال حاضر 9 کشور (آمریکا، روسیه، چین، هند، پاکستان، فرانسه، اسرائیل، بریتانیا و کره شمالی) در جهان که همگی در نیمکره شمالی قرار دارند، دارای جنگافزار هستهایاند. علاوه بر این 9 کشور که یا در حال توسعه برنامههای جنگافزاری خود هستند یا گسترش زرادخانه یا هر دو گزینه، کشورهایی هم هستند که در نهان درگیر پیشبرد برنامههای «اتم نظامی» هستند و رهبران کشورهایی هستند که در دل آرزوی داشتن جنگافزار هستهای را دارند، اما حکایتشان حکایت خرما بر بالای نخل است و دستشان کوتاه. لازم است این نکته را یادآور شویم که در بسیاری از موارد، رهبران کشورها بمب هستهای را بیش از آنکه برای بازدارندگی خارجیاش در برابر دشمنانشان مفید بدانند، برای محکمترکردن جای پای خود مفید میدانند. اینکه چگونه جنگافزارهای نامتعارف روند دموکراسی و قانون مدنی و حقوق شهروندی را نقض میکند، موضوعی مهم است که خارج از چارچوب این مقاله به شمار میرود. نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که تمام مراحل توسعه جنگافزاری یا گسترش زرادخانه یا آزمایشهای نظامی-هستهای یا پایش و نگهداری و حفظ امنیت تجهیزات هستهای-نظامی با همکاری و حضور فیزیکدانان و مهندسان صورت میگیرد. به زبان دیگر، فیزیکدانان در فراروندهای «تحقیق و توسعه» و «مدرنسازی» حضور گیرا و مؤثری دارند. یادآوری این نکته ضروری است که فیزیکدانان و مهندسان، تصمیمگیرنده برای استفاده نیستند. این کار را سیاستمداران انجام میدهند. برای نمونه، در آمریکا بدون موافقت رئیسجمهور اجازه استفاده از جنگافزار هستهای وجود ندارد. این مسئله درباره حکومتهای نظامی صدق نمیکند و اگر سیاستمداران کشوری از نظامیان باشند، وضعیت متفاوت است. در آمریکا، فقط در بخش پایش انبارهای هستهای که مسئلهای امنیتی است. نگهداری و طراحی و تولید و نوسازی و نظارت بر عهده بیش از هفتهزارو 500 نفر دانشمند و مهندس است. در همین امروز، مجموعه جنگافزاری آمریکا به حد کافی بزرگ و جاهطلبانه و پرهزینه است، حال تصور کنید این مجموعه قصد دارد سامانههای جنگافزاری-هستهای جدیدی بسازد و نسل جدیدی از سلاحهای راهبردی را تا سال 2080 به کار گیرد. این مسئله نشان میدهد که تا چه اندازه فیزیکدانان و مهندسان باید در به چالش کشیدن این مدرنسازی حضور داشته باشند. یکی از کارهایی که فیزیکدانان باید به آن بپردازند این است که خطر جنگافزارها را به درستی نشان دهند و جایگزینهای پدافندی متعارف را پیش پای نظامیان بگذارند. در سال 2019 ائتلاف یا بهتر بگوییم کارگروهی از فیزیکدانان برای کاهش تهدیدهای هستهای، شبکهای از فیزیکدانان را تشکیل دادند. این شبکه که خواهان برنامهای کاربردی برای امنیت جهانی است، به همت دانشگاه پرینستون با پشتیبانی انجمن فیزیک آمریکا و بنیاد کارنگی بنیان نهاده شد. در بیانیه آن آمده است که استفاده از جنگافزارهای هستهای توانمندی پایانبخشیدن بر تمدن بشری را دارد؛ بنابراین ضروری است تغییرات اساسی در زرادخانههای هستهای، چینش و تراکم و تعداد جنگافزارهای آماده به اجرا، سیاستهای اعلامی جنگافروزانه و نیز اجرای تعهدهای بینالمللی در دستور کار قرار گیرد. نکتهای که اشاره شده اجرای طولانیمدت و تعهد طولانیمدت پیماننامههای بینالمللی در پیشگیری از دستیابی به سلاح هستهای است. هم کشورها و هم پیماننامهها باید به گونهای باشند تا فرایند و اساس خلع سلاح هستهای به رسمیت شناختهشده اجرائی هم شود. از میانههای سال 2024م. گروهی برگرفته از 14 فیزیکدان نامور، بیش از 150 سخنرانی در دانشکدههای فیزیک و مهندسی در آمریکا و چند کشور دیگر را ترتیب دادهاند. چیزی در حدود هزارو 200 دانشمند و فیزیکدان و مهندس به این ائتلاف پیوستهاند. بسیاری از این افراد نشستهای مجازی یا حضوری با اعضای کنگره داشتهاند. همانطور که بالاتر اشاره کردیم، فیزیکدانان در آیسیتیپی گردهم آمدند تا با هم درباره تهدیدهای هستهای گفتوگو کنند. یکی از مواردی که مورد توجه قرار گرفت، مسئله «اخلاق هستهای» نزد فیزیکدانان و مهندسان بود. اگر فیزیکدانان در همکاریهایشان درباره جنگافزارها درنگ کرده و در پیوستن به آن تردید کنند، بیشک اثراتی ثمربخش بر فراروند پایش خواهد گذاشت. اجازه دهید این موضوع را از دو منظر بررسی کنیم. تصور کنید در انتخابات ریاستجمهوری باشندگان زیادی شرکت نکنند؛ آنچنان که چند ماه پیش در ایران چنین شد و در دور اول بسیاری از ایرانیها رأی ندادند. نتیجه آنکه رأیندادن پیام خود را رساند. درباره شرکتنکردن فیزیکدانان و مهندسان در پروژههایی با رویکرد جنگافزارهای کشتار جمعی هم چنین است؛ اگر آنها شرکت نکنند، سیاستمداران و نظامیان ناچار به تغییر رویکرد خواهند شد. نکته دیگر را از آندرهئی ساخاروف نقل میکنیم. ساخاروف میگوید در جوانی و زمانی که هنوز تصویری درست از ستمپیشگی حکومت شوروی نداشت، تصورش این بود که اگر برای کشورش بمب هستهای بسازد، خدمت بزرگی کرده است. آن روزها او جوان بود و خام. اما وقتی بمب را ساخت و فهمید دانشمندان و مهندسان ابزارهایی در دست سیاستمداران هستند و بیش از بمب هستهای، کشورش به آزادیهای مدنی و شهروندی، نیاز دارد، دست از همکاری کشید. همین وضعیت را رابرت اوپنهایمر هم داشت. به زبان ساده، فیزیکدانان و مهندسان جوان نباید در دام مزایا و شهرت القایی دروغین و مقام و جایگاه و در خدمت آنچه دانشمند برجسته فقید، جان اسکیلز ایوری، «دیناموی شیطانی» مینامید بیفتند؛ زیرا در جوانی شاید گمان کنند خدمتی کردهاند و ثروتی کسب کردهاند، اما وجدان بیدارشان پس از چندی آنان را خواهد آزرد. کمااینکه در تاریخ دیدهایم چه بر سر سازندگان جنگافزارهای شیمیایی و میکروبی آمد و چگونه درد وجدان
گریبانشان را گرفت.
دشواریها
کارگاهها و کارگروههای بینالمللی که با حضور فیزیکدانان کشورهای زیادی ازجمله کشورهای دارنده جنگافزار هستهای برگزار میشود، دشواری همکاریها را هم نشان میدهد. برخی از کشورهایی که دارنده جنگافزار هستند، وقتی از خویشتنداری و انسداد بینالمللی راههای دستیابی به سلاح هستهای سخن میگویند، با واکنش تند دیگر کشورها مواجه میشوند که اگر راست میگویید نخست جنگافزارهای کشتار جمعی هستهای خودتان را نابود کنید. برخی کشورها بر این باورند که اگر همه هستهای شوند، خطر جنگ هستهای کمتر میشود. همچنین برخی معتقد بودند چون همسایهشان هستهای شده، پس اینان نیز باید به آن دست یابند. تصور کنید فقط همسایگان هند و پاکستان چنین نگرشی داشته باشند! آن وقت باید چندین و چند کشور دیگر هم به دارندگان جنگافزار بپیوندند و این روند ادامهدار کل کره زمین را به جنگافزار هستهای آلوده میکند. فیزیکدانان بیشتر کشورهای دارنده جنگافزار هستهای، همچون هند، پاکستان، چین و روسیه، شهامت آزادانه سخنگفتن و انتقاد از سیاستهای کلی و ملی خودشان را نداشتند؛ چون میدانند برایشان چه پیامدهایی دارد. تنها فیزیکدانان سه کشور فرانسه، بریتانیا و آمریکا آزادانه سخن میگفتند و از سیاستهای کشورهای خودشان هم انتقاد میکردند. هرچند در این سه کشور هم گفتوگوها بیشتر حولوحوش بازدارندگی هستهای و پایش میچرخد. جان کلام اینکه با توجه به اوضاع سیاسی جهان، با وضعیت دشواری روبهرو هستیم که شکننده است و اگر دیوانهای دکمهای را بفشارد یا کشور دیگری وارد بازی جنگافزار هستهای شود، چهبسا مهار هستهای در دنیا از دست برود. بد نیست در پایان به این نکته اشاره کنیم که بر اساس برخی برآوردها، سالانه شاید بیش از 150 میلیارد دلار صرف پروژههای کوچک و بزرگ هستهای-نظامی در جهان میشود. این عدد، خیلی بیشتر از بودجهای است که با آن میتوان هزاران هزار مشکل اساسی این سیاره را حل کرد، اما افسوس که زمام امور گویی در دست کوتاهفکران ماجراجو است؛ آنها که کشتی را در بیکرانگی اقیانوس سوراخ میکنند.